خاطرات و روزنوشت ها
اين يك كانال شخصی برای ارائه تحلیلها، تفسیرها، خاطرات، به ويژه يادداشت هاي روزانه درخور توجه، در مسیر دلمشغولیهای امروز و دغدغههای فرداست؛ این جا همچون رسانه های پيشن، تريبونی است برای بازپخش ديدگاه های گوناگون، حتی متضاد و مخالف نظر مالکِ کانال
Ko'proq ko'rsatishMa'lumot yuklanmoqda...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.Postlar | Ko'rishlar | Ulashishlar | Ko'rish dinamikasi |
01 انتخابات حیثیتی است؟
حسین سناپور
اغلب ما در لحظاتی از زندهگی از خودمان بدمان آمده به خاطر اشتباهی که کردهایم، اشتباهی که فکر میکردهایم دلایل کافی نبوده برای انجامش. فکر میکردهایم چه آسان گول خوردهایم و چه هزینهی بیخودی برای آن پرداختهایم.
فکر کردهایم اگر باز چنان آسان گول بخوریم، بیشتر و بیشتر از خودمان بدمان خواهد آمد. همین است که در آن لحظاتِ عصبانیت به خودمان قول دادهایم دیگر آن اشتباه را تکرار نکنیم، چه دوستی با آدمی ناموجه بوده یا معاملهیی بیمبنا یا دادن رأی در شرایطی که فواید آن را بهدرستی نمیدانستهایم و زیرِ تأثیر جوّ یا خوشخیالی یا باری بههرجهت آن کار را کردهایم. به ضررهاش فکر نکرده بودهایم، یا اهمیتی نداده بودهایم، و بعد فکر کردهایم که چه ضرر حیثیتی مهمی کردهایم.
میدانیم که ضررهای حیثیتی خیلی عصبانیکنندهتر و نابخشودنیتر از ضررهای مادی ـ لااقل کوچک ـ هستند، چون میدانیم که آنها خیلی راحتتر قابل جبراناند و ضررهای حیثیتی یا قابل جبران نیستند یا بهسختی قابل جبراناند.
در تمام این چند دهه هم رایدادن را چیزی از همان جنس فرض کردهایم. همیشه احساسمان این بوده که داریم وارد بازی برد و باخت حیثیتی میشویم.
آیا رایدادن واقعاً چنین است؟ برد و باختی حیثیتی است که بخشی از وجود و آرزوها و امیدهامان را آنجا گرو میگذاریم و میبازیم یا میبریم؟ گمانم چه چنین باشد یا نباشد، خیلیهامان اینطور فکر کردهایم. خیلیهامان آن را مثل برد و باختی موقت با هزینهها و فایدههای موقت فرض نکردهایم. این است که انگار تمام آیندهمان را آنجا، موقعِ رایدادن داشتهایم گرو میگذاشتهایم و نتیجهاش هم انگار برد و باخت همان آینده بوده است.
آیا واقعاً انتخابات چنین است؟ گمانم خیلی از سیاسیون، چه در قدرت و چه بر قدرت، بهمان چنین القا کردهاند و ما هم پذیرفتهایم. آنقدر این کار را بزرگ وانمود کردهاند و چنان به تمام آیندهمان گره زدهاند که احساس کردهایم داریم کاری حیثیتی میکنیم. آیا واقعاً چنین است؟ آیا تمام آن فضای هیجانی و شعاری و القایی چیزی جز این را وانمود کردهاند؟ آیا در چنان جوّ و فضایی میتوانستیم غیر از این احساس یا فکر کنیم؟ گمانم نه.
میدانم شرایط جامعهمان خطیر است و متأسفانه گاهی انتخابها مهم و به همان دلیل هم دشوار، چه رأیدادن باشد چه رأیندادن، چه به این و چه به آن. غیرعادی و دموکراتیکنبودن انتخابات در کشورمان به این جنبهها دامن زده، وگرنه در یک کشور دموکراتیک با نهادهای دموکراتیک تفاوتی آنچنانی بین رایدادن و ندادن نیست؛ به آن اندازه که در کشور ما تفاوت هست، آنجا نیست. اما باز آیا معنای این حرف آن است که انتخابات کاری حیثیتی است و ما تمام آیندهمان را آنجا گرو میگذاریم؟ گمانم نه.
فرض اینکه انتخابات کاری حیثیتی است، ما را در باختهامان دچار یأس و سرخوردهگی میکند، آنقدر که خیلیهامان به خودمان قول دادهایم (و به دیگران هم) که دیگر چنان کاری نخواهم کرد. عصبانیتمان هم در حدی بوده که آن را مثلِ یک شعارِ همیشهگی و برگشتناپذیر اعلام کردهایم. گاهی آن را پرچم خودمان کردهایم و در هر جایی و بحثی به احتزازش درآوردهایم. این است که اگر شرایط هم عوض شود و حتا به فراست بفهمیم که این بار شرایط تفاوت کرده است، دیگر نمیتوانیم از آن قول و شعار پیشین برگردیم و این برگشتن شجاعت زیادی میخواهد.
سخت است که به خودمان بقبولانیم باید از قولی که دادهایم (به خودمان یا دیگران)، برگردیم، بیآنکه احساس نکنیم حیثیتمان لکهدار شده.
سخت است که بفهمیم انتخابات موضوعی حیثیتی نیست، آنهم وقتی برد و باخت فوتبال هم برامان حیثیتی است، با اینکه میدانیم کاملاً موقتی است و در بازی یا لیگ بعدی چه بسا میشود جبرانش کرد.
میدانم کلنجارِ مدام با سیاست کارِ بسیار دشوار و پیچیدهیی است. میدانم مردم ما شاید تازه حدود دو دهه است که دارند با آن کلنجار میروند و پیچیدهگیهاش را میفهمند.
شاید هم تازه داریم میفهمیم که بردن یا باختن در انتخابات کاری حیثیتی نیست. شاید اگر احزاب قوی داشتیم و سیاست کاری حرفهیی بود و احزاب قابل اعتمادی داشتیم، حداقل بحشی از این پیچیدهگی را به آنها میسپردیم و اینهمه اذیت نمیشدیم در هر بار رأیدادن یا ندادن.
شاید و شاید و شاید. اما فعلاً چنین نیست. فعلاً و اول از همه، باید یاد بگیریم که رأیدادن حیثیتی نیست و حاصل محاسبه و دو دو تا کردن و ...
https://search.app/?link=https%3A%2F%2Ftelegra%2Eph%2F%25D8%25A7%25D9%2586%25D8%25AA%25D8%25AE%25D8%25A7%25D8%25A8%25D8%25A7%25D8%25AA%2D%25D8%25AD%25DB%258C%25D8%25AB%25DB%258C%25D8%25AA%25DB%258C%2D%25D8%25A7%25D8%25B3%25D8%25AA%2D06%2D18&utm_source=igadl%2Cigatpdl%2Csh%2Fx%2Fgs%2Fm2%2F5 | 304 | 12 | Loading... |
02 دلنوشتهای به بهانۀ مناظرۀ اقتصادی دوشنبه شب
«اقتصاد ایران در وضعیت کنونی، از نظر مسائل و چالشهایی که با آن مواجه است در مقطعی ویژه به سر میبرد. مشکلات اقتصادی انباشتهشده در طول سالیان گذشته، مانند زخمهایی کهنه، یکی پس از دیگری سر باز کردهاند و بهدنبال آن، مرهمگذاری بر این زخمها، جای علاج بیماری را گرفته است. انباشت مشکلاتی که در دهههای گذشته برای حل آنها چارهاندیشی نشده، سبب شده است اقتصاد ایران امروز از نظر تعداد و عمق مسائل، در وضعیت تجربهنشدهای قرار گیرد. همین امر باعث شده است که نهتنها آیندۀ میانمدت، بلکه آیندۀ بلندمدت اقتصاد ایران نیز به نحوۀ مدیریت و تصمیماتی که در چند سال نزدیک پیش رو اتخاذ میشود وابستگی زیاد پیدا کند...» (بخشی از پیشگفتار کتاب دو جلدیِ اقتصاد ایران: چگونگی گذر از ابرچالشها، مسعود نیلی و همکاران، انتشار پاییز ۱۳۹۶)
https://bitly.cx/RIWZ | 177 | 2 | Loading... |
03 زندهباد زاکانی!
غلامعلی دهقان٭
در مناظره سوم کاندیداهای ریاستجمهوری جناب زاکانی اشاره کرد که من نمیگذارم شما (منظور، رقیب انتخاباتی وی مسعود پزشکیان) رئیسجمهور شود.
یاد خاطرهای از انتخابات دوره هفتم ریاستجمهوری افتادم. هفته آخر منتهی به دومخرداد۱۳۷۶ شایعهای منتشر شده بود که گلآقا گفته "فارسی را پاس
بداریم. بنویسیم خاتمی بخوانید ناطقنوری".
در آن روزها تلویزیون برنامهای داشت که خودآموز زبان فارسی بود. مثلا میگفت بنویسید خواهر بخوانید خاهر و یا دیگر نمونههای زبان فارسی.
بعدها محافظهکاران وقت مدعی بودند این شایعه در رایآوری خاتمی نقش بسزایی داشته است و از عوامل موفقیت وی بوده است.
حال در شرایطی که ستادها تلاش میکنند رای گزینه خودی را زیاد و رای گزینه رقیب را کم کنند؛ زاکانی با تبختر فراوان و با دست خود، اسباب موفقیت هرچه بیشتر رقیب خود را فراهم کرد.
از قضا سرکنگبین صفرا فزود
روغن بادام خشکی مینمود.. | 330 | 7 | Loading... |
04 زاکانی متشکریم!
عباس موسایی٭:
آقای زاکانی بهعنوان کاندیدایی که برای تهاجم به دکتر پزشکیان و جریان اصلاحات در صحنه حضور پیدا کرده است، در مناظرات انتخاباتی، نقشی بیبدیل در بازنمایی هویتی/گفتمانی و خصلتهای شخصیتی پزشکیان بازی میکند.
او با زبانی عریان، از سویی مبانی هویتی جریانی را که به نمایندگی از آن بازیگری میکند، نمایان میسازد و از سویی در نمایانسازی آنچه در پزشکیان وجود دارد و ندارد، نقشی مهم ایفا میکند.
داشتههای او، همان چیزی است که پزشکیان فاقد آن است و نداشتههای او همان عناصری است که پزشکیان از آن سرشار است.
اهالی گفتمان میگویند، به میزانی که هویت «خود» را تبیین میکنی، هویت «دیگری»ات را بر میسازی. تُعرَفُ الاشیاءُ باضدادها.
چه خوش گفت بیهقی دبیر که «در امثال این است که قدّر ثمّ اقطع، او نخست ببرید و اندازه نگرفت پس بدوخت تا موزه و قبا تنگ و بیاندام آمد.»!
وقتی اندازه نگرفته بِبُری، لباس تنگ یا گشادی برای خود خواهی دوخت و آنگاه که لباس بدقواره برای خود بدوزی، خوشقوارگی دیگریات، نمایانتر شود.
سخن و منطق پزشکیان در مواجهه با منطق زاکانی و همفکران، زیبندهتر و کارفزاتر، بازنمایی میشود؛ عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد.
٭ فعال سیاسی اصلاحطلب
راهبرد | 332 | 4 | Loading... |
05 و باز، ظهور مجددِ چماقبهدستانِ سابق!
و «بازگشت دوباره» با سخنرانی ظریف
مصطفی فقیهی
اینبار قرارگاههای سایبری و ترولپرور
برخلاف رویهی ۳ سال اخیر
دستورات فیزیکی هم میدهند
تا در ستادهای انتخاباتی-تبلیغاتی
تولید تشویش و بهمریختگی شود
آنها کار را زودتر شروع کردهاند
چون نمیخواهند در ۴ سال آینده
به جای فحاشی در توییتر و فضای مجازی
دوشیفته و چماقبهدست
از اینسو به آنسو بروند
و همزمان، در فجازی فحاشی کنند
پس عقل سلیم میگوید
که کار را در همین ۷ روز تمام کنند!
تا به زحمت مضاعف نیافتند!
