cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

پری قصه ها

حال مرا ازشعرهایم بونخواهی برد من پشت شعری که نخواهم گفت میمیرم #راضیه_فولادوند پیشنهادو انتقادو ارتباط با ما: https://t.me/BiChatBot?start=sc-437318-W8aoxIl

Ko'proq ko'rsatish
Eron392 182Til belgilanmaganToif belgilanmagan
Reklama postlari
110
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

تنها شدن را دوست دارم... غار داری؟ جایی برای خلوت بسیار داری؟ جایی برای خلسه و خوابیدن روح جایی برای کشتن تکرار داری؟ "در"ها نمی فهمند دنبال چه هستم... در حدّ زندان تا ابد!! دیوار داری؟ امشب تصور کن انا الحق حرف ما بود جایی برایی نصبِ دو تّا دار... داری؟ امضا نخواهم کرد آدم بودنم را مهری برای این همه انکار داری؟ بالا و پایین می پرم... تو هاج و واجی در آستینت طاقت یک مار داری؟ اصلا ولش کن هر چه گفتم را، ولش کن اصلا ولش کن شعر را؛ سیگار داری ؟ #محسن_انشایی @parieghesseha
Hammasini ko'rsatish...
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم به تو آری ، به تو یعنی به همان منظر دور به همان سبز صمیمی ، به همبن باغ بلور به همان سایه ، همان وهم ، همان تصویری که سراغش ز غزلهای خودم می گیری به همان زل زدن از فاصله دور به هم یعنی آن شیوه فهماندن منظور به هم به تبسم ، به تکلم ، به دلارایی تو به خموشی ، به تماشا ، به شکیبایی تو به نفس های تو در سایه سنگین سکوت به سخنهای تو با لهجه شیرین سکوت شبحی چند شب است آفت جانم شده است اول اسم کسی ورد زبانم شده است در من انگار کسی در پی انکار من است یک نفر مثل خودم ، عاشق دیدار من است یک نفر ساده ، چنان ساده که از سادگی اش می شود یک شبه پی برد به دلدادگی اش آه ای خواب گران سنگ سبکبار شده بر سر روح من افتاده و آوار شده در من انگار کسی در پی انکار من است یک نفر مثل خودم ، تشنه دیدار من است یک نفر سبز ، چنان سبز که از سرسبزیش می توان پل زد از احساس خدا تا دل خویش رعشه ای چند شب است آفت جانم شده است اول اسم کسی ورد زبانم شده است آی بی رنگ تر از آینه یک لحظه بایست راستی این شبح هر شبه تصویر تو نیست؟ اگر این حادثه هر شبه تصویر تو نیست پس چرا رنگ تو و آینه اینقدر یکیست؟ حتم دارم که تویی آن شبح آینه پوش عاشقی جرم قشنگی ست به انکار مکوش آری آن سایه که شب آفت جانم شده بود آن الفبا که همه ورد زبانم شده بود اینک از پشت دل آینه پیدا شده است و تماشاگه این خیل تماشا شده است آن الفبای دبستانی دلخواه تویی عشق من آن شبح شاد شبانگاه تویی #بهروز_یاسمی @parieghesseha
Hammasini ko'rsatish...
گفتند که از لبان او غافل شو ماه رمضان است کمی عاقل شو می بوسم و از کسی ندارم ترسی ای روزه اگر معترضی، باطل شو! . . #سعید_مبشر @parieghesseha
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
چون بشکنم عکس تو در هر تکه‌ام پیداست باور نداری بشکن و بنشین تماشا کن! #مهدی_فرجی @parieghesseha
Hammasini ko'rsatish...
عشق تو گرفت از تن من تاب و توان را ترسم که به پایان نرسانم رمضان را آه ای رطب دورترین شاخه چه می شد؟ شیرین کنم از شهد لبان تو دهان را باید که به دادم برسد آن که به من داد لبریز تراز ظرف دلم این هیجان را تا چند فقط طوطی خوشخوان تو باشم انکار کنم این غم حاجت به بیان را یک بار به من گوش کن ای سنگ صبورم! تا پر کنم از قصه ی تو گوش جهان را آن وقت تو مال من و من مال تو باشم با جذبه ی یک اخم برانم همگان را #شیرین_خسروی @parieghesseha
Hammasini ko'rsatish...
حس‌کن مرا در«دوستت دارم»درِ گوشت حس‌کن مرا در شیطنت‌هایم در آغوشت! حس‌کن مرا در آخرین‌ سطر از تشنج هام حس‌کن مرا حس‌کن مرا که مثل‌تو تنهام! حس کن مرا و ذوب شو در داغی دستم بگذار تا دنیا بداند «هستی» و «هستم» #سید_مهدی_موسوی @parieghesseha
Hammasini ko'rsatish...
حتی مرا به نام، صدا هم نمی کند دردا که فکر حال مرا هم نمی کند ‌ بیمار چشم اویم و آن سنگدل مرا درمان که بگذریم، دعا هم نمی کند! ‌ منت گذاشت بر من و عهدی دوباره بست منت گذاشت، گرچه وفا هم نمی کند... ‌ غم مثل کودکی ست که آغوش عشق را محکم گرفته است و رها هم نمی کند ‌ زاهد خیال طعنه رها کن، که مرد عشق گر طاعتی نکرده ریا هم نمی کند! ‌ #سجاد_سامانی @parieghesseha
Hammasini ko'rsatish...
از عشق پشیمانم از این بندِ اسارت یک بار غلط کردم و صد بار ملامت... در آینه خود دیدم و یک قابِ شکسته دلگیرم از آیینه از اینقدر شباهت... رفتی تو و با شعر و غزل قبرِ خودم را می کندم و می گفتم عزیزم به سلامت... در شهر تو نارنج بدستان چه زیادند دل خسته ام ای یوسف از این دردِ حسادت... این خواب چه دانم که به صبحم برساند ترسم که بخوابم برسم تا به قیامت #رضا_وطن_دوست @parieghesseha
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
من کیم بوسه زنم ساعد زیبایش را؟ گر مرا دست دهد بوسه زنم پایش را چشم ناپاک بر آن چهره دریغ ست،دریغ دیده پاک من اولی ست تماشایش را... #هلالی_جغتایی @parieghesseha
Hammasini ko'rsatish...
مرا به خلسه می برد، حضور ناگهانی ات سلام و حال پرسی و شروع خوش زبانی ات فقط نه کوچه باغ ما ... فقط نه اینکه این محل احاطه کرده شهر را، شعاع مهربانی ات دوباره عهد می کنی که نشکنی دل مرا چه وعده ها که می دهی به رغم ناتوانی ات جواب کن به جز مرا ... صدا بزن شبی مرا و جای تازه باز کن میان زندگانی ات بیا فقط خبر بده؛ مرا قبول کرده ای سپس سر مرا بِبَر، به جای مژدگانی ات #کاظم_بهمنی @parieghesseha
Hammasini ko'rsatish...
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.