جوک خفن|Jokkhafan

ساعت ۱۰ صبح بپاکید چک‌میکنم زودتر پاک شده باشه میدم اتحاد #ملوسک

#تو_پارتی_با_هم_سکس_میکنن🔞🔥 سیلی محکمی روی #ک صم زد و انگشت فاکش و نشونم داد. اوفی گفتم و سینه هام و چنگ زدم که خنده ای کرد و لب زد : - دوست دارم مثل فیلم #سو*پرا بهشتم و بکشم به #چو #چولت... آه ریزی کشیدم و با عشوه دستم و روی #کصش کشیدم که با یک حرکت خشن روی بهشتم نشست و اینجوری گوشت سفید و لعنتی بین پاهاش به #کص من خورد. لذتش انقد زیاد بود که دوتامون چشمامون #سیاهی رفته بود و فقط آه و ناله می‌کردیم... تو حال خودمون بودیم که در با ضرب باز شد و وارون یکی از مردای خوش هیکل و خوشگل و #سکسی بار وارد شد. من و ساناز خشکمون زده بود؛ از مهم ترین شرایط بار این بود که همدیگر و #نگاییم! با استرس از روم بلند شد و خواست #لب باز کنه که وارون در کمال تعجب بهمون ملحق شد و دستش و به #سینه های سفت شده و تریک آمیز ساناز بند کرد و لب زد : - جنده های #سکسی! https://t.me/joinchat/AAAAAFLbqA_PhSqZCihOhQ - اوووف... اههه جرم بده علیی... کیرش و توی کصم کرده بود و ساناز هم خم شده بود و تخم های وارون و می مکید... مثل مار به خودم می‌پیچیدم و کصم نبض می‌زد. عاشق سکس گروپ بودم دیدن این که جلوم دوستام و می کنن و... https://t.me/joinchat/AAAAAFLbqA_PhSqZCihOhQ

#ددییییی #اسپنک دونم ملدددد بسه دیدههه مگه بوس و بغل چشهههه هی منو اسپنک میکنییی -زبون درازی نکن توله سگ وقتی آب میریختی رو سر مامانم باید به اینجا فکر میکردی نخودی خندیدم: -خب میخواست عروسکم بل نداله باسه نوه من سرش تف کلدم و آب ریختم ددی عصبی شد و یهو پلاگ و فرو کرد توی سوراخم: -خودم ادمت میکنم توله سگ بعد #دیک کلفت شو یهو... روی مامان ددیش تف میکنه🤣💦 https://t.me/joinchat/Z47Q81O76EA3ODQ0

#همسایه‌سک‌سی‌من 🔥💦 #پارت_واقعی 💦🔥 به نرگس گفتم بره عرق بریزه تو آب میوه امیر💦💦 امیر اومد بالا سرم گف نازی میدونی چند وقته تو کفتم پاهای #سفیدت #کون ژله ایت🔥💦 گفتم منم همینطور امیر بیا #بکن دارم میمیرم از #هاتی🔥💦 انتظار داشتم بزارع تو #کونم اما گذاشتت تو #کصم😱💦 بیهوش شدم وقتی چشم باز کردم دیدم تو بیمارستانمو امیر شده بابای #بچه تو شکمم💦🔥 https://t.me/joinchat/Rh-Dq-A2U4RSGjLe https://t.me/joinchat/Rh-Dq-A2U4RSGjLe #داستان_در_مورد_دختریه_ک_مامان_باباش_اونو_با_یه_پسر_مذهبی_یک_ماه_تنها_میزارن_ولی_پسره_دختره_رو_می‌کنه_وبا_هم_ازدواج_میکنن

#رمان_هات_اروتیک💜💦 #فانتزی_خون‌آشامی🍷💦 #صحنه‌دار💦👅 ❌⚠️❌⚠️❌⚠️❌⚠️❌⚠️❌⚠️❌⚠️ https://t.me/joinchat/53hidnd9_wg3MTU0 قسمتی از رمان پارت 189 #نبود_لفت_بده سرش رو برد زیر #گردنم و شروع کرد به #میک زدن، یه آن به خودم اومدم. من چرا هیچ غلطی نمیکنم؟ همین هم مونده تو هفتصد سال پیش بهم #تجاوز شه! زانوم رو آوردم بالا و تا حواسش نبود و غرق #مستیش بود محکم زدم وسطش #پاش! #نعره ی بلندی کشید و دست هاش رو به #خشتکش گرفت و رفت عقب! از درد آه و #ناله می کرد و من گوشه گوشه ی اتاق داشتم دنبال ریموت در میگشتم! با نفرت و چشم هایی که انگار توشون گالن گالن #خون ریختن بهم خیره شد و تو کسری از ثانیه مثل #وحشی ها بهم حمله کرد! #محکم من رو به کمد گوشه ی اتاق کوبوند و خودشم بهم #چسبید. یه چیز هایی زیر #لب بلغور کرد که هیچی نفهمیدم و فقط با ناامیدی به در بسته ی اتاق #خیره شدم. دکمه های #لباسم رو باز کرد و دستش رو برد تو و #نوازش وار روی #شکمم کشید‌. هرچی تقلا می کردم که از زیردستش فرار کنم فایده ای نداشت و #جری تر میشد! دستش داشت زیر #سوتینم می رفت که با کوبیده شدن در به دیوار و صدای #داد بلند فرشته ی نجاتم با اشک به #چشم های به خون نشسته اش خیره شدم. -مرتیکه بی #ناموس، چه گوهی داری میخوری! https://t.me/joinchat/53hidnd9_wg3MTU0 ❌⚠️❌⚠️❌⚠️❌⚠️❌⚠️❌⚠️❌⚠️❌⚠️

