cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

👩‍🦰دلبر جذابم👩‍🦰

خلاصه : عارف پسر زخم خورده ای که هر اتفاق شوم و بدی رو از چشم خدا میبینه غافل از این که آدم بده ،اونقدر نزدیکشه که نمیبینتش و پا توی گروهک خطرناکش میزاره ، زمین میخوره جوری که بلند شدنش کار هر کسی نیست ولی بلند میشه به خاطر........

Ko'proq ko'rsatish
Eron176 882Til belgilanmaganToif belgilanmagan
Reklama postlari
608
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

#پارت‌واقعی‌رمان🔥🔞 #ارباب‌رعیتی🔥 #part6 مردونگی سیخم و که دید دستش و از روی شلوار روش گذاشت و دستاش رو روش حرکت داد چون روبه منفجر شدن بود اهی مردونه کشیدم سرم و به سمت گردنش بردم و مکی بهش زدم که اهی تو گلو کشید جوونی گفتم... حرکت دستش روی مردونگی باد کردم تند تر کرد که اهه هام به فریاد تبدیل شده و میدونستم اون بیرون کل کارمندا جمع شدن فضولی اما از ترسشون نمیومدن و این خوب بود.... مقنعه شو از سرش کشیدم و به سمتی پرتاب کردم دکمه هاش و تو تنش جرر دادم سینه هاشو تو دستم گرفتم و فشاری بهشون اوردم... که اخی گفت...که جری تر شدم.... عصبی و کلافه نالیدم: -درش بیار بخورش لعنتی اوووف "اوووم چشم" زیپ شلوارم و باز کرد و و شلوارم و با شورتم کشید پایین اوووفی گفت و دستش و دور کلفتیم حلقه کرد... یاد دیروز که با درسا درحال سکس بودیم بدنش هنوز جلوی چشمامه اههه زبونش و دور کلاهکش کشید که موهاش و گرفتم و از پشت گرفتمش کشیدم تا زبونش به مردونگیم خورد،،اهه بلندی کشیدم موهاش و میکشیدم و مجبورش میکردم برام تندتند ساک بزنه که موفق هم شدم https://t.me/joinchat/AAAAAFgVXa3s6Gz-ygkXcA #فوول‌هات🔥🔞 #بدون‌سانسور‌دارای‌صوانح‌+۲۱سال🔥🔞
Hammasini ko'rsatish...
〖خـدمتکـ 🍷ـار شـهـ🔥ـوتـی 〗

تعهد یعنی من فقط به عشق تو آبمو میپاچم😌🔞💦 رمانی سرشار از صحنه های بازوسکسی🤤🔞 تایم پارت گذاری هر روز ۲پارت🚫📛 ورود زیر18 ممنوع 🔞

