cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

چشم‌انداز ایران

کانال نشریه چشم‌انداز ایران. تلفن: 02166433207. ارتباط با ما: [email protected] توئیتر: https://twitter.com/ LotfollahMeisam

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
2 600
Obunachilar
-124 soatlar
+187 kunlar
+2930 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

🔸مهار انحصارگرایی از طریق توازن قوا 🔺گفت‌وگو با عباس عبدی ✅برای پاسخ به روند خالص‌سازی، باید به آن در چند سطح مختلف نگاه کنیم: اول بخش فرهنگی ماجراست و آنچه کنشگران فکر می‌کنند؛ دوم بخش‌های ساختاری است. به‌ عبارتی عوامل و ساختارهایی که موجب شکل‌گیری و قوام این تفکرات می‌شود و در عمل به حذف دیگران منجر می‎شود. در حوزه فرهنگ و آنچه کنشگر فکر می‌کند واقعیت این است که ما هیچ‌گاه در گذشته و شاید تا پیش از دوم خرداد این ذهنیت را که باید به دیگران احترام گذاشت و موجودیت دیگران و تفاوت‌ها را به رسمیت شناخت، به‌طور دقیق نداشتیم. در بیان همه افراد و گروه‌ها این نکته گفته می‌شد ولی در عمل به تبعات آن ملتزم نبودند. هرکسی فکر می‌کرد آنچه می‌گوید و فکر می‌کند درست است و بنابراین تعجب می‌کرد چرا دیگران مثل او نمی‎اندیشند یا از او تبعیت نمی‌کنند، درحالی‌که در جامعه جدید اساساً ماجرای حقانیت و درستی از هم جدا می‌شود. ✅اگر بخواهیم از زاویه تحلیل جامعه‌شناسانه نگاه کنیم، فقط در جامعه‌ای مکانیکی است که همه باید یک‌جور فکر کنند. به همین دلیل پیش از انقلاب هم وقتی که گفته می‌شد آزادی، گویی فکر می‌کردند آزادی یعنی آنچه ما باید بگوییم و دیگران گوش کنند. در نتیجه می‌خواهم بگویم این فرهنگ و شیوه تفکر بیشتر به آن عدم تمایزی که در حقانیت و درستی و صحت یک نظر وجود دارد، برمی‌گردد. در جوامع مدرن اساساً این‌گونه نیست که یک‌ چیزی درست است یا غلط و آن بحث دیگری است و شاید اساساً نتوان به آن رسید. حقانیت یعنی اینکه آدم‌ها حق دارند حرف بزنند، نظر دهند و تا آن جایی که بقای جامعه را تهدید نکنند می‌توانند نظر دهند، هر عقیده‌ای داشته باشند، هر رفتاری داشته باشند و در یک جامعه مدرن مبتنی بر تقسیم کار همین تفاوت‌هاست که خودش حقیقت است، نه اینکه حقیقتی ورای این تفاوت‌ها وجود دارد که همه باید به آن ملتزم باشند. تنها حقیقت به رسمیت شناختن همین تفاوت‌هاست. البته در ایران دو سه عامل دیگر بود که آن را بسیار تشدید می‌کرد؛ بنابراین وقتی انقلاب شد تمام این شرایط وجود داشت و درست است که علیه شاه، شعار دفاع از آزادی داده می‌شد، ولی درک اغلب افراد یا گروه‌ها از آزادی یک ‌چیزی شبیه همان تصور شاه از آزادی بود. ✅لذا وحدت نیروها علیه شاه بر مخالفت با این مصداق بود، نه با اصل منطق او که ظاهراً دیگران هم کمابیش آن را با مصداق مورد نظر خودشان قبول داشتند، حتی ممکن بود کسی با سیاست‌های شاه موافق باشد، ولی با این منطق او مخالف و خواهان آزادی بیان باشد؛ بنابراین در زمان انقلاب هنگامی که دیگران می‌گفتند «آزادی» منظورشان این بود که حرف ما زده شود و به اجرا درآید، نه اینکه ما و شما! هر دو حق اظهارنظر داریم. اگر می‌گفتند «ما و شما»، احتمالاً انقلاب معنا نمی‌داد و این به معنای اصلاحات بود. انقلاب به دنبال حذف طرف مقابلی است که او هم حق دارد، درحالی‌که اصلاحات اساساً دنبال حذف هیچ طرفی نیست، بلکه به دنبال به رسمیت شناختن همگان است. ✅پس وقتی انقلاب پیروز شد همه نیروهای دیگری که در سیستم قبلی حذف شده بودند دست‌ به‌ یکی کردند و سیستم را حذف کردند، اما مشکلشان از همین‌جا شروع شد. به نظر من باید خیلی به این نکته توجه کنیم که اول انقلاب این‌طور نبود که فقط سیستم سیاسی خواهان حذف دیگران باشد، مخالفان آن هم خواهان حذف آن‌ها بودند. مثلاً شما رفتار مجاهدین خلق را در اوایل انقلاب نگاه کنید. این اقدامات تروریستی که انجام دادند چیزی نبود که در سال ۶۰ تصمیم گرفته باشند، از قبل این‌ها مقدمات نفوذ را فراهم کرده بودند یا حتی چریک‌ها و یا گروه‌های دیگر سعی نکرده بودند که طرف مقابلشان را به رسمیت بشناسند یا به‌اندازه سهم خود ادعا داشته باشند و با آن‌ها تعامل کنند، البته طرف مقابلشان هم همین‌گونه فکر می‌کرد؛ بنابراین ما به لحاظ فرهنگی هیچ آمادگی یا توافق و همدلی با این گزاره که حقیقت از دل تفاوت به دست می‌آید و باید این تفاوت‌ها را به رسمیت بشناسیم نداشتیم. منبع: ‌چشم‌انداز ایران شماره 145 برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس http://B2n.ir/p72650  مراجعه کنید. @cheshmandaz_iran
Hammasini ko'rsatish...
مهار انحصارگرایی از طریق توازن قوا - چشم انداز ایران

