cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

「⛓️𝐃𝐄𝐋𝐀𝐍🎭」

( لذت داشتنت فقط اونجایی که بقیه برای تو سر خم میکنن اما تو برای من زانو میزنی♥️💦) #نویسنده‌نرگس ادمین ‌vip و تبلیغات « @ShahDokht437 » لینک چنلمون اینجاست😋👇🏻✨ @Haniyeh_Sn_novels

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
22 645
Obunachilar
-8024 soatlar
-4107 kunlar
-2 03030 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

_ لطفا پاهاتون رو باز کنید خانم! به پارچه‌ی سفیدی که بین من و آقای دکتر بود نگاه کردم با خجالت پاهام رو کمی باز کردم. پایین تنه‌ام برهنه بود و حتی شورت هم پام نبود و بخاطر شلوغی مطب مجبور شدم پیش یک دکتر مرد بیام واسه معاینه. فرید دستم رو فشرد و گفت: _ خوبی عزیزم؟ آقای دکتر معاینه چقد طول میکشه؟ گرمای انگشت آقای دکتر رو لبه های واژنم حس کردم و لب گزیدم. فرید فکر می‌کرد دکتره داره معاینه‌ام میکنه اما... با فرو رفتن انگشتش داخلم جیغ آرومی زدم. فرید نگران بهم نگاه کرد و گفت: _ خانومم خوبی؟ _ خوبم... خوبم عزیزم... اما همون لحظه چیز لزج و داغی‌ روی چوچولم نشست که بنظر می‌رسید زبون باشه.... با قدرت شروع کرد مکیدن چوچولم که صدای آه و ناله ام بلند شد. _ آقای دکتر تموم نشد؟ زنم درد داره... دکتر_ صبر کنید جناب خانومتون مشکل عفونت دارن باید دقیق معاینه کنم. این رو گفت و بعد مک محکمی به چوچولم زد که دست فرید رو فشردم. باورم نمیشد توی مطب در حالی که شوهرم پیشمه، آقای دکتر داره واسم لیس میزنه. لحظه‌ای زبونش از رو چوچولم برداشته شد و فکر کردم تموم شده که ناگهان آلتش رو حس کردم که به لبه های چوچولم میماله تا خواستم حرفی بزنم فرو برد داخلم و.... https://t.me/+bPEp3cEkqd0wZDZk https://t.me/+bPEp3cEkqd0wZDZk
Hammasini ko'rsatish...
👍 3
#hot #bdsm - دوست دارم هر شب به خدمت اون باسن گردت برسم! نگاه بی حالم‌رو شکار کرد و باسنم رو چنگ زد - با توام آرین می خوای هر شب دیکم به خدمت باسن برزیلیت برسه؟ هوم؟! لیتلش که درحال خوردن بستنی بود نیشخندی زد - ددی چه طوره هر شب منو بکنی! سینا تن لختش رو روی تنم انداخت - میخوام به جفتم برسم بچه! انگشت رو توی کونم فرو برد چشم هاش برق زد - خیسی یعنی اماده کردن شدی... دیکش رو به باسنم چسبوند و داد کشید - وقتش رسیده به صاحب اصلیت کون بدی! https://t.me/+Dcgfsw6Erd0zN2Nk https://t.me/+Dcgfsw6Erd0zN2Nk https://t.me/+Dcgfsw6Erd0zN2Nk
Hammasini ko'rsatish...
سایکو بوی

