༺رمانهای صحنه دار༻
🚩 Channel was restricted by Telegram
Ko'proq ko'rsatishMamlakat belgilanmaganTil belgilanmaganToif belgilanmagan
973
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
رمانهای فول صحنه دار میخوای بیا 👇🏿🔥🔥
هر شب یه رمان فول صحنه 2021 پیشنهاد میده 👇🏿🔥🔥
هرکه دارد هوس ممنوعه ها بسم الله 😐👇🏿
🌸 #چنل_انتقال_یافت 👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿
https://t.me/joinchat/WKqqCmpgMbBHdcA-
♨️رمان بیوه برادرم 🔞
با لذت نگاه لباس عروس تنش کردم.
بدنش میلرزید و باچشمای خونی نگاهم میکرد.
_امشب زیبا شدی !بالاخره مال خودم شدی!
لباس عروسشو چنگ زد بانفرت گفت: من مال داداشتم! خونم رگم همه چیم واسه داداشته!
انگار داشتن باحرفش آبجوش میریختن روتنم!
عصبی گفتم: صداتو ببُر رومخم نرو مهتاب!
بیشتر ادامه داد:
_تو نمیتونی منو مال خودت کنی چون من خیلی وقته واسه داداشت شدم!
کنترل از دستم در رفت ومحکم کوبیدم تو گوشش
باحرص گفتم: الان بهت میگم مال من شدن یعنی چی!!!
هلش دادم رو تخت با جیغ گفت: چکارمیکنی آشغال؟
دوباره سیلی دیگه زدم و گفتم: خفهشو هرزه.
لباس عروسشو گرفتم و محکم
پرتش کردم اونور. برهنه جلوم بود.
جیغی زد و سعی داشت خودشو نجات بده که سریع بادیدن بند رو عسلی برداشتمو و دستاشو بستم به تاج تخت.
تقلا کرد دستشو دربیاره اما نتونست.
خواستم برم سمت لبش که....
#پسریکه_بهعشق_زنداداشش_برادرشو_میکشه_تابتونه_زنشو_تصاحب_شه_تا_اینکه_دختره....❌❌🔥🔥🔥🔥
🔥#جوینبدینفولهات
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/O6ww6Klt0TmfgzYb
https://t.me/joinchat/O6ww6Klt0TmfgzYb
رمانهای فول صحنه دار میخوای بیا 👇🏿🔥🔥
هر شب یه رمان فول صحنه 2021 پیشنهاد میده 👇🏿🔥🔥
هرکه دارد هوس ممنوعه ها بسم الله 😐👇🏿
🌸 #چنل_انتقال_یافت 👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿
https://t.me/joinchat/WKqqCmpgMbBHdcA-
♨️رمان بیوه برادرم 🔞
با لذت نگاه لباس عروس تنش کردم.
بدنش میلرزید و باچشمای خونی نگاهم میکرد.
_امشب زیبا شدی !بالاخره مال خودم شدی!
لباس عروسشو چنگ زد بانفرت گفت: من مال داداشتم! خونم رگم همه چیم واسه داداشته!
انگار داشتن باحرفش آبجوش میریختن روتنم!
عصبی گفتم: صداتو ببُر رومخم نرو مهتاب!
بیشتر ادامه داد:
_تو نمیتونی منو مال خودت کنی چون من خیلی وقته واسه داداشت شدم!
کنترل از دستم در رفت ومحکم کوبیدم تو گوشش
باحرص گفتم: الان بهت میگم مال من شدن یعنی چی!!!
هلش دادم رو تخت با جیغ گفت: چکارمیکنی آشغال؟
دوباره سیلی دیگه زدم و گفتم: خفهشو هرزه.
لباس عروسشو گرفتم و محکم
پرتش کردم اونور. برهنه جلوم بود.
جیغی زد و سعی داشت خودشو نجات بده که سریع بادیدن بند رو عسلی برداشتمو و دستاشو بستم به تاج تخت.
تقلا کرد دستشو دربیاره اما نتونست.
خواستم برم سمت لبش که....
#پسریکه_بهعشق_زنداداشش_برادرشو_میکشه_تابتونه_زنشو_تصاحب_شه_تا_اینکه_دختره....❌❌🔥🔥🔥🔥
🔥#جوینبدینفولهات
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/O6ww6Klt0TmfgzYb
https://t.me/joinchat/O6ww6Klt0TmfgzYb
رمانهای فول صحنه دار میخوای بیا 👇🏿🔥🔥
هر شب یه رمان فول صحنه 2021 پیشنهاد میده 👇🏿🔥🔥
هرکه دارد هوس ممنوعه ها بسم الله 😐👇🏿
🌸 #چنل_انتقال_یافت 👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿
https://t.me/joinchat/WKqqCmpgMbBHdcA-
♨️رمان بیوه برادرم 🔞
با لذت نگاه لباس عروس تنش کردم.
