cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

ه د ی ه

. . ﮼بیاامروز‌راباهم‌زندگی‌کنیم،‌شاید‌مرگ‌فردا‌نفس‌مان‌را‌قیچی‌کند..🌱♥️ #هدیه_ق برای خوندن نامه های #بابالنگ‌دراز 💌 میتونید هشتگ رو سرچ کنید ناشناس ِ مون🌱 https://t.me/BChatBot?start=sc-214019-bUkSm7z ______________

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
472
Obunachilar
-124 soatlar
-47 kunlar
-830 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

00:31
Video unavailableShow in Telegram
میخوام هی به یه بهونه ای [گریه]کنمو… @TrraFic
Hammasini ko'rsatish...
IMG_4615.MP47.70 MB
Photo unavailableShow in Telegram
1
Repost from ه د ی ه
رسیدن بهم زمانی کامل میشه که من دست چپم و توی دست راستت بذارم یعنی همون دستی که باهاش برات نوشتم و همون دستی که باهاش برام نوشتی .. -هدیه
Hammasini ko'rsatish...
1
دلخوش به خنده های من ِ خیره سر نباش دیوانه ها به لطف خدا، غالباً خوشند! #حسین_زحمتکش
Hammasini ko'rsatish...
دست بردار از محبت به کسی که لیاقتشو نداره! دست بردار از فکری که به تنش ذهنی میرسه! دست بردار از دشمنی که ارزش جنگیدن نداره! دست بردار از دوستی که ارزش ادامه دادن نداره! دست بردار از رابطه‌ای که به روحت آسیب میزنه! دست بردار از تلاش نکردن، ادامه ندادن و نجنگیدن برای خواسته‌هات!
Hammasini ko'rsatish...
3
اگه به یه آدم بگی فوق العاده ایی، فوق العاده تر از قبل میشه. اگه یه آدمو برای تلاشش تحسین کنی، بیشتر تلاش میکنه. اگه به یکی بگی که چقدر قشنگ میخندی، قشنگ تر میخنده. اگه به یکی بگی چقدر خوشگل شدی، واقعا خوشگل‌تر میشه، و از همه مهم تر اگه تو مهربون بمونی، مهربونیِ این دنیا ته نمیکِشه…
Hammasini ko'rsatish...
5
یه اتفاق خوب لطفا :)
Hammasini ko'rsatish...
🕊 1
کاش دستم مث قدیم به نوشتن میرفت چهار خط مینوشتم میذاشتم اینجا
Hammasini ko'rsatish...
Repost from ه د ی ه
دیونه بود کنارش بودن یه حال قشنگی داشت وقتی باهاش قدم میزدم نمیتونستم به چیزی غیر از اون فکر کنم یادمه یروز که باهاش راه میرفتم انقدر محو گرفتن دستاش شدم که با پا رفتم تو گِل.. حضورش کوتاه بود ، نیومده وقت خداحافظی سر میرسید خودش بود ، و این باعث میشد وابستگی رو به تار و پود تنهایی هام گره بزنه شبایی که مست میکرد ، میگفت : « زنگ بزن برات از عشق بگم» راوی قشنگی بود ، قشنگ حرف میزد به دل مینشست به دل منم نشسته بود ولی خب ، نشد که بشه نشد که داستانمون آخرش قشنگ باشه دیونه بود رفت من موندم وشبایی که تو سکوت سپری میشه میگم دلربا نمیخوای دیگه زنگ بزنی از عشق بگی برام؟ -هدیه @TrraFic
Hammasini ko'rsatish...
1
نمیدونم ولی دلم پره، دلم کدره، دلم تنگه، دلم آشوبه،دلم خیلی چیزای سنگین توشه… @TrraFic
Hammasini ko'rsatish...
💔 1
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.