در دو زندگی عاشق تو شدم تا ابد ! ❤️‍🩹 به قلم پری تناسخ رزور تبلیغات

https://t.me/tablighet_mah

00:07
Video unavailable
#گی‌لاو #انتقامی #هات‌لاو - دلم می خواد اون باسن سفیدت از اسپکنت‌ها سرخ بشه پسرحاج سپهبد! دستش رو به سوراخم می گیره و گیره رو روی لمبرای باسنم میذاره - ناله کن پسر حاجی! بابای حرومیت باید بفهمه داری زیرم کون میدی! حراج زدم به آبروش... انگشت فاکش رو توی سوراخم می کنه و اسپنکی در کونم میزنه - ناله نکنی میرم خواهرت می کنم! از ترس ناله می کنم ازش بر می اومد - اخخ... لبش رو به گوش چسبوند و دیکش رو لای پاهام گذاشت تکونی خورد که کی*رش توی سوراخم فرو رفت پرسید - زیرِ کی داری کون میدی؟ داد زدم از درد - سینا! اخخ... فریاد کشید و ویبراتور رو برداشت - حاجی میشنوی پسرتو گاییدم! چشم هام از درد سیاهی رفت که هاتف بوسیدم - نبند چشم هاتو پسر حاجی که رفتی تو قلبم! آرین یه شب سرد بارونی توسط سینا دستمالی مبشه و همون شب از خونه و زندگی طرد😭💔 حالا سینا ارین تهدید می کنه که... https://t.me/+Dcgfsw6Erd0zN2Nk https://t.me/+Dcgfsw6Erd0zN2Nk
Hammasini ko'rsatish...
00:11
Video unavailable
چک آرومی به ک.ونم زد و زیر گوشم زمزمه کرد: - الان اگه یارا بیاد چه جوابی براش داری که زیر شوهرشی؟ لبم رو به دندون گرفتم و نالیدم: - میگم تقصیر شوهرته که ک.یرش زیادی کلفته. قهقه ای زد و گفت: - خیلی تنگی اما خودم گشادت می کنم. کمرم رو سفت چسبید و خودش رو محکمتر از قبل فرو کرد توی ک.صم و... https://t.me/+D_tDFUCNsGM5NDlk https://t.me/+D_tDFUCNsGM5NDlk مختص به بزرگسالان، به هیچ وجه زیر 18 سال جوین نشه❌ خیانت، شهوت، #تریسام! رابطه پنهانی با شوهر دوستش🔞🔥😈
Hammasini ko'rsatish...
00:02
Video unavailable
_ محکم نکوب، ک.صم ورم کرد. انگشتش رو روی چوچولم گذاشت و محکم لرزوند. _ هیشش، زود ارضا شو ...میخوام بکشم بیرون. دست روی دهنم گذاشتم و با جلو عقب شدن کلفتی ک.یرش، لرزشی به جونم افتاد و که بی اختیار جیغ زدم: _ آخهخهخ ...تند تر ...آه ...دارم میام ...اوف! سینه هام رو عصبی فشار داد و محکم تر تلمبه زد: _ هیشش صدات میرسه به گوش مامانم، میفهمه واسه چی پتو هر شب خیسه. ترسیده گردنش رو چسبیدم. _ آییی چاووش ...من ...من دارم ... بی مقدمه ازم بیرون کشید. منو جایی میون هوا و زمین رها کرد. _ بسه دیگه؛ ک.یرم خوابید ... بهم برخورد. یعنی چی‌ که خودش شروع می کرد و حالا بدون ارضا کردن من عقب میکشید؟! _ چ ...چرا نذاشتی ارضا بشم؟ سیلی به رونم زد. _ خودتو بمال، خوشم نمیاد تو بغلم بلرزی! زنم تو خونه منتظره ... مگه من زنش نبود؟ همیشه نو که می اومد کهنه برای مرد ها دل آزار می شد؟ _ فقط وقتی دلت سکس وحشیانه میخواد هوس منو میکنی؟ ⭕️🔞⭕️🔞⭕️ https://t.me/+7SVLR4xASNtkZTI0 https://t.me/+7SVLR4xASNtkZTI0 https://t.me/+7SVLR4xASNtkZTI0 https://t.me/+7SVLR4xASNtkZTI0
Hammasini ko'rsatish...
#زن_مشـتـرک_پدر_و_سه‌برادر💦🔞 نگاهی به دختری که بابا اورده بود انداختم با شورت و سوتین داشت تو خونه می چرخید.. قباد سرش رو نزدیک گوشم اورد و لب زد : -فواد به نظرت این دختره داره برای کی اینطوری می چره!!؟بابا که خونه نیست فیاض با خنده گفت : -معلومه برای ما.. برای بابا زیادی پیره بهش حال نمی ده.. جوون میخواد که خارشش رو تموم کنه.. نظرتون چیه خارشش رو بخوابونیم!!! چشم هام برقی زد کل هیکلش رو از نظر گذرودم اینطور دختر هات و‌لوندی برای بابا زیادی بود نیشخندی زدم و گفتم : -بخارونیم.. دستی به پا زدم و ازجام بلند شدم فیاض و قباد دنبال سرم.. اول من به دختره رسوندم... دستی دور کمرش حلقه کردم و‌کشیدمش سمت خودم.. ترسید برگشت سمتم با خنده گفت : -بلاخره پس حالیت شد.. من خیلی وقته منتظر توام ‌‌ -حالیمون شد -منظورت چیه!!! فیاض و قباد با خنده گفتن : -توی حال داداش ما مارو تنها نمی ذاره حالا که می خوای سرویس بدی باید به هرسه ی ما سرویس بدی.. -اما من چطوری به هر سه شما... بند سوتینش رو شل کردم قباد هم شورتش رو کشید پایین.. -نترس گنجایش پیدا میکنی وقتی گنجایش بابا رو داری پس تحمل مارو هم داری ‌‌ بعد سرم رو بردم جلو و لباش رو گاز محکمی گرفتم.. https://t.me/+7-cjx6ar9Hk4YTk0 https://t.me/+7-cjx6ar9Hk4YTk0 https://t.me/+7-cjx6ar9Hk4YTk0 https://t.me/+7-cjx6ar9Hk4YTk0 ★زن بابای هاتی که با سه تا پسر شوهرش رابطه ممنوعه داره ★ #رابطــــــه_ممنوعـــه_دختـــرایرانی_باسه_پســرعرب💦🔞
Hammasini ko'rsatish...
سوگلـیِ شیــخ