ولی یادشان رفته که اگرچه ظریف
نجیب است چون خاتمی
اما زبان و نطق آتشینش
تَرَک میزند و میشکند
بر منطقِ طبلهای میانتهی
و بدزبانهای شبهدلواپس | 467 | 10 | Loading... |
06 سلطه و یکه تازی مردان در مورد نقش زنان و اهمیت مادری و جایگاه زنان در خانواده
یاسر عرب
شش کانديد مرد در مناظره انتخابات ریاست جمهوری (یکم تیر هزار و چهار و سه) در رسانه رسمی نظام آمدهاند تا در مورد نقش زنان و اهمیت مادری و جایگاه زنان در خانواده صحبت کنند!
در حالی که حتی مجری این مناظره نیز یک مرد است و هیچ یک از عوامل استدیو خانم نمیباشند!
خاطر نشان میسازد، در شورای انقلاب فرهنگی، سران سه قوه، مجلس خبرگان، شورای نگهبان و سایر ارکان اصلی نظام حکمرانی، هیچ زنی حضور ندارد! | 451 | 8 | Loading... |
07 استبداد، تعامل در مسیر مبارزه یا سرسپردگی
مرضیه حاجی هاشمی
گاهی جامعه در شرایطی قرار میگیرد که صرف نظر از بالا گرفتن اختلافات و دو قطبیهای جدی بر سر چگونگی کنشگری سیاسی در سطح عامه و منازعات بین نخبگان سیاسی، شاهد مجادلات نظری و روشی در بین نخبگان فکری و صاحب نظران امر سیاسی- اجتماعی هستیم. عدهای بر این باورند که دستیابی به توسعه و دموکراسی با همه ملزوماتش از مسیری منعطف، اصلاحی تدریجی و با تغییرات تاکتیکی متناوب میسر است؛ ولی برخی از صاحب نظران معتقدند، این مسیر تنها با دکترین تعریف شده و مشخص، عزمی جدی و غیر منعطف، روشی قهری و یک استراتژی تردید ناپذیر تحول خواهانه؛ ولو به شکلی مدنی، قابل پیمودن است و هرگونه مماشات و انعطافی به امید اصلاحی ناپایدار؛ ولو به گونهای تاکتیکی، دستیابی به هدف پایدار (دموکراسی و توسعه) را به تعویق میاندازد.
در طول تاریخ اندیشه مدرنیته، نمونههای متعددی از هر دو رویکرد، هم به لحاظ نظری و هم عینی وجود دارد، نمونهای چون اصلاح تدریجی ساختاری که در برههای حتی خونبار نیز شده، مثل «انگلستان» و نمونهای چون تحول ساختاری در انقلاب «فرانسه» که باز دورهای از استبداد، تجربه شده و سپس به اهداف خویش نائل آمده است.
در دوره پیشامدرن نیز که دین و دولت بازیگران اصلی صحنه سیاسی - اجتماعی بودند، گاهی شاهد تعامل آنها و ایفای نقش هر دو در بازی منصفانه قدرت نسبت به هم هستیم و گاهی تحریکات عامه مردم، علیه پادشاهان و حاکمان را شاهدیم به گونهای که روحانیان «منصفانه بازی نمیکردند: آنان حتی از شهروندان میخواستند، سر حاکمانشان را از تن جدا کنند و آنان را با تهدید لعنت ابدی میترساندند»، اینکه اگر علیه رژیم طاغوت قیام نکنید، خدا را از خود ناخشنود کرده و به رستگاری ابدی دست نمییابید. در چنین شرایطی بود که راه بر هرگونه تعامل، مدارا و انعطاف، سد میشد و خونریزیها اجتناب ناپذیر بود.
گاهی عدهای «راه حل هابزی» را برای پایان دادن به منازعات و اختلافات به کار می گیرند، منازعاتی که گاه منجر به روندی تعاملی و منعطف و گاه معطوف به مسیری خشن و خونین است. آنان که دین را عرفی و مدنی میکنند، به گونهای که گویی «برای تامین نیازهای دولت تنظیم شده است» و حاکم را قدسیت میدهند، در واقع یک جمله «هابز» را به لحاظ نظری، برگرفته و در عمل به اجرا درآوردند، اینکه او «حاکم را خدای زمینی مینامد». جمله ای که معاصرانش بر این باورند، «این تکان دهندهترین جمله او بود»؛ چرا که دیگر هیچ نهاد دینی مستقلی وجود نخواهد داشت و گرچه دیگر «هیچ نزاع بالقوهای بین کلاه اسقفی و تاج پادشاهی در کار نخواهد بود»؛ اما «حاکم، انحصاری تمام و کمال بر امور کلیسایی از جمله پیشگویی، معجزات و تفسیر متن مقدس خواهد داشت و نیز اعلام خواهد کرد که تنها لازمه رستگاری، اطاعت کامل از خود اوست».
اما در تجربه تاریخی به خوبی اثبات شده است که هر نظر، رأی و اندیشهای که استبداد را به گونهای دیگر بپرورد یا هر نوع تعامل با استبداد را تئوریزه کند، در عمل محکوم به ناکامی در رسیدن به اهداف دموکراتیک است؛ مگر اینکه در یک پکیج مبارزه علیه استبداد به کار گرفته شود، نه سرسپردگی بدان. | 245 | 3 | Loading... |
08 سه بنبست ملی
سیدمصطفی تاجزاده
من قبل از بازداشت سال قبلم، از سه بنبستی که رهبر در زمینههای اقتصادی، بینالمللی، فرهنگی و اجتماعی و سیاست داخلی ایجاد کرده بود، سخن میگفتم و بر ضرورت سه گشایش در عرصههای فوق تاکید میورزیدم.
گشایش در سیاست خارجی را فوریتر، گشایش در سیاست داخلی و انتخابات را مهمتر و گشایش فرهنگی-اجتماعی را پرتنشترین میدانستم.
جنبش زن، زندگی، آزادی چالشانگیزترین موضوعات، یعنی حجاب را آزاد کرد. و حاکمیت را واداشت که تن به بزرگترین عقبنشینی عمر خود بدهد.
همچنین ترس از آغاز اعتراضات خیابانی ناشی از تداوم گرانی و تورم، رهبر را مجبور به تجدیدنظر در سیاست خارجی کرده است. تحولات ناشی از جنبش مهسا به نظر من، تغییر بزرگ دیگری در پی دارد.
همچنین توجه دارید که اعتراضات دی ۹۶ و آبان ۹۸ علیه گرانی و تورم بهطورکلی و افزایش قیمت بنزین بود، اما هدف جنبش مهسا تحقق بخشیدن به یک آرمان/مقاومت ۴۰ساله یعنی آزادی سبک زندگی میباشد که نفی تمامیتخواهی سیستم سیاسی را هدف گرفته است.
این جنبش نشان داد که نسل جوان تصمیم گرفته است تا زندگی را از آن خود کند. یعنی آنچنان که مایل است بپوشد، بخورد، بشنود، ببیند، ببوید و ببوسد. در طلب شغل و مسکن و منزلت و امنیت است و میخواهد با منطقه و جهان در صلح باشد.
آنها اراده کردهاند که سد سکوت را بشکنند و سخن مستقل خود را بگویند و آرمانهای خویش را تحقق بخشند. کسی نمیتواند مقابل اراده چنین نسلی بایستد.
علاوه بر آن به باور من جنبش مهسا ذهن و زبان بسیاری از مردم را استعلا بخشیده، هنر و ادبیات خود را آفریده و روشهای مدنی جدیدی را برای مقاومت علیه استبداد و کسب آزادیهای سیاسی خلق کرده است و از قدرت جدیدی خبر میدهد.
(بخشی از فصل دوم مصاحبه حسین رزاق با سیدمصطفی تاجزاده)
(گفتوگوهای زندان-پاییز۱۴۰۲)
برای خواندن متن کامل فصل دوم 👈🏿اینجا را لمس کنید. | 206 | 1 | Loading... |
09 🔹 بروید از مردم بپرسید چقدر گشت ارشاد را قبول دارند؟
✅ @FouriAkhbar | 193 | 1 | Loading... |
10 همه چیزمان دستوری است، مردم کلافه شده اند
موسی غنینژاد
در دولت دوم اصلاحات، اشکال بزرگی که اصلاحطلبان داشتند این بود که به اندازه کافی روی مفهوم آزادی تاکید نکردند. استدلال اصلاحطلبان این بود که حاکمیت نسبت به شعارهای مربوط به آزادی حساسیت دارد و بهطور مصداقی به من میگفتند به جای اینکه بگویید اقتصاد آزاد، بگویید اقتصاد رقابتی. این رویهها اشتباه است.
آزادی مهم است و باید روی این مفهوم کلیدی تاکید کنیم. اصلاحطلبان تنها به آزادی سیاسی توجه میکردند، در حالی که آزادی سیاسی بدون آزادی اقتصادی معنا ندارد.
متاسفانه دوستان اصلاحطلب تصور درستی از اهمیت اقتصاد آزاد نداشتند و هنوز هم همینطور است. امروز شعار درست این است که براساس اصول درست مبتنی بر آزادی حرکت کنیم.
تمام مشکلات ما از نظر سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی، ناشی از دستوری بودن نظام تدبیر ماست. فرهنگ ما، اجتماع ما، اقتصاد ما دستوری است. مردم در بزنگاهها نشان دادند که از دستوری بودن کلافه شدهاند.
ما بر اساس دین و عرفی که داریم، خودمان میدانیم چگونه پوششی داشته باشیم، به همین دلیل نیاز به دستور نیست.
عرف جامعه در طول تاریخ نشان داده است که تغییر میکند. امروز هم به مثابه گذشته ما باید عرفها و تغییرات آن را بپذیریم. جامعه با قواعد باید اداره شود، نه دستور. باید بفهمیم عرف جامعه در چه جهتی تغییر کرده و خود را با آن سازگار کنیم.
اگر میخواهید جامعه به شما اعتماد کند، باید نظام دستوری را بردارید
ما در اقتصاد مفهومی به اسم «دموکراسی بازار» داریم، این یعنی اینکه هر کسی در بازار با خریدن یا نخریدن کالایی، به نوعی رای میدهد.
دموکراسی هم یعنی رای. جالب بودن دموکراسی بازار این است که صد درصد جامعه در آن مشارکت دارند. یا کالایی را انتخاب میکنند یا انتخاب نمیکنند، در هر وجه، نوعی رای دادن است.
به همین دلیل کاملترین دموکراسی در ذهن انسان، دموکراسی بازار است. اقتصاد دستوری به جنگ با این دموکراسی بازار میآید.
اقتصاد دستوری میگوید من دستور میدهم که قیمت در کل جامعه تعیین شود.
سیاستمدار مردمی هم حداقل در حوزه اقتصاد باید از بازار دفاع کند، چرا که بازار نماد رای مردم است.
در دموکراسی هم شما مردم را آزاد بگذارید که به برنامههای کاندیداهای منتخب رای بدهند، یا رای ندهند.
رای ندادن هم نوعی انتخاب است و سیاستمداران باید این انتخاب را به رسمیت بشناسند.
اصول به ما نشان میدهد که اگر مردم نمیخواهند و رای نمیدهند، معنایی دارد. به همین شکلی که شما در اقتصاد باید به قیمت بازار اعتماد کنید، در سیاست، فرهنگ و اجتماع هم همانطور است و باید دستور دادن را از سر راه بردارید. بساط دستور را باید برچینید.
اگر میخواهید جامعه به شما اعتماد کند، باید نظام دستوری را بردارید. مردم دیگر در قرون و اعصار گذشته نیستند که بخواهند بلهقربانگو باشند.
برخی از حضرات معتقد بودند همین لایه ارزشی جامعه که ما را قبول دارند، رای بدهند کافی است اما مطمئناً این بخش از جامعه برای حکمرانی کافی نیست و اگر حاکمیت بخواهد با همین سازوکار جلو برود، به سمت فروپاشی خواهد رفت.
همه ما اصرار داریم به سمت فروپاشی حرکت نکنیم، چرا که بسیار پرهزینه است و از اینرو خلاف منافع و مصالح ملی است.
@economistfarsi | 235 | 5 | Loading... |
11 به چپ چپ و به راست راست قاضی زاده!
صلاح الدین خدیو
در بخش اول مناظرەی جاری، هر شش کاندیدا با عباراتی کلی به تمجید از زنان پرداختند، اما حاضر نشدند با صراحت وارد جزئیات و مسائل عمدەی امروز در این زمینه شوند.
