cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

مشکلات و مسئولین شهری منطقه مرند

ضمن عرض خیرمقدم باستحضار میرساند که برای حضور دراین کانال اینجانب راضی به زحمت دادن و اجبار برای ادد نیستم لذا کلیه بزرگواران بنا به میل و رضایت کامل و استقبال خودشان حضور یافته و سرافرازمان فرموده اند . ارتباط باادمین @Nserrezaee

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
616
Obunachilar
+224 soatlar
+87 kunlar
+1030 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

Repost from مرند خبر
💢 جلوه ای از کوه میشو از باغ شهر مرند 📸 عکس از غلامرضا قاسمی Ⓜ️ @marandkhabar41
Hammasini ko'rsatish...
👍 2
▪️تولد چیست؟ سوالی که یونسکو برای همه ملتهای دنیا مطرح کرد. بهترین پاسخ: از هند ارسال شد که گفته بود: تولد؛ تنها روزی است؛ که مادر با گریه های نوزادش لبخند می زند ❤️🕊 ‌‌‎‌‎‌
Hammasini ko'rsatish...
دورنمایی از ترمینال خوی @aymarand جهت اطلاع شورای شهر و #شهرداری_مرند و اقدام لازم برای احداث ترمینال مناسب در شهر تاریخی مرند
Hammasini ko'rsatish...
👍 1
زنجان پایتخت جهانی ملیله
Hammasini ko'rsatish...
♦️زندگی در غزه جریان دارد... اصلاً زندگی در فلسطین همان مقاومت است! بودنشان مبارزه‌ است، عودنوازیشان مبارزه است، عروسیشان مبارزه است و... فلسطین این است! @AkhbareFori | Link
Hammasini ko'rsatish...
در اوج لذت بخشی خیلی غمبار است دل پاک این بچه‌ها
Hammasini ko'rsatish...
🌺  مقادیر بارش 24 ساعت گذشته : شوط 29.2 خیاو 18.2 هریس 17.9 جلفا17.8 تبریز 16.6 ورزقان 15.9 اهر 14.7 اوجان 13.8 خوی 12.1 سراب 11.5 💦شهرستان مرند : روستای زنجیره 31 ایستگاه هواشناسی 18.9 زنوز و یکانات 18 کشکسرای 16 شهر مرند 14 هواشناسی (هاوادورمو): https://t.me/joinchat/AAAAAD3bl9iVHoKpI9-wEw see ‌ ‌
Hammasini ko'rsatish...
روحش شاد و یادش گرامی باد . بزرگ مردی پرتلاش در عرصه تولید مصالح ساختنانی و خیری نیکوکار و گم نام یار و یاور مستمندان . نام نیکشان همیشه ماندگار باشد . برادران عبدلی تسلیت ما را بپذیرید . 🖤🖤🖤🖤🌹🖤🖤🖤🖤
Hammasini ko'rsatish...
به نام خداوند جان و خرد حکایت طاووس زندانی شیخ شهاب الدین سهرودی معروف به " شیخ اشراق " که در سن ۳۸ سالگی بدست قشریون و مرتجعین زمانه که تاب دیدن آزادی افکار و گستاخی گفتار و جسارت رفتار او را نداشتند و از سر حسد و کینه و جهل وسوسه گر سلطان صلاح الدین ایوبی گشتند تا ایشان را در زندان شام به جرم آگاهی و دانایی به قتل رساندند ، در اثر ماندگار خویش " لغت موران " در واقعه ای دیگر که نوشته ای رمزی و عرفانی است چنین گوید که : پادشاهی باغی برگ و وسیع داشت که در چهار فصل سال در آن باغ، آبها روان بودند و بوی ریاحین و گلها به مشام می رسید و آواز پرندگان و چهچه بلبلان وگسترانیدن پروبال زیبا و نگارین طاووسان ، منظره باغ را همچون بهشت کرده بود . در این بهشت زیبا در میان دسته طاووسان ، طاووسی بود که بغایت زیبا و نگارین بود. روزی یادشاه ، دستور داد که این طاوس زیبا را در زیر سبدی محبوس نمایند طوری که دیگر منظره های خوش و خرم را نبیند و هیچ آواز روح افزایی را نشنود و نیز لباسی چرمی بر اندام او بپوشانند تا پرو بال زیبا و نگارین خود را هم نبیند ، و تنها دانه و ارزن و آبی اندک در سبد قرار دهند که طاوس قوت لایموتی بخورد و نمیرد. بعد از اجرای دستور پادشاه، مدت زمانی گذشت و طاوس در این مدت