ژَکا🕊
که میخندم به صد شادی، ولی آلودهی دردم.. من ویدام! نویسنده و پادکستساز ژَکا=آرام
Ko'proq ko'rsatish539
Obunachilar
-124 soatlar
-47 kunlar
-530 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
وقتی کسی همینطوری پیدایش بشود، بیخبر وسطِ زندگی آدم، یک روز هم بالاخره، بیخبر غیبش میزند!
آدم افتاده باشه زیر تپه، با گلوی پاره پاره که همینطور ذره ذره خون ازش میره تا تموم کنه، و اگر چند تا زن و بچهی دهاتی با کوزهی رو سرشون بیان رد شن، آدم باید بتونه نیمخیر بشه، سرشو برگردونه تا ببینه چطوری زنها کوزهها رو سالم به بالای تپه میرسونند.
تنهایی چیز وحشتناکی است.
از مرگ بدتر است چون مرگ، تنهایی است بدون احساس تنهایی.
من در حالت خوشی نیستم. مثل تاریخ، فرسوده و ملولم. انگار بار همهی رنجهای کهنه و قدیم بر دل من است. احساس میکنم در زندگی مردهام و تن بیجانی را حرکت میدهم. خالی هستم.
زادگاه معمولا محبوبترین قطعۀ خاکیِ هر آدمیه.
اما اگر این خاک تبدیل بشه به خاکِ ناامیدی و شکست و خاطراتِ بد، از صدتا غریب هم غریبتری میشی.
«فقط باید صبر کرد. زمان درمان بسیاری از دردهاست. همچنان که خود سرچشمهی بسیاری دردهاست. از تولّد تا مرگ. هرگز رنج را دوست نداشتهام و این حرفها که رنج سرچشمهی الهام و هنر است در نظرم حرفهای پوچ است.»
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.