نیچه و شوپنهاور
آیدی جهت تبلیغات: @Philosophyyar کانالهای ما: @ghalatnanevisimm @Sigmund_freudd1939
Ko'proq ko'rsatish13 695
Obunachilar
+1824 soatlar
+1247 kunlar
+32530 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
Repost from تاریخ فلسفه از صفر
دوستان دلگرمی شما برای من تنها انگیزهایست که دارم به فعالیت شبانهروزی خودم توی آکادمی ادامه میدم.
بنابراین اینکه وقت میذارید و مطالب رو میخونید یا گوش میدید (نود درصد مطالب، درسگفتارها، درنوشتارها کاملا رایگان است و در تمامی کانالها منتشر شده است) خودش بزرگترین دلگرمی است و دیگر نیازی به تشکر و ... نیست.
ارادتمند تمامی عزیزان علاقهمند: #ابوذر_شریعتی
چنل تخصصی تاریخ فلسفه از صفر
❤ 31👍 6
شوپنهاور میگوید:
"وقتی از طبیعتِ سطحی و پوچِ اندیشههای دیگران،
تنگی نظرشان، حقارتِ دیدگاههایشان و پستی نیت هایشان و تعداد خطاهایشان کاملا آگاه میشویم،
کم کم به چیزی که در سرشان میگذرد بیتفاوت میشویم.
زیرا زمین مملو از آدمهایی است که ارزش همصحبتی ندارند. به نظرت واقعا عاقلانه است که ما نظرات چنین آدمهایی را جدی بگیریم؟
چرا اجازه دهیم که قضاوتهایشان تعیین کند که ما چگونه آدمی باشیم؟
آیا نوازنده از تشویق بلند حضار مسرور میشود،
اگر بداند همهی مخاطبانش ناشنوا هستند؟
#آلن_دوباتن / #اضطراب_موقعیت
👏 53👍 13❤ 7
"الف تا یای فلسفه ی من این است که هر آن چه سنگین است سبک شود و تن ها همه رقّاص و جان ها همه پرنده، و به راستی این الف تا یای فلسفه ی من است"
#فریدریش_نیچه
#چنین_گفت_زرتشت
پ ن: رقص، الف تا یایِ فلسفه ی ابر فیلسوفی چون نیچه است، نیچه رقص را نماد سبک پایی و سبک بالی می داند در همان سیاقِ آری گویی به زندگی _توام با لبخندی سرشار از امیدِ به همین حیاتِ خاکی_ و سنگینی و فربه ای را نماد نه گویی و نفیِ زندگی _توام با ترش رویی و دگمیت و اخم و تخمِ چندش آور از برای نفی مواهب زندگیِ این جهانی و دل بستن به نارپستان های آن جهانی!_
🆔 @aboozarshariati
❤ 13👏 5
📚🖌 غایتِ زندگی"خوشوقتی" و "خوشحالی" و "خوشبختی" نیست، "درد" است و "رنج" و "بدبختی" ...
✍ ابوذر شریعتی
شوپنهاور می گوید تنها یک خطای فطری وجود دارد و آن هم اینکه: ما آدمیان چنین تصور می کنیم که اساسا برای خوشحال بودن زندگی می کنیم. زندگی می کنیم تا خوشحال شویم، گویی که خوشبختی و خوشوقتی و خوشحالی، غایت اصلیِ زندگانی است و آدمیان خواه نا خواه می بایست برای به چنگ آوردنش، از هیچ تلاش و کوششی دریغ نورزند و حتی در صورت لزوم، به امیدِ رسیدن بدان، تن به هر گونه، خفت و ذلت و تظاهر و ریا و چاپلوسی و... هم بدهند... (حال متوجه شدید که چرا نیچه به پیروی از شوپنهاور، هشدار میداد که: امید، پلید ترینِ پلیدی ها است؟)
اشتباه نکنید، شوپنهاور صرفا از روی بدبینی و کینه و عقده و... این مسائل را گوشزد نمی کند، او حقیقتا یک فیلسوفِ انضمامی اندیش و واقع بین است و نه انتزاعی اندیش و هپروتی!
نباید به خاطر نقل جملات کوتاهِ خارج از سیاق اصلی، از متون شوپنهاور، تمامی آراء و تاملات ارزشمند چنین نابغه ای، راجع به ماهیت زندگی و رنج و آدمی و هستی را نادیده گرفت.
کافی ست به یکی از تاملات او در بابِ راه رستگاری دقت کنیم (این یاد داشت در کتابِ جهان و تاملات فیلسوف با ترجمه ی رضای ولی یاری، موجود است) او در این باب متذکر این نکته می شود که هنگامی که شما مبنای زندگی را بر خوشبختی و خوشحالی می گذارید، نگاهتان به زندگی از موضع و منظری خواهد بود که همواره انتظارِ حالِ خوش و بر وفق مراد بودنِ امور و کامیابی و کام جویی و لذت (شعارِ دنیای کثیفِ سرمایه داری) و... را خواهید داشت در حالی که واقعیتِ زندگی، آدمیان، اجتماع، ارزشهای مزخرف و سنت های مضحک و قانون ها و مقرراتِ پلید و... دقیقا بر خلاف این تمنّا، پیش می رود و همواره انسان را با ناکامی ها و رنج ها و تلخی ها و محرومیت ها و ممنوعیت ها و نه ها ... رو به رو می کند. و در نهایت آدمی در یک چنین موقعیتی، دچار تناقض و سردرگمی می شود.
