cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

تــ‍کســت‍ لــن‍د

✨ تکـ‌س‍ــ‍‍‌ت‍ ل‍ـ‍‌ن‍ـ‍‌د✨ ⚡ کلیپ دپ⚡ 🌠 آه‍‌ن‍‌گ‌ 🌠 💔 دل نوشت‍‍‌ه 💔 📄 مت‍‌ن 📄 💫 وی‍‌س گی‍‌تار 💫 🍃🌵 دپــ‍ ‌ل‍‌ن‍‌د 🌵🍃

Ko'proq ko'rsatish
Eron212 629Til belgilanmaganToif belgilanmagan
Reklama postlari
432
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

گاهی وقتا نیازه خودتو بگیری از آدما تا بدونن توام ممکنه یروزی دیگه نباشی 💔🚶🏼‍♀
Hammasini ko'rsatish...
Hammasini ko'rsatish...
💔👩‍🦯
Hammasini ko'rsatish...
همیشه وقتی جر و بحثمون میشد،دستام شروع میکردن به لرزیدن.نمیتونستم خوب تایپ کنم. بهش میگفتم زنگ بزنم حرف بزنیم و حلش کنیم؟ میگفت نه! نمیخام صحبت کنم. مجبور میشدم یه نفس عمیق بکشم و خودمو کنترل کنم،دوباره شروع به تایپ کردن کنم تا از دلش در بیارم حتی اگ من مقصر نبودم. چون مهم نبود بحث چیه!مهم نبود مقصر کیه!مهم این بود اون ادمی که ترس از دست دادن داشت من بودم.پس باید همیشه معذرت میخاستم.تند تند تایپ میکردم و سعی میکردم قانعش کنم که نباید ازم دلخور باشه! همه ی اون موقع ها میتونسم چهرشو تو اون لحظه تصور کنم.انگار یه پادشاه نشسته و یه خربکار التماسش میکنه تا عفو شه!اما دوست داشتن دست و بالمو بسته بود!نمیذاشت اون کلمه معروف که همه رابطه هارو به اخر رسوند رو بگم و خلاص شم از این همه خواهش و تمنا.بگم((به جهنم!)). اما من میموندم و خاهش میکردم ازش تا دوباره((بله))گفتناش بشه((جانم)).هی مینوشتم.هی مینوشتم.انقدر حاله دلش آروم بود که تو صفحه چتمون نمیموند ببینه این منه درمونده بعد از دقیقه ها ((ایز تایپینگ))حرفم چیع. مینشستم تو صفحه چتمون تا بلخره بخونه!وقتی میخوند و شروع به نوشتن میکرد چشامو میبستم که دلشوره هام بیشتر نشه.پیامو که میفرستاد اول آخرشو میخوندم که نکنه گفته باشه((خداحافظ برای همیشه))وقتی میدیدم خبری از رفتن نیس اروم میشدم. یه روز تو همه ی این جر و بحثا،باز براش نوشتم و نوشتم،اما دیگه نخوند،ساعت ها نخوند،روز ها نخوند،و من هرروز به انتظار دیدن اون دوتا تیک لعنتی پایین پیام. یه روز خوند.یه روزی از روزا که دیگه یادم رفته بود منتظرش بودم.جواب داد.منم خوندم.اما دیگه از ذوق تو چشمام اشک جمع نشد!دیگه دلم نریخت!اینبار من دیگه جواب ندادم.هیچوقت جواب ندادم!و اون هنوز هم منتظره! ولی شاید یک روز بفهمه هر چیزی باید سر ذوق و زمان خودش اتفاق بیوفته:)💔🚶🏼‍♀
Hammasini ko'rsatish...
از جوانی تاپیری از پیری تا بی نهایت دوست دارم Á
Hammasini ko'rsatish...
These days, whoever causes any misfortune to aperson, he says, "Let me go . . . این روزا هر کی هر بلای سر آدم میاره تهش میاد میگه حلالم کن . .
Hammasini ko'rsatish...
آیا بهتر نبود که می‌رفت و در قبرِ خود می‌خوابید و می‌گذاشت رویش خاکبریزند بدون وحشت از خدا می‌پرسید که آیا واقعاً خیال می‌کند مخلوقاتش از آهن درست شده‌اند که بتوانند این همه درد و بدبختی را تاب بیاورند ؟
Hammasini ko'rsatish...
تنهایی رو دوست دارم چون کنار کسی هستم که میشه بهش اعتماد کرد.🚶🏼‍♀
Hammasini ko'rsatish...
همه چیز از لحظه‌ای که بدنیا اومدم شروع شد.🚶🏼‍♀🌾
Hammasini ko'rsatish...
در دنیای کنونی، ما پیوسته از آدم‌ها طلب می‌کنیم خودشان باشند، در حالی که مدام با توقعاتمان خلافش را می‌خواهیم ! ✍️خيابان گردي در لندن ویرجینیا_وولف
Hammasini ko'rsatish...
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.