در این میان اظهارات قاضی زاده هاشمی از حیث "جابجایی گفتمان" و "شیفت پارادایمی" در حد یک واحد درسی جالب و آموزنده بود.
او ابتدا از جورجیا ملونی نخست وزیر راست گرای ایتالیا بخاطر شعار معروف " خدا، میهن، خانواده " ستایش کرد.
از دید این کاندیدای محافظه کار، این شعار و پلتفرم اجتماعی راست افراطی ایتالیا - حزب برادران خانم ملونی بخشی از یک ائتلاف دست راستی با حزب برلوسکونی است - نماد شکست سیاست غرب و بازگشت به اهمیت نهاد خانواده است.
قاضی زاده در ادامه این موضع راست گرایانه را رها و خواهان تشکیل ائتلاف حول محور عدالت با کشورهای چپ گرای جهان شد!
تناقض منطقی و شیفت گفتمانی وی به این مورد محدود نماند، بلکه در عین ستایش از خانواده دوستی خانم ملونی، به تقبیح زن کشی اسرائیل در غزه و سرزنش سکوت جوامع غربی دربارەی آن پرداخت.
از قضا یکی از این ساکتان که از طرفداران پروپافرص اسرائیل و مخالف سرسخت مهاجرت مسلمانان به اروپا هم هست، همین خانم ملونی است.
اصولا جنگ جاری در غزه جوامع اروپایی را به دو گروه تقسیم کرده است: چپ گرایان و لیبرال ها طرفدار فلسطین و راست گراها و محافطه کاران عمدتا هوادار اسرائیل.
مشکل این جاست که چپ گراهای هوادار فلسطین از لحاظ فرهنگی و اجتماعی عموما دیدگاه هایی لیبرال داشته و مثلا سرسختانه از ازدواج همجنس گرایان و سقط جنین و ازدواج های غیر رسمی دفاع می کنند.
بخشی از پرشورترین هواداران فلسطین در جوامع غربی در میان جوامع رنگین کمانی و دگرباشان جنسی قرار دارند.
بر عکس راست اروپایی که در زمینەی فرهنگی و اجتماعی محافظه کار است، ناشکیبایی و ستیزه جویی مفرطی علیه مهاجران، مسلمانان و پاسداری از هویت مسیحی - یهودی اروپا از خود نشان می دهد.
به نحوی که ایدئولوژی بهود ستیزی سابق راست افراطی اکنون جای خود را به اسلام هراسی داده است.
با این وصف می توان مشکل قاضی زاده را اینگونه حل کرد: وی به لحاظ فرهنگی محافظه کار است و با راست جهانی همذات پنداری می کند.
در حالیکه از لحاظ سیاسی چپ گرا و به اصطلاح پیشرو است و در اردوگاه نه چندان برقرار چپ های جهان قرار دارد.
تا اینجای کار اشکال ندارد! این همان موضعی است که چپ گرایان جهان و افرادی نظیر نوام چامسکی با نگاهی مرکب از حیرت و حسرت به آن می نگرند!
آنان جمهوری اسلامی را به لحاظ سیاست خارجی مترقی و ضد امپریالیست می دانند و همزمان با حسرت می گویند: کاش برخی نحله های واپس گرایانه در سیاست داخلی آن جای خود را به گشایش و انفتاحی لیبرال منشانه می داد.
مشکل اما اینجاست که تناقض های گفتمان قاضی زاده به اینجا ختم نمی شود.
وی خواهان تشکیل ائتلافی با کشورهای چپ گرا بر اساس عدالت است. بعید می دانم کسی سهل است در جهان، در کهکشان راه شیری هم بتواند کشوری چپ گرا برایش گیر بیاورد.
اگر مقصودش چین و روسیه و فرضا ویتنام است، اینها سرمایه داری های دولتی و به تعبیری رفاقتی و ادغام شده در اقتصاد جهانی هستند و دهه هاست در عمل و نطر با سوسیالیسم خداحافظی کرده اند.
اقتصاد سیاسی ایران هم دست کمی از این مدل ندارد و نه تنها رویکردهای کلان آن با مفهوم برابری بیگانه است، بلکه در عمل نابرابری ساز و ضد عدالت هم است.
شاید تنها تفاوت اقتصاد ایران با این کشورها، انزوای ساختاری و تحریم بودن و پشت درهای اقتصاد جهان ماندن است.
اگر مقصود این کاندیدای اصولگرا از عدالت قسمی دولت رفاه و تامین اجتماعی و حمایت های دولتی است، باز آدرس را اشتباه می رود.
دولت رفاه امروز که سوگمندانه خیلی کوچک تر از دهه های گذشته است، نزد روسیه و چین ضد دگرباشان جنسی نیست، بلکه در اسکاندیناوی لیبرال و مذهب زدایی شده و بهشت جوامع رنگین کمانی است که اصولا ایران نمی تواند با اینها ائتلاف تشکیل دهد! | 231 | 4 | Loading... |
12 پول پاشی از جیب مردم و بیت المال هنر نیست!
حبیب رمضانخانی
در مناظرات دیشب که خبرها را از فضای مجازی پیگیر بودم، جناب زاکانی در ادامه به هم ریختگی مواضع و نبود آگاهی و توان، در ادامه رایگان کردن همه چیز و همه کس! اینبار وعده مشعشع توزیع سالانه ۲۰ گرم طلا، به هر خانواده ایرانی را رو کرد!
وعده ای که نشان می دهد، برای برخی اصلا ایران و مردم آن مهم نیستند و به دست آوردن جایگاه ریاست جمهوری و فروکش کردن آن عطش و شهوت قدرت، به هر قیمت و هزینه ای، هدف است و بس!
چرا که کمتر کسی هست که نداند تجویز این حجم از طلا یا معادل آن پول که مرتب صحبت از بالا بردن آن است، جدا از چگونگی تأمین و منایع آن، تبعات بسیار ناگواری برای اقتصاد کشور خواهد داشت و به تبع آن بر تمام حوزه های دیگر نیز تاثیر منفی خواهد گذاشت!
متاسفانه از همان ابتدای انقلاب که شعار آوردن پول نفت بر سر سفره مردم و رایگان کردن آن، به اشتباه و غلط در قالب یارانه نقدی و تعلق بر مواردی چون حامل های انرژی عملیاتی شد، مضرات زیاد و توقعات نابه جایی را در سطح مردم و جامعه ایجاد کرد که در ادامه نه تنها اصلاح نشد، بلکه بیشتر و هزینه زاتر شد که امروز نیز تاثیر و رقابت برای توزیع بیشتر آن را شاهد هستیم.
همواره کارشناسان و اقتصاددان ها بر این باور هستند که یارانه و سوبسید باید در جایی توزیع و تعلق گیرد که امکان ذخیره، انتقال، خرید و فروش و سواستفاده از آن فراهم نباشد. مثلاً در بحث نان یا سوخت شاهدیم که تعلق یارانه به آن ها، باعث قاچاق گسترده به خارج از مرزها و تحمیل هزینه های بسیار هنگفتی به کشور شده که بخشی از همین یارانه در قالب مالیات و افزایش تورم و قیمت ارز، از جیب مردم تامین شده است.
خلق نقدینگی، ایجاد تورم، کم ارزش شدن پول ملی، ایجاد تنبلی و توقعات بیجا در قشر یارانه بگیر و... بخشی از تبعات توزیع یارانه نقدی است که در کنار آن تعلق آن به بخش حامل های انرژی و ... که خود باعث استفاده زیاد و فرهنگ مصرف غلط، آسیب به محیط زیست و تمام شدن منابع تجدیدناپذیر و... می شود، بخش دیگری از تبعات تعلق یارانه به صورت نادرست در بخش های دیگر است.
با این اوصاف، حل معضل یارانه نقدی و هدفمند کردن آن، بایستی از الویت های کاری هر رییس جمهوری باشد، نه اصرار بر امتداد این وضعیت و بالا بردن رقم و گستره آن!
به تجربه کشورهای موفق در این زمینه، یارانه بایستی به صورت غیر مستقیم و در بخش های مختلف حمایتی، چون: بخش بهداشت و بیمه، آموزش، حمل و نقل، تولید، ازدواج و خانواده، ورزش، بخش های فرهنگی و... بایستی حمایت و تجویز شود که با کم کردن هزینه های خانوار و حمایت از مردم در این حوزه ها، خود موجبات تولید و رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را باعث شود.
مثلاً در مناطق محروم، به جای دادن یارانه در قالب پول نقد، سوخت و ... که باعث تنبلی، توقعات بیجا و زمینه ایجاد قاچاق را فراهم میکند، دولت باید آن را در قالب طرح های چون، ساخت جاده، دسترسی به امکانات آموزشی و بهداشتی، فراهم کردن بسترهای کشت متناسب با اقلیم و سیستم های آبیاری بهینه و به روز، بسترسازی برای نگهداری اصولی و صادرات محصول، آموزش رایگان کشاورزان با جدیدترین شیوه ها روز و نهایت جذب و حمایت از سرمایه های خصوصی و دولتی در جهت اشتغال آن مناطق ایجاد کند و...
چکیده کلام: نکات پیش گفته در مورد یارانه نقدی، بدیهیات ساده و قابل فهم برای بسیاری از مردم هستند و البته جذاب که صرفا قابلیت تهییج و رای آوری دارند. ولی به دلیل تبعات آن، در بلند مدت اتفاقا به دلیل ایجاد تورم و نقدینگی به ضرر بسیاری از مردم و از جیب آن ها تامین می شود.
پس اگر نامزدی به فکر آینده ایران و مردم آن است، بایستی با برنامه ریزی بلند مدت و دست زدن به تغییرات و اصلاحات جدی که زمانبر است و چه بسا محبوبیت زدا، یارانه را به معنای واقعی هدفمند کند.
پس آنکس که در جهت افزایش رقم و گستره این یارانه های نقدی، به جای اصلاح است، او دلسوز کشور و مردم نیست و صرفا می خواهد از بیت المال و جیب مردم پول پاشی و برای خود رای جمع کند. | 216 | 2 | Loading... |
13 🎥 پزشکیان: دولت نباید مداخلهگری و ممیزیهای سلیقهای داشته باشد
🔹ممیزی باید شفاف باشد و مطابق قانون؛ نباید به هیچوجه سلیقهای باشد. اجازهٔ مداخلهٔ سایر دستگاهها در حوزهٔ تخصصی فرهنگ را نخواهم داد. تلاش میکنم دولت من دولت فرهنگی باشد نه اینکه فرهنگ را دولتی کنیم. باید منابع مورد نیاز صداوسیما برای تولید آثار فاخر تامین شود.
👈پزشکیان توجه ندارد که ده ها نهاد چون شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی وجود دارد که دولت در آنها اکثریت ندارد و آنها سیاست فرهنگی کشور را تعیین می کنند. خامنه ای هم به شدت روی حوزه فرهنگ و آموزش عالی حساس است و به همین دلیل حتما باید وزاری فرهنگ و ارشاد اسلامی، فرهنگ و آموزش عالی، آموزش و پرورش، و...به تایید او برسد. خامنه ای هر جا صدتا نهاد دیگر ساخته است تا از طریق آنها همه چیز را دقیقاً کنترل کند.
https://t.me/ganji_akbar | 152 | 3 | Loading... |
14 تغییر بدون پیشران؛
چرا نسل جوان به بازی گرفته نمیشود؟
نوید رئیسی٭
وضعیت موجود ایران را میتوان بر اساس سه شاخص وضعیت اقتصادی، سیاسی و نیز اجتماعی صورتبندی کرد.
از دیدگاه اقتصادی، وضعیت ایران در سالهای اخیر با نرخهای تورم بالا و کاهش شدید قدرت خرید شهروندان مشخص میشود.
تخمین زده میشود که حدود 60 درصد ایرانیان در حدود خط فقر یا زیر آن زندگی میکنند و بیش از 80 درصد هزینههای مصرفکنندگان ایرانی به تامین مایحتاج ضروری اختصاص مییابد.