به همین جهت هم بود که شوپنهاور می گفت:
"هر روزِ زندگی مان تا کنون به ما آموخته است که حتی آن زمان که لذات و خرسندی ها متصل می شوند، در خود فریب آمیزند (هیچ دوامی ندارند و هر آن به گذشته ملحق می شوند، تا حدی که گویی اصلا نبوده است) به وعده های خود عمل نمی کنند و جان را خشنود نمی سازند و عاقبت این که تصرف آن ها با طعم آزار ها و نا خشنودی هایی که همراهشان می آیند و یا از آن ها نشات می گیرند تلخ می شود.
در مقابل رنج ها و غم ها بسیار واقعی از کار در می آیند و اغلب هم از حد انتظار فراتر می روند. بنابراین همه چیز در زندگی، چنان رقم خورده تا ما را از آن خطای فطری (اینکه غایت زندگی خوشحال بودن است) بیرون بیاورد و متقاعدمان کند که غایتِ وجودمان، خوشحال بودن نیست.
در حقیقت، هنگامی که دقیق تر و معتدل تر به زندگی نگریسته شود، بیشتر شبیه به نمایشی در نظر می آید که قرار است نشانمان بدهد که:
"قرار نیست در آن (در زندگی) احساس خوشحالی کنیم"... شاید درست تر آن باشد که مقصودِ جهان را بدبختیِ خود بدانیم و نه خوشبختیِ خود. زیرا هر چه انسان بیشتر رنج ببرد، غایت حقیقی زندگی زودتر حاصل می شود و هر چه خوش تر زندگی کند، هدف دورتر می رود. معنای کلمات «سنکا» نیز با این حقیقت همخوانی دارد:
" پس خیر شخصیِ خود را نگاه خواهی داشت، آن گاه که ببینی که خوشبختان، ناشادترینِ همگان هستند" (یاد داشتِ راهِ رستگاری: شوپنهاور)
بعد از همه ی این ها شوپنهاور چنین نتیجه گیری می کند که:
آدمی اگر از آن خطای فطری نخستین دست بردارد، به زودی همه چیز را از موضعی دیگر خواهد دید... لذا مصائب از هر قسم و اندازه که باشند و هر چقدر هم او را به درد آورند، دیگر غافلگیر و مبهوتش نخواهند کرد، چرا که چنین انسانی، دریافته است که "درد و رنج، اموری حقیقی اند، که در جهتِ غایت و هدفِ اصلیِ حیات عمل می کنند" ... این بصیرت احتمالا متانت و خونسردی اعجاب انگیزی به وی عطا خواهد کرد.
به تعبیر زیبایِ بیدل:
مطلبی گر بود از هستی همین آزار بود
ورنه در کنج عدم آسودگی بسیار بود
#ابوذرشریعتی
❤ 21👍 4👏 3
💯 @Friedrich_nietzsche 💯
سمّی که موجودات ضعیف را هلاک میکند، برای موجودات قوی تقویت کننده است؛ ...
و در نتیجه آن را سّم نمینامند.
#فریدریش_نیچه
#حکمت_شادان / ص80
👍 31
من انسان نیستم، #دینامیت هستم.
با این همه هیچ نشانی از بنیانگذاران دین ندارم؛ زیرا ادیان مربوط به عامهی مردم است و من پس از تماس با انسان های متدین باید دست هایم را بشویم . . .
من هیچ مؤمنی را نمیخواهم و فکر میکنم برای باورِ خویشتن نیز بسیار شرور هستم و هرگز با تودهیِ مردم سخن نمیگویم . . . هراس بسیار از آن دارم که روزی مرا قدیس بپندارند . . . نمیخواهم قدیس باشم، و بیش از آن فردی سادهلوح . . .
(#نیچه ، #این_است_انسان : ص128)
👍 30❤ 1
این که میباید با غریزهها جنگید نسخهایست که تباهی زدگی میدهد: [به عکس] تا زمانی که زندگی میبالد، سعادت برابر است با غریزه.
💎#نیچه
⛔️#غروب_بت_ها | مسئلهی سقراط | قطعه ۱۱
👍 15❤ 4
Repost from تاریخ فلسفه از صفر
آشنایی دقیق با مغالطهی آناکرونیزم یا زمانپریشی.
ارائه؛ ابوذر شریعتی
نقد به: تفسیرهای مندرآوردیِ روشنفکرانِ مثلا دینی از متون مقدس
چنل تخصصی تاریخ فلسفه از صفر
Repost from تاریخ فلسفه از صفر
روزی که پروژهی خوانش و آموزش #تاریخ_فلسفه از صفر رو شروع کردیم اصلا فکرشم نمیکردم این همه استقبال بشه با خودم میگفتم نهایتا میشیم ۲۰ نفر ولی دیروز شدیم 300 نفر!
مرسی که انقد اهل عشق و عطش دانایی و دغدغهی حقیقت دارید.
سایر دوستان نیز میتونن تو این پروژه با ما همراه باشن چون از چیزی عقب نموندید چراکه تمامی فایلها متنها ویدئوها و مقالات ذخیره شده و در دسترستونه
آیدی جهت حضور:
@abozar_shariati
👏 5👍 1