Bᴏᴏᴋ Tᴇxᴛ ࿐
🕊️` هیچ وقت پز کتابهایی را که خوانده اید ندهید به کتابهایی که نخوانده اید فکر کنید. 𝑴𝒂𝒊𝒏 𝒂𝒅𝒎𝒊𝒏 @SeeingTheBeautyThroughThePayne 𝑹𝒐𝒖𝒏𝒅 𝒕𝒂𝒃𝒍𝒆 @RoundTablee 𝑰𝒏𝒔𝒕𝒂 http://Instagram.com/drowninboooks
Ko'proq ko'rsatish1 006
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
-37 kunlar
-1730 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
Photo unavailable
من ۲۴/۷ :
📓 - به خاطر یک فیلم بلند لعنتی
🍃|• #داریوش_مهرجویی
🌾|• @BoookTex
14920
من نمیدانم این حرفها را برای چی میزنم. یعنی میدانم ولی نمیدانم که آیا روشش همین است یا جور دیگری است. یک جا در یکی از کارهای عالی جناب یونگ خواندم که میگفت:« نوشتن مثل اعتراف کردن نزد کشیش، یا صحبت و درد دل با روانکاو است. آدم با نوشتن خودش را خالی میکند و با اعتراف به خصوصیات مرموز و زیروبمهای حسی و عقیدتی خود، یه جوری خودش را تطهیر و شفاف می سازد، لااقل برای خودش.» البته به شرط آنکه عقل و شعور دریافت این قضایا را داشته باشد. که من دربارهی خودم شک داشتم من هنوز نمیدانستم و برایم روشن نبود که حقیقت بهتر است یا دروغ و یا اینکه تا چه حد عقل آدمی گنجایش درک و دریافت این مسائل پیچیده را دارد. با وجود این و به رغم همهی کجوکولگی نحوهی بیانم با لجاجت و گستاخی به نوشتن این اباطیل ادامه میدهم به این امید که شاید ناهشیار من بخواهد چیزهایی به من دیکته کند که بعداً به دردم بخورد، پس من باید مثل بچهی آدم، سر به زیر بیندازم و آنها را ثبت کنم که بعداً شاید مثل نوشتههای اولیهی نویسندگان معروف همه را پاره کنم و دور بریزم یا بسوزانم...
📓 - به خاطر یک فیلم بلند لعنتی
🕳|• #داریوش_مهرجویی
🪶|• @BoookTex
15500
من نمیدانم این حرفها را برای چی میزنم. یعنی میدانم ولی نمیدانم که آیا روشش همین است یا جور دیگری است. یک جا در یکی از کارهای عالی جناب یونگ خواندم که میگفت:« نوشتن مثل اعتراف کردن نزد کشیش، یا صحبت و درد دل با روانکاو است. آدم با نوشتن خودش را خالی میکند و با اعتراف به خصوصیات مرموز و زیروبمهای حسی و عقیدتی خود، یه جوری خودش را تطهیر و شفاف می سازد، لااقل برای خودش.» البته به شرط آنکه عقل و شعور دریافت این قضایا را داشته باشد. که من دربارهی خودم شک داشتم من هنوز نمیدانستم و برایم روشن نبود که حقیقت بهتر است یا دروغ و یا اینکه تا چه حد عقل آدمی گنجایش درک و دریافت این مسائل پیچیده را دارد. با وجود این و به رغم همهی کجوکولگی نحوهی بیانم با لجاجت و گستاخی به نوشتن این اباطیل ادامه میدهم به این امید که شاید ناهشیار من بخواهد چیزهایی به من دیکته کند که بعداً به دردم بخورد، پس من باید مثل بچهی آدم، سر به زیر بیندازم و آنها را ثبت کنم که بعداً شاید مثل نوشتههای اولیهی نویسندگان معروف همه را پاره کنم و دور بریزم یا بسوزانم...