گرچه نرخ رشد اقتصادی در سالهای اخیر توانسته است ارقام مثبت معناداری را ثبت کند اما از دیدگاه اقتصادی، این آمار تنها افزایش در درآمدهای نفتی را منعکس کرده و بنابراین چشماندازی را برای بهبود عرضه نمیکند. مشخصه اقتصادی وضعیت موجود نشان میدهد که موضوع اقتصاد این قابلیت را دارد که به مسئله محوری و اصلی انتخابات بدل شود. اما لازمه آن این است که سیاستمداران خواهان تغییر بهطور مشخص بر نقش تحریمها در شکلگیری وضعیت موجود و چگونگی مواجهه با آن بهطور معتبری تاکید کنند. آنچه رایدهندگان ایرانی را در 24 خرداد 1392 قانع کرد تا آرای خود را به نفع حسن روحانی به صندوق بریزند این باور بود که تیم وی قادر است با تغییر روند سیاست خارجی، بهبود اقتصادی را نوید دهد. باوری که رویدادهای پس از آن نشان داد، باوری درست بوده است.
از دیدگاه سیاسی، ایران امروز با دو ویژگی مشخص میشود: اول، استهلاک بدنه کارشناسی و بوروکراسی و تنزل سطح سیاستورزی، و دوم، هزینه بالای به حساب رفته ایجاد حاکمیت یکدست. نمودی از مشخصه اول را میتوان در کیفیت نامزدهای انتخاباتی، مشاوران اقتصادی ایشان و سطح مناظرات اقتصادی مشاهده کرد.
نکته تاسفآور آن است که در یکی از خطرناکترین گردنههای تاریخی، ایرانیان علاوه بر مسئله اقتصادی ناگزیر با «مسئله ظرفیت» نیز دست به گریبان هستند.
بیش از این، ویژگی دوم سیاسی ایران امروز، امکانپذیری تغییر را در ذهن شهروندان تیزبین با تردیدهای جدی مواجه میکند. آیا با وجود هزینههای بالای به حساب رفته، یک تغییر معنادار ممکن است؟
سیاستمدار ایرانی خواهان تغییر، در صورت پیروزی، چه برنامهای برای مواجهه اجتنابناپذیر آتی با ذینفعان سیاسی و اقتصادی وضعیت موجود دارد؟
سومین شاخص تعیینکننده وضعیت موجود به شرایط اجتماعی ایران 1403 ناظر است. طبقه متوسط ایران طی دهه اخیر توسط دو تیغه قیچی تحریمهای اقتصادی و سیاستهای اقتصادی-اجتماعی دولتی بهشدت تضعیف شده است.
در همین حال، جوانان به عنوان مهمترین نیروی پیشران کشور تقریباً در همه سیاستهای اجتماعی-اقتصادی به فراموشی سپرده شدهاند و نهتنها خواستهای ایشان هیچ طنینی در فضای سیاسی ندارد بلکه همواره در معرض سرکوب تیغ قدرت نیز قرار دارند. نسل زد ایرانی برخلاف همنسلان خارجی خود، نهتنها دیده نمیشود بلکه غالباً وجود و خواستهایش انکار هم میشود.
مشاهده فوق، این پرسش را پیش میکشد که چرا سیاستمداران ایرانی خواهان تغییر میاندیشند میتوانند با نادیده انگاشتن خواستهای جوانان که بخش بزرگی از آن بهطور قطع با خواستهای عمومی پدران و مادران ایشان نیز همپوشانی دارد، در انتخابات موفق شوند؟ جوانان در پای صندوقهای رای حاضر نمیشوند مگر آنکه احساس کنند سیاستمداران نماینده سیاسی واقعی خواستهای آنها هستند. آنچه در مقایسه تصاویر ستادهای انتخاباتی فعلی با خاطرات گذشته بیش از پیش به چشم میآید، جای خالی جوانان پرشور و امیدواری است که سرزندگی را فریاد کنند.
اعتراضهای اجتماعی سال 1401 نشان داد که بهرغم تاکید معمول بر اهمیت اقتصاد، عدم توجه به خواستهای اجتماعی-سیاسی نیز میتواند به ناخشنودی عمیق دامن بزند. در همین حال، این خواستها در صورت ارائه توسط یک نماینده سیاسی معتبر و قابل باور از این قابلیت برخوردار هستند که به امواج انتخاباتی و بیش از آن تحرک اجتماعی شکل دهند. گرچه شواهد نشان میدهد که در برخی موارد حمایت پدران و مادران از تصمیمهای غیراحساسی، تصمیمی عقلانی بوده است، اما تاریخ هیچگاه تغییر را بینیروی جوانی به خود ندیده است.
٭ تحلیلگر اقتصاد سیاسی | 165 | 1 | Loading... |
15 "وعدههای تهی"!
یک مشت شعار برای چندصد رای!!
اسفنداد ایرانیاد
از میان وعدههای گوناگونِ تبلیعاتی چند دوره اخیر، دو موضوع برای کاندیداهای ریاستجمهوری آنچنان جذابیت یافته که انگار نمیتوانند از آن دل بکنند.
"مسئله حجاب و گشت ارشاد" و "بهبود وضعیت اقتصادی" این دو موضوعِ چنان وسوسه انگیزند که در این دوره نیز باز به نوعی "معرکه بر گَردِ این دو میچرخد" تا بزعم خود بتوانند با طرح مسئله حجاب و گشت ارشاد، رای زنان را از آن خود کنند و هم با وعدههای آنچنانیِ بهبود اقتصادی، رای بقول خودشان محرومین یا همان مستضعفین سابق را، در کیسه خود بریزند!!
البته هم بیشترِ بانوان جامعه آگاهند که رئیسجمهور، تصمیم گیرندهی مسئله حجاب و گشت ارشاد نیست؛ که اگر بود، احمدی نژادِ اصولگرای محبوبالقلوب نظام باید از فشار گشتهای ارشاد میکاست و هم، دربهای ورزشگاهها بر روی زنان را نیز میگشود که انجام هر دو را شعارِ انتخاباتی خود کرده بود.
و هم عموم مردم میدانند که بهبود شرایط اقتصادی نه با "وعدههای شعاریِ" صرف کاندیداها، که به عمل کار برآئید که تاکنون برنیامده است از عملِ این مدعیانِ همیشه مدعی هیچ کاری!!
با این وجود، هُشیاران میپرسند با توجه به آن تجارب گذشته و با توجه به شرایط موجود، وقتی تحقق این دو شعار و دیگر شعارها امکانپذیر نیست؛ پس چرا همچنان توسط کاندیداها مطرح میشود؟! و طرح دوباره این "وعدههای تهی" در این روزها، آیا غیر از عوامفریبی برای کسب چند رای، نام دیگری میتوان بر آن نهاد؟!
کاندیداهای فسادستیزِ ضدرانتخوارِ پاکدستِ حامی محرومینِ کارگشایِ امور اقتصادی و رفاهی با سوابق حضور چندین دههای خود در عالیترین سطوح ساختار قدرت؛ جز "یک مشت شعار برای رای"، آیا در این زمینهها، کارنامهای قابل قبول هم دارند که به مردم ارائه دهند تا "ارزنی باشد از خروار" ادعایشان؟!!
این "شش نفرِ بهصف شده برای یک کار واحد" که آنچنان مدعیاند و اینچنین طلبکار از همه، چنان اما خود را به آن راه میزنند که اصلا هیچگاه در قدرت نبودهاند و در همهی این نابسامانیهایی که الان و در این "نمایش برای رای" برآن تاکید مکرر دارند، هیچ سهمی و هیچگونه نقشیِ در پیدایش و تداوم این وضعیت به گفته خودشان خراب و فاجعهبار نداشته و ندارند!!
راستی شماها تاکنون کجا بودهاید و از شما تاکنون چه برآمده که حالا اینچنین مدعی برساختنِ آن ویرانیهای پیشینیان خود هستید؟! شما ها مگر خود از جنس همان پیشینیان نیستید؟!
شماها مگر در همهی این همه سال، صاحبمنصب همین حکومت نبودهاید از وزیر تا وکیل و تا رئیس قوه؟! خوب در همهی همهی این سالهای در قدرت، چه کردید که حالا میخواهید بیش از آن و بهتر ز آن بر این مردم عرضه بدارید؟!
مگر خود بصراحت نمیگوئید ذوب در ولایت و تابع رهبر و مجری برنامههای کلیِ تصویبی نظام هستید اگر چنین است، که هست؛ پس تفاوتتان با روسای جمهور پیشین در چیست؟ در جزئیات اجرای آن فرامین کلی؟ ولی اگر در جزئیات اجرا نیز، فرمان آمد که همهی این سالهایی که گذشت، نشان داد که میآید؛ آنگاه چه خواهید کرد که شما را متفاوت با هم ردیفان پیشینتان سازد؟!
اینها، یک روی این سکه است. روی دیگر این سکه اما آن دسته از مردمانند که باور میکنند این وعدههای تهی را و تلاش وتقلای وافری نیز دارند تا اکثریت مردمان غیرباورمند به چنین وعدههای تهیِ آزمون شده را، به هر شکل و شیوهای که شده راضی به حضور برای چنین نمایشی نمایند برای رای دادن به چنین مدعیانی!!
با آن روی سکه، سخنی نتوان گفت که آنان آمدهاند برای انجام ماموریت محوله و خود را مامور میدانند و معذور. ولی این روی سکه، یعنی این دسته از کسانی که این روزها با چنان شدت و حدت مثالزدنی در پی بازار گرمیِ کار آن مامورانند؛ سوای از مرور آنچه بر ما در این چند دهه گذشته، کاش حداقل بر ضربالمثلهایمان درنگ میکردند که خود پُر از پند است و حکمتآموز:
_ "چرا عاقل کند کاری، که باز آرد پشیمانی"؟!
_"عاقل که نباید از یک سوراخ، دوبار گزیده شود"!!
شاید هم برای این زمانه، متناسبتر ایناست چنین گفته آید: از یک سوراخ که نباید "دوبار دوبار" گزیده شد!
و
صدالبته "وعدههای سرخرمنی" را نیز بد نیست که به یاد بیاورند و بر آن درنگ اساسی نمایند این "زائران همیشگیِ امامزاده صندوق".
البته آن "منفعتبران مسلکی" شاید به یاد نیاورند، که نمیآورند! اما مردمان آگاه شده به امور، سالهاست که خوب به یاد میآورند و با همین آگاهیست که اکثریت مردم در سالهای اخیر از هر دو رویِ این سکه بیاعتبار و از این وعده دهندگان مردم فریب، گذشتهاند و آنان را بخود واگذاشتهاند تا همچنان به "سیاهبازیهای" خود مشغول باشند!! | 173 | 1 | Loading... |
16 البته ملاحظه داشت که گزینه سوم را مطرح کند؛ کودتا، برخورد مشابه با انتخابات سال ٨٨ و میرحسین موسوی و ... | 317 | 3 | Loading... |
17 پاسخ مجدد پزشکیان به زاکانی: گفتید نمیگذارید من رئیسجمهور شوم؛ شما جای خدا نشستهاید یا مردم؟
این مردم هستند که بین این تفکر و آنچه ما میگوییم، انتخاب میکنند و تصمیم میگیرند. | 373 | 4 | Loading... |
18 🎥 ویدئو: مجادله نامزد اصلاحات و نامزد #سوپر_پوششی
#مسعود_پزشکیان خطاب به زاکانی: تا آخر میمونی دیگه؟
زاکانی: حتما تا آخر میمونم و نمیگذارم شما رئیسجمهور شوید
@javadrooh | 213 | 2 | Loading... |
19 مناظره سوم و برداشت از آن:
علی افشاری
در مناظره سوم باز شباهت کلان کاندیداها در اعمال حجاب اجباری، مساوی قرار دادن عفت با حجاب و مخالفت شعاری و صوری با برخورد با زنان بیحجاب آشکار شد.
پزشکیان ضمن تاکید بر چادری بودن همه اعضا خانواده اش با برخورد خشن در خیابان مخالفت کرد.
پزشکیان نه اسمی از اسم گشت ارشاد و نه طرح نور به میان آورد. دیگر کاندیداها نیز همینطور! به موضوع مهم طرح نور نپرداختند.
اما جلیلی، زاکانی، قالیباف و پورمحمدی و قاضیزاده هاشمی کاملا از سیاست رسمی نظام دفاع همهجانبه کردند.
قالیباف صریح گفت که بی حجابی یک مشکل و آفت برای خانواده است.
او گفت باید جلوی بیحجابی را گرفت و از قانون عفاف مجلس نیز دفاع کرد که به زعم وی بر روی بخشهای ایجابی متمرکز شده است.
