cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

dawazda_۳۱۳

...With every step I take, Insha'Allah I will make, where Zahra awaits...

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
279
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
-230 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

خلوتی داریم و حالی با خیالِ خویشتن .. @Rozekhon
Hammasini ko'rsatish...
🎧 شب جمعه بود |#استودیویی 👤 #عبدالرضا_هلالی 🔸 #شب_جمعه 🔴 عقیق مادحین ... @madehin ...
Hammasini ko'rsatish...
🎧 رویای حرم توی سرمه |#شور 👤 #نریمان_پناهی 🔸 #شب_جمعه 🔴 عقیق مادحین ... @madehin ...
Hammasini ko'rsatish...
Repost from سَداد
سورة الأحزاب | ٥٦
Hammasini ko'rsatish...
1
Hammasini ko'rsatish...
هیئت فهادان یزد ؛ محرم سال 1398 ؛ بانگ اخا یا ادرک اخا از علقمه می آید ...

این نوحه که از نوحه های ماندگار زنده یاد حسین سعادتمند می باشد در محرم سال 1398 در مسجد حظیره توسط هیئت فهادان با صدای آقای حسین کاسب بازخوانی شده است.

https://www.yazdnava.ir/

بانگ اخا يا ادرک اخا از علقمه مي‌آيد فرزند زهرا اينک شتابان سوی نوا آيد می جويد او را می بويد او را آه ز بی برادری ، نمانده يار و ياوری با ظلم بی حد آزرده كردی زينب كبری را بر نی نمودی در پيش چشمش جمله ی سرها را سالار زينب غمخوار زينب فتاده بی سر از قفا به روی خاک كربلا *** آتش نهاده بر جان زينب ماتم هجرانش هر سو فتاده بر دشت سوزان جسم عزيزانش بشنو نواي «هل من معين» زاده ی زهرا را با خون ياران گلگون نموده دامن صحرا را كوي منايش شد نينوايش شاهد روز محشرش خون گلوي اصغرش *** با تيغ دشمن افتاده دست ساقي و سردارش اشك خجالت بنشسته سقا بر گل رخسارش بانگ اخي يا ادرك اخي از علقمه مي‌آيد فرزند زهرا اينك شتابان سوي نوا آيد مي‌جويد او را مي‌بويد او را آه ز بي‌برادري، نمانده يار و ياوري بشنو نواي «هل من معين» زاده ی زهرا را با خون ياران گلگون نموده دامن صحرا را كوي منايش شد نينوايش شاهد روز محشرش خون گلوي اصغرش *** كردي ز حيلت اي قوم كوفي دعوت و مهمانش آن سان نهادي چوب جفا را بر لب عطشانش با ظلم بي‌حد آزرده كردي زينب كبري را بر ني نمودي در پيش چشمش جمله ی سرها را سالار زينب غمخوار زينب فتاده بي‌سر از جفا به روي خاك كربلا بشنو نواي هل من معين زاده زهرا را با خون ياران گلگون نموده دامن صحرا را كوي منايش شد نينوايش شاهد روز محشرش خون گلوي اصغرش