بررسی سیاست حذف سرمایه‌های انسانی در گفت‌وگو با عباس عبدی

🔸تجربه تلخ خالص‌سازی ✍🏻بدرالسادات مفیدی ✅شاید تا چند سده قبل بنیه نظامی، وسعت سرزمینی و منابع و ذخایر طبیعی در رشد و آبادانی کشورها نقش اول را داشتند، اما نظریه‌های معتبر دنیای امروز مهم‌ترین عامل توسعه و پیشرفت کشورها را نیروی انسانی معرفی می‌کنند. در عمل و تجربه نیز می‌توان تأثیرگذاری این عامل را در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته دید. این در حالی است که در ایران، سرنوشت نیروی انسانی بدون توجه به تخصص و شایستگی و نیاز کشور، همواره در دایره خودی-غیرخودی تعیین می‌شود و اگر جز دیگری باشد به تیغ تیز حذف سپرده می‌شود. ✅چنان‌که از فردای پیروزی انقلاب اسلامی، حذف دیگران آغاز شد و طی روندی چهل‎وپنح‎ساله رو به تزاید گذاشت تا به وضعیت امروز، یعنی یکدستی کامل در تمامی ارکان مدیریتی کشور اعم از لایه‌های بالایی، میانی و پایین رسیدیم که اینک در نبود شایستگان در مصادر کلیدی کشور، ابرچالش‌هایی چون تورم مزمن بالای ۳۵ درصد در هفت سال اخیر، قرار گرفتن ۲۸ میلیون نفر زیر خط فقر، بحران در روابط خارجی، کاهش نگران‌کننده سرمایه‌های اجتماعی، فساد افسارگسیخته که هر روز ابعاد جدیدی از آن آشکار می‌شود، ناتوانی روزافزون دولت رسمی در مدیریت جامعه، قدرت فزاینده نهادهای موازی که به‌تدریج امور مملکت را در دست گرفته‌اند، بحران منابع آب و محیط زیست، آسیب‌ها و نابهنجاری‌های اجتماعی و … را شاهد هستیم. اگر از حذف طیف وسیعی از نیروها و جریانات سیاسی اعم از نیروهای ملی تا گروه‌های مسلح رادیکال در سال‌های اولیه بعد از انقلاب که بخشی از آن اجتناب‌ناپذیر و اقتضای آن مقطع زمانی بود بگذریم، قابل تأمل است بخش بزرگی از حذف سرمایه‌های انسانی که از پنج سال پیش با صدور بیانیه گام دوم انقلاب تحت عنوان خالص‌سازی شتاب بیشتری یافت، در آستانه هر انتخاباتی توسط شورای نگهبان و مجریان صورت گرفته و درواقع هر چه جلوتر آمدیم دایره اختیارات هیئت‌های نظارت و اجرایی انتخابات در حذف منتقدان و مخالفان جریان حاکم گسترش یافته است. به‌طوری‌که افزایش میزان رد صلاحیت داوطلبان نمایندگی مجلس از ۱.۲ درصد در دوره اول انتخابات به ۵۵ درصد در انتخابات اخیر مجلس که در ۱۱ اسفند سال پیش برگزار شد، خود گواه این ادعاست. ✅بر این اساس شاید بتوان یکی از دلایل مهم قهر جمعیت بالایی از مردم در این دوره انتخابات را اعتراض به روند حذف و تنگ‌نظری‌های جریان حاکم و عدم اجازه حضور سلایق مختلف فکری-سیاسی در انتخابات دانست که حاصل آن رقم خوردن پایین‌ترین میزان مشارکت در مقایسه با دوره‌های قبلی انتخابات مجلس بود. چنان‌که بنا به آمار منابع رسمی از ۶۱ میلیون ایرانی واجد شرایط رأی دادن، فقط ۲۵ میلیون نفر یعنی قریب به ۴۱ درصد پای صندوق‌های رأی آمدند و قابل‌توجه آنکه ۸ درصد از این میزان مشارکت، آرای باطله را تشکیل می‌داد. ✅این در حالی است که منابع غیررسمی میزان مشارکت در این انتخابات را پایین‌تر و تا حد ۳۰ درصد هم اعلام کرده‌اند ولی به استناد همین آمار رسمی، اگر بخش بزرگی از آرای مشارکت‌کنندگان را متعلق به پایگاه اصولگرایان فارغ از اختلافات درونی میان آن‌ها که در این دوره انتخابات بروز جدی داشت، بدانیم، برای ما باقی آرا به‌ویژه آرای باطله و سفید دلایلی مطرح است که معلوم نیست با این سیاست خالص‌سازی پرشتاب درصد مشارکت مردمی برای دوره‌های بعدی انتخابات قابل ‌اتکا و اعتنا باشد؛ دلایلی چون گرایش‌های طایفه‌ای و محلی که معمولاً در انتخابات مجلس تأثیرگذار است، هراس از دست دادن شغل و موقعیت‌های کاری و حتی گشودن روزنه که در این دوره انتخابات اقلیتی از اصلاح‌طلبان مروج آن بودند و غیره. منبع: ‌چشم‌انداز ایران شماره ۱۴۵ برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس http://B2n.ir/q52906  مراجعه کنید. @cheshmandaz_iran
Hammasini ko'rsatish...
تجربه تلخ خالص‌سازی - چشم انداز ایران