° ای بسا شبها که لیلی در خفا خفته در آغوش مجنون بی صدا ° ژانر: عاشقانه، جنایی معمایی، بزرگسال🔞 نویسنده: شاین✨ پایان خوش💞 بقیه رمان های من👇🏼 @shinenovels تبلیغات👇🏼 @shinetabliq

〚خدمتکار هات🔞💦〛 #پارت_۶۰۴_ #واقعیییییی🙈🔞💯💦 -جفتتون رو به روی هم بمونین و شروع به مالیدن هم کنین و لباس زیرای همو در بیارین با کمال خونسردی مقابلشون روی مبل نشسته بودم و سیگارو مشروبم به راه بود. دستای همدیگه روی صورتاشون درحال نوازش بود و سارینا دست به سمت قفل سوتینش برد و سبا لبه ی تاپش رو گرفت و توی یه حرکت از تنش درآورد . - اوووممممم...لعنتی عجب ممه های خوش فرم و بزرگی داری - واسم بخورشون...آییی...دوسدارم کل تنمو لیس بزنی ... سبا لیسی به یکی از ممه هاش زد و اون یکی توی دو دستش گرفت و شروع به مالیدنش کرد و همزمان شروع به مکیدن اون یکی سینه اش کرد. - آیییی....لعنتیییی تاحالا کسی اینجوری واسم عالی نخورده بود. - تازه اولشه بیب . گفت و دستش سارینا رو گرفت و مقابلم جایی که از قبل فرش و ملافه و بالشتک گذاشته بودم کشید و روی اون خوابوند. از جام بلند شدم و بطری مشروب چنگ زدمو بالای سر سارینا ایستادم و بطری رو کمی خم کردم که محتویاتش روی سینه هاش ریخت و روی شکمش به حرکت دراومد. اشاره ای به سبا زدم که یعنی شروع کنه کارش رو... زبونش رو درآورد و جای جایی که مشروب ریخته بود رو پر عطش لیس میزد و دستاش رو جای جای تن سارینا میکشید. خم شدم و بالای سرش زانو زدم و خیره ی حرکات جفتشون بودم که مدام بهم میپیچیدن و جای جای بدنای هم رو میمالوندن. نوک ممه های سیخ و سفت شده ی سارینا رو گرفتم و محکم فشردم که جیغی زد و سبا با این جیغ بیشتر حشری شد و حرکت منو روی اون یکی ممه ی سارینا تکرار کرد و سارینا که توی اوج حشری بودنش بود ناله ای کرد..... - آیییی...دردم گرفت...ولی خیلی خوبه...بیشترررر...برام بخور سبا...ک*صم رو بخور دیگه تحمل ندارم شورتم کاملا خیس شده - اوممم....سربلند کن یکم ممه های منو بخور...دختر تو خیلی محشری...من پسر باشم حسابی جرت میدم... گفت و خودش رو روی تن سارینا مالید و نوک سینه های بزرگش رو روی لباش مالید و دهان سارینا مدام باز و بسته میشد و در آخر چنگی به دو تا ممه های سبا زد و شروع به مکیدن نوبتی نوک سینه هاش شد. - آی...آخ...اره...اره...بخورشون...همینه...بیشتررر...بیشتر بخور برلم...گاز بگیر...اه....اخ...جوونم...خیلی خیس کردی دختر قشنگم....اوف...زیادی خیس شدی توام عین من...ایییی دستای سبا روی شورت سارینا نشست و با خیس بودن دستش چشاش برق زد و سریع شورت خودش و سارینا رو درآورد که رو بهش گفتم. - پوزیشن 69 برین سری تکون داد و سریع حرکتی که گفتم رو رفت و حالا هردو در حال لیس زدن ک*ص های همدیگه بودند و با انگشتاشون دو داخل ک*ص و کو*ن هم میکردند. دهانه ی مشروب رو روی پشت سبا گرفتم و طوری ریختم که ک*صش رو کامل مشروب گرفت و سارینا هوم و ناله گویان بیشتر میخوردش و انگشتش رو داخل ک*صش میکرد و حتی چندبار هم ارضا شدن و آبای ک*صشون داخل دهن همدیگه رفت و بازم سیر نشده بودن و همین حرکت رو روی ک*ص سارینا تکرار کردم و مشروب ریختم. عقب رفتم و گوشیم درآوردم و شروع به فیلم گرفتن کردم. حالا به اوجش رسیده بود و داشتن روی هم دیگه بالا و پایین میمالیدن هم رو ... طوری روی هم مالیده میشدن که زبونا و انگشتاشون روی ک*ص و داخل ک*ص های همدیگه بود و بعد از تقریبا دو ساعت هردو پرفشار توی دهانای همدیگه ارضا شدن و کاملا همدیگرو با آب های ک*صشون کثیف کردن . سبا برگشت و کمک کرد سارینا نشست و شروع به مکیدن لبای همدیگه کردند که ..... 💯🔞🔥💯🔞🔥💯🔞🔥💯🔞🔥💯🔥🔞 https://t.me/+fMLOD5zkbhhhMDRk https://t.me/+fMLOD5zkbhhhMDRk https://t.me/+fMLOD5zkbhhhMDRk https://t.me/+fMLOD5zkbhhhMDRk https://t.me/+fMLOD5zkbhhhMDRk https://t.me/+fMLOD5zkbhhhMDRk https://t.me/+fMLOD5zkbhhhMDRk https://t.me/+fMLOD5zkbhhhMDRk https://t.me/+fMLOD5zkbhhhMDRk پسره یکی از آدمای معروف و سرمایه داره که خواهردوست دخترش بهش نخ میده و اونم اینجوری تلافیش در میاره که با آوردن یه دختر برای گرم کردن تختش مجبورشون میکنه باهم...🙈🔞❌💯🔥 #باپارتاش‌ک‌ص‌ت‌خیس‌میشه‌شورتت‌خیس‌آب‌میشه🔞💦💦💯💯
Hammasini ko'rsatish...
👍 1
-زنت لنگاش هواعه جناب شاهان... نیشخندی میزنه و قهوه‌شو سر میکشه -ببا برو بچه... با این حرفات میخوای دوباره به تخت ببندمت توله سگ؟؟ لبمو گاز میگیرم و به یاد اون سکس محشرمون لای پام خیس میشه -لطفا بهم گوش کن شاهان... اصلا تودت ببین. وقتی زنت داشت به رانتده‌ت میداد ازش فیلم گرفت... هیعع موهامو دور دستش میپیچه و کمرمو به دیوار میکوبه -دهنِ نجستتو ببند دلین... ببند تا خودم با یه چیز کلفت تر پُرش نکردم تقلا میکنم و گوشی‌و بالا میارم... با درد و جنون میخندم و با بلند شدن صدایه ناله‌ی زنش لب میزنم -خودت ببین... ببین چجوری داگی داره زنه شاهان سراجیان رو میکنه🔞 https://t.me/+kv5mkpkYAiljMGNk https://t.me/+kv5mkpkYAiljMGNk
Hammasini ko'rsatish...
🔥شهـ𝑮𝒊𝒓𝒍ـوت🔥