چونکه از همه جا و همه کس دور افتاده بود، به خود هم که نگاه می کرد جز لباس چرمی چیز دیگری نمی دید و به آسمان و اطرافش که نگاه می کرد ، جز فضایی تنگ و تاریک سبد، چیزدیگری را نمی دید، رفته رفته به این پندار رسید که زندگی ، فقط زندگی در زیر سبد است و جزاین زندگی، زندگی دیگری نیست. او باغ را و درختان سرسبز را ، نهرهای زلال و روان را ، شکوفه ها و میوه ها را، آوازها و نغمه های طرب انگیز را فراموش کرده بود. او حتی در این مدت فراموش کرده بود که خودش یک طاوس زیباست. نه آوازی می خواند، نه بال و پری می گسترانید، نه شادی و طربی می کرد. اما گاه گاهی که بوی شکوفه ها و گلها که از وزش بادها از سوراخ های مشبک سبد به مشامش می رسید به حکم طبیعت و خلقت و سرشت راستین خویش، در خود احساس شادی و طرب می کرد اما نمی دانست که این بوی گل‌ها و شکوفه ها و آواز پرندگان و خنکی آبها و شوق و شادی ها ازکدام سمت و از کدامین باغ و بوستان می آید و او را با آنها چه پیوندی است ؟ مدتها براین طریق گذشت ، تا اینکه روزی به دستور پادشاه لباس چرمی از او گشودند و از زیر سبد خلاصی اش دادند و چون به میان باغ آمد و خود را در میان طاووسان خوش نقش و نگار همنوع خود دید و چشمش به مناظر زیبا و باشکوه باغ فتاد، دوبار یادش آمد که او هم یک طاوس زیبا و نگارین بوده ، دوباره یادش آمد او هم باید پرو بال بگستراند و آواز سر دهد و شادی کند ، چون او یک طاوس است نه موجودی دیگر . او بعد از آزادی اش بی نهایت غمگین بود و حسرت می خورد که چرا در آن‌ مدت سیاه وظلمانی ، طاوس بودن خویش را فراموش کرده بود و هویت خود را از دست داده بود، اگر او طاوس نبوده پس چه چیز بوده است ؟ این واقعه را شیخ اشراق به بیان رمزی و عرفانی نقل نموده ، هما نا واقعه " روح انسان " است که از بهشت برین به خاکدان تیره و تاریک زندگی زمین آورد ه می شود و در آن جا گرفتار و اسیر زیر سبد این دنیایی تیره و تاریک می شود و تمام هویت و اصالت و انسان بودن خویش را از یاد می برد و به موجودی دیگر تبدیل می شود. این حکایت شیخ ، گرچه داستان روح رنجور و خسته انسانی است و برای عارفان در طول تاریخ منبع الهامات و مطلع انوارها و مشرق آفتاب عنایت ها و چشمه جوشان حکمت ها بوده ، اما می توان از این واقعه، برای وضع جامعه کنونی و برای نسل امروزی هم واقعه ای دیگر را تصور نمود که در آن انسان امروزی در زیر سبد تنگ و تاریک فرهنگ حاکم بر زمانه ، از ایدئولوژی و حاکمیت و سیاست گرفته تا اقتصاد و صنعت و ماشین و تکنولوژی محبوس و زندانی گشته است و به اندک نان و آبی زنده مانده است ، که نه آوازی خوش می شنود و نه منظره زیبایی می بیند . در زیر این سبد ظلمانی زمانه، آدمی هرچه می بیند و می شنود دروغ است و ریا، ناعدالتی است و جفا ، حق کشی است و نابرابری ، اسیری است و به غارت رفته گی ، فرمانبری است و اطاعت ، در ماندگی است و حقارت، تباهی است و تاریکی . بنابراین نسل امروز ، بیزار وخسته از این محبوس بودن و در تاریکی زندگی کردن است. همواره دغدغه آزادی دارد و دغدغه بیرون آمدن و رهایی از این زندان تاریک . و همواره در اندیشه است که چگونه می تواند لباس غیر حقیقی را از تنش بیرون بیاورد و چهره اصیل و حقیقی خویش را بنگرد و جهان پیرامونش را با تمام زیبائیها یش و مناظرنیکویش دوباره ببیند و به یاد دوران آزادگی و خوش و خرم دیروزینش دوباره شادی کند و بال و پر بگستراند . ----- نوشته: حیدرزایرکعبه
Hammasini ko'rsatish...

👍 1