بدرالسادات مفیدی

🔸اسرائیل در مخمصه‌ای خطرناک 🔺گفت‌وگوی هفتگی اندرو ناپولیتانو با جان میرشایمر/ ترجمه: پویا حسینی ✅ اینکه از گروه  اِیپَک به‌عنوان لابی یهود یاد کنیم ایده خوبی نیست، زیرا این یعنی همه یهودیان در این لابی حضور دارند. همچنین این تصور پیش می‌آید که این لابی فقط از یهودیان تشکیل شده است. واقعیت این است که تعداد قابل‌توجهی از یهودیان که برخی از آن‌ها به‌عنوان مهمان در برنامه شما شرکت می‌کنند وجود دارند که با سیاست‌هایی که لابی پیش می‌برد مخالف‌اند. پس به هیچ وجه نمی‌توان آن‌ها را بخشی از لابی به حساب آورد. علاوه بر این، صهیونیست‌های مسیحی‌ای در این سرزمین وجود دارند که عمیقاً به اسرائیل متعهدند و در این لابی فعال‌انند. طبقه اهداکنندگان مالی بر سیاستمداران، رؤسای دانشگاه‌ها و مقامات پلیس فشار زیادی وارد می‌کند تا آن‌ها را به اقدام علیه معترضان وادارد. وقتی افراد در این باره تحقیق و صحبت می‌کنند، درمی‌یابند بخشی از طبقه اهداکنندگان مالی که عمدتاً بازرگانان یهودی ثروتمندند، این فشارها را وارد می‌کنند؛ بنابراین، این شائبه برای مردم پیش می‌آید که لابی اسرائیل همان لابی یهود است. با وجود اینکه اهداکنندگان ثروتمند یهودی امروزه در صدر اخبار هستند من استدلال می‌کنم که باور اینکه لابی اسرائیل همان لابی یهود است، تصوری اشتباه است. ✅واقعیت این است که حامیان اسرائیل نمی‌توانند گفتمان باز و آزاد درباره اسرائیل و رفتارش با فلسطینی‌ها را تحمل کنند. آن‌ها فضای مباحثه را مجاز نخواهند دانست، به این خاطر که اسرائیل در مباحثه آزاد شکست می‌خورد. از این‌رو، لابی تلاش زیادی می‌کند تا گفتمان [آزاد] را غیرفعال کند و هر کاری که می‌تواند برای خاتمه دادن به اعتراضات انجام می‌دهد. امروز اگر این مقاله شگفت‌آور در روزنامه واشنگتن‌پست را در مورد تلاش‌های اهداکنندگان ثروتمند یهودی برای متوقف کردن تظاهرات بخوانید، درمی‌یابید که رفتارشان به‌وضوح و با جزئیات زیاد بیان شده است. درواقع، حرکت‌ها و اقداماتشان به‌طور گسترده‌ای مستند شده است. آن‌ها برای توقف گفتمان [آزاد] تلاش می‌کنند که درواقع راه دیگری برای سرکوب آزادی بیان است. ✅ ما هیچ مدرک محکمی در مورد آنچه در [دانشگاه] شیکاگو رخ داده است نداریم. هرچند موارد دیگر، برای نمونه در قضایای [دانشگاه] هاروارد و [دانشگاه] کلمبیا می‌توان شواهد و مدارکی را دید. با  وجود اینکه هیچ مدرک قاطعی مبنی بر نفوذ لابی در قضیه [دانشگاه] شیکاگو وجود ندارد، من حاضر هستم مقدار فراوانی پول شرط ببندم که برای اینکه رئیس دانشگاه شیکاگو اعتراضات را در اسرع وقت سرکوب کند، بر او فشار زیادی وارد شده است. پس از این، او اردوگاه‌های اعتراضی را متلاشی کرد و به عقیده من، او مرتکب اشتباهی بنیادین شد. ✅من و استیو والت که در هاروارد تدریس می‌کند، مقاله و کتاب لابی اسرائیل را نوشتیم. به باور من، او می‌توانست به کلودین گی مشاوره بسیار خوبی بدهد. با این حال اگر هم این اتفاق می‌افتاد، مطمئن نیستم این اقدام نتیجه می‌داد، زیرا در اینجا لابی [اسرائیل] بسیار قدرتمند است. آن‌ها درنهایت نه‌تنها کلودین گی را در [دانشگاه] هاروارد به بیرون انداختند، بلکه رئیس دانشگاه پنسیلوانیا نیز به همین سرنوشت دچار شد. فکر می‌کنم شواهد گوناگونی وجود دارد نشان می‌دهد استعفای در حال وقوع رئیس [دانشگاه] کرنل (در ایالت نیویورک) نیز بر سر همین موضوع است. ✅استدلال‌هایی حامیان اسرائیل مطرح می‌کنند این است که نخست، اسرائیل با ما ارزش‌های مشترک دارد؛ دوم، یک دموکراسی لیبرال است؛ سوم، [برای امریکا] یک موهبت راهبردی است؛ و چهارم، از حمایت از اسرائیل سود زیادی می‌بریم. آن‌ها همچنین می‌گویند همه این اتهامات در مورد اسرائیل که یک حکومت آپارتاید است و در کارزار نسل‌کشی علیه فلسطینی‌ها دست دارد بی‌معنی است. لابی [اسرائیل] این استدلال‌ها را مطرح می‌کند تا ایالات‌متحده و اسرائیل در کنار هم بمانند. با این حال، همه این‌ها مسخره است. آن‌ها می‌گویند اسرائیل یک دموکراسی لیبرال است که با ما ارزش‌های مشترک دارد. بله، می‌توان گفت با امریکای دوران تبعیض نژادی جیم کرو {۷} ارزش‌هایشان مشترک است، اما امروزه مطمئناً با ما ارزش‌های مشترک ندارند. به‌علاوه، این حکومت [اسرائیل] یک دموکراسی لیبرال نیست. این کشور است که اصلاً لیبرال نیست و اگر فلسطینی‌های غزه و کرانه باختری را در نظر بگیرید، حتی نمی‌توان آن را دموکراسی نامید. اگر به آنچه امروز در غزه می‌گذرد بنگرید، حکومت آپارتایدی را می‌بینید که درگیر کارزار نسل‌کشی علیه فلسطینی‌هاست. حامیان اسرائیل مطلقاً نمی‌خواهند این روایت در گفتمان جریان اصلی فراگیر شود؛ بنابراین، هر کاری که می‌توانند برای سرکوب آن انجام می‌دهند. تاریخ انتشار: هفته سوم می ۲۰۲۴ - خرداد ۱۴۰۳ برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس http://B2n.ir/j30023  مراجعه کنید. @cheshmandaz_iran
Hammasini ko'rsatish...
اسرائیل در مخمصه‌ای خطرناک - چشم انداز ایران

