cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

ChinaWhite

I gotta pretty little mouth underneath all the foaming.

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
1 100
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
-57 kunlar
-930 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

Photo unavailableShow in Telegram
Hamilton - 2020
Hammasini ko'rsatish...
همه‌چیز داره به سمت پایان حرکت می‌کنه. برای همین کلاس‌ها رو نمی‌رم. برای همین پیاده‌روی می‌کنم. برای همین نسبت به هر چیزی حس سنگین نوستالژی دارم. دیگه سوار مترو نمی‌شم. با پای خودم از جهاد تا تئاتر شهر می‌رم. از طالقانی تا میرزای شیرازی. از ولیعصر تا سبلان. نمی‌خوام حتی یه ثانیه دیدن شهر رو هم از دست بدم. همه‌چیز داره به سمت پایانش حرکت می‌کنه برای همین خیلی فکر می‌کنم. آهنگ جدیدی گوش نمی‌دم و فیلم تازه‌ای نمی‌بینم. داستان زندگی بقیه خسته‌م کرده و دنبال داستان زندگی خودم می‌گردم. خسته شدم از زیرمتن و فرامتن. یه چیزی باید تو همین خاطرات ارزش تحلیل کردن داشته باشه. می‌تونی یه جا بمونی و هیچ‌وقت حس نکنی چیزی داره تموم میشه. دلم می‌خواست ساکن و ساکت باشم. از بچگی فکر می‌کردم اگه تکون نخوری و نفس نکشی، می‌تونی زمان رو متوقف کنی ولی خبری از سکون و سکوت نیست و هر روز یه اتفاقی می‌افته تا تو رو دورتر کنه. خیلی از چیزایی که اتفاق افتادن رو باور نمی‌کنم. من واقعا سینما خوندم. من واقعا چهار سال توی تهران زندگی کردم. حالا یه دوره از زندگی تموم میشه و قراره اتفاق‌های جدیدی بیافته. حس به پایان رسیدن هست ولی هیچی تموم نشده. بعد یهو می‌خوام چنگ بزنم و They/them هیجده ساله‌ای که از درگز تا اینجا اومد رو پیدا کنم. می‌خوام بگیرمش زیر میکروسکوپ و بررسیش کنم. می‌خوام جای هر زخم رو ببینم. می‌خوام رد هر نوازش روی کمرش رو تشخیص بدم. می‌خوام موهای رنگ‌شده‌اش رو کنار بزنم و ریشه‌های سیاهش رو پیدا کنم. می‌خوام تتوهاش رو بشورم. می‌خوام ریه خاک‌گرفته‌ش رو توی باد تکون بدم. می‌خوام مغزش رو تشریح کنم. می‌خوام جوهر کل این چهار سال رو تو سفیدی چشماش بخونم. می‌خوام پیداش کنم. می‌خوام بدونم ارزشش رو داشت؟ به تمام جاهایی فکر می‌کنم که توشون بیدار شد. به تمام دفعه‌هایی که به قتل نرسید. به برای اولین بار خوابیدن کنار دختری که عاشقش بود و شنیدن صدای ضربان قلب خودش تو گوشش. به تمام فیل‌های صورتی‌ای که دید. به تمام دفع‌هایی که نظرش رو سر کلاس نگفت. به تمام دفعه‌هایی که بوسیده شد. به تمام موقع‌هایی که برای بقیه توضیح داد چرا حتی تو تابستون هم بوت چرمی می‌پوشه. به تمام رنگ‌هاش. به همه اون وقت‌هایی که یکی پیام‌هاش رو جواب نداد. به هر دکمه‌ای که روی کتش دوخت. به اون شبی که دستگیر شد. به همه وقت‌هایی که روی یه پشت‌بوم حس کرد بخشی از یک بی‌نهایته. به تمام مزه‌های بستنی‌ایی که خورد. به گریه‌هایی که برای هواپیما کرد. به وقتی که دست یکی رو محکم موقع شعار دادن فشرد. به همه روزایی که از تخت بیرون نیومد. به وقتایی که نمی‌دونست چرا داره می‌نویسه. به تی‌شرتی که موقع فرار به دختری که پینت‌بال لباسش رو رنگی کرده بود، داد. به همه آدمای اشتباهی که بهشون اعتماد کرد. به همه آغوش‌هایی که براش امن بود. به همه‌ی چهار سال. به هر تیکه از این دوره. چک کردن بدنش که به اندازه کافی خاطره روی پوستش ته‌نشین شده باشه. به باور به اینکه همه اینا رو دوباره انجام میده. که اگه برگردم به روز اول خوابگاه ستاره دوباره تمام تصمیم‌های اشتباهم رو می‌گیرم، خودم رو دوباره زیر تمام اتوبوس‌ها می‌ندازم و باز به بقیه اجازه می‌دم شکستگی‌هام رو باندپیچی کنن. از هیچی پشیمون نیستم و این چهار سال نذاشت بزرگ بشم و به اندازه بیست و سه سال زندگی گیجم ولی هیچ بالغ شدنی رو به اینجایی که بهش رسیدم، نمی‌فروشم.
Hammasini ko'rsatish...
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ https://t.me/ChinawhiteTheStreetRatPusher/39698 سلام identity theft is not a joke ببخشیدا (آنون مو به موی چیزی که داری میگذرونی رو دارم میگذرونم البته به غیر از گرمازدگی و پیامت اون طرف کاناپه که احساس لفت اوت بودنم این چندسال اخیر همیشه اونجا میشینه رو قرق کرد احساس جاماندگیم قهر کرد و رفت)
Hammasini ko'rsatish...
ChinaWhite

‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ۷۶ کیلو شدم انقدر توی عید نوشابه خوردم هوا گرمه گرمازده شدم قهوه درست کردم خنک شه بخورم فشار خونم بره بالا سرم داره گیج می‌ره و یکم حالت تهوع دارم پریودم نزدیک دو ساله که تنظیم نیست حالا هم منتظرم میمی درد بگیرم تا پریود بشم ۲۱ سالمه و هنوز پشت کنکورم ولی هنوز زندگی رو دوست دارم و امیدوارم بهتر بشه

🫂❤️
Hammasini ko'rsatish...
یکم این چیزا مال جوونیمه درک نمیکنم
Hammasini ko'rsatish...
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ If you find it out soon or late you'll lose your mind You'll get a mind scrambling disease no matter what you do But not by accident It's all a part of the plan The most important rule of the plan is that nobody is supposed to know the truth
Hammasini ko'rsatish...
و خدا جایی سر شوخی رو باهات باز کرد که داری این پیام رو به زبون فارسی برای یه فارسی‌زبان دیگه می‌نویسی واسه همین خیلی روش حساب نکن.
Hammasini ko'rsatish...
آدم خوب لازم نیست سر راهت قرار بگیره اول باید خودت با خودت کنار بیای.
Hammasini ko'rsatish...
‌ ‌ ‌‌‌ ‌ ساژا من دیگه نمیتونم تحمل کنم حس میکنم زندگیم تموم شده‌ست و صرفا دارم درجا میزنم کاش خدا یه ادم خوب سرراهم بذاره و جالب اینه که خدا همیشه منو به هیجاش نمیگیره کیرشم نیستم
Hammasini ko'rsatish...
سریال undone میگه مثل آسمون باش و بذار احساساتت مثل جریان آب و هوا بگذرن.
Hammasini ko'rsatish...