#س^کس_ارباب_برده_ای💯🔞 🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞 #چه_ک_صی_میگائہ💢💯 🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞 لیسی به #س_ینه های گندم زد و خودشو سمتم کشید... . دندوناشو محکم روی پوست نازک و سفید س_ینم میکشید و سیلی های محکمی به #ک_صم وارد میکرد... . بلند بلند جیغ میزدمو براش ناله میکردم که #قلادمو کشید و دستشو روی چ_وچولم حرکت داد... با وارد شدن انگشتش داخل سوراخ تنگ #ک_صم جیغی از سر #ش_هوت کشیدم و خودمو تکون دادم... . انگشت دیگشو هم واردم کرد که خودمو بیشتر به سمتش خم کردم... آخ که چقدر دوست داشتم دست و #پاهامو باز کنی تا راحت رو تخت #بخوابم و از این رابطه #خشن #لذت ببرم... . با وارد شدن چهار تا انگشتش داخلم آه #غلیظی کشیدم و لیسی به گردنش زدم... از شدت #ش_هوت چشماش سرخ شده بود و تند تند انگشتاشو داخام تکون میداد ... . تازه داشتم لذچ میبردم که با گاز بزرگی که از #چ_وچولم گرفت نفسم رفت...🔞💯 🔞💯🔞💯🔞💯 💯🔞💯🔞💯🔞 https://t.me/joinchat/Qacg13HUHoPSgpHP 🔞💯🔞💯🔞💯 #خشن❌💯 #ارباب_برده_ای🔞💯

ددی ابش و ریخت تو #شیشه_شیرم و به لبام چسبوند و گفت: -دهنت و باز کن #دخترم بگو عـــــا‌ ...مگه دلت آب #آبنبات ددی و نمیخواست؟ لبام و بهم چسبوندم و سرم و به علامت نه تکون دادم نزدیک بود #جیش کنم و ابروم بره‌. دستم و روی التم گذاشتم و گفتم: -ددی،#جیشم داره میریزه #کلوچم میسوزههههههه🏃‍♂🏃‍♂ https://t.me/joinchat/Z47Q81O76EA3ODQ0 https://t.me/joinchat/Z47Q81O76EA3ODQ0

#رمانی_فوق_العاده_هااااااااات_وآب_آور ❌🔞❌🔞❌🔞❌🔞❌🔞❌🔞❌🔞❌🔞❌🔞❌🔞❌🔞❌🔞❌🔞❌ #کی_رم_رویکضرب_واردسوراخ_کونش_کردم_که_جیغی_ازدردکشیدهمینطورکه_داشتم_توکونش_تلمبه_میزدم_دیدم_که_دست_نفس_روی_کصشه_وداره_میمالتش_منم_زدم_رودستش_وازروی_تخت_دیلدوروبرداشتم_وآروم_روی_شیارهای_کصش_کشیدم_که_آه_وناله_هاش_کل_اتاق_روپرکردکه_یهودیلدوروباشدت_خیلی_زیادی #واردکصش_کردم_وهم_ازپشت_وجلوداشتم_جرش_میدادم_که.......... https://t.me/joinchat/eCOSg0DFluc3OTY0

😈❌😈❌😈❌ -گوشی رو تنظیم کن روبه روی تخت و خودت# لخت_شو روی تخت بخاب و چیزایی که گفتم رو بزار کنارت. کاری که گفت رو انجام دادم. - #گیره ها رو بزن به نوک #سینه هات. با التماس نگاهش کردم. -زود باش وقتمو #نگیر. لبم رو #گاز می‌گرفتم که #صدام بلند نشه. گیره هارو به نوک #سینه هام زدم. هر بار که نوک سینم #اسیر گیره میشد نفسم #حبس میشد. - #شمع رو روشن کن. اشکم در اومد. سرم رو بلند کردم و با #اشک بهش نگاه کردم. -زود باش محلا کاری نکن #خودم پاشم بیام که #بد میشه اگه اومدم. کاری که گفت رو انجام دادم. -بگیر بالای #بدنت. حدود ده قطره از #پارافین آب شده ریخته بود روی #شکمم. وقتی گفت بگیر روی #نازت... ددیش توی ویدیو کال تنبیهش میکنه😣 #ویدیو_کال #تنبیه #ددی‌_خشن_لیتل_مظلوم https://t.me/joinchat/Tji0HC5yBggPqDFf

✨💥✨💥✨ #پارت_سی‌وپنج دستام و روی سینش گذاشتم و گفتم _میخواستی کار کنی مثلا... جنبه ی دیدن زیبایی های یه دختر و نداری نه؟ با لبخند محوی گفت _پسر پیغمبر نیستم که باز بذاری جلوم و چشم ببندم سرش و نزدیک و آورد و خواست توی گردنم ببره که با یه جست از زیر دستش فرار کردم. خمار نگاهم کرد. با خنده گفتم _باز نیازه تو اتاق حبست کنم؟ از جاش بلند شد و به سمتم اومد که با جیغ به سمت اتاق دویدم. پشت سرم اومد. پریدم توی اتاق و خواستم درو ببندم که پاش و لای در گذاشت و در و هل داد. باز جیغ زدم و عقب رفتم. با لبخند شیطانی جلو اومد. عقب عقب رفتم و گفتم _دستت به من بخوره کشتمت. ابرو بالا انداخت _خیلی خوب ادای تنگا رو در میاری ابرو در هم کشیدم و تا بخوام حرفی بزنم به سمتم اومد و حریصانه لبم رو بین لب هاش گرفت و هلم داد روی تخت دامنم و بالا زد و با خشونت تاپم رو پاره کرد و بی توجه به مخالفتام به کارش ادامه داد https://t.me/joinchat/UD5jB8X4_INpxAtp ✨💥✨💥✨💥