بخشی از گفت‌وگوی هفتگی اندرو ناپولیتانو با جان میرشایمر درباره امریکا، اسرائیل، یهودستیزی، آزادی بیان، آزادی اجتماع، اعتراضات دانشجویی و نسل‌کشی در غزه

🔸در حاشیه انتخابات اسفندماه ✍لطف‌الله میثمی ✅در انتخابات ریاست‌جمهوری خرداد ۱۳۹۶ دکتر حسن روحانی با حضور رقبایی چون حجت‌الاسلام رئیسی و محمدباقر قالیباف ۲۴ میلیون رأی آورد. اگر رأی‌گیری‌ها تا ۱۲ شب ادامه می‌یافت به نظر من آرای ایشان به ۳۰ میلیون هم می‌رسید. در آن انتخابات، دو جریان سیاسی-یکی اصلاح‎طلبان و دیگری اصول‌گرایان منطقی- مشارکت فعالی داشتند. مقام رهبری بر اساس وظیفه‌شان در قانون اساسی نتیجه این آرا را امضا کردند. ظاهراً با این امضا برای جریانی که مقام رهبری را فصل‌الخطاب خود می‌داند بهانه‌ای وجود نداشت. ✅شش ماه بعد از انتخابات، در دی‌ماه ۱۳۹۶ تظاهرات اعتراض‌آمیزی را در مشهد به راه انداختند که معلوم شد هدفش سرنگونی دولت قانونی یا منتخب بود که رأی چشمگیری هم آورده بود. وقتی مردم جان به لب رسیده متوجه شدند بین بلوک‌های قدرت در نظام شکافی ایجاد شده است، در هشتاد شهر ایران اعتراض کردند و بدون به کار بردن اسلحه از جانب دولت و نیروی انتظامی طی یک هفته پایان یافت. متأسفانه و تعجب‎بر‌انگیز اینکه گروه شناخته‌شده‌ای در سردر دانشگاه تهران شعاری را مطرح کرد که اصولاً زمینه مردمی، سیاسی و اجتماعی نداشت. درحالی‌که شش ماه پیش انتخابات رفراندوم‌گونه‌ای در ایران انجام شده بود که مؤلفه‌های اصلی آن را اصلاح‎طلبان و اصول‌گرایان منطقی تشکیل می‌دادند و مراحل قانونی را هم طی کرده بود. شعار این گروه «اصلاح‌طلب اصول‌گرا دیگه تمومه ماجرا» بود. ✅حمیدرضا جلایی‌پور، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، در ارزیابی خود از این تظاهرات در مقاله‌ای خاطرنشان کرد این شعار فقط در یکی از شهرهای ایران استفاده شده است که نشان می‌داد یک راهبردِ بدون زمینه مردمی است. تعجب وقتی بیشتر می‌شود که این گروه نامبرده ادعای مردم‌گرایی هم داشت، ولی به منتخب بودن دولت روحانی توجهی نکرد. به لحاظ سیاسی اگر خوش‌بین باشیم، شعار فوق می‌تواند منطبق بر منافع جریان افراطی باشد که برای حذف کنشگران انتخابات رفراندوم‌گونه سال ۹۶ کمر همت بسته بود؛ همان‌هایی که در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ نتوانستند اراده خود را تحمیل کنند و در انتخابات ۹۶ هم همین‌طور. ✅بلافاصله پس از مطرح شدن این شعار راهبردی، شبکه‎های ماهواره‌‎ای بی‌بی‌سی، صدای امریکا و اینترنشنال، مجاهدین و سلطنت‌طلبان این راهبرد را دلیلی دانستند که از این به بعد مردم برانداز نظام جمهوری اسلامی هستند. تلاش‌های همین‌ها در خیزش خیابانی جوانان در ۱۴۰۱ بی‌تأثیر نبود، حتی حسین باستانی در بی‌بی‌سی طی مقاله‌ای این خیزش را یک براندازی زودرس دانست. وجه نزدیک و ملموس این شعار راهبردی، حذف اصلاح‎طلبان و اصول‌گرایان منطقی بود که در انتخابات ۱۴۰۰ مصداق پیدا کرد و عینیت یافت و شورای نگهبان این دو جریان را حذف کرد. ملاحظه کردیم در انتخابات ۱۴۰۲ این راهبرد جنبه عملی به خود گرفت و دو نیروی فوق از نامزدی انتخابات به‌طور کامل حذف شدند که نتیجه‌اش این بود که بخش زیادی از مردم هم رأی ندادند. ✅وقتی قانون اساسی معادل شود با فهم عده محدودی که به قول بنیان‌گذار نظام فهم ناکافی است، طبیعی است این فهم تحت تأثیر شعارهای راهبردی مسئله‌دار و تبلیغات و جوسازی‌های نادرست قرار بگیرد. در این باره، نمونه‌هایی هم داشته‌ایم. سید محمد خاتمی با اجرای چند انتخابات رفراندوم‌گونه ریزش بی‌سابقه‌ای در تشکیلات مجاهدین به رهبری مسعود رجوی ایجاد کرد. رجوی در واکنش به این ریزش‌ها این روند دموکراتیک را «فتنه خاتمی» خواند، ولی دیدیم فتنه واقعی علیه نیروهای قانون‌مدار عملی شد. نمونه دیگر اینکه در همین سال‌ها رسانه‌های بیگانه راهبردی را مطرح می‌کنند که متأسفانه در مهندسی انتخابات مصداق پیدا می‌کند. آیت‌الله خمینی با دیدگاه اجتهاد مصطلح و عملکرد آن‌ها دائماً برخورد تعالی‌بخش می‌کردند که بحث مستقلی می‌طلبد، ولی اکنون به نظر می‌رسد سرنوشت انتخابات مختلف؛ یعنی سرنوشت مملکت با مهندسی و عملکرد فقهای شورای نگهبان رقم می‌خورد. حال استراتژی ممکن چه می‌تواند باشد؟ منبع: سرمقاله چشم‌انداز ایران شماره 145 برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس http://B2n.ir/u34167 مراجعه کنید. @cheshmandaz_iran
Hammasini ko'rsatish...
در حاشیه انتخابات اسفندماه - چشم انداز ایران

