cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

دلربا / هفت خط

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
36 686
Obunachilar
-8224 soatlar
-4507 kunlar
-3 52630 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

🔮طلسم صبی عروسک سیاه غيرقابل ابطال🪄 💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍 💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری💎 🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم ❤️‍🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️‍🔥تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه 🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇 https://t.me/telesmohajat 💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان 👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی²⁸👇 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
‌ من قصه تو را اینگونه آغاز میکنم : یکی بود هنوزم هست... خدایا همیشه باشد (: 🧿💌🔒• .
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌ᴛʜᴇ ɢʀᴇᴀᴛ ғᴇᴇʟɪɴɢ ɪs 🅨🅞🅤 حِس‌خُوب‌یَعنی تو ∙͜•♡ 🌸🤍• ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.
Hammasini ko'rsatish...
00:15
Video unavailableShow in Telegram
بی سرو سامان تو شد شانه‌ی سر خورده‌ی من ..
Hammasini ko'rsatish...
👤446757 #پیام_ناشناس_جدید📬 سلامم نویسنده خوبییی؟🥲 میگم یه رمان جدید اومده که همون پارت اولش شو***رت آدمو خیص میکنه،🤤 اسمش بدلکاره پسره با #زن‌رفیقش تو مستی میخوابه تا زندگیشونو نجات بده... پارت اولش داشت برای دختره میخورد و دختره هم که مست بود، حالیش نبود #رفیق‌شوهرشه و آه و ناله میکرد پسره هم از خدا خواسته باهاش سک.س میکرد🙈💦 تورخدا جایی ندیدیش لینکشو بدی؟؟؟؟🥲 خیلی رمانش خوب بود، شبا با پارت اولش خودمو میمالیدم، اما ‌واسه اینکه مامانم نبینه لفت دادم و دیگه گمش کردم، 🤦🏻‍♀ تورخداااااااا لینکشوووو بدههه😭😭 #جواب سلام عزیزم، لینکشو میذارم، اما مجبورم زود پاک میکنم، چون یه بار فی***لتر شده، عضوگیری چنلش محدوده❌🔞👇👇👇 https://t.me/+uVRqWWuY0O03MzU0 https://t.me/+uVRqWWuY0O03MzU0 https://t.me/+uVRqWWuY0O03MzU0 https://t.me/+uVRqWWuY0O03MzU0 https://t.me/+uVRqWWuY0O03MzU0 https://t.me/+uVRqWWuY0O03MzU0 https://t.me/+uVRqWWuY0O03MzU0 https://t.me/+uVRqWWuY0O03MzU0 #درخواستی♨️  #محــــدودیت_ســــنی 💦
Hammasini ko'rsatish...
🔞سکـــ𝑫𝑰𝑹𝑻𝒀ـــس💦

انقدر با انگشت فا‌.کم تند تند تو بهشتت تلمبه بزنه که یه آبشار لاپات راه بیوفته💦👅 #بزرگسال_هات_ممنوعه🔞