پزشکیان با توهین به نسلهای جدید ایران آنها را عقدهای دانست! و متوهمانه اعلام کرد که اگر آموزش درست باشد و تبعیض نباشد، آنگاه دختران حجاب اجباری را پذیرفته، جوانان خطوط قرمز نهاد ولایتفقیه را تحمل کرده و اعتراض نمیکنند!
البته پزشکیان بر خلاف کاندیداهای دیگر، جایگاه اصلی زن را در مدیریت خانواده و کار خانگی ندانست و به شهروندی درجه دو زنان اعتراض کرد.
وی بحرانی بودن شرایط را پذیرفت اما راهکار او در بررسی وضعیت، عدم زورگویی، تربیت ارشادی و گفتگو با نگاه سنتی نه تنها پاسخگو نیست، بلکه مشکلات را افزایش می دهد.
در مورد خانواده همه کاندیداها، نگاه سنتی ارائه دادند همراه با ادبیات نمایشی و قیممآبانه.
زاکانی به دلیل آسیب پذیری شخصی مدعی مخالفت با مداخله در زندگی خصوصی افراد شد و حرمت گذاری به زنان بی حجاب. پورمحمدی ادعای بی اساسی کرد که در صورت پیروزی قانون حجاب را کنار می گذارد در حالی که رئیس قوه مجریه چنین اختیاری ندارد.
جلیلی با دروغگویی زنان را به زنان اصولگرا تقلیل داد، حجاب را پوشش اجتماعی دانست و مرتب مانور داد که پیشرفت زنان ایرانی نباید دچار سانسور شوند. از دید وی زنان سانسور شده، زنان خانهدار و زنان سرپرست خانوار و زنان بدسرپرست، زنان روستایی و عشایر هستند! البته اینها هستند منتها زنان سانسور شده جمع بزرگتری هستند.
قاضیزاده هاشمی تنها کاندیدی بود که اسم از مردسالاری آورد و بحث وجود تبعیضات جنسیتی را طرح کرد و محدودیت هایی که در حوزه زیرساختها وجود دارد.
پزشکیان در این حد هم حرف نزد! اگرچه باورپذیری ادعای قاضیزاده نیز مشخص نیست و در سطح نظری نیز با پذیرش تفکیک جنسیتی به تعارض می رسد.
در خصوص سقط جنین نیز حرف زد و پایدارسازی خانواده را طرح کرد. صحبت هایش از دیگران به صورت نسبی بروزتر و مشخص در پاسخ به موضوع بود.
زاکانی باز به طریق مالوف با تهاجم به پزشکیان و پورمحمدی انها را مسئول ناتوانی نظام در اقناع زنان در پذیرش حجاب اجباری و سبک زندگی رسمی حکومت دانست.
وی مدعی شد زنان امنیت و نقش میخواهند اما توضیح نداد که سوابق او نشانگر مانع و مزاحمتی است که برای نقشآفرینی اکثریت زنان ایران ایجاد کرده است.
او با ادعای پوشالی که با سوابقش تعارض دارد، مدعی شد با استفاده از قانون اساسی، نهادسازی می کند تا نظارت مردم بر مسئولان بعد از انتخابات در حوزه سیاسی ادامه پیدا کند. | 200 | 3 | Loading... |
20 امّ المسائل و امّ المشاکل و حیرانی مطلق
محسن برهانی
گفتن و نوشتن در مورد کارکرد «شورای نگهبان» تمامی ندارد؛ امالمسائل نظام سیاسی ایران، جایگاه مجلس در بیان «اراده ملت» است که شورای نگهبان با نظارت سلیقهای و مصلحتگرایانه و مبتنی بر معیارهای ذهنی-شخصی آن جایگاه را کم اثر -اگر نگوییم بیاور- کرده است.
در انتخابات ریاست جمهوری هم همین رویکرد باعث میشود انتخاب مردم محدود شود و هیچ کسی نداند که این ۱۲ نفر قرار است چه کنند؟!
این پدیده خاص در هیچ کجای دنیا به این شکل وجود ندارد و این رویکرد باعث شده است که قدیمیترین دموکراسی در قاره آسیا بعد از گذشت بیش از ۱۰۰ سال از حیات خویش، در اوّلیّات لنگ بزند.
حال باید چه کرد؟ شورای نگهبان قطعاً از این سیطره مطلق و غیرپاسخگویش بر انتخابات کوتاه نخواهد آمد و بر فرض محال اگر مجلس هم بخواهد قانون انتخابات را تغییر دهد، شورا به بهانههای مختلف و تعارض با حق نظارت خویش، مانع از تغییر قانون خواهد شد. اسم چنین وضعیتی اگر انسداد نباشد پس چیست؟
حال یک ملت در چنین بنبست و انسدادی قرار گرفته است. چه کند؟ از امکانهای حداقلی استفاده کنند و کمی بر منافذ تنفسشان بیفزایند یا اینکه در این پروسه هیچ مداخلهای نکنند و با عمل بگویند «خودتان میدانید و مملکتتان»؟ تلاش کنند تا دولتی بر سر کار آید و کمی از رنج بیپایان این مردم کم شود یا با عدم مداخله در این پروسه و عدم مشروعیتبخشی به ساختار، به حیات اخلاقی خود ادامه دهند تا شاید در آینده فرصت برای تغییرات بنیادین شکل بگیرد؟ مداخله و روی کار آمدن یک رییس جمهور و تأثیرگذاری جزئی ترجیح دارد یا کنار کشیدن به امید تأثیرگذاری کلی و بنیادین؟
آیا در دوگانه سکوت یا روزنهگشایی قرار داریم یا این دوگانه واقعی نیست و گزینههای دیگری برای ایجاد سهگانه هم موجود است؟ اگر مداخله نکنیم قرار است چه اتفاقی در آینده بیفتد و آیا وضع بدتر نخواهد شد؟
عجب گیری کردهایم!
https://t.me/m_borhani57 | 295 | 5 | Loading... |
21 اطرافیان!
احمد زیدآبادی
سیدامیرحسین قاضیزاده هاشمی میگوید؛ فقط به خودِ کاندیداها نگاه نکنید، ببینید چه کسانی اطراف آنها هستند.
به نظرم حرف کاملاً درست و حسابی است. از قضا نگاهی به اطرافیان برخی از کاندیداهایی که در مناظرهها آرام و مؤدب ظاهر شدهاند، مو بر تن آدم سیخ میکند!
برخی از این اطرافیان، در زبان و گفتارشان، هر رقیب و مخالفی را میدرند وای به عملشان!
از این رو، تهیهٔ فهرستی از پر و پا قرصترین و نزدیکترین اطرافیان هر یک از کاندیداها و معرفی آنها در رسانهها، کمک شایانی به شناخت دقیقتر مردم از آنها خواهد کرد. | 335 | 4 | Loading... |
22 در کجای زمانه ایم؟
یدالله کریمی پور
این که خیال شود با فرض، پایداری استراتژی ملی و ساختار اجرایی کنونی حکومت، پزشکیان توانایی خارج ساختن ایران و ایرانیان را از دور و تسلسل کمتر توسعه یافتگی دارد، آرزویی کمتر دست یافتنی است. نه مسعود پزشکیان، که حتی اوباما، آنجلا مرکل، اردوغان و ماهاتیر محمد سابق و حتی مجمع اینان نیز توانایی فعلیت بخشیدن به چنین هدفی را ندارند. ولی کم نیستند مفسرینی که از درک احتمال اثرات تجمیع و درهم تنیدگی، همه 21 رخدادی که چند سال است در فضای داخلی و فضاهای پیرامونی ایران آغاز شده و همچنان پیشرونده است بر حیات ملی ایران، غافلند.
مثل استمرار و احتمال گسترش جنگ غزه، گسترش نبرد اوکراین و تبدیلش به جنگ ناتو- روسیه ، پیمان مشارکت اتمی مسکو- پیونگ یانگ، شعله ور شدن دریای چین جنوبی، برخورد روسیه- ناتو در شمالگان، شروع دوباره جنگ در قفقاز جنوبی، احتمال درگیر شدن طالب ها و پاکستان و قس علیهذا.
افزون بر این چه کسی است که خیال کند جمهوری اسلامی، بدون تغییر دادن استراتژی ملی و ایضا سیاست خارجی و دگرگون سازی ساختار اجرایی برای چابک سازی در تصمیم گیری و تمرکز زدایی و... تهران توانایی حتی اندکی برای چیرگی بر ابر چالش هایی مانند کمبود فاحش سرمایهگذاری در رشد تولید، ورشکستگی صندوق های بازنشستگی، استاندارد سازی شبکه های آب و فاضلاب، ویرانی محیط زیست و ... را داراست؟!
تا جایی که به من بر میگردد، با وجود چنین فضاهایی، با فرض کردن هدف پاسداری از بقا و امنیت ملی، از پزشکیان بیشینه دو کار برخواهد آمد:
۱- با تشکیل کابینه ای طراز اول با بهره گیری از کارآمدان واقعگرا و ایستادگی در برابر هر گونه تحمیل، دیوار ستبر بی اعتمادی بین مردم-دولت- حکومت را در کشتی رو به آشفتگی منطقه ای پاسدار بوده و موجبات ترمیم قدرت اخلاقی (میزان دلبستگی مردم به میهن و مدیران) شود. به گمانم پزشکیان دستکم تا جایی که به شمال باختری بر می گردد، در این هدف موفق خواهد بود؛
۲- ترمیم سیاست خارجی و آشتی فراگیر با جهانیان با تمرکز بر تجدید مناسبات با ایالات متحده آمریکا و بازگشایی سفارتین و مشارکت دادن ایران در نهادها و تشکیلات منطقه ای و جهانی. آشکار است که زدایش تحریم ها، پرکاه چنین رویکردی خواهد بود.
چنان چه پزشکیان تنها همین دو را محقق سازد، ممتازترین مدیر 45 ساله خواهد بود.
خوب است باور کنیم که توانایی محقق سازی این دو هدف در مسعود پزشکیان هست. هیچ گمانی ندارم، کاری را که هاشمی، خاتمی و روحانی از انجامش عاجز ماندند، در دوره پزشکیان به تحقق خواهد رسید. | 204 | 4 | Loading... |
23 مناظره دوم؛
آورده ای برای قالیباف و پزشکیان نداشت تا بتوانند بخشی از ناراضیان وضع موجود و قهر کنندگان با انتخابات را به مشارکت ترغیب نمایند
فرهاد قنبری
- خط اصلی مناظره امروز انشاءخوانی همیشگی کاندیداها در مورد آموزش و پرورش بود. اینکه مقوله آموزش و پرورش سرمایهگذاری است نه هزینه، اینکه سرانه آموزش پایین است، اینکه مهمترین وزارتخانه وزارت آموزش و پرورش است و...
اما این دست سخنان دیگر در اهالی آموزش و پرورش، شور و شوق چندانی نمیآفریند.
آنها طی دهههای گذشته به وفور دیدهاند که آسانسوریترین و ضعیفترین وزیران، وزرای آموزش پرورش بودهاند و امروز با همه تبلیغات حول آموزش و رتبهبندی معلمان و...، تفاوتی در معیشتشان ایجاد نشده و هنوز نسبت به کارمندان سایر وزارتخانهها تفاوت درآمدی معناداری دارند.
- سعید جلیلی همان نقش نخودی همیشگی خویش را داشت و هنوز بعد سه دوره کاندیداتوری متوجه این نشده است که مناظره با قصهگویی و روضهخوانی متفاوت است.
- سخنان کاندیداهای حاضر در مناظره بیشتر از آنکه اعلام برنامه های کاندیدا باشد نقد دولت روحانی بود.
نمایندگان جریان پایداری در تلاش بودند که تمام مشکلات کشور از جمله شرایط بد اقتصادی را به مدیریت ضعیف دولت روحانی نسبت دهند و در مقابل پزشکیان از وحدت کلمه سخن گفت و به مانند مناظره قبلی سعی در توصیههای اخلاقی و پدرانه داشت و پورمحمدی در صدد شلوغ کردن فضا و مهم نشان دادن خود در تصمیمگیریهای نظام در دهههای گذشته بود که هیچکدام جذابیت چندانی برای مخاطب نداشت.
- تلویزیون طی سالهای گذشته در اختیار تفکر جبهه پایداری بوده و به همین دلیل سخنان نمایندگان این جریان سیاسی جذابیت و تازگی چندانی برای مخاطب ندارد اما این مسئله برای اصلاح طلبان متفاوت است و آنها انتظار دارند که پزشکیان از فرصت مناظره ها نهایت استفاده را کرده و از زاویه دید خود علل مشکلات موجود را توضیح دهد اما ایشان هم توانایی لازم برای ایفای چنین نقشی را ندارد.