احیای قانون اساسی و اجرای آن

Photo unavailableShow in Telegram
یک‌صدوچهل‌وپنجمین شماره نشریه چشم‌انداز ایران منتشر شد. @cheshmandaz_iran
Hammasini ko'rsatish...
جناب آقای اسدالله امرایی سرکار خانم امیلی امرایی ضایعه تلخ و اندوه‌بار درگذشت خانم نیلوفر امرایی را تسلیت می‌گوییم. ما را در غم خود شریک بدانید. لطف‌الله میثمی و همکاران نشریه چشم‌انداز ایران
Hammasini ko'rsatish...
🔸اسرائیل وبال گردن امریکایی‌هاست 🔺گفت‌وگوی هفتگی کامل اندرو ناپولیتانو با جان میرشایمر/ ترجمه: پویا حسینی ✅از زمانی که استفان [والت] و من مقاله «لابی اسرائیل» و سپس کتابی به این نام را نوشتیم، بارها به من برچسب یهودستیز زده شده است. به باور من، هیچ توجیهی برای اینکه من را یک یهودستیز خطاب کنند وجود ندارد، اما چون از اسرائیل، لابی اسرائیل و روابط اسرائیل و امریکا انتقاد می‌کنم، بنابراین طبق تعریف آن‌ها، من باید یک یهودستیز باشم! اگر از من بپرسید یهودستیزی واقعی چیست، یهودستیزی جایی معنا دارد که کسی از یهودیان متنفر است و با آن‌ها رفتارهای تنفرآمیز دارد، صرفاً به خاطر اینکه یهودی هستند. من کاملاً آگاه هستم که در ایالات‌متحده و به‎طور کلی در سراسر جهان، مواردی از یهودستیزی وجود دارد. بله، یهودستیزان در این سرزمین هستند، اما من فکر می‌کنم وقتی این روزها بیشتر مردم به کسی می‌گویند یهودستیز، منظورشان این نیست. حامیان اسرائیل از یک تعریف انعطاف‌پذیر برای انتقاد از تعداد زیادی از افرادی که به اسرائیل انتقاد می‌کنند، استفاده می‌کنند. ✅بزرگ‌ترین تهدید برای نخستین متمم قانون اساسی [حقوق آزادی بیان و آزادی اجتماع] در این کشور و در این مقطع زمانی، حامیان اسرائیل و لابی اسرائیل هستند. اگر عمیق‌تر به آنچه در اینجا اتفاق می‌افتد، توجه کنیم، درمی‌یابی وقتی اسرائیل جنایت‌های وحشتناکی در غزه انجام می‌دهد، افراد مختلفی دربارۀ آن [جنایات] صحبت می‌کنند و از اسرائیل انتقاد می‌کنند؛ سپس لابی [اسرائیل] می‌خواهد پیش از اینکه انتقادات بالا بگیرد و افراد متوجه شوند دقیقاً چه اتفاقاتی می‌افتد، انتقادات را سرکوب کند. تنها راه سرکوب این انتقادات این است که اساساً نخستین متمم قانون اساسی [حقوق آزادی بیان و آزادی اجتماع] را حذف کنند. این اتفاقی است که در اینجا رخ می‌دهد. ✅من فکر می‌کنم چه عبارت «یهودستیزی» را به کار ببریم و چه عبارت «سامی‌ستیزی» را، در مورد نفرت از یهودیان صحبت می‌کنیم و به باور من بهتر است همین تعریف‌ها را حفظ کنیم. باز هم می‌گویم به نظر من باید درک کنیم که در این کشور [امریکا]، یهودستیزی واقعی وجود دارد که ما باید با آن مقابله کنیم، اما آنچه اینجا اتفاق می‌افتد بسیار متفاوت است. این تصور که دانشجویانی که در محوطه دانشگاه‌های مختلف اعتراض می‌کردند همه یهودستیزند، استدلال جدی‌ای نیست. این به آن معنا نیست که ممکن است یک یا دو یهودستیز در میان جمعیت وجود نداشته باشد، اما واقعیت این است که تعداد زیادی از معترضان و تعداد زیادی از افرادی که دستگیر شده‌اند یهودی هستند؛ بنابراین، این تفکر که یهودیان صرفاً چون یهودی هستند به‌طور سازمان‌یافته‌ای مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرند، استدلال جدی‌ای نیست و هیچ مدرک معتبری برای آن وجود ندارد. ✅صهیونیسم تعهد به اسرائیل است و اساساً وقتی از صهیونیسم صحبت می‌کنیم درباره دولت یهود حرف می‌زنیم. صهیونیسم تعهد به داشتن و ایجاد دولتی است که نماینده مردم یهود باشد. اگر به کتاب معروف تئودور هرتسل که من او را پدر صهیونیسم می‌نامم، اشاره کنیم، نام این کتاب دولت یهود است. منظور از «دولت یهود» دولت-ملت یا دولتی برای ملت یهود است؛ بنابراین، صهیونیسم برای اشاره به کشور یهودی به کار می‌رود. کسی که صهیونیست است متعهد به حفظ اسرائیل و دولت یهودی است. دوستان من که ضد صهیونیست هستند اعتقادی به وجود دولت یهودی ندارند. به باور آن‌ها، بین رودخانه [اردن] و دریا [مدیترانه]، باید یک کشور دموکراتیک وجود داشته باشد و اینکه این حکومت تحت سلطه یهودیان باشد یا فلسطینی‌ها، برای آن‌ها خیلی اهمیت ندارد؛ البته اسرائیلی‌ها این عقیده را به‌هیچ‌وجه باور ندارند. ✅حکومت اسرائیل دموکراتیک نیست؛ زیرا فلسطینی‌های کرانه باختری و غزه حق رأی دادن ندارند، با اینکه بخشی از اسرائیل بزرگ هستند. سؤال جالب‌تر این است که آیا اسرائیل مانند ایالات‌متحده یا بریتانیا یا اکثر کشورهای اروپایی یک دموکراسی لیبرال است یا خیر؟ اسرائیل به‌وضوح یک دموکراسی لیبرال نیست؛ زیرا در یک دموکراسی لیبرال همه شهروندان از حقوق برابر برخوردارند؛ درحالی‌که فلسطینی‌ها، حتی آن‌ها که حق رأی دارند از حقوق برابر برخوردار نیستند؛ البته به همین دلیل است که بسیاری از افراد می‌گویند که در اسرائیل نظام آپارتاید حاکم است؛ بنابراین اسرائیل یک دموکراسی لیبرال نیست؛ هرچند به باور من اصلاً دموکراتیک نیست. تاریخ انتشار: می ۲۰۲۴ - اردیبهشت ۱۴۰۳ برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس http://B2n.ir/g39250 مراجعه کنید.     @cheshmandaz_iran
Hammasini ko'rsatish...
اسرائیل وبال گردن امریکایی‌هاست - چشم انداز ایران

گفت‌وگوی هفتگی کامل اندرو ناپولیتانو با جان میرشایمر دربارۀ امریکا، اسرائیل، یهودستیزی، آزادی بیان، آزادی اجتماع، اعتراضات دانشجویی و نسل‌کشی در غزه