-من زن خان نمی شم اقاجان، تو رو خدا جلوی خانم بزرگو بگیر! اخم تندی کرد و ترش کرده غرید: -ببند دهنتو دختر. حالیت نیست مثل اینکه، توی رعیت بدبخت داری می شی زن خان... نونمون تو روغنه. سر روی زانویم گذاشتم و هق زدم... مادرم دست پشتم گذاشت و غصه دار از اینکه دختر دسته گلش را دارد عروس می کند لب زد: -مرد این دختر بچس هنوز. خان سی سالشه، فلجه... دختر ما به دردش نمیخوره. رحم نداری مگه تو، دخترتو با پول داری معامله می کنی؟ بیرون امدن این حرف از دهان مامان همان و حمله کردن پدرم به سمتش همان. کمربندش را که دور دستش پیچید جیغ بلندی کشیدم و دست روی گوشم گذاشتم. -جای اینکه دخترتو واسه عروسیش اماده کنی رو حرف من حرف می زنی زنیکه؟ الان که سیاه و کبودت کردم می فهمی دیگه از این گوها نخوری! جلوی چشمانم مادرم را انقدر زد که زن بیچاره با صورت خونی روی زمین بیهوش شد! مجبور بودم عروسش شوم، اگر حرفشان را گوش نمی دادم مادر بیچاره ام را می کشتند! *** -با اجازه بزرگترا بله! زنان کل کشیدند و دست زدند... خان تور سفید را از جلوی صورتم کنار زد و نگاهش را توی صورتم گرداند اما من سر پایین انداختم. -دستمو ببوس عروس، هنوز بلد نیستی باید چکار کنی؟ دستش را با بغض بوسیدم و او نامحسوس بدون اینکه بقیه ببینند با ان یکی دستش کنار صورتم را نیشگون گرفت. -اخ! اخم وحشتناکی کرد و گفت -پاشو، باید بریم اتاق بکارتتو چک کنم -اما... اما من باکرم خانم بزرگ این را با خجالت گفتم اما گوشش بدهکار نبود که گوشت بازویم را کند و پشت ویلچر خان ایستاد. -حرف نباشه دنبالم بیا تو اتاق این جماعتی که اینجان واسه گل روی تو نیومدن اومدن فضولی که ببینن عروس خان پرده داره یا نه! اشک از گوشه ی چشمم ریخت و دنبالشان وارد اتاق شدم اما همین که سر بالا اوردم با دیدن عضو خان که از شلوارش بیرون بود چشمانم درشت شد -چیو نگاه می کنی ذلیل مرده ی غربتی؟ بیا بشین روش -چطوری بشینم روش، اون خیلی بزرگه خانم بزرگ پوزخندی زد و لباس عروسم را با خشونت از تنم در اورد لخت جلویشان ایستاده بودم که مرا کشید و وادارم کرد پایم را باز کنم و روی عضو خان بشینم -هیش نترس جوجه! شل کن دردت نیاد خب؟ با بغض و لب های برچیده سری تکان دادم و همین که خودش را وارد بدنم کرد از درد جیغ کشیدم و خانم بزرگ با دیدن خون بکارتم هلهله کرد و دستمال را بیرون برد! -کوچولوی تنگ پاشو ببینم چکارت کردم، الان کاری می کنم دردت از بین بره! دستمال را بین پایم فشرد و وقتی سینه ام را به دهان کشید ناله ی از سر لذتم بلند شد! فکر نمیکردم خان انقدر مهربان باشد! https://t.me/+IVlKO33USKpkYjk0 https://t.me/+IVlKO33USKpkYjk0
Hammasini ko'rsatish...
پادزهرِ🍷من