بدنش میلرزید و باچشمای خونی نگاهم میکرد.
_امشب زیبا شدی !بالاخره مال خودم شدی!
لباس عروسشو چنگ زد بانفرت گفت: من مال داداشتم! خونم رگم همه چیم واسه داداشته!
انگار داشتن باحرفش آبجوش میریختن روتنم!
عصبی گفتم: صداتو ببُر رومخم نرو مهتاب!
بیشتر ادامه داد:
_تو نمیتونی منو مال خودت کنی چون من خیلی وقته واسه داداشت شدم!
کنترل از دستم در رفت ومحکم کوبیدم تو گوشش
باحرص گفتم: الان بهت میگم مال من شدن یعنی چی!!!
هلش دادم رو تخت با جیغ گفت: چکارمیکنی آشغال؟
دوباره سیلی دیگه زدم و گفتم: خفهشو هرزه.
لباس عروسشو گرفتم و محکم
پرتش کردم اونور. برهنه جلوم بود.
جیغی زد و سعی داشت خودشو نجات بده که سریع بادیدن بند رو عسلی برداشتمو و دستاشو بستم به تاج تخت.
تقلا کرد دستشو دربیاره اما نتونست.
خواستم برم سمت لبش که....
#پسریکه_بهعشق_زنداداشش_برادرشو_میکشه_تابتونه_زنشو_تصاحب_شه_تا_اینکه_دختره....❌❌🔥🔥🔥🔥
🔥#جوینبدینفولهات
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/O6ww6Klt0TmfgzYb
https://t.me/joinchat/O6ww6Klt0TmfgzYb
رمانهای فول صحنه دار میخوای بیا 👇🏿🔥🔥
هر شب یه رمان فول صحنه 2021 پیشنهاد میده 👇🏿🔥🔥
هرکه دارد هوس ممنوعه ها بسم الله 😐👇🏿
🌸 #چنل_انتقال_یافت 👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿
https://t.me/joinchat/WKqqCmpgMbBHdcA-
♨️رمان بیوه برادرم 🔞
با لذت نگاه لباس عروس تنش کردم.
بدنش میلرزید و باچشمای خونی نگاهم میکرد.
_امشب زیبا شدی !بالاخره مال خودم شدی!
لباس عروسشو چنگ زد بانفرت گفت: من مال داداشتم! خونم رگم همه چیم واسه داداشته!
انگار داشتن باحرفش آبجوش میریختن روتنم!
عصبی گفتم: صداتو ببُر رومخم نرو مهتاب!
بیشتر ادامه داد:
_تو نمیتونی منو مال خودت کنی چون من خیلی وقته واسه داداشت شدم!
کنترل از دستم در رفت ومحکم کوبیدم تو گوشش
باحرص گفتم: الان بهت میگم مال من شدن یعنی چی!!!
هلش دادم رو تخت با جیغ گفت: چکارمیکنی آشغال؟
دوباره سیلی دیگه زدم و گفتم: خفهشو هرزه.
لباس عروسشو گرفتم و محکم
پرتش کردم اونور. برهنه جلوم بود.
جیغی زد و سعی داشت خودشو نجات بده که سریع بادیدن بند رو عسلی برداشتمو و دستاشو بستم به تاج تخت.
تقلا کرد دستشو دربیاره اما نتونست.
خواستم برم سمت لبش که....
#پسریکه_بهعشق_زنداداشش_برادرشو_میکشه_تابتونه_زنشو_تصاحب_شه_تا_اینکه_دختره....❌❌🔥🔥🔥🔥
🔥#جوینبدینفولهات
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/O6ww6Klt0TmfgzYb
https://t.me/joinchat/O6ww6Klt0TmfgzYb
رمانهای فول صحنه دار میخوای بیا 👇🏿🔥🔥
هر شب یه رمان فول صحنه 2021 پیشنهاد میده 👇🏿🔥🔥
هرکه دارد هوس ممنوعه ها بسم الله 😐👇🏿
🌸 #چنل_انتقال_یافت 👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿
https://t.me/joinchat/WKqqCmpgMbBHdcA-