🔸نقش اسرائیل در حمله به عراق 🔺گردآورنده: لطف‌الله میثمی ✅پس از دفاع تهاجمی سازمان‌های حماس و جهاد اسلامی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۳) از غزه به سازمان‌های نظامی و شهرک‌های اسرائیلی و در پی آن، نسل‌کشی اسرائیل در غزه و حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه و به شهادت رساندن چند فرمانده نظامی ایران و پاسخ پهبادی-موشکی ایران به اسرائیل در ۱۳ آوریل ۲۰۲۴ (۲۵ فروردین ۱۴۰۳)، فضای جدیدی در خاورمیانه نزدیک به وجود آمده که در آن ناچاریم به بررسی رابطه امریکا و اسرائیل بپردازیم. آنچه مسلّم است اسرائیل و لابی صهیونیسم نقش زیادی در تهاجم به عراق داشتند؛ تهاجمی که عوارض منفی زیادی داشت. تا آنجا که باراک اوباما، نامزد ریاست‌جمهوری، چهار سال بعد از این تهاجم، یعنی در سال ۲۰۰۷، حمله امریکا به عراق را یک فاجعه خواند و به دنبال مخالفت خود با این جنگ، در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۰۸ امریکا رأی چشم‌گیری آورد. ✅واقعیت این است که حتی پیش از ۱۱ سپتامبر، محافظه‌کاران جدید، یا همان نئوکان‌ها، خطر عراق را برای امریکا و اسرائیل مطرح کرده که در پی آن بیل کلینتون، پیشنهاد آن‌ها را در کنگره تصویب می‌کند، ولی اقدام تهاجمی علیه عراق انجام نمی‌دهد و این کار در زمان بوش در مارس ۲۰۰۳ انجام می‌شود. در این جنگ اسرائیلی‌ها هیچ هزینه‌ای ندادند و امریکا و انگلیس هزینه‌های زیادی پرداختند، اما بیش از همه، ملت عراق هزینه‌پردازان واقعی این رخداد بودند. حال ما با وضعیت جدید خاورمیانه روبه‌رو هستیم و سیر حوادث نشان می‌دهد بین امریکا و اسرائیل اختلافاتی به وجود آمده است. ✅به‌طور خلاصه، توماس فریدمن، سرمقاله‌نویس صهیونیست نیویورک‌تایمز، در نامه فوری خود به بایدن اظهار کرد: اسرائیل در حال زوال است و دارد امریکا را نیز به دنبال خود رو به زوال می‌کشاند. حوادث و توصیه‌های صاحب‌نظران نشان می‌دهد امریکا تا حدی متوجه این مسئله شده و در موانعی مانع برخی از رفتارهای اسرائیل شده است. صاحب‌نظران زیادی معتقدند حمله اسرائیل به کنسولگری ایران به این منظور بود که فشاری که مقاومت فلسطینی‌ها در غزه روی اسرائیلی‌ها آورده و باعث انزوای جهانی آن‌ها شده است، به جنگ اسرائیل و ایران تبدیل شود تا پای امریکا هم به این جنگ کشیده و فشارهای جانکاه از نتانیاهو برداشته شود. ضمن انجام اقدامات لازم، دیپلمات‌های ما باید به این مرزبندی توجه کامل داشته باشند و اجازه ندهند که اسرائیل همانند حمله به عراق، امریکا را به دنبال وسوسه‌های خود وارد جنگ با ایران نموده و خود را از مخمصه نجات دهد. ✅آقایان جان میرشایمر و استفان والت، اساتید دانشگاه‌های شیکاگو و نیویورک، در سال ۲۰۰۵، روی رساله‌ای با عنوان «لابی صهیونیسم و سیاست خارجی ایالات‌متحده» کار کردند که به‌صورت کتاب در آمد و این کتاب را در سال ۱۳۸۷ نشر صمدیه منتشر کرد. این دو استاد دانشگاه، پس از انتشار رساله خود، هزینه‌های زیادی پرداخته‌اند و متحمل فشارهای زیادی شده‌اند. این دو استاد، برخلاف چامسکی معتقد بودند اسرائیل برای امریکا دردسری است و این پیش‌بینی آن‌ها در حوادث اخیر مصداق پیدا کرده است. نویسندگان این کتاب در ابتدای آن، چهار ادعای اسرائیل مبنا بر موجودیت، گسترش و بنابراین جلب حمایت امریکا از خود را، به شرح زیر پاسخ داده‌اند: حمایت از ضعیف در محاصره اعراب؛ حمایت از یک دموکراسی هم‌خانواده با امریکا؛ جبران جنایات گذشته مانند هولوکاست؛ اسرائیلی‌های شرافتمند! علیه عرب‌های شیطان‌صفت! برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس http://B2n.ir/a30083 مراجعه کنید.     @cheshmandaz_iran
Hammasini ko'rsatish...
نقش اسرائیل در حمله به عراق - چشم انداز ایران

