🔥متعلق به من⛓

#حمایتی

‌ ‌ ‌‌‌ ‌ #گی #خشن #عاشقانه https://t.me/+um73T-UG1UIzYjE0 بعد مدت ها معشوقشو میبینه و.... کیان #انگشانش را جلو برد به #نقطه حساس پسر کوباند آئین #دهانش از این لذت ناگهانی مثل ماهی باز و بسته شد لب کیان به گوشه ای از #صحنه ای که میدید متمایل شد #خم شد و تمام سینه اش را از رد #گاز هایش سرخ و پر کرد کیان بینی اش را به گوش آئین #چسباند و لاله گوشش را بوسید پسر ناگه هق زد که کیان #جانمی گفت +درد داره... هق و پشت بند آن بارش #اشکش بیشتر شد https://t.me/+um73T-UG1UIzYjE0

عزیزممم😍😘 چقدر خوبه که شمارو دارم مرسی که انقدر لطف دارین 🥹🫶

باورم نمیشه اینجوری پیدات کردم سال ۲۰۲۲ این بنر رمانتو سیو کرده بودم😂🥲

عزیزای دل لطفا حمایت کنین #حمایتی

🔥🔞اغواگر شاه🔞🔥 خلاصه ی رمان : سه جونگ پسری خوش چهره که خدمتکار دربار سلطنتی و مسئولیت تعویض و انتخاب لباس های امپراطور رو به عهده داره اما چه اتفاقی میافته اگر نظر عایجناب بهش جلب بشه و راز بزرگ سه جونگ رو بفهمه ......... گی عاشقانه تاریخی https://t.me/+mKBYBKiTetc5NTRk

عیدتون مبارک عزیزای دل امیدوارم سال خوبی براتون باشه❤

سلام عزیزان مهدام امیدوارم حال همتون خوب باشه میدونم خیلی ازم دلخورین، خیلی بدقول بودم... واقعا یه درصدهم فکرشو نمیکردم روزی رمانم و اینجوری نصفه بزارم، رمانی که خیلی دوسش داشتم و براش ذوق داشتم چون خیلی حمایت میکردین و دوسش داشتین، ولی یه سری شرایط باعث شد حال روحیم برای ادامه دادنش مساعد نباشه و همین حالام شرایط روحیم خوب نیست...فقط اومدم معذرت بخوام و بگم خیلی شرمنده ام...یه اتفاق بد تو زندگیم باعث این بدقولیم شد... چنل و نفروختم اینجام یه روزی دوباره برمیگردم نمیدونم یه ماه بعد یا دو ماه بعد یادقیقا کی... ولی امیدوارم حالم زودتر خوب بشه تا بتونم بیام و یکم جبران کنم خیلی خیلی شرمنده ام و ممنون از کسایی که لطف داشتن و تو چنلمون موندن و من و فراموش نکردن❤

لیتل بوی کیوتی که نظر یه مرد پولدار و خشنو جذب میکنه...🔞💦 #GAY🏳‍🌈 #master_slave_boy⛓🩸 با نگاه خیرش اشاره‌ای بهم میزنه و از بین اون همه پسر انگشتشو سمت #من میگیره🫵❌ +بیا جلو متعجب انگشتمو سمت خودم میگیرم و اون تایید میکنه میرم رو به روش می‌ایستم و با خیال اینکه چیزی میخواد #خم میشم و سینی مشروباتو رو به روش میگیرم با نگاه #خیرش یهو #کمرمو میگیره و مجبورم میکنه روی #پاهاش بشینم♨️ مقابل چشمای متعجبم سرشو تو #گردنم فرو میبره و میگه +باکره ای؟🍑🍆 https://t.me/+8BkMW-iE15VkYzBk https://t.me/+8BkMW-iE15VkYzBk پسره رو میدزده و حاملش میکنه🙊👅

#گی_لاو🏳‍🌈 #توی_اتاق_رئیسش_خودارضایی_میکنه🔥💦 ❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥 با ورود ماریو به اتاق، دست لیام روی #آلتش خشک شد. به سرعت روتختی رو سمت خودش کشید و سعی کرد #آلتش رو بپوشونه. _ ببخشید #ناخودآگاه اینو گفت و باعث لبخند ماریو شد. _ توی اتاق من، روی تخت من داری با خودت #ور_میری پسر کوچولو؟ لیام با تته پته خواست حرفی بزنه که روتختی از روی #تنش کنار رفت و... https://t.me/+CZDBSPG62ZVhYTQ0 https://t.me/+CZDBSPG62ZVhYTQ0 https://t.me/+CZDBSPG62ZVhYTQ0