「 𝐅𝐄𝐌𝐈𝐍𝐈𝐍𝐄 」
اینجا قلمروی من است ! _مینویسم از ترشحاتِ ارضا شدنِ ذهنم که حاصلِ عشق بازی با خیالت است! -نویسنده : -سامیه.م -کپی نکن ! شخصیت داشته باش! •ناشناسم : @NASHENASE_SAMI •My channels: @rain_buw •P1: https://t.me/c/1287397637/49172
Ko'proq ko'rsatish41 417
Obunachilar
-22124 soatlar
+5007 kunlar
+68830 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
من میدونم دیگه باید رهاش کنم اما
یه روزایی، میون یه آهنگایی، حتی با دیدن
یه عکسایی، واقعاً نمیشه، نمیشه بیخیالش بود
نمیشه رهاش کرد، میفهمی چی میگم!؟
34670
بهترين تعريفى كه از افسردگى شنيدم:
جنگ بين مغزى كه مى خواد بميره و بدنى كه مى خواد زنده بمونه...!
94580
Photo unavailable
#پیشنهاد_دانلود
داستان سک*سی تصویری "دختر بد و بابایی"
داستان درمورد رابطه بین دختر مست و پدر حش.ریه لذت ببرید محشره🔞❌
📥 دانلود و مشاهده داستان 🔥
https://t.me/+XBM37EABQww2NmJh
95220
🏳🌈⃟•بــردهٔ شیطان•
#part_161
بعد از رفتنشون بین منو الما سکوت بود الما پشت هم جامشو پر میکرد و سر میکشید
دست دراز کرد یکی دیگه بریزه که نگران دستمو رو دستش گذاشتم داشت زیاده روی می کرد
آروم زمزمه کردم:
_بسه چقدر میخوری معدت اذیت میشه!
دستمو پس زد و خنده ی بلندی کرد یه جام دیگه سر کشید سمتم خم شد خیره تو چشمهام زمزمه کرد :
+نگرانم شدی!؟
خواستم بگم آره که محکم فکمو گرفت فشار داد از درد آخی گفتم که پوزخندی زد:
+چند سال پیش که هولم دادی و ولم کردی نگرانم نشدی الان چرا نگرانمی هوم!؟
بغض کرده دستمو رو دستش گذاشتم اروم اسمش زمزمه کردم :
_الما...
نگاهشو بالا اورد تو چشمهام زل زد کمی بعد ولم کرد و بلند شد
+ اینارو جمع کن بیا تو !
رفت و من آهی از حسرت کشیدم تموم وجود الما رو نفرت گرفته بود نفرت از من و رفتنم ممکن نبود منو ببخشه!
سردرگم مشغول جمع کردن میز شدم
وسایل اضافه رو بردم داخل بعد از مرتب کردن ، کارم که تموم شد چراغ آشپزخونه و سالن رو خاموش کردم
از پله ها بالا رفتم که صدایی از اتاق کنار راه پله شنیدم صدای ناله های یه دختر ...
ناخواسته پاهام سمت اتاق کشیده شد در اتاق باز بود آروم سرمو سمت اتاق کج کردم با صحنه ای که دیدم هینِ آرومی کشیدم دستمو رو دهنم گذاشتم
کنار در به دیوار تکیه دادم از شرم عرق سردی رو کمرم نشست ، نفس عمیقی کشیدم لعنتیا لااقل در اتاقو میبستید مونده بودم چجور برم اتاقمون !
خواستم آروم و بی سر صدا سمت اتاقمون برم با یاد آوری صحنه ی تو اتاق پام سست شدند
لب گزیدم النا و رایان در حال معاشقه بودند
النا لخت دستاش به تخت بسته بود و رایان روش خیمه زده بود ...
***
نویسنده : سامیه.م
95610
00:03
Video unavailable
خم شو و ک.ص هووتو بلیس!
_ولی خانم...
_زودباش ،اونقدر بلیسش تا آبش بپاشه تو دهنت ،میخوام جوری چوچ..ولشو بمکی که انگار یه بچه داره شیشه شیرشو میک میزنه💦🍼
https://t.me/+PJMP1G26M0NkOGYx
https://t.me/+PJMP1G26M0NkOGYx
1 19930
00:04
Video unavailable
#پارت۵❌🔞
_کلفته؟ داری جر میخوری؟ ناله کن... ناله که میکنی بیشتر دلم میخواد بگ*امت...
_آره کلفته، داغه... دوسش دارم.... بکن منو...
داشتم پاره میشدم و از درد اشک تو چشمم جمع شده بود ولی بازم باید مقاومت میکردم. نباید از نقشه ام دست میکشیدم. برگ برنده با من بود..
شروع کرد تلـ*مبه زدن. ضربات محکم جوری که حجم کلفت ک*یرشو تا زیر شکمم حس میکردم.
https://t.me/+8ICgG8i4AE0yODc0
https://t.me/+8ICgG8i4AE0yODc0
سوپراستار معروفی که به ماساژورش تجاوز میکنه اما نمیدونه همه ی اینا یه نقشه اس برای به دام انداختن خودش🔞🔥❌
1 18410
00:02
Video unavailable
1 64010
00:03
Video unavailable
خم شو #ک.ص لختتو به دسته ی مبل انقدر بمال تا آبت از #سوراخ تنگت بپاشه بیرون....🔞💦
Link
حشری جلوی چشم زن اول شوهرش پاهاشو باز کرد و روی دسته ی چوبی مبل نشست و #ک.ص خیسشو روش تکون داد و ناله ی بلندی کرد
هووش جلو رفت و #نوک یکی از #پستون های گندشو کرد دهنش که سرعت تکون خوردنشو بیشتر کرد
داغ کرده بود و فقط به فکر این بود که #ارضا بشه و یکدفعه هووش شونه هاشو گرفت و به نوک دسته مبل فشارش داد که دسته مبل تو #سوراخ واژنش فرو رفت و........😱🔥❌
https://t.me/+PJMP1G26M0NkOGYx
https://t.me/+PJMP1G26M0NkOGYx
زن اول ک.ص تنگ هووشو با دسته ی مبل جر میده ......💦👅
1 62730
#مامی #لیتل_بوی #سکسی
دلت میخواد #ک.یر کوچولوتو تو #ک.ص مامی فرو کنی تکین؟!!🔞💦😈
Link
جلوی روی بیبی بوی خجالتیم نشستم و پاهامو از هم باز کردم و چو.چولم رو مالیدم که آب دهنشو به سختی قورت داد
-بیا جلو و #ک.ص مامی رو بخورد کوچولو باید حسابی #خیسم کنی تا دردم نیاد
نزدیکم شد و سرشو بین پاهام فرو کرد و با ولع مشغول خوردن و لیس زدن چ.چولم شد که بی اختیار چنگی به موهاش زدم و به لایه پام فشارش دادم
با فرو رفتن زبونش تو #سوراخ باکره ی #ک.صم شوکه ناله ای کردم که یهو.......😱🔥🍑
https://t.me/+PJMP1G26M0NkOGYx
https://t.me/+PJMP1G26M0NkOGYx
#بیبی_بوی کوچولویی که ک.ص باکره ی مامیشو به فاک میده و پردشو میزنه......💦💦
الههی شَهـوَتـــ
من الههی شهوتم! میتونم کاری کنم وسط ناله هات التماسم کنی که ارضات کنم🔞 رمان به شدت اروتیک و صحنه دار مناسب بزرگسالان🔞❌
67100