المنطق رئیس العلوم
قال الفارابی "المنطق رئیس العلوم" و قال الفخر الرازی: «الرئيس هو الذي نفذ حكمه غيره و لا نفذه حكم غيره»
Ko'proq ko'rsatish1 648
Obunachilar
-124 soatlar
-17 kunlar
+230 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
Photo unavailableShow in Telegram
اخبرني هل انتم معشر المناطقة فصلتم بين متنازعين اثنين تمسكا بالمنطق؟
به من بگو شما گروه منطقدانها آیا هیچ توانستهاید اختلاف بین دونفر را با منطق حل کنید؟
دربارهی اینکه قاعدهی «تصدیق بلاتصور محال است» آیا مخالفی وجود داره یا نه؟
به نظرم علامه حلی رو باید یکی از مخالفین این قاعده قلمداد کرد.
علامه حلی ابتدا منظور از کلمهی تصور رو در این قاعده معلوم میکنه، آیا منظور «کمال تصور» هست؟
پاسخ علامه منفیه:
«جاز ان یکون التصور للمفردات ناقصا ان تکون معلومة باعتبار من الاعتبارات»
البته تقریر من، یه تقریر وارونهست، علامه حلی با این شکل از قاعده که مرکوز در اذهان متفلسفین هست مخالفاند:
«تصدیق بلا تصور کامل، محال است»
ولی با این شکل از قاعده موافقاند:
«تصدیق بدون تصور اصلا، محال است»
01:20
Video unavailableShow in Telegram
آقای ملکیان در این سخنرانی ناخواسته بین دو قاعده همارزی بیان میکنند بدون استدلال:
الف- اگر چیزی موجود باشد، واجب است(عکس نقیض قاعدهی «الشيء ما لمیجب لم یوجد»)
ب-تخلف معلول از علت محال است.
این حدس بسیار جالب است، آیا برای اثباتِ معادل بودن الف و ب راهی وجود داره؟
منبع کامل این سخنرانی
4.06 MB
کتیبه هخامنشی، منزل فروغ، پل خواجو، چهارشنبهسوری
این قبیل اعمال سابقهی تاریخی دارند، ممنون از نور سیاه(نگاه کنید)
خیام به ما یاد داده شر شادکنندهست.
قرار نیست آدمها عوض بشن، اونها جبرِ ما هستند و ما جبر اونها.
اعتقاد ارسطو این بود که علم به علت، علم به شیء هست.
ولی این باور ذره ذره، توسط علمگراها تحتالشعاع قرار گرفت.
در واقع علمگراها بجای گشتن دنبال علت، در پی معلولها، نتایج و عوارضاند.
تمثیل «فرد گمشده در جنگل» که توسط دکارت مطرح شد از مواد واضح این عقیده ست.
در اینجا هم گالیله به وضوح ارسطو رو هدف گرفته، ساختن ارغنون با نواختن اون فرق داره.
المنطق رئیس العلوم
اهمیت حصر علت از ارغنون 👇 "متی ظن بنا انا قد تعرفنا العلة التي من اجلها الامر و انها العلة و انه لايمكن ان يكون الامر علي جهة أخرى و من البيّن أن هذا هو معني «أن يعلم»" [كتاب البرهان، لارسطو، نقل متي بن يونس، تحقيق بدوي] ارسطو: "هرگاه بفهمیم چیزی علت است و واقعا هم علت باشد و چیزی دیگری هم سبب آن معلول نباشد، این یعنی دانستن!
Photo unavailableShow in Telegram
گالیله:
«شما نمیتوانید نواختن ارغنون را نزد آن کس که در ساختن این آلت استادی تام دارد بیاموزید، بلکه برای این منظور باید نزد هنرمندی بروید که در نواختن ارغنون تبحری تام دارد، نه استاد سازندهی آن.
استدلال و اقامهی برهان را با خواندن کتابهایی میتوان یاد گرفت که پر از استدلال و برهان باشد، یعنی فقط کتب ریاضی، و نه با خواندن منطق.»
[نقل از مقالهی کوهن، به ترجمهی زندهیاد محمود مصاحب]
بعد از دنبال کردن این دوره از نظریه بازیها، که واقعا شیوا و واضح تدریس شده، چند روز فکرم مشغول بود. (و هست.)
