155
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
"پارتی از اینده"
"Amir"
با دیدن #نواربهداشتی تو کمد رهام ابرویی بالا انداختم و رو به رهام گفتم:
- رهام یه لحظه میکشی #پایین؟
رهام چشم هاش بیش از حد گرد شد و گفت:
- چی؟#بکشم پایین؟یعنی چی؟
سرم رو خاروندم و کنجکاو گفتم:
- میخوام ببینم واقعا #پسری یا نه!
رهام که حرف هام براش گنگ بود سر تا پام رو برانداز کرد ومتعجب گفت:
- #دوجنسم؟ چه مرگته؟
نوار بهداشتی رو بهش نشون دادم و بالحن حرصی که خنده توش موج میزد گفتم:
- اینو نگاه، این برای #دختراست جان من بکش پایین #چک کنم...
رهام لبش رو گزید و گفت:
- نه اون برای #مامانمه!
سری از رو تایید تکون دادم و گفتم:
- مامانت با تو زندگی میکنه؟ بعد اینم توی کمد تو میزاره؟ اها چقدر جالب ولی نکشیدی پایین مطمئن بشم...
https://t.me/joinchat/AAAAAEqk87Z4FDschHsyUA
رو به آزاد که خیس عرق شده بود گفتم:
- از عقب خیلی اذیتم می کنه، تنگه...از جلو هم دردم میاد...چیکار کنیم؟
پوف بلند و بالایی کشید و عرق پیشونیش رو پاک کرد و با بی حوصلگی لب زد:
- سایا اصلا در بیار اون کفش کوفتی رو، بریم یه کفش فروشی دیگه، خسته شدم از صبح توی این آفتاب هی من رو کشوندی این ور و اون ور.
با بغض لب زدم:
- خب این کفش رو دوست دارم.
#جرررکفشبرایپایدخترهتنگبودمنحرف🤣🤣😐
#فوولطنزهباهرپارتشپارهگیتضمینیه🤣🤣🤫
https://t.me/joinchat/RMAQVu7YZ7lniI0o
#part...
-چرا #نمیخوری؟
-ایقق تو میخوای من #بخورمش؟ عمرا!
-خب چرا اگه #بهزورم شده میدم تو خوردت.
-بس کن ترو خدا حالم بهم خورد #بکنش تو، کارو یک سره کن چون من #نمیخورم.
- تا نخوری هیچ کاری نمی کنم.
-خب نکن منم نمی خورم به ضرر خودته چون تو عذاب #میکشی.
باشه نمیخوری من پس #میکنم تو.
-باشه بکن تو دیگه اون...
نچ نچ نچ منحرف میخواست #بستنی دهنیشو بزور بده پسره بخوره🤣🤣
#زودجوینشوتاازکفتنرفته😂🤭
https://t.me/joinchat/AAAAAFYXeOg-qj4VWjBfuA
هدفت از ادیت کردن چیه لاوم؟🤨☝🏻
خفن فندومم بشم🥺🐈
پول درارم🙄💸
به دوستام پُز بدم😏😂🖤
هدف خاصی ندارم تفریحی میزنم(:🔥
#تهخندهسسسسسسرمانش😂❌😂
رهام چشمش رو دور تا دور #کلوب چرخوند و در آخر نگاهش روی دختری که تاپ نیم تنه و شلوارک جین کوتاهی #پوشیده بود نشست..سر پایین انداخت و با لحن متاسف گفت: لا الاه الی الله
امیر خودشو کمی به رهام نزدیک کرد زمزمه وار گفت: رهی اونو ول کن 2 تا #آیتالکرسی اون ته نشستن!!!😂
رمانش ته خنده اس اگه سرچ کردی ونبود لفت بده😂✅
https://t.me/joinchat/SqQ4aChVqsPYGnBY
بیا اینجا جر بخور😂❌
#جرخوردنشماافتخارماست
دستم رو گرفت و محکم کشید به طرف #پرتگاه، با جیغ خودم رو روی #زمین کشیدم و گفتم:
- مگه چیکار کردم که میخوای اینکارو کنی ها؟
با پشت دست توی دهنم #کوبید و گفت:
- #خفه شو! به نفعته! یا باهام میای باهم بپریم پایین، یا خودم زنده زنده #خاکت کنم تو همین #قبرستون!
#متفاوتترازمتفاوت🌪
https://t.me/joinchat/AAAAAFhyJoGyHiGY_fEaKw
دستهاش رو گرفتم و گقتم:
- بکنش!
سرش رو تکون داد. چشمهام رو بستم. وقتی چشمهام رو باز کردم کارش تموم شده بود.
نفسی از سرِ آسودگی کشید و گفت:
- پوشک کردن یه بچهی یه ساله که هی وول می خوره واقعا سخته.
رو کرد به بچه و گفت:
- حالا برو.
#چقدرمنحررررررررررفی 🤣🤣🤣🤣🤣
#میخواستنبچهپوشککنن 😂😂😂😂
https://t.me/joinchat/AAAAAFhyJoGyHiGY_fEaKw
پسره سره سفرهی عقد جواب منفی میده!🔞
سرچ کن #پارت_135 نبود، سریع لفت بده‼️
https://t.me/joinchat/RsbeMlsgnjzIo359
امروز دوباره با اون مادره ابلیس کلاس داشتیم... کربات مشکیش رو سفت کردو با تحکم، گفت:
- لطفا نظمِ کلاس رو رعایت کنین، سرگروه ترم مشخص شده و امیدوارم در طول ترم راهنماییتون کنن. (سمتم برگشت) خانوم لطفا خودتون رو معرفی کنید و درباره ی پروژهی جدید توضیح مختصری بدید...
نفس عمیقی کشیدم و از سره جام بلند شدم، استرسِ حرف زدن جلوی این استاد وحشتناک بود!
-به نام خدا، خدا هستم. سرگروهه پـ...
وقتی توی یک ثانیه کلاس از هم متلاشی شد، حس کردم دیگه نفس ندارم!
----:)
#جرردخترهیخلهولمیشهمیگهبهنامخدا،خداهستم😐😂😂
#بیابقیهشوبخونببینچیمیشه...🤣🤣🔞↓
https://t.me/joinchat/RsbeMlsgnjzIo359
✨همه ادیتور هایی ک میبینین همشون تو این چنل یاد گرفتن✨
💜زبان انگلیسی هم یاد میدن!💜
🍦تازه در هفته دوبار هم نظرسنجی های جذاب میزارن🍦
🦋دیگه چی بهتر از این؟🦋
♥️ایدیشو میزارم براتون زود جوین بشین♥️
@macani_editing
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.