به نام خداوند رنگین کمان نویسنده:گلبرگ_راد آثار:پادزهرمن✍️ رهایی✍️

👍 2
#پارت_واقعی -به ممه هام دست نمیزنی کیا... دست نمبزنی پسره‌ی هیززز https://t.me/+m0e-VSDTrkw5MzE0 https://t.me/+m0e-VSDTrkw5MzE0 با لبخند خبیث گوشیو قطع میکنم و روی تخت صورتی‌رنگ خودمو پرت میکنم. تاحالا تجربه‌ی دختر بودنو نداشتم و ابن برام فوق‌العاده بود. -ممه‌ها نرمه... کاش میتومستم بخورمشون. با دل‌دردِ جزئی‌ای اخمام تو هم میره و چهره‌مو توهم میکشم. -چه مرگم شده؟؟ لعنت بهش... دستمو رو دلم میزارم و با هول و ولا سمت دستشویی میرم شلوارمو پایبن مبکشم و با دبدن هجم زبادی از خون، جیغ میکشم... با صدام، ضربه های متعددی به در میخوره و وقتی به خودم میام مادر دختره که الان مادر منم محسوب میشه با هول و ولا داخل میاد -خدا مرگتتت نده دختره... چته؟؟ جن دبدی؟؟ چشمام گشاد میشه و با بهت به شورتم اشاره میزنم -خ...خونه... خون اونده از اونجامممم جلو میاد و با نگاهی به خشتکم با تاسف برام سر تکون میده -گمشو دختره‌ی خر... فکر کردم داری میمیری. پریود شدی دیگه خرس گنده. پلک چپم تیک میگیره و با بهت سمتش میچرخم -چ...چی؟؟ از کشوی سرویس پلاستیکی رو در میاره و سمتم میگیره -دفعه اولت که نیست. نوارو بزار تا برات چایی نبات درست کنم... خجالت بکش سنی ازت گذشته سرشو تکون مبده و وقتی کامل از اتاق خارج میشه... با اشک و آه روی زمین میوفتم و ابن تازه شروع ماجره‌ی عوض شدن روحم با یه دختر بود😂🔞❌ پارت بعدی دحتره داره به میگه چجوری نوار بهداشتیشو بزاره تو شورتش😂👇 https://t.me/+m0e-VSDTrkw5MzE0 https://t.me/+m0e-VSDTrkw5MzE0 https://t.me/+m0e-VSDTrkw5MzE0 دختر و پسری با دو قطب مخالف... که توسط قدرت ماوراءالطبیعه روحاشون باهم عوض میشه و... داستانی پر از خنده و عاشقانه های ناب😍🙈
Hammasini ko'rsatish...
👍 4
#نارین_دختر_۱۳_ساله_ای_که_با_خانزاده_ازدواج_میکنه_ولی_موضوع_طبق_رویای_دخترانه_ی_اون_پیش_نمیره💦💯 قسمتی از رمان👇 #خان_زاده_دلبربا #پارت_۶۹ -لباساتو در بيار! چشمام درشت ميشه: -واسه چي آخه خانزاده؟ دستشو روي شونه ام ميذاره: -بايد حتما اينو تجربه كني... نمیتونستم مخالفت کنم. لباسامو جلوش در میارم. تلاشي براي گرفتن نگاهش ازم نميكنه و به جاش تا ميتونه پر حرارت نگاهم ميكنه. بعد از من،اونم لخت میشه. سردی آب تنم رو ميلرزونه. دستم بالا ميره و تكه اي از موهاي خيسش كه روي پيشوني ريخته رو كنار ميزنم. ميخوام دستمو بيارم پايين كه به مچم چنگ ميزنه و تنمو به سمت خودش ميكشه. بازم بدنمون به هم اتصال ميكنن. سرمو بالا ميارم. سرشو پايين مياره. سرش جلوتر ميادلبمو ليس ميزنم و سعي ميكنم رو نوك پام وايستم و فاصله رو كمتر كنم. دستش چنگ ميشه لاي موهاي خيسم و لبهاش ميره روي لبهام. اين شـ..هوت! اين حسِ خوبه خواسته شدن توسط يه مرد منو مسخ ميكنه. دستمو حلقه ميكنم دور گردنش. دستشو زير باسنم ميبره و منو تو بغلش ميگيره. بعد يه لب گرفتن خيس كننده برجستگيشو لبه بهشتم حس ميكنم. شورتمو کنار میزنه و با یه حرکت واردم میکنه...! #رابطه_ای_خشن💦 #فول_س.کسی💯🚫❌ https://t.me/+wy72eOsLRMs0NDM0
Hammasini ko'rsatish...
01:00
Video unavailableShow in Telegram
🔮طلسم صبی عروسک سیاه غيرقابل ابطال🪄 💒بازگشت معشوق و بخت گشایی و رضایت خانواده💍 💵طلسم مفتاح النقود جذب ثروت و مشتری 💎 🧿باطل السحر اعظم و دفع همزاد و چشم زخم ❤️‍🔥زبانبند و شهوت بند در برابر خیانت❤️‍🔥 ✅تمامی کارها با ضمانت نامه کتبی و مهر فروشگاه 🔴 لینک کانال و ارتباط با استاد👇 https://t.me/telesmohajat 💫گره گشایی،حاجت روایی و درمان ناباروری زوجین در سریعترین زمان 👤مشاوره رایگان با استاد سید حسینی²⁷👇 🆔@ostad_seyed_hoseyni ☎️  09213313730 ☯ @telesmohajat
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
♥️ همه چیز از یک دوست‌داشتن ساده شروع شد تو گفتی "دوستت دارم" ومن تا نهایت عشق پرواز کردم ♥️ ♥️
Hammasini ko'rsatish...