بچه ها به ۳۰نفر اولی که تو چنل زیر جوین بشن ادمین میاد پی ویشون و لینگ چنل vip بهشون رایگان داده میشه پس عجلههه کنید❤️😍 https://t.me/joinchat/RrsYpNap3TG7iUlY https://t.me/joinchat/RrsYpNap3TG7iUlY
Hammasini ko'rsatish...
ارباب اه اههه ارباب تند تند توم تلمبه میزد صدای اه های مردونش کل فضا رو گرفته بود.. که یهو خانوم جون اومد.... https://t.me/joinchat/AAAAAFgVXa3s6Gz-ygkXcA
Hammasini ko'rsatish...
سر کلاهک کی*رشو روی ک*صم #لیز میداد.میخواست آمادم کنه. -اه #ارباب خواهش میکنم اینجا نه.. #سیلی محکمی به گوشم زد و کی*رشو یه #ضرب واردم کرد. #جیغی کشیدم که دوباره #تودهنی محکمی بهم زد. تند تند داخلم #ضربه میزد و من از درد جون می‌دادم. گرمی خونو بین پاهام حس میکردم و اون از شهوت اه می‌کشید. -ماده سگ تا صبح قراره سرویس بدی تا زنم کنمت. اونقدر سوراخاتو می*گام تا جون بدی. ضربه‌هاشو شدید تر کرد و با یه حرکت #چهاردست و پام کرد.... اوف برای زن ارباب شدن به ارباب خشنش میده😱 #تاصبح‌اینقدر‌میکنش‌دختره‌از‌حال‌میره🥺🤤 https://t.me/joinchat/AAAAAEa7GKTWqd0xu4lJWA #ارباب‌رعیتی 🔥⛓ #پارت‌رمانشه⛓🙈
Hammasini ko'rsatish...
استادش با ماژیک جرش میده و مجبورش میکنه براش ساک بزنه🔞🔥 https://t.me/joinchat/U-oYkW517iMTDTQ7
Hammasini ko'rsatish...
Daddy's Girl🍇 🍼🔞🍼🔞🍼 #پارت_30 با ورودش به سوراخم نفسم بند اومد. آبنبات داخل سوراخم چرخوند نتونستم بیشتر از این طاقت بیارم انگار چیزی زیر دلم تکون میخورد. پاهام بهم چفت کردم و محکم بهم فشارشون داد. بهراد از زیر زانوم گرفت و جفت پاهام بالا داد و آبنبات با سرعت داخل سوراخم عقب و جلو کرد. به ملافه تخت چنگ زدم نمیدونستم این چه حالتی بود که داشتم تجربه میکردم..ناله هام دست خودم نبود با چند ضربه خیلی زود ارضا شدم بدنم به شدن لرزید و آبم با فشار روی آبنبات خالی کردم... آبنبات از داخل سوراخم بیرون آورد و لای چاک بهشتم کشید و آبم روی بهشتم پخش کرد آبنبات داخل سطل انداخت _ از این به بعد بدون اجازه من حق ارضا شدن نداری......باید از برنامه صبح تا شبت خبر داشته باشم https://t.me/joinchat/VAHUoCMAmPbrNb1y
Hammasini ko'rsatish...
شرطبندی صکصی|ᕼᝪᎢ ᏀᏆᖇᏞᔑ