نکتهای که این وسط وجود داره، اینه که کاملا میشه سطر به سطر، کلمه به کلمهی نظریه بازیها رو به منطق برگردوند.
ولی اگر صرفا با علم منطق بخوایم به حل مسأله بپردازیم احتمالا شهودمون رو از دست بدیم.
برای مثل منی که علاقمندم قطعیت و مبرهن بودن رو با منطق، به فلسفه برگردونم، این یه مسالهست که آیا صرفا با خود منطق میشه این کار رو کرد یا به دانشهایی همچون نظریه بازیها هم نیاز پیدا خواهیم کرد؟
17:10
Video unavailableShow in Telegram
اگر با کسی کاری رو انجام بدید، بعد از مدتی، هر کدوم چقدر توان براش میگذارید؟
آیا شما بیشتر کار خواهید کرد، یا شریکتون؟
پاسخ این سوالِ معلق در نظریه بازیهاست.
تعادلِ نشِ بازی گروهی همافزا(synergic)، کمترین مقدار توان هر بازیکن هست.
اینکه با سادگی و قطعیت، چنین نتیجهی حیرتانگیزی گرفته بشه، اونم در مورد چنین مسألهی مبهم و شناوری، واقعا زیباست.
و البته نتیجه همینطور که معلومه بسیار تلخه.
این تدریس زیبا از کانال آکادمی خان در یوتیوب
https://youtu.be/NKoNxPAYkyc?si=B448R-gRWeisvti2
نظریه_بازی_ها_۱۰_بازی_یک_پروژه_گروهی_هم_افزا_NKoNxPAYkyc_136.mp415.34 MB
Repost from کاریز
Photo unavailableShow in Telegram
در ستایش آهستگی و آهسته خواندن
نیچه، در «سپیدهدم»، نه سالها و دههها، بلکه یک و نیم سده پیش از جنون دیجیتال عصر ماست که از آهستگی میگوید:
«این پیشگفتار به تاخیر افتاد، امّا نه چندان. آخر پنج یا شش سال چه تفاوتی دارد؟ همچو کتابی، و همچو موضوعی، عجله ندارند. علاوه بر این، من و کتابم، از دوستان آهستگی بودهایم. مرا بیهوده فیلولوگ نخواندهاند. شاید هنوز هم باشم. آموزگار آهسته خواندن! بلکه امروزه آهسته هم مینویسم. این فقط عادت من نیست، بلکه ذوق و ذایقه من است، یک ذوق تباه شاید، که چیزی نمینویسد مگر خوانندگان عجول را ناامید و سرخورده کند... در روزگار «تمامش کن»، کار متنپژوه آن نیست که مطلب را هر چه سریعتر به پایان رساند. نه، آن است که شیوهٔ خوب خواندن را بیاموزاند، یعنی آهسته، عمیق، با حضور ذهن، محتاطانه، با تامّل، با ذهنی باز و با انگشتان و چشمانی دقیق... دوستان شکیبای من، این کتاب همچو خوانندهٔ کاملی را دعوت میکند که بیاموز تا مرا خوب بخوانی!» جنوا، پاییز ۱۸۸۶
-
این دو نقد👆 رو رند عالمسوز، افضل فلاسفهی غرب طهران، طاهای عزیزم برام فرستاد.
از اینکه مطلب رو مورد نقد قرار دادند تشکر میکنم.
جای تعجب هست که دو عزیز، سوالِ خسروپناه رو مای شارحه تلقی کردند.
مای شارحه یعنی نیاز به رجوع به دیکشنری و قاموس.
مثلا «اریگامی» از لحاظ لغوی برای کسی نامعلوم هست، با رجوع به لغتنامه معناش برای انسان معلوم میشه(به سوالی که موجبِ این رجوع میشه مای شارحه گفته میشه)
حالا طبق فرض این دو عزیز، آیا این چهار نفر حاضر در مناظره، معنای «علوم انسانی اسلامی» رو نمیدونند؟!!
آیا خسروپناه در پی این بوده که از ص.زیباکلام بپرسه طبق لغتنامه، معنای «علوم انسانی اسلامی» چیه؟!!
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.