گردآورنده: لطف‌الله میثمی

🔸آموزش رسمی بدون دغدغه صلح ✍🏻محمدرضا نیک‌نژاد ✅یونسکو جمله بسیار معروف و مهمی دارد که گویا مسئولان پیشین این نهاد آن را مطرح کرده‌اند: «صلح نخست در ذهن انسان‌ها شکل می‌گیرد و در گام‌های بعدی وارد عرصه‌های شخصی، اجتماعی و سیاسی می‌شود». این گزاره مبنای این باور شده که آموزش می‌تواند در ذهن انسان‌ها تغییر ایجاد کند، پس مهم است. به همین دلیل نهادهای جهانی که در زمینه آموزش فعال‌اند، مثل خودِ یونسکو، یونیسف، آموزش جهانی (ei)، چندین سال است که این روز و دیگر روزهای جهانی مربوط به آموزش مانند روز جهانی معلم را در جهان پیگیری می‌کنند و بر آن اثر می‌گذارند و از آن اثر می‌گیرند. ✅نکته‌ای که در بیانیه‌های یونسکو یا بیانیه روز جهانی آموزش این نهاد وجود دارد این است که آموزش در صلح نقشی پیشینی دارد؛ یعنی اگر قرار است آموزش‌هایی متناسب با صلح یا برای ایجاد آن در سطح جهانی یا ملی داشته باشیم، اول باید در ذهنِ دانش‌آموز و در دل آموزش گنجانده شود. بعدها اگر این فرد به‌عنوان شهروند وارد جامعه شود و در هر جایی که قرار بگیرد اثر خودش در صلح را دارد و در ایجاد آن نقش اساسی ایفا می‌کند. به همین دلیل در بیانیه تأکید می‌کند این نقش نسبت به اقدامات دفاعی و امنیتی برای ایجاد و بقای صلح، نقش پیشینی و پیشگیرانه دارد؛ البته برای ایجاد صلح ضرورت‌های دیگری نیز وجود دارد که مستقیم و غیرمستقیم با آموزش در ارتباط هستند، مثلاً نهادینه و برپا کردن حکومت فراگیر، دموکراتیک و مشارکتی، ایجاد و نهادینه کردن فرهنگ گفت‌وگو، همبستگی اجتماعی، درک متقابل، فرهنگ همکاری، توسعه پایدار، برابری جنسیتی، گسترش حقوق بشر و آزادی بیان این‌ها می‌توانند بخشی از ضرورت‌ها و پشتیبانان صلح فراگیر اجتماعی باشند. ✅نقطه شروع همه این ضرورت‌ها نیز مدرسه است و البته آموزش‌هایی که در طول عمرِ یک آموزنده مادام‌العمر می‌تواند داشته باشد، در همه این گستره‌ها آموزش نقش کلیدی را دارد. برای توضیح این نکته مثالی از بحث برابری جنسیتی می‌آورم. اگر بچه‌ای که در مدرسه و خانواده و در اجتماع تحت این ذهنیت پرورش یافته باشد که مرد نسبت به زن برتری دارد، در بزرگسالی نیز به شکل فردی، خانوادگی و در اجتماع همین ذهنیت را بازتاب می‌دهد و بازتولید می‌کند؛ بنابراین اگر آموزش به‌عنوان یک فرآیند بتواند نگرش نوآموزان در زمینه‌های گوناگون ازجمله همین نگاه جنسیت‌زده را اصلاح کند می‌تواند پیامدهای مثبت فردی و اجتماعی فراوانی داشته باشد. از همین زاویه هست که امروز نسبت به یکصد سال پیش ذهنیت جنسیت‌زده را به‌شدت آن زمان نمی‌بینیم و خوشبختانه بخش مهمی از این