cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

"Black blood"

اَشک با طعم خون:/

Ko'proq ko'rsatish
Eron398 203Til belgilanmaganToif belgilanmagan
Reklama postlari
43
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

🙂
Hammasini ko'rsatish...
💔
Hammasini ko'rsatish...
بی خوابی شاید دلیلش یک درد باشد ، یک درد روحی شاید هم دلیلش افکاری باشد که به روح و روانمان تجاوز می کنند... بی خوابی هر چه هست یک زهر است‌... زهری که به یادمان می اندازد یک جای کار می لنگد کسی که شب ها نمی خوابد یعنی از روز و روزگارش راضی نیست ، در تاریکی شب دنبال چیزی می گردد که در روشنی روز هرگز به دست نیاورده است ... دلیل بی خوابی برای هر کسی متفاوت است... یکی اسیر خاطرات است و دیگری درگیر اتفاقات آینده چه فرقی می کند،مهم این است که در همه ی این ها درد وجود دارد ... یک درد روحی... دردی که حتی اگر کوچک و ناشناخته هم باشد می تواند تا صبح ما را بیدار نگه دارد.
Hammasini ko'rsatish...
برای شب برای فکر کردن :)
Hammasini ko'rsatish...
رفتنت از زندگیم اینطوری بود که انگار ۹۹٪ فیلم آپلود شده دستم خورده رو کلید cancel، از خونه اومدم بیرون اما کلیدم رو پشت در جا گذاشتم، بعد از پایان آزمون فهمیدم که سوال آخر برگه رو ندیدم، دستم خورده پلی لیستم پاک شده، شب قبل از اردوی مدرسه مریض شدم، گوشیم رو زدم به شارژ ولی شارژر به پریز برق وصل نبوده، رازی که فقط به دوست صمیمیم گفته بودم رو همه فهمیدن، قاشقم توی ظرف سوپ فرو رفته، کفشی که منتظر بودم تا عید بپوشمش دیگه اندازه‌ی پام نیست، تنها دوستم تو مدرسه رفته یه شهر دیگه، پسوورد اکانتی که دستم خورده ازش خارج شدم رو یادم رفته، روز تولدمو همه فراموش کردن.. در همین حد بگم که رفتن تو از زندگی من خلاصه‌ای از تموم اتفاقات غیرقابل باور و غیرقابل تحمل دنیا بود.
Hammasini ko'rsatish...
ولی اینجا که چاووشی میخونه " نه خوابِ راحتی دارم نه مایلم به بیداری " حال و روز خیلیاست از جمله خودم
Hammasini ko'rsatish...
دقیقا نمیدونم از کِی شروع شد،اما دیگه خیلی وقته نمیتونم ادمارو تحمل کنم. نمیتونم وایسم و صبر کنم تا بهم ثابت بشه که شاید این یکی فرق داشته باشه با بقیه.فقط به تهش فکر میکنم.اینکه من یه آدم خسته کننده و زَده کننده ام.و خب اون طرف مقابلم هرچقدرم خوب باشه خسته میشه و میره. و من دیگه سرم برای ریزش آوار بعدی جا نداره.
Hammasini ko'rsatish...
من که تکلیفم روشنه؛ دیگه حالم با هیچی خوب نمیشه، برقه توی چشمام برای همیشه خاموش شده، دیگه آهنگ شاد توی پلی لیستم ندارم، گاهی وقتام هندزفریمو بدون آهنگ میزارم توی گوشم تا فقط کسی باهام حرف نزنه! اما تو چی؟! بدون من حالت بهتره؟!
Hammasini ko'rsatish...
به تو فکر کردم ؛ تو سرمای گدا کُشِ زمستون ، اونجا که جای خالیِ ردّ پات کنارِ ردّ پام رو برفا ، بهم دهن کجی میکرد ... به تو فکر کردم ؛ تو خش خشِ برگای زرد و نارنجیِ پاییز ، اونجا که غمِ دوریت بغض شده بود تو گلوم ، بازم دور بودی ... به تو فکر کردم ؛ تو ترافیکِ سرسام آورِ شهر ، بین صدای بوق و دعوای راننده ها ، بازم صدات زنده شد تو گوشم ... به تو فکر کردم ؛ تو تونلِ نیایش ... فکر کردم اگه بودی ، دیگه دلگیر و نفرت انگیز نبود اون تونلِ طولانی ... به تو فکر کردم ؛ تو تاریک و روشنِ سینما ... فکر کردم اگه بودی پر بود فاصله ی بینِ انگشتام با انگشتات و گرم بود دستم از گرمای دستت ... به تو فکر کردم ؛ زیرِ شُر شُرِ بارونِ تند و تیزِ بهار ... اونجا که قطره هاشو میکوبید به تنِ خسته‌م ... فکر کردم اگه بودی ، حتماً اشک نمیریخت روی گونه هام و لا به لای قطره ها گم نمیشد ... به تو فکر کردم ؛ تو تک تکِ خیابونا و جاده ها ... فکر کردم به بودن و نبودنت ... من ... به تو فکر کردم ؛ همه وقت ... همه جا ...
Hammasini ko'rsatish...
ولیی خوووب عیبیی ندارههه دلِ من خیلی صبوره... @ahdnm2
Hammasini ko'rsatish...
Mazyar-Fallahi-Doroghe-128.mp33.81 MB
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.