📓 - به خاطر یک فیلم بلند لعنتی
🕳|• #داریوش_مهرجویی
🪶|• @BoookTex
100
من نمیدانم این حرفها را برای چی میزنم. یعنی میدانم ولی نمیدانم که آیا روشش همین است یا جور دیگری است. یک جا در یکی از کارهای عالی جناب یونگ خواندم که میگفت:« نوشتن مثل اعتراف کردن نزد کشیش، یا صحبت و درد دل با روانکاو است. آدم با نوشتن خودش را خالی میکند و با اعتراف به خصوصیات مرموز و زیروبمهای حسی و عقیدتی خود، یه جوری خودش را تطهیر و شفاف می سازد، لااقل برای خودش.» البته به شرط آنکه عقل و شعور دریافت این قضایا را داشته باشد. که من دربارهی خودم شک داشتم من هنوز نمیدانستم و برایم روشن نبود که حقیقت بهتر است یا دروغ و یا اینکه تا چه حد عقل آدمی گنجایش درک و دریافت این مسائل پیچیده را دارد. با وجود این و به رغم همهی کجوکولگی نحوهی بیانم با لجاجت و گستاخی به نوشتن این اباطیل ادامه میدهم به این امید که شاید ناهشیار من بخواهد چیزهایی به من دیکته کند که بعداً به دردم بخورد، پس من باید مثل بچهی آدم، سر به زیر بیندازم و آنها را ثبت کنم که بعداً شاید مثل نوشتههای اولیهی نویسندگان معروف همه را پاره کنم و دور بریزم یا بسوزانم...
📓 - به خاطر یک فیلم بلند لعنتی
🕳|• #داریوش_مهرجویی
🪶|• @BoookTex
100
نمیدانم چرا این روزها بیش از هر وقت دیگر به همه چیز و همه کس حسادت میکنم. احساس حسد را به راستی توی تمام تاروپود وجودم می چشم و میبینم که چگونه تلخ و کدر و بی رمق و زشت و نکبتبار میشوم. البته گاهی اوقات به خودم تلقین میکنم که شاید این چیزی موروثی است که از عهد بوق تاريخ من به من رسیده است، تاریخ سراسر سرکوب و بی عدالتی که شاید این همان ناآگاه جمعی قوم من است که مرا این طور بست و سیاه میکند که مدام به من نهیب میزند که «تو هیچگاه پیش نرفتی»، تو هر دم فرو رفتی و عقب ماندی.
📓 - به خاطر یک فیلم بلند لعنتی
🪐|• #داریوش_مهرجویی
🐾|• @BoookTex
13500
موری اعتقاد داشت که ذات تمام انسانها خوب است اما او همچنین میدانست که انسانها به چه چیزهایی میتوانند تبدیل شوند. همان روز چند ساعت بعد به من گفت: «مردم تنها زمانی پست و بد میشوند که احساس خطر کنند و این همان کاری است که فرهنگ ما میکند. این همان کاری است که اقتصاد ما میکند. در اقتصاد ما، حتی مردمی که سرِ کار میروند هم احساس خطر میکنند چون نگران از دست دادن شغلشان هستند؛ و زمانی که احساس خطر کنی، تنها به فکر خودت خواهی بود. پول برایت مثل خدا میشود. تمام اینها بخشی از فرهنگ ما است.» نفسش را بیرون داد: «برای همین است که من زیر بار این فرهنگ نمیروم.»
📗 - سهشنبهها با موری
🕊|• #میچ_البوم
🪴|• @BoookTex
17540
00:08
Video unavailable
چه احساسی داره که بفهمین شاید نویسندهها کاراکترهایی رو توی داستانهاشون میسازن و ویژگیهای جزئی و شاید کم اهمیتی رو بهشون میدن که شبیه آدمهایی توی زندگی خودشونن که زمانی میشناختن و هیچکس هیچوقت این رو نمیفهمه. به قولی اگر یه نویسنده دوستت داشته باشه تو هیچوقت نمیمیری. :)
🕯|• @BoookTex
video.mp45.85 KB
17230
تا حالا شعری خوندین که تونسته باشین کلمه به کلمهاش رو احساس کنین و فکر کنین مثل اینه که انگار خودتون نوشتینش؟ یا چند بیتی که بتونه احوال دلتون توی این روزها رو توصیف کنه؟ میتونین توی کامنتها بفرستین یا این پیام رو توی چنلهاتون فوروارد کنین تا بتونیم با هم از خوندن شعرهای مورد علاقهتون لذت ببریم.
🪐|• #چالش
🌊|• @BoookTex
600
ما را به جرمِ خوردنِ مِی حد زدند و بعد
دیدند در پیالهی ما غیرِ آب نیست!
- #حسین_زحمتکش 🫧 | @BoookTex
13830
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.