تغییر نگرش پیامد آموزش‌های رسمی و البته آموزش‌های غیررسمی است. ✅نکته دیگری که در روز جهانی آموزش و در بیانیه یونسکو به چشم می‌خورد کیفیت آموزش، عادلانه بودن و در دسترس بودن آن است که خودش می‌تواند عاملی باشد برای ایجاد صلح؛ حداقل صلحی که ممکن است در ذهن شهروندان شکل بگیرد. متأسفانه روند آموزش‌ و پرورش در ایران به‌سوی پولی‌سازی و خصوصی‌سازی است. دولت کم‌ و بیش کمک‌های خودش به مدارس دولتی را متوقف کرده است. مدارس و مدیران آزاد گذاشته‌ شده‌اند و البته وادار شده‌اند که دست در جیب مردم کنند. مدیر مدرسه متناسب با پولی که از خانواده‌ها دریافت می‌کند امکانات آموزشی، فرهنگی، ضروری و مورد نیاز مدرسه را فراهم می‌کند. مدارسی که پول بیشتری می‌گیرند امکانات بیشتری فراهم می‌کنند و مدارسی که نمی‌توانند پولی بگیرند از دسترسی به یک آموزش کیفی و عادلانه محروم می‌شوند. این روند به آسیب‌هایی که پیامدش می‌تواند بروز سرخوردگی فردی و اجتماعی، نارضایتی درونی و بیرونی، عصبانیت و دلخوری از جامعه و در نهایت و احتمالاً افزایش خشونت یا ناصلح شود. ✅امروز می‌بینیم در سطح جهانی، ۲۵۰ میلیون دانش‌آموز از تحصیل بازمانده‌اند و در ایران هم در این زمینه اعدادِ عجیب و دردناکی مطرح می‌شود که عدد رسمی‌اش نزدیک یک میلیون و غیررسمی آن ۳ تا ۴ میلیون کودک در سن آموزش رسمی است؛ البته از این گسترده‌تر، بازماندگی از آموزش کیفی، یعنی آموزش‌هایی است که به درد امروز و فردای دانش‌آموز بخورد و اتفاقاً چون این نوع آموزش وجود ندارد، بسیاری از دانش‌آموزان کنونی ما که در میان آن‌‎ها رتبه‌های برتر کنکور نیز وجود دارد، اثری از آموزش‌های مدرسه‌ای نمی‌پذیرند و مدرسه و آموزش‌های رسمی را تنها یک ابزار یا مسیر ناگزیر برای دستیابی به آموزش‌های آکادمیک و دانشگاهی می‌دانند؛ ابزاری برای پیدا کردن شغل آینده یا هر چیز دیگری به‌جز اثرگذاری برای زیست در جهان پیشرونده و پیچیده کنونی، اما در نهایت آن چیزی که دربرگیرنده یک آموزش حداقلی است کاملاً در گرو سه‌گانه کیفیت، دسترسی و عدالت است. منبع: چشم‌انداز ایران شماره ۱۴۴ برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس http://B2n.ir/g68655 مراجعه کنید.     @cheshmandaz_iran
Hammasini ko'rsatish...
آموزش رسمی بدون دغدغه صلح - چشم انداز ایران

محمدرضا نیک‌نژاد

Photo unavailableShow in Telegram
مراسم یادبود مهندس فضل‌الله میثمی روز سه‌شنبه ۱۸ اردیبهشت‌ماه از ساعت ۱۸ الی ۱۹/۳۰ مکان برگزاری: شهرک غرب، خیابان هرمزان، خیابان پیروزان جنوبی، کوچه پنجم، پلاک ۷۴، سالن رعد @cheshmandaz_iran
Hammasini ko'rsatish...