- حامیان جبهه پایداری مشارکت در انتخابات را وظیفه دینی خود می دانند و مناظره انتخاباتی تاثیر چندانی در سبد رای این جریان سیاسی نخواهد داشت.
در مقابل مناظره ها فرصتی بسیار مهم برای قالیباف و به ویژه پزشکیان است تا بتوانند بخشی از ناراضیان وضع موجود و قهر کنندگان با انتخابات را به مشارکت ترغیب نمایند.
مناظره امشب چنین آوردهای برای هیچکدام از این کاندیداها نداشت. | 339 | 2 | Loading... |
24 تردیدهایم بر طرف شد
مجید یونسیان ٭
حقیقت این است که زمانی که اسامی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری اعلام شد براین تصور بودم که تایید اقای پزشکیان نوعی مهندسی پیچیده برای گرم شدن انتخابات است وبه همین علت تنها در قالب نگاه تحلیلی وچارچوب های اصولی که در بیانیه روزنه گشایی به ان باور داشتم تصمیم گرفتم در انتخابات از خیر الموجودین این جمع به پزشکیان رای بدهم اما در واقع به درستی یا موثر بودن چنین انتخابی مطمئن نبودم اما مناظره ها ورفتارها وحرف های اقای پزشکیان باور وتردیدهایم را تغییر داد ودریافتم که :
با ادمی روبرویم که گرچه بلد است شعار بدهد اما به دادن شعارهای پرطمطراق ومهیج باور ندارد۔
با آدمی روبرویم که بیش از اینکه به نتایج حرف ها وتاثیرش روی دیگران بیاندیشد به عملی بودن ویا نبودن ان در واقعیت فکر می کند۔
با آدمی روبرو هستم که میان برانگیختگی برای ایجاد یک جنبش اجتماعی وسیاسی با کنش برای تغییر امر اجتماعی تفاوت قائل است۔
با آدمی روبرو هستم که گرچه بشدت متدین وسنتی است اما ایدئولوژی را دفن کرده است ودین برایش اب ونان وشهرت وثروت وقدرت نیست وکسی که باورش این باشد به اصولی پای بند است که اورا مسولیت پذیر می کند۔
با آدمی روبروهستم که از جنس مردم است نه مردمی با ذهنیت پوپولیستی که مردم را ابزار نردبان ترقی وشهرت خود می کنند بلکه مردمی واقعی که جلویش را می گیرند ومطالبه می کنند۔
با آدمی روبرو هستم که نیامده است حرفهایی بزند که بغض ما بشکند،فریاد اعتراض وخشم ما بلند شود،خشم ما تحریک شود دستهایمان درهم گره شود برای به زباله دان انداختن کسانی که عامل بدبختی ما بوده اند بلکه امده است ومی گوید همه مسولیم برای بوجود امدن این وضع ناگوار وراهی جزاین نیست که همه این مسولیت را بپذیریم وبرگردیم واز نو اغاز کنیم۔
اکنون تردیدی ندارم که پزشکیان چه انتخاب شود وچه نشود یک پیام مهم به جامعه داده است وان اینکه بدون اصول،بدون مسولیت پذیری وبدون بازیگری در زمین واقعی وبدون همراهی با هم این مملکت سامان نمی گیرد ۔
من اکنون تردیدهایم بر طرف شده است وبه فردی رای می دهم که می توان نقطه شروعی برای اینده باشد۔
٭جامعه شناس | 267 | 13 | Loading... |
25 یک جهان حسرت!
احمد عابدینی
با دیدن مناظرههای شب گذشته، تنها یک جهان آه و افسوس و حسرت عمیق میتواند حالت روحانی از دست رفته ما را برگرداند.
افسوس، دریغ و صد افسوس از این بابت که چرا سقف چنین جایگاه رفیع و ارزشمندی، این قدر کوتاه و کوتاهتر شده و در این وضعیت قرار گرفته است؟!
چی بر سرمان ایرانیان آمده است که چنین سقف آرزوها و انتظارات مان به گل نشسته است؟!
افسوس از اینکه، چرا این لباس زربفت، گران قیمت و بلند ریاست جمهوری اسلامی ایران، این قدر کوتاه و کوتاهتر شده است که هر کس و ناکسی هوس پوشیدن آن به سرش می زند؟
تنها چیزی که به ذهنم رسید و میتوانست اندک زمانی هم که شده، من را از حالت غیرطبیعی خارج کند، این بود، اگر می شد با تیپ قاضیزاده، با منطق پورمحمدی، با قدرت اجرایی و عملیاتی قالیباف، با اعتماد به نفس نجومی زاکانی و صداقت و نجابت پزشکیان، شخصیت ترکیبی جدیدی ساخت و به جامعه تحویل داد، شاید اندکی از این آلام کاسته می شد و می توانستیم رئیس جمهور نیم ترازی را به مردم متمدن و جامعه بزرگ تعلیم و تربیت ایران عزیز و مظلوم تقدیم و از شرمنزگی ها اندکی کم کرد!
به قول آن شاعر شهیر و شهریار عزیز،
مژه سوزن رفو کن
نخ آن ز تار مو کن
که هنوز بخیه دل
دو سه روز کار دارد!!
البته اگر این شاعر عزیز قراربود اندر احوالات امروز ما این شعر را بسراید، می گفت، دوسه قرن کار دارد!
بیتردید، بر این باورم که خداوند از سر تقصیر همه کسانی که در کوتاه شدن سقف جایگاه رفیع ریاست جمهوری و بسیاری از جایگاههای رفیع و نیز تقلیل خواسته ها و آرزوهای ملت ایران نقش داشته اند، نخواهد گذشت!
یکم تیر ماه ۱۴۰۳
جامعه مدنی | 433 | 7 | Loading... |
26 سهمخواهی از قدرت بنام ایران
فریبا نظری
انتخابات ریاست جمهوری از سوی جناحهای حاکم بهویژه گروهی از افراد که خود را اصلاحطلب مینامند، تبدیل به میدان سهمخواهی از قدرت شده است. اصلاحطلبانی که از بینایی و شنوایی بالایی برای درک جامعهی خود برخوردار نیستند.
گرچه نامزد انتخاباتی مورد حمایت این گروه خود را اصلاح طلب نمیداند اما قرار است این گروه از افراد موسوم به اصلاح طلب، سهمی از قدرت را با کمک وی بدست آورند.
شاهد مثال این سهمخواهی اینست که هم اینان چندی پیش انتخابات مجلس دوازدهم را تحریم نمودند اما اکنون بدنبال شور عمومی و افزایش مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم هستند و تنها متغیر غایب در این میان، نداشتن مهرهای برای بازی در میدان قدرت و سهمخواهی آن در انتخابات مجلس و داشتن گزینهی ورود به بازی و رقابت در انتخابات پیشرو است.
چه کسی است که نداند شرایط کشور و نظام حکمرانی هیچ تفاوتی نکرده است با انتخابات سه ماه پیش مجلس دوازدهم که همین گروههای اصلاحطلب بدان وقعی ننهادند؟
ایران، همان ایران سه ماه پیش است! چرا آن زمان برایش شور انتخاباتی نداشتند و نگرانش نبودند ولی اینک فریاد برای ایران سر مینهند؟
کیست که نداند مطالبات جامعهی خشمگین، معترض، خسته و در رنج و تبعیض و فقر؛ برای این گروههای به دنبال صندوق رأی امروز، محلی از اعراب ندارد و در برابر سهم خواهی از قدرت ایشان راه به جایی نمیبرد.
چگونه میشود بدین روشنی از سهمخواهی از قدرت بکام خود و بنام ایران، رونمایی کرد؟
اما آن گروه از جامعه که قرار است با شعار اصلاحات_ فارغ از آنکه چقدر این شعار از درون و معنای اصلی خود تهی شده باشد_ به گزینهی تعدادی از این گروهها و جناح سیاسی یعنی مسعود پزشکیان رأی دهند، نمیتوانند پس از انتخاب وی؛ تغییر موضع دهند و در زمرهی منتقدان و مخالفان او درآیند و بگویند که او وعدهی دروغ داده یا به وعدههایش عمل نکرده است. چراکه پزشکیان با افتخار و صراحت، رویکرد خود را اعلام میکند و از هر اصولگرایی، ادعای اصولگرایی بیشتری دارد. و اینچنین خیلی تفاوتی نمیکند که به وی یا هر کدام از نامزدهای دیگر، رأی داده شود چون هر شش نامزد انتخاباتی در کلیات و اصولی که پزشکیان بانگ میزند، با هم مشترکند.
میگویند او صادق است و این سخنان نشاندهنده صداقت اوست، باید گفت دیگران از او صادق ترند چون سالهاست بدین اصول پایبندند. اما او صرفا ابراز وفاداری و ارادت میکند برای رسیدن به سهمی از قدرت البته بنام خدمت به ایران بدون شنیدن و دیدن اکثریت خاموش و ناراضی و منتقد این سرزمین، که گویا این هم در اختیار وی نیست.
به این گزاره ها در توصیف مسعود پزشکیان، دقت کنیم تا متوجه شباهت وی با پنج نامزد دیگر بشویم:
۱- ذوب در رهبری
۲- پایبندی تمام و کمال به سیاستهای کلان رهبری
۳- عدم ورود به رفع انسداد سیاسی
۴- پذیرش حجاب اجباری و عدم ورود به حق شرعی و شهروندی پوشش اختیاری
۵- عدم ورود به رفع فساد سیستماتیک
۶- عدم ورود به بحث سیاست راهبردی فقر در چند دههی اخیر که بسیاری از ایرانیان را نابود کرد و تحریمی که میشد از ابتدا نباشد و بوجود نیاید
۷- اعتراف به ورود در انتخابات برای افزایش مشارکت و مشروعیت بخشی صوری به حاکمیت بدون رفع مشکلات ساختاری
۸- عدم ورود به چیستی و چرایی اعتراضات سرکوب شده مردم از سال ۱۳۷۴ ماجرای کوی طلاب مشهد تا شهریور ۱۴۰۱ و جنبش #زنزندگیآزادی و وقایع خونین میان این دو
۹- عدم ورود به بحث بسیار مهم و اساسی سیاست خارجی پرتنش با کشورهای مختلف و نیز روابط حقارت آمیز و بحران زا با برخی دیگر از کشورها
۱۰- عدم ورود به ظلم و تبعیض و سرکوب مردم ازسوی حاکمیت
۱۱- عدم اعتقاد به عاملیت حاکمیت در فقر و فساد و خشونت در این سرزمین
روزی که مسعود پزشکیان پس از رأی گیری هیأت رئیسه مجلس دوازدهم و انتخاب محمدباقر قالیباف با کمک وی و فراکسیون مستقلان، با خرسندی از نقش و دستاورد خود و دوستان مستقلش سخن گفت؛ آشکار بود که هم صلاحیت وی تایید میشود و هم بدون برنامهای خاص به استقبال جانشینی ابراهیم رییسی میرود.
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید ... | 495 | 9 | Loading... |
27 به قول چرچیل: اول دروغ، بعد دروغ شاخدار ، و بعد آمار.
بیژن اشتری
Instagram
@bijan_ashtari | 221 | 1 | Loading... |
28 شاید در عهد سعدی هم انتخابات بود؛
حکایتش امروز هم آشناست
کامبیز نوروزی
[کسی]گیسوان بافت که من علویام و با قافله حجاز به شهری در آمد که از حج همیآیم و قصیدهای پیش مّلِک برد که من گفتهام.
نعمتِ بسیارش فرمود و اکرام کرد. تا یکی از نُدَمایِ حضرتِ پادشاه که در آن سال از سفرِ دریا آمده بود، گفت: من او را عیدِ اَضحیٰ در بصره دیدم! معلوم شد که حاجی نیست.
دیگری گفتا: پدرش نَصْرانی بود در مَلَطْیه، پس او شَریف چگونه صورت بندد؟ و شعرش را به دیوان انوری دریافتند....
شاید ۳-۴ نفر از کاندیداهای زمان سعدی علیهالرحمه میگفتند طلا و خانه ۷۵ متری و زمین مجانی به مردم میدهیم و... او هم این حکایت را تحریر فرمود در وصف ایشان.