با شورت اضافه وارد شوید💦🔞 ⛓🚫⚠️ 🔗DADDY & BABY🔗 صحنه دار و بزرگسال🔞 Just 69👅🚻 🌙

#فاح‌شه‌ی‌کوچولو 💦 #part2 😍💦 انگشتمو گوشه لبم گذاشتم +اومم آره بهشتم برای کلفتتت دل دل میکنه..🔞 جون کشداری گفت شلوارشو کند کلفتشو روی بهشتم کشید حس کلفتش..💦 رو بهشتم بیشتر ح.شریم کرد ولی با دست کلفتشو گرفتم رو سوراخ باسنم گذاشتم🔥 +پلمپم نمیشه از ک ص بکنی.. اینجا برای خودته..!!! نگاهی ب سوراخ باسنم کرد که سریع داگی شدم باسنمو براش تکون دادم _جوووون چه باسن گنده ژله ای داری اوفففف میکنمت که🤤 https://t.me/joinchat/AAAAAE5Oxsa7ay5LS3QShw یه دختر فاحشه کوچولو که همش در حاله سسکه🙈🔥💦🔞
Hammasini ko'rsatish...
استادشون عملی بهشون یاد میده چطوری صکص کنن😱💦 #فول_هات💦🚫 #P150 با عشوه #باسنم و تکون دادم و روی صندلی نشستم که #استاد با اخم گفت: -امروز می‌خوام بهتون یاد بدم شب زفاف چطور باید سکس کنید. همه بچه ها با هم اوووو کشیدن که نیشخندی زد و گفت:کی می‌خواد بیاد تا #عملی به همتون نشون بدم. بعضی از دخترا دستاشون و بالا بردن که پسرا همه خندیدن،اما چشم #استاد روی من چرخید و گفت: -تو بیا بالا یالا! با #بهت نگاهش کردم که خودش به سمتم اومد،دستش و زیرپام انداخت که همه #جیغ کشیدن،روی میز خوابوندم و گفت:اول اینجوری با ملایمت روی #تخت می‌خوابونیمش‌ دستش و روی #باسنم گذاشت و ادامه داد:بعد با خشونت به سمتش حمله میکنید! #بی‌هوا شلوارم و پایین کشید و #سرش و بین پام برد که ....❌❌❌ #دختری‌که‌توی‌دانشگاه‌خارج‌می‌خواد‌درس‌بخونه‌و‌استاد....😱😱😱😱 https://t.me/joinchat/AAAAAEPYLGmfetnQm-B1AA
Hammasini ko'rsatish...
#پارت_آینده ایییییییی تند ترسهیل همونطوری که #نوک #سینمو #گازای ریز میگرفت و‌#مک میزد انگشتشو تو#کصم جلو عقب میکرد داشتم ارضا میشدم که انگشتشو ازم کشید بیرون سرشو بین پام برد #لبشو رو#کصم گذاشت وشروع به#مک زدن کرد باز داشت #ارضا میشدم که از# وسط پام پاشد خودش روم تنظیم کردد و یه #ضرب کردش توی #کص#ابدارم #اییییییی #اخخخخ همونطوری که #تلمبیه میزد ابم با #فشار ‌میریخت بیرون https://t.me/joinchat/AAAAAE-9hOA2ixJV_DbfJA #پارت_رمان_نبوووود_بلفت🔞💦💦 #زیر_۱۸_ریمو_میشه
Hammasini ko'rsatish...
#ارباب‌برده‌ای #فوووول_خشن #باشورت‌اضافه‌بیا_اینجا‌خودتوخالی‌کن⚠️ ساعت دو نیمه شب بود و حسابی نازم پف کرده بود و دلش یه چیز کلفت و داغ میخواست. دیگه تحمل این وضعیت رو نداشتم که صدتا برده زیر دستم جولون بده و خودم تو کف جذاب ترینشون هرشب خودارضایی کنم. نرسیده به اتاقش، صدای آه و ناله‌های داغ و شهوتی کامران رو شنیدم و میخکوب شدم. اون صدای خشدار و گرفته برای سکس عالی بود. بشدت داغ بودم و حتی توان راه رفتن نداشتم. شورتم خیس خیس بود. دل رو به دریا زدم و وارد اتاقش شدم. دستش دور کلفتش بود و چشاش روبسته بود که متوجه من نشد. -آه... لعنت بهت دلوین، دلم میخواست الان تو سوراخات فرو می‌کردم و جرت می‌دادم تا انقدر تحریکم نکنی! یهو ناخواسته ته دلم خالی شد که آه کشیدم و متوجه من شد دستش هنوز دور کلفتش حلقه بود که سنتش رفتم و از ته گلو پچ زدم. -خودارضایی واسه چی؟! ناز من کلفت تو رو کم داره کامران... میخوام جرم بدی! با زانو رو تخت رفتم که خودش رو عقب کشید و سعی کرد با پتو خودش رو بپوشونه لبم رو چفت لبش کردم و روی کلفتش نشستم. خیسی شورتم به تنش برخورد کرد که آه و ناله‌هاش هوا رفت. چنگی به باسنم زد که حرارتم بالا رفت. -میخوای باهام عشقبازی کنی؟! لیسی به لاله‌ی‌گوشش زدم که وحشی شد و من رو زیر خودش کشید و از لای خط باریک شورتم، کلفتش رو واردم کرد که از درد به خودم پیچیدم. -نه میخوام به جبران همه روزایی که جلوم سکس کردی و تو کفت موندم جرت بدم دلوین! یکهو بیرون آورد و با فرو کردنش تو سوراخ #کونم...❌❌❌❌❌ https://t.me/joinchat/AAAAAEa7GKTWqd0xu4lJWA فول سکسی و صحنه‌دار⚠️ برو تو اتاقت و یواشکی جوین بده اینجا راحت خودتو خالی می‌کنی. همه‌ی پارتاش آب‌آوره💧💦
Hammasini ko'rsatish...

Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.