#دلبر_اغواگر_واقعی_هات_سکسخشن🔞🔥💯
#part431
- ای چیکار میکنی آوش، دردم گرفت....ارومتر...
- ارومتر؟ مگه سکس نیمخواستی؟ ها؟ من اروم بلد نیستم.
- یعنی میخای باهم...
- اره دیگه میخوام باهات سکس کنم.
دست از تمیز کردنش کشیدم و دکمه وزیپ شلوارم رو باز و همراه شورتم پایین کشیدمش که از روی تختنیم خیز شدولی محکم تخت سینه اش کوبیدم که باعث شد دوباره روی تخت دراز کش بشه.
با دستم کی*رم رو گرفتم و چندبار پشت سرهم مالیدمش و همین که کمی شق شد دوباره سریعتر مالیدمش.
توی ذهنم فقط داشتم به مهرسا فکر میکردم و با فکر به اون کو*ن و ک*صش کی*رم حسابی سیخ و کلفت شد .
دوباره چند دستمال برداشتم و ک*صش که بازم خیس شده بود رو محکمتر از قبل پاکیدم.
فهمیده بود چقدر عصبیم که هیچ اعتراضی نکرد و وقتی از بابت خشک بودن ک*صش مطمئن شدم پاهاش رو باز کردم.
نگاهی به ک*ص قرمز شده اش انداختم و سیلی به دو تا رونش زدم و با خشم غریدم.
-باز کــــــــــــن بیشتــــــــــــر زودددد...
اهاش بیشتر باز کرد و حالا ک*ص قرمز شده اش مقابل نگاهم بود و بدون هیچ رحمی با کف دست محکم روی سوراخ واژنش کوبیدم.
- آخ...آی آوش...
- هیـــــــــــــــــــــس! نگفتم لال شو؟ حتی نمیخام صدای نالتو بشنوم، شنفتـــــــــــــــــــــــــــی!
چنان داد زدم که ترسید و فقط سری به تایید تکون داد و دوباره سیلی محکمی به ک*صش زدم و حالا که حسابی قرمز شده بود وقتش بود.
کی*ر حسابی کلفت شده ام رو توی دستم گرفتم و مقابل سوراخ واژنش قرار دادم و روی تنش خیمه زدم.
نگاه سرخ شده ام به صورتش زدم و یه دستم رو تکیه گاهم کردم و با اون یکی دستم شروع به سیلی زدنای پی در پی روی ممه های بزرگ و سفیدش کردم که جیغش بلند شد و با چشم غره ی وحشتناکم خفه شد و با دستاش دهنش رو گرفت...
دوباره سیلی به ممه هاش زدم و اینبار همزمان کی*رم رو تا خا*یه *هام داخل ک*صش کوبیدم که چشماش تا اخرین حد ممکن گشاد شد و ناله ی خفیفی از بین لباش بیرون زد.
بدون توجه به حالاتش پشت سرهم و با سرعت توی ک*صش تلمبه میزدم و با هر حرکتم سینه هاش محکم بالا و پایین میشدن.
ولی انگار کمی بعد بهش چسبید که دستاش از روی لباش دراورد و با صدای بلند ناله میکرد.
سیلی محکمی روی سینه هاش زدم و پر از خشم غریدم.
- گفتم صدات در نیاد نگفتم؟خفه شـــــــــو ..مگه همین نمیخواستی؟ هوم؟ مگه نگفتی ک*صت جر بدم ؟ خیس مالی نشدی مگه هوم؟ پس الانم فقط خفه شـــــــــو لال شـــــــــووووو!...
چنگ محکمی به سینه هاش زدم و نوکشون اونقدر فشردم که نتونست تحمل کنه و جیغی کشید که سریع دست روی دهنش گذاشتم.
با خیسی زیادی که با بیرون اومدن کی*رم از داخل ک*صش بیرون زد ضربه ی آخرو محکمتر زدم طوری که پایین تنه هامون با صدای محکمی بهم کوبیده شد که یهو....
🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥🔞🔥
https://t.me/+5Yr9leiEbnNjNzU0
https://t.me/+5Yr9leiEbnNjNzU0
https://t.me/+5Yr9leiEbnNjNzU0
https://t.me/+5Yr9leiEbnNjNzU0
https://t.me/+5Yr9leiEbnNjNzU0
https://t.me/+5Yr9leiEbnNjNzU0
https://t.me/+5Yr9leiEbnNjNzU0
دخترهمسایشون زیادی تو پروپاچه ی پسره که مربی باشگاهه میچرخید و برای ادب کردنش توی خونه ی خوده دختره ک*صش رو جـــــ💦🔞💦ـــــــر میده ولی یهو با سررسیدن مادره پسره....😱🙈🔞🔥💦