Mon monde gothique🌑🕸

‌ ‏"دیگه بدتر از این نمیشه"یِ بعدی رو، با "دیگه بدتر از این نمیشه"یِ قبلی روشن میکنیم!

«پس از تمام این رویدادها دانستم دیگر به جایی رسیده‌ام که زیستن، برایم سخت‌تر از مُردن است.»

محمدحسن علوان.

صیک همرو زدم، چقد الان تنهام.

‌ من واقعا نیاز دارم برای مدت زیادی بخوابم، نیاز دارم مدت زیادی فکر نکنم، نیاز دارم مدت زیادی هیچ‌چیز نفهمم، هیچ‌چیز نشنوم، هیچ‌چیز نبینم، من واقعا نیاز دارم برای مدت کوتاهی نباشم .

«خرد تا به زنان می‌رسد، نامش مکر می‌شود و مکر تا به مردان می‌رسد نام عقل می‌گیرد. درخواست توجه به زنان می‌رسد، نامش حسادت می‌شود و حسادت تا به مردان می‌رسد، می‌شود غیرت!»

«تنم چون وطنم زخم‌هایی دارد، جبران‌نشدنی.»

همیشه سعی کردم زن باشم، نه صرفاً فقط یک‌دختر.

«مرا ببخش که رنجاندمت، در آدینه‌ای که شایستۀ شادی بودی.»

کاش میشد اینو برات بفرسم و دوباره بلاکت کنم.

تو دستای تو داره غربت دستای من✨