cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

Black Butler

• 𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐 𝖇𝖚𝖙𝖑𝖊𝖗࿐໋₊ 𝐰𝐞𝐥𝐜𝐨𝐦𝐞 ✯ •~ 𝐚 𝐜𝐡𝐚𝐧𝐧𝐞𝐥 𝐟𝐨𝐫 𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤 𝐁𝐮𝐭𝐥𝐞𝐫 + 𝐲𝐚𝐨𝐢 🔥 • 𝐓𝐚𝐛 : @Blackbutler_tab • 𝐀𝐝𝐦𝐢𝐧 : @Sebastian666michaelis • 𝐢𝐧𝐬𝐭𝐚𝐠𝐫𝐚𝐦 : @sebastian666michaelis_ ఌ︎ 2‌02‌1\2\15 ఌ︎

Ko'proq ko'rsatish
Mamlakat belgilanmaganTil belgilanmaganToif belgilanmagan
Reklama postlari
1 431
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

.
Hammasini ko'rsatish...
خاص ترین کانال فن فیکشن رو بهتون معرفی میکنم📌 ✏️Fanfiction planet✏️ اینجا وانشات های جذاب و متفاوت داریم و فن فیک های هیجان انگیز 📝 نویسنده های باحال و قلم های شیفته کننده امتحانش ضرر نداره🧡
Hammasini ko'rsatish...
وارد دروازه شو!
بچه هایی که چنل براتون بالا میاد ، لطفا لف ندید
Hammasini ko'rsatish...
sticker.webp0.11 KB
sticker.webp0.59 KB
اگه اهل رمان دارکی، این یکی رو از قلم ننداز! چی من‌و به جنون کشونده؟ جای خالیت! طوری کارد توی استخونم رفته که می‌خوام توعه هفت خط‌و برگردونم.‌ این وسط چی تو رو برمی‌گردونه؟ خوابیدن با بهترین دوستت؟ ازدواج با خواهرت؟ هر کاری که غرورت‌و هدف بگیره انجام میدم. اشتباه نکن! من هنوز هم عاشقت نیستم اما تو، تو این بار باید تا تهش باهام بمونی. حتی اگه هیچوقت عشقی از من دریافت نکنی، باز هم باید کنارم بمونی... https://t.me/+DEZxqwc_cZs4NDU0 https://t.me/+DEZxqwc_cZs4NDU0 https://t.me/+DEZxqwc_cZs4NDU0
Hammasini ko'rsatish...
#دلیلی_برای_رفتن با وحشت در اتاق رو قفل کردم و بهش تکیه زدم.‌ صدای نفس‌های عصبیش رو از پشت در می‌شنیدم و لرزش بدنم بدتر از قبل می‌شد. نفس نفس زد: - باید بذاری بیام تو آرامشم لبم رو گاز گرفتم و بیشتر به در چسبیدم. تکرار کرد: - باید بذاری بیام تو تا نجاتت بدم - نجاتم بدی؟ حس کردم پیشونیش رو به در تکیه داد. - آره؛ از بلایی که قراره سرت بیارم، مکثی کرد: - اگه در رو باز نکنی! کوبش قلبم نامنظم‌تر شد. خودم رو گول نمی‌زدم، اگه در رو باز می‌کردم قبل از اینکه بتونم حرفم رو بزنم محکوم می‌شدم. نفس لرزونم رو بیرون دادم و چیزی نگفتم که حس کردم رفت، و بعد به ثانیه نکشیده به جلو پرت شدم. روی زمین افتادم و ترس توی بند بند وجودم رسوخ کرد. ترس از مردی که داشت با تبر در رو می‌شکست... https://t.me/+DEZxqwc_cZs4NDU0 https://t.me/+DEZxqwc_cZs4NDU0 https://t.me/+DEZxqwc_cZs4NDU0
Hammasini ko'rsatish...
• once open a time • _گریل بعد از تطبیق جنسیت* اندر: خب جرعت یا حقیقت؟ گریل: حقیقت اندر: بامن ازدواج میکنی؟ گریل: خب جرعت اندر: بام ازدواج کن. گریل: ... ویلیام: ... اوتلو: ... • #Twitte #undertaker #grell • «@Blackbutler_yaoi»
Hammasini ko'rsatish...
• once open a time • فینی: من دیروز به گربه سباس_سان خورشت کاری دادم الان حالش بده ... بنظرتون چقد دیگه زندم؟ شیل: ده ... فینی: روز؟ شیل: نُه ... • #finy #ciel #sebastian #twitte • «@blackbutler_yaoi»
Hammasini ko'rsatish...
• once open a time • فینی: من دیروز به گربه سباس_سان خورشت کاری دادم الان حالش بده ... بنظرتون چقد دیگه زندم؟ شیل: ده ... فینی: روز؟ شیل: نُه ... • #finy #ciel #sebastian #twitte • «@blackbutler_yaoi»
Hammasini ko'rsatish...
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.