از اون مدل ماساژا بدمت ک تهش به اسپنک زدن و کبود کردنت ختم بشه 🫦🔥 نویسنده: محدثه «شکوفه شب» تبلیغات : @nightee_blosoom

_ لطفا پاهاتون رو باز کنید خانم! به پارچه‌ی سفیدی که بین من و آقای دکتر بود نگاه کردم با خجالت پاهام رو کمی باز کردم. پایین تنه‌ام برهنه بود و حتی شورت هم پام نبود و بخاطر شلوغی مطب مجبور شدم پیش یک دکتر مرد بیام واسه معاینه. فرید دستم رو فشرد و گفت: _ خوبی عزیزم؟ آقای دکتر معاینه چقد طول میکشه؟ گرمای انگشت آقای دکتر رو لبه های واژنم حس کردم و لب گزیدم. فرید فکر می‌کرد دکتره داره معاینه‌ام میکنه اما... با فرو رفتن انگشتش داخلم جیغ آرومی زدم. فرید نگران بهم نگاه کرد و گفت: _ خانومم خوبی؟ _ خوبم... خوبم عزیزم... اما همون لحظه چیز لزج و داغی‌ روی چوچولم نشست که بنظر می‌رسید زبون باشه.... با قدرت شروع کرد مکیدن چوچولم که صدای آه و ناله ام بلند شد. _ آقای دکتر تموم نشد؟ زنم درد داره... دکتر_ صبر کنید جناب خانومتون مشکل عفونت دارن باید دقیق معاینه کنم. این رو گفت و بعد مک محکمی به چوچولم زد که دست فرید رو فشردم. باورم نمیشد توی مطب در حالی که شوهرم پیشمه، آقای دکتر داره واسم لیس میزنه. لحظه‌ای زبونش از رو چوچولم برداشته شد و فکر کردم تموم شده که ناگهان آلتش رو حس کردم که به لبه های چوچولم میماله تا خواستم حرفی بزنم فرو برد داخلم و.... https://t.me/+bPEp3cEkqd0wZDZk https://t.me/+bPEp3cEkqd0wZDZk
Hammasini ko'rsatish...
👍 1