cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

the language of flowers

A typewriter, a camera, a walkman and a bouquet of flowers غذاهایی که می‌پزم: @behnaziseating حرف بزنیم: @Talktobehnawz_bot

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
650
Obunachilar
-124 soatlar
+177 kunlar
+4430 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

گورباچف و کیفی که خواهرم دوخت
Hammasini ko'rsatish...
همه چیز این عکس رو دوست دارم. غروب رو، حس و حالی که اون لحظه داشتم رو، گندم‌ها، یقه لباسم، دستبند مرواریدیم، گردنبندم، ساعتم، حلقه‌ام، رنگ دامنم، کیفم🥹
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
Photo unavailableShow in Telegram
استیکر‌های ۷-۸سال پیش
Hammasini ko'rsatish...
Hammasini ko'rsatish...
L7n_me_9bre_Qlel_1718.mp32.21 MB
یه فعل رو جا انداختم. *بدم میاد*
Hammasini ko'rsatish...
وای من خیلی از اینایی که مثلاً بخاطر درسشون، یه چندساعت یا یه روز میرن مدرسه یا مهدکودک و با بچه‌ها بازی می‌کنن و بنظرشون همه چیز خیلی کیوته و بچه‌ها خیلی بامزه‌ان. نه عزیز من اینطور نیست. بچه‌ها در مقابل یک غریبه‌ی تازه‌وارد خیلی آروم‌تر رفتار می‌کنن. دوم اینکه فقط یه والد یا معلمی که روزانه با بچه‌ها سروکار داره می‌تونه بگه که بچه‌ها اصلاً اونطور که فکر می‌کنید نیستن و میتونن تو رو عصبانی کنن. با سوال‌های بیجاشون، با مسخره‌بازی‌هاشون و رفتارهایی که میدونن باعث میشه تو از کوره در بری. به این دقت کن که تو فقط برای چند ساعت باهاشون بودی و معلومه که بهت خوش میگذره و تو رو دوست دارن، اما ماها هرروز داریم می‌بینیم و می‌شناسیمشون.
Hammasini ko'rsatish...
هربار که عکس‌های اون دختره رو دیدید که آزادانه میره مسافرت، تا پاسی از شب بیرونه، هرجور که دوست داره لباس می‌پوشه و و و... به این فکرکنید که پشت این آزادی، روزها، ماه‌ها و حتی سالها جنگ و تلاش بوده. قهر کرده، لج کرده، اعتصاب غذا کرده، تو روی خانواده‌اش ایستاده، جوابشون رو داده، بحث کرده، حرف شنیده، طرد شده، تحقیر شده، عذاب وجدان گرفته، آرامش نداشته، روح و روانش رو گذاشته وسط تا بتونه این‌ها رو بدست بیاره. پس بعضی وقت‌ها بجای اینکه ظاهر رو ببینید و بگید که خوش‌به‌حالش که اینقدر راحته، به جنگ روانی‌ای که پشتش بوده فکر کنید.
Hammasini ko'rsatish...
تا اونجایی که یادم میاد، همیشه با اولین تلاش، به موفقیت می‌رسیدم‌. تو ابتدایی امتحانم رو اولین نفر میدادم و همه‌اش ۲۰ بود. آزمون تیزهوشان دادم و قبول شدم. اولین باری که کنکور دادم، همون سال رفتم دانشگاه و پشت کنکور نموندم. امتحان آیین‌نامه و فرمان هردو رو باز اول قبول شدم‌. آزمون ارشد دادم و دوباره رفتم دانشگاه. همه‌ی اینا خیلی خوبن. خیلی خوبه که تونستم موفق بشم، اما میدونید چیه؟ الان از امتحان کردن چیزهای جدید می‌ترسم. از انجام دادن کارهای جدید می‌ترسم. بهم می‌گفتن به این فکرکن که اگه همین امسال کنکور قبول نشی، باید یک سال دیگه دوباره درس بخونی و یک سال از عمرت تلف شده. حالا من هربار که می‌خوام کار بزرگ یا حتی کوچیکی انجام بدم، به این فکر می‌کنم که اگه موفق نشم و در انجامش شکست بخورم، عمرم، زمانم، سرمایه‌ام به هدر رفته و این غیرقابل‌قبوله. ولی کاش یه نفر بهم می‌گفت که بجاش تجربه کسب می‌کنی، بزرگتر میشی، عاقل‌تر میشی و از اون اشتباهت درس می‌گیری تا دیگه تکرارش نکنی. کسی به من نگفت. من به شما میگم. اشکالی نداره اگه بعضی وقت‌ها مسیر رو اشتباه رفتیم و شکست خوردیم‌. دوباره ادامه میدیم.
Hammasini ko'rsatish...