دانش روشنایی است

دقت کن درد چه کسی را میخوای پاک میکنی ... بعضیها اقیانوس دردن ؛ وقتی میری درد را پاک کنی ، اگه شنا بلد باشی ، نجات پیدا میکنی و باید از اون آدم دوری کنی ... وگرنه غرق میشی ... 🆔 @PorTarafDarTarin

📚 کتاب 📓ارابه خدایان 📖اریک ون دانیکن_ویرایش جدید 🔍 #فارسی #ارابه_خدایان_دانیکن_ویرایش_جدید

اعتراف نخست امشب خواب دیدم که چند نفر دورم نشستن و با آرامش میگن : نترس ! هیچکس اینجا قضاوت نمیکنه ، تو فقط بگو چی کار کردی؟ گفتم شماها چرا صورتهاتون معلوم نیست؟ تار هستید ! پاسخ دادن که آینه تو هستیم ! تو همینقدر گنگ و مبهم هستی !! پاسخ دادم : دزدی کردم ! یکیشون گفت چی دزدیدی؟ گفتم آبرو و اعتبار بقیه را دزدیدم ! هیچ وقت به عواقب کارهام فکر نکردم ! من در نود درصد موارد نمیخواستم کسی را اذیت کنم ، اما چون به خاطر هیجان و دیوونگی زیاد نمیتوونستم درست فکر کنم ، موقع عصبانیت از خیلیها بد گفتم و بعدش پشیمون شدم ... یکی دیگه گفت : می‌بینی؟ بعضی دزدها همینن ! وقتی عصبی یا ناراحتن ، دزدی میکنن ! حالا دزدی اموال چی؟ گفتم : اموال هم دزدیدم ! اما اینطور که خودم را غیرمستقیم فروختم و معاشقه انجام دادم تا طرف اعتماد کنه و مثلاً برام غذا بخره و وسیله ای را بده ! یه خانمه گفت : گدایی هم یه جور دزدیه ! تو باور نداشتی با ارزشی و اونقدر احساس بی ارزشی کردی که خودت را به غذا و وسیله فروختی ! اصلاً خیلی گناه‌ها دنبال همدیگه هستن ! حتی گاهی یکی هستن ! مثل گدایی که نوعی دزدی محسوب میشه ! یه آقا گفت : قتل هم کردی؟ گفتم آره ! نتوونستم خودم را بکشم ! قرصها را که خوردم ، دوستان رسیدن بهم و بردنم دکتر ... ببینم ! کسی را مسخره کردی؟ من گفتم آره ! خودم را بیشتر از همه ! از بس وقت تلف کردم ! راستی نا امید شدی؟ جواب دادم : زیاد ! اونقدر که با تنبلی توانایی‌هام را کشتم ! کم کم چهره ها داشت واضح میشد و من باطن گناه ها را میدیدم که باهام حرف میزدن ... همینطوری کلمات توی هوا پخش میشدن ؛ خودفروشی ، گدایی ، دزدی ، بی اعتبار کردن خود و دیگران ، ایجاد احساسات منفی در دیگران و از خوبی پشیمونشون کردن ، عصبانیت و خشونت ، هیجان ، نا امیدی و افسردگی ، غم ، تنبلی و اتلاف عمر ، خودکشی که نوعی قتل هست ، شهوت ، طمع ، تکبر و پرخوری ... یهو شهوت گفت : اما اون هنوز قلب زیادی داره ! به خاطر قلبش بهش کمک کنید ❤️ اصلاً اگه قلب نداشت که اینقدر شهوت نداشت 💞 ناگهان خوبی در دل هر گناه را دیدم و نور همه جا را روشن کرد ✨ من خودم را بخشیدم و خواستم که دیگه اشتباهات را تکرار نکنم تا اینکه خرد زمزمه کرد : تا زمانی که از هر گناه درس نگیری و دلیل اون اشتباه را نفهمی و ندونی چه طلایی در این گناهان پنهان شده ، همیشه گناهکاری 🌓 اون گفت که با دیدن پهن اسب باید خوشحال بشی ، چون اسب اونجاست ! با تعجب پرسیدم که خب پشت شهوت عشق زیاده ، اما پشت خشونت چیه؟ خرد گفت : بعد نوزده روز نوشتن میفهمی ... 🦋 🆔 @PorTarafDarTarin

حاجی اینا جدی جدی فکر می‌کنن اگه پول همه چیز رو از ننه باباشون بگیرن ولی تو یه خونه دیگه زندگی بکنن، مستقلن 😁 🤣 🆔 @PorTarafDarTarin

به این طنز هیچگاه نخواهید خندید چرا که مشغول زندگی کردنش هستید ! شنبه  ، ۱۸ آذر ۱۴۰۲ 🆔 @Hamrahmedia

اون حتی حاضر نیست کتابی که بهش دادید بخوونه ! اما هر بار میگه فدات بشم 😒 همین یه کار ساده را نکردی ، پس فدا شدن پیشکش 🤗 🆔 @PorTarafDarTarin

هفت خان رستم و طی کرد و رفت 😂 🤣 😭 🖤 🆔 @PorTarafDarTarin

وقتی تلفن زنگ میزد با خنده میگفتم من پوستم کلفته ... از هیچی ناراحت نمیشم ... اما بعدش زار زار گریه میکردم 🖤

مگه هزار بار به خودم قول ندادم عشق نخوام؟ چرا هر بار گول میخورم؟ 🐴 همه چیز دروغه حتی عاشق بودن تو ... 💔 🆔 @PorTarafDarTarin