رحمةالله علیه که حکایتش امروز هم آشناست. | 456 | 4 | Loading... |
29 سلام به پایان یک گفتمان
شهاب الدین حائری شیرازی
همه ناامیدیم اما مرور آنچه در کشوری مثل چین رقم خورده، بارقه ای از امید با خود می آورد.
چین هم حدود 45 سال درگیر شعارهای ایدئولوژیک مارکسیستی بود.
تلفات چینی ها برای شعارهای غیرواقع بینانه عدالت گسترشان که به فقر شدید و مرگ ملیونها انسان انجامید بسیار بیش از تلفات شعارهای غیرواقع بینانه در ایران بوده است.
در حقیقت وجود نفت و گاز از یک طرف و نفوذ دیرین آموزه های سنتی اسلام مانع آن شد که تفکرات شبه مارکسیستی اسلام مالی شده، بتواند به صورت تمام وکمال پیاده شود و تلفاتی مثل آنچه در شوروی و چین گرفت در ایران هم بگیرد.
نابودی غزه اگر چه رفتاری وحشیانه بود از جانب اسرائیل اما نشان داد ایده عدالت گستری مبتنی بر سلاح و نظامی گری، در فلسطین واقع بینانه نبوده و با پذیرش عمومی ایده دو کشور در یک سرزمین حتی از طرف مبارزان فلسطینی، دیگر می توان گفت فکر آزادی بخشی فلسطین و نابودی اسرائیل که میلیاردها دلار برایش هزینه شد پایان یافته.
به قول معروف دیگر کسی زیر این بیرق سینه نخواهد زد.
میلیاردها دلار صرف بقاء محور مقاومت (برای همان تفکرِ تلاش برای نابودی اسرائیل) در سوریه شد اما غزه نابود شد و 37 هزار نفر فلسطینی کشته شدند یعنی قریب دو درصد کل فلسطینیان ساکن این خطه مظلوم، اما یک تیر از سوریه به سمت فلسطین شلیک نشد!
تصورات انسان وقتی مقید و در قید و بند دگم های خودساخته نباشد، فکر وقتی ایدئولوژیک نباشد یعنی وقتی پیش فرضهای متوهمانه غیر قابل گفتگو و دگم نداشته باشد، به صورت طبیعی میل به انطباق به واقعیتش بیشتر می شود، در حقیقت انسانی که تصمیم نگرفته واقعیت ملموس را نبیند و واقعیت را انکار نکند، تصمیمهایش مثمر ثمر واقع می شود چرا که انطباق تصور با واقعیت خارجی است که ثمربخش می کند یک فعالیت را که البته اغلب تفکرهای دگم از این ثمره بی بهره اند.
مگر نمی گفتیم ما امریکا را زیر پا له میکنیم؟
امروز کدام یک، دیگری را له کرده؟
امروز دیگر نه تنها مردم باوری به تفکرات ایدئولوژیک نظام ندارند که خود دست اندرکاران، با تناقضهایی عینی روبرو شده اند.
روی موشک نوشتند تلاویو و تصویر آنرا در بزرگراه ها نصب کردند اما غزه نابود شد و یک موشک به تلافی این کشتار شلیک نشد!
دگم اندیشی و شعارزدگی دو روی یک سکه اند.
وقتی فعالیت یک دستگاه حاکمه، ثمر بخش نشد سعی می کند در تصورات مردم، ثمره موهوم تولید کند.
سخنان کاندیداهای حامی گفتمان ایدئولوژیک نظام را ببینید؛ واقعا توهین به شعور مردم است.
در چنین روزگار تلخ و ترشی از تزویر و دروغ، صداقت کیمیاست.
صداقت و دلبستگی نداشتن به تصاحب قدرت، منجر به کیمیای حریت و آزادگی می شود.
امروز همان گفتمان دو به هم زن ایدئولوژیک از انسانهای قدرت طلب، هیولاهایی برای پیش برد اهداف خود ساخته.
ملت مظلوم ایران برای رها شدن از این هیولاهای ترسناک، چاره ای جز کمک و هم افزایی ندارند.
من جزءکسانی بودم که صریحا انتخابات قبل را تحریم کردم تا به حاکمیت بگویم تغییر در سیاستها ضروریست.
تا اعتراضم را به گوش آن دیگری برسانم.
امروز اما همان تلاش را، در قالبی دیگر یعنی با فرستادن یک انسان از جنس خودم، به پاستور پی گیری می کنم.
من همچنان معترضم اما امروز فرستادن پزشکیان به پاستور بیش از تحریم انتخابات، به رسیدن ما به مقصد که واقع گرا کردن حاکمیت و دست کشیدن از شعارهای پوچ است کمک می کند.
من شهاب الدین حائری شیرازی منتقدی که هزینه داده برای تغییر سیاستهای غلط حاکمیت، به مسعود پزشکیان رای می دهم تا بتواند مسیری که به نجات ملت می انجامد را پی گیری کند. | 304 | 9 | Loading... |
30 ملاک احراز صلاحیت، تمکین در برابر رهبری است و نه باور به منافع ملی
ناصر دانشفر
دومین دور مناظره نیز برگزار شد و من در خلال این گفتگو از خود میپرسیدم که این شش نفر چه مزیتی بر سایر کنشگران سیاسی و یا افراد عادی جامعه دارند که از آن جمع هشتاد نفره، تنها شایستگی اینان برای اعضای شورای نگهبان محرز شد؟
اقرار میکنم که عقلم به جایی قد نداد و هر چه فکر کردم دلیلی برای رجحان حضرات بر دیگر آحاد ملت نیافتم که به عکس، با توجه به شناختی که از اهل سیاست دارم، بر این حقیر ثابت شد که این شش تن به جهات متعدد، قابل مقایسه با عدهٔ کثیری از اهالی این وادی نیستند.
در اثنای مناظره یقین پیدا کردم که اگر به جای این افراد، هر فرد دیگری از هموطنان در این جایگاه قرار میگرفت، میتوانست با گرفتن مشاوره از عاشقان کرسی ریاست، همین حرفها و یا بهتر از اینها را تحویل مخاطب دهد.
نمیدانم چرا به یاد پایاننامههای کارشناسی ارشد و دکتری افتادم که مدتهاست در خیابان انقلاب برای نوشتن آن آگهی داده میشود.
شوربختانه به گمان من اینان حتی توانایی استفاده از مشاوران خود را ندارند، چرا که برخی از آنان انصافاً افرادی کاربلد و خبرهاند.
بگذریم، دیشب کمکم داشتم به خودم بد و بیراه میگفتم که چرا وقت خود را صرف حرفهای صد من یک غاز حضرات کردهام که به ناگاه جناب پورمحمدی عبارتی گفت که برای من یکی شنیدن آن ارزش وقت گذاشتن بیش از اینها را نیز داشت.
ایشان فرمودند که آقای جلیلی در سال ۹۲ در پایان جلسه به من گفت تو مسئول باشی fatf را قبول داریم، اما آقایان را قبول نداریم.
میبینید چه کسانی بناست سکان ادارهٔ این مملکت را به عهده بگیرند؟ اینها چقدر برای منافعملی ارزش قائلند؟ این همه دم از مردم زدنشان تا چه اندازه از صداقت برخوردار است؟
هشت سال تمام کشور را قفل کردند، میلیاردها دلار به کشور خسارت زدند، مردم را به خاک سیاه نشاندند، چرا؟ چون کسی که در پاستور نشسته باب میلشان نبود و کار باید دست خودشان یا افراد مورد اعتمادشان میبود.
به خدای احد و واحد، هر جای دنیا که باشد این افراد به دلیل خیانت محاکمه میشدند و صد افسوس که در این سامان صلاحیتشان به همین دلیل، برای در اختیار گرفتن پست ریاستجمهوری احراز میگردد.
آری در این دیار معیار و مناط آشکار شدن صلاحیت یک فرد برای هر گونه مسئولیتی، اعلام تبعیت بی چون و چرا از رهبری است و اگر این شرط برای شورای به اصطلاح نگهبان مسجل شود، وجود هر رذالتی قابل اغماض و چشمپوشی است.
قطعاً لیاقت جناب پزشکیان نیر به همین علت برای متولیان امر آشکار گردیده و او را که به گفتهٔ خودش مدیون رهبری گردیده، با تیغ نظارت استصوابی از میدان به در نکرده است.
آقای پزشکیان نهجالبلاغه میخوانی و باور داری که در حکومت اسلامی اگر خلخال از پای یک زن یهودی در بیاورند، خلیفهٔ مسلمین جا دارد که از غصه دق کند و جان به جان آفرین تسلیم کند.
من نمیدانم که با این اعتقاد، چگونه پس از شنیدن چنین واقعیت دردناکی که مسلمان و نامسلمان را از هستی ساقط نمود، به مانند ابوذر در برابر کعبالاحبارهای زمانه نخروشیدی که هیچ، لب از لب نگشودی.
درد این دیار مصیبتزده، آن است که بناست کشور بر مبنای ایدئولوژی اداره شود و ثمرهٔ این تفکر جز این نیست. این را جناب جلیلی به عیان میگوید تا به خیال خود یک دوقطبی صوری ایجاد کرده و برندهٔ انتخابات شود. مطابق تحلیل او گروهی به درون باور دارند و عدهای چشم به بیرون بستهاند.
بگذریم که اعتقاد به خودباوری ایشان بی حد و اندازه کاذب است و ادعای وابستگی طرف مقابل با واقعیات هیچگونه تناسبی ندارد، اما یک چیز واضح و بدیهی است که این دو طرز تفکر نمیتوانند فارغ از نگاه ایدئولوژیک به مسائل نگاه کنند و بزرگترین معضل نگاه آنان، بت کردن رهبری و تمکین و تبعیت کامل از جنابشان میباشد.
با این رویکرد فرق زیادی بین آمدن پزشکیان و جلیلی نیست، شاید که پزشکیان اندکی اوضاع را به سامان کند، اما شکی ندارم که در تغییر ساختار هیچگونه توفیقی نخواهد داشت که اصولاً مسئلهٔ او نیست. | 627 | 13 | Loading... |
31 چند نکتۀ ساده دربارۀ رای دادن
یا معنایِ رای دادن در نظامِ «ولایت مطلقۀ فقیه» فور دامیز
ورج_سیدپور
🔻شما دارید با رای دادنتان چهچیزی را انتخاب میکنید؟ رئیسجمهور بعدی ج.ا را. بنابراین بد نیست به پیشفرضهایی که باعث تصمیمتان برای رای دادن میشود، بیاندیشید:
1️⃣ شما با اصل #حکومت_اسلامی مشکلی ندارید. شاید از بعضی رویهها و تصمیمات دلخورید، اما نظام را قابل اصلاح میدانید و رایدادن را راهی برای اصلاح نظام. منطقی نیست که شما نظامی را قابل اصلاح ندانید و باز در انتخاباتش شرکت کنید؛ چون در این صورت، اصلاً برای چه رای میدهید؟
2️⃣ شما بین کاندیداها تفاوت قائلید؛ یعنی معتقدید که هرکدام از آنها میتواند برنامهها و سیاستهای خود را آنگونه که خودش و تیمش صلاح میدانند، پیش ببرد. هیچ نیرویی از بالادست، تصمیمها را یکسانسازی نمیکند و نهادهای بالاسریِ خودسری وجود ندارند که خلافِ خواستهای رئیس جمهور عمل کنند.
3️⃣ شما معتقدید که در کشوری با نهادهای دموکرات زندگی میکنید که از رایِ شما صیانت میشود؛ یعنی رای شما بخودی خود در تغییر شرایط کشور موثر است [یا رهبر نظام، فرد فرد شما را دارای صلاحیت در ابرازِ نظر و اعمالِ نظر در سیاستهای خُرد و کلان میداند]. مشارکت شما در انتخابات واقعیست و قرار نیست تنها بازیچۀ بالابردن آمارِ مشارکت و مشروعیتدهی خارجی و داخلی قرار بگیرید.
🔻اگر به تمامِ نکات بالا واقعاً از صمیم قلب اعتقاد دارید چرا معطلید؟ بروید و رای بدهید!
تحکیم ملت | 421 | 7 | Loading... |
32 نوبت کرسنت!
احمد زیدآبادی
حالا که علیرضا زاکانی در مواجههاش با شیخ مصطفی پورمحمدی ماجرای قراداد کرسنت را پیش کشیده است، پیشنهاد میشود آقای پورمحمدی به عنوان "مخزن اسرار" این قراداد در یک مناظرهٔ زنده با آقای زاکانی ابعاد و اسرار این ماجرا را یک بار برای همیشه نزد مردم ایران برملا کند تا ایرانیان بدانند که طرفِ فاسد این قرارداد که بوده و چه مقدار فساد کرده و از آن طرف ماجرا، چه کسانی این فساد را به عنوان مچگیری از رقیب سیاسی خود پیراهن خلیفه کردند و با جلوگیری از اجرای آن، میلیاردها دلار خسارت مستقيم و غیرمستقیم و غیرقابل جبران به کشور وارد کردند. | 304 | 4 | Loading... |
33 بزرگترین تفاوتِ پزشکیان و جلیلی چیست؟
مصطفی فقیهی
«سعید جلیلی» سرآمدِ تکلیفگرایی مطلق و تکلیفِ تحمیلی است که میگوید: «ما مکلفیم به تکلیف، نه مأمور به نتیجه»
مانند مذاکرات! او تکلیفش مقابله با برجام بود و سنگاندازی در مسیرِ حلِ مسائل ایران-غرب. میگویید که نتیجهاش «فلاکت اقتصادی مردم» است؟
به درک! چون او مأمور به نتیجه نیست!
یا مثلاً گشت ارشاد ! که باید همواره در میادینِ شهر، مستقر باشد؛ چون عینِ «تکلیف» است. اما اگر «امنیت روانی جامعه» به خطر افتد، پاسخ همان است: به درک! «نتیجه» کیلویی چند؟!
فرق پزشکیان با جلیلی، همین نتیجهگرا ییِ مبتنی بر «حقوقِ انسان» است که «حل مسائل معیشتی مردم» و «آرامش روان جامعه» را مقدم بر هر تکلیفی میداند.
و میان این دو تفکر، فاصلهایست به سالِ نوری! که محصولِ اوّلی، اوضاعِ اسفبارِ مردمِ کرهشمالی است و دستاوردِ دُوّمی، «رفاه» و «رضایتِ توأمانِ شهروندانِ کرهجنوبی »! | 537 | 9 | Loading... |
34 بزرگترین تفاوتِ پزشکیان با جلیلی چیست؟
مصطفی فقیهی
«سعید جلیلی» سرآمدِ تکلیفگرایی مطلق و تکلیفِ تحمیلی است که میگوید: «ما مکلفیم به تکلیف، نه مأمور به نتیجه»
مانند مذاکرات! او تکلیفش مقابله با برجام بود و سنگاندازی در مسیرِ حلِ مسائل ایران-غرب. میگویید که نتیجهاش «فلاکت اقتصادی مردم» است؟
به درک! چون او مأمور به نتیجه نیست!
یا مثلاً گشت ارشاد ! که باید همواره در میادینِ شهر، مستقر باشد؛ چون عینِ «تکلیف» است. اما اگر «امنیت روانی جامعه» به خطر افتد، پاسخ همان است: به درک! «نتیجه» کیلویی چند؟!
فرق پزشکیان با جلیلی، همین نتیجهگرا ییِ مبتنی بر «حقوقِ انسان» است که «حل مسائل معیشتی مردم» و «آرامش روان جامعه» را مقدم بر هر تکلیفی میداند.
و میان این دو تفکر، فاصلهایست به سالِ نوری! که محصولِ اوّلی، اوضاعِ اسفبارِ مردمِ کرهشمالی است و دستاوردِ دُوّمی، «رفاه» و «رضایتِ توأمانِ شهروندانِ کرهجنوبی »! | 1 | 0 | Loading... |
35 آقای جلیلی؛ چطور...؟
؟؟؟؟٭
آقای جلیلی؛ چطور به خودتان اجازه دادید بعد آن خیانت بزرگ به کشور، کاندیدای ریاستجمهوری شوید؟!
آیا کارشکنی شما در تصویب fatf با نیت زمینگیر کردن دولت حسن روحانی، خیانت به تکبهتک مردم ایران نبود؟ اکنون با چه رویی دم از دفاع از منافع کشور و مردم میزنید؟!
آقای جلیلی؛ چطور در این سالها بیچارگی مردم را دیدید و از غصه نمردید؟ چگونه امروز زنده هستید و شعار ایرانی بودن سر میدهید؟!
جناب جلیلی؛ محال ممکن است هیچ ایرانی واقعی، هیچ وطندوستی و هیج میهنپرستی برای منافع خودش، جبهه و فرقهاش و گروه و دستهاش، با سرنوشت ۸۵میلیون ایرانی بازی کند؛ مگر ایرانی نباشد و یا…!!!
آقای جلیلی؛ امشب مردم ایران متوجه شدند که چرا همه مردان بزرگ این کشور همچون محمدجواد ظریف تحت سختترین تحریمهای بینالمللی قرار گرفتند؛ اما شما همچنان در نقطه امن دولتهای متخاصم قرار دارید.
٭سهامنیوز | 479 | 6 | Loading... |
36 ٨پاسخ به ۸پرسش خانه سینما
مسعود پزشکیان
۱ـ شما اشتغال به تولید و عرضه در فعالیتهای هنری به ویژه هنر صنعت سینما را حق میدانید یا امتیاز؟
قانون اساسی ما، انتخاب شغل را حق می داند و نوعی امتیاز یا مزیت به حساب نمیآید، وظیفهی دولت در این حوزه ایجاد بسترهای لازم برای ایجاد اشتغال از سوی سرمایههای خصوصی است، دولت امکان انتخاب شغل را برای متقاضیان فراهم می کند و موانع آن را از بین می برد. در دو بخش “ایجاد ساختارهای حقوقی لازم برای پشتیبانی برخورداری از حق انتخاب شغل” و “ایجاد شرایط مناسب برای ورود سرمایههای سالم و زاینده بخش خصوصی به حوزه فرهنگ”، خواهیم کوشید.
۲ـ در پیوند با پرسش نخست، ساختار حقوقی اداری و عملکرد دستگاه اجرایی موجود، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کدام گزینه (حق یا امتیاز) را برگزیده است؟ و برنامهی شما برای اصلاح ساختار و رویههای موجود این دستگاه چیست؟
بر اساس اطلاع و برداشت من، متاسفانه همچنان این “حق” در بخشی از رویه ها و مقررات فعلی، امتیازی است که از سوی دولت “اعطا” می شود. سمت و سوی بعضی از مقررات، محدود کننده این حق است. سمت و سوی مقررات محدود کننده به طرف امتیاز بودن را صنوف بررسی کنند و هر جا این مشکلات وجود دارد چنانچه در رویه هاست حذف می شود و اگر در مقررات است اصلاح می شود.
ریشه این مشکل در آنجاست که ساختار اداری موجود ما در بخش فرهنگ، ساختار سیالی است که بنابر سیاستهای دولتهای حاکم، میتواند هر یک از دو روایت را برگزیند، زمانی که دولت پیگیر سیاستهای انقباضی بوده است، برخورداری از فرصت اشتغال به امور هنری، امتیاز دانسته شده و زمانی که دولت پیگیر گسترش فعالیتهای عمومی و آزادیهای اجتماعی بوده است و همین ساختار توانسته است از این فرصت به عنوان یک حق پشتیبانی کند.
مهمترین برنامهی ما در این حوزه، تقویت جامعه هنرمندان و نهادهای صنفی، به شکلی است که عملاً ساختار دولت نتواند به سمت انقباض مجدد و محرومیت بخش عمدهای از هنرمندان از حق قانونی و انسانی خویش حرکت کند.
۳. تدبیر مشخص شما برای رفع مزاحمت های نهادها و اشخاص در اجرای برنامههای توسعه گرایانهتان در سپهر هنر به ویژه هنر صنعت سینما چیست؟
هیچ تدبیری بدون وجود یک نظام منسجم، شیوه مند و موثر بین دولت و خانه سینما راه به جایی نخواهد برد.
گفتگو روشی است که می تواند پنجرههای فرصت صنعت فیلم ایران را به سوی پیشرفت بگشاید. دولت ضامن پیشگیری از دخالت نهادهای غیرمسئول و غیرقانونی است.
اجرای برنامه های توسعه گرایانه جز تقویت نظامهای صنفی و حرکت به سمت تشکیل بازارهای قاعدهمند و برخوردار از استانداردهای جهانی، محقق نخواهد شد.
از دیگرسو، بازنشانی عقل سلیم متعارف به جای بندهای سفت و سخت آییننامهای و بازگرداندن دولت به نقش بنیادینش در تسهیلگری، راهبرد اصلی دولت در حوزهی مدیریت سینمایی کشور خواهد بود. به سیاق سابق نمی شود حوزه تمدنی و فرهنگی ایران را گسترش داد، پنجره های دوران جدید با همراهی هنرمندان و اهل فرهنگ می تواند گشوده شود.
ادامهی پرسش و پاسخ
https://ensafnews.com/529629 | 459 | 3 | Loading... |
37 💥خبر: صداوسیما نظرسنجیهای منتشرشده در فضای مجازی را تکذیب کرد
👈 مرکز تحقیقات صداوسیما بار دیگر اعلام کرد فقط صحت نظرسنجیهایی را تأیید میکند که این مرکز رسماً در رسانهٔ ملی اعلام و منتشر کرده باشد.
🔹در روزهای گذشته در فضای مجازی نظرسنجیهایی جعلی به صداوسیما نسبت داده شده که براساس آنها جایگاهها و درصدهایی به نامزدهای ریاستجمهوری نسبت داده شده است.
🔹مرکز تحقیقات صداوسیما ضمن تکذیب قاطع اعتبار تمام این نظرسنجیها تأکید کرده «حق پیگیری حقوقی و قضایی را در خصوص عاملان انتشار این نظرسنجیهای غیرواقعی و جعلی محفوظ میداند».
@javadrooh | 267 | 1 | Loading... |
38 فریاد سکوت جامعه دوم را بشنوید!
جوادی یگانه
واقعیت عظیمی که در سایه تغییر در آرای نامزدها در نظرسنجیها، مغفول مانده، این است که (تاکنون) بیش از ۵۰٪ در انتخابات شرکت نمیکنند و ۷۰٪ مناظره را ندیدهاند.
۴۲٪ شرکتکننده قطعی [در انتخابات] همه بضاعت فعلی نظام سیاسی (شامل اصلاحطلبان) است.
فریاد سکوت جامعه دوم بلندتر از همیشه شنیده میشود. | 579 | 7 | Loading... |
39 📌اگر شرایط همین باشد به احتمال زیاد انتخابات به دور دوم کشیده میشود
رئیس مرکز تحقیقات صداوسیما:
🔹تا همین امشب که نظرسنجی میدانی ما تمام شد کماکان درصد بالایی از افرادی که گفتهاند رای میدهیم هنوز تصمیم نگرفتهاند به چه کسی رای بدهند.
🔹در اغلب نظرسنجیها ۳ نامزد خیلی به هم نزدیک هستند.
🔹تا به امروز میشود گفت که اگر شرایط همین باشد به احتمال زیاد انتخابات به دور دوم کشیده میشود.
@eghtesadonline | 304 | 2 | Loading... |
40 تا اینجای ماجرا....
احمد زیدآبادی
یخ عدم مشارکت در انتخابات هنوز نشکسته و فضای آن سرد است.
مراجع مؤثر در تأیید صلاحیتها بر این گمان بودند که با با تأیید صلاحیت دکتر پزشکیان، نرخ مشارکت به طور مؤثری بالا خواهد رفت، اما مشخص بود که صرفِ این کار معجزهای را رقم نمیزند.
آنچه میتواند تا اندازهای به فضای انتخابات گرمایی ملایم بخشد، اعلام نشانههای روشن و قاطع از طرف کلیت حکومت برای اصلاح معنادار و ملموس روندهای وضع موجود است که فعلاً دیده نمیشود.
اوضاع انگار حتی جهت معکوس پیدا کرده است. "تبلیغات افشاگرانه" علیه محمدباقر قالیباف ظاهراً رأی بدنۀ "جبهۀ انقلاب" را به سمت سعید جلیلی به حرکت در آورده است. اگر آقای جلیلی به دور دوم انتخابات راه یابد و نهایتاً هم با همان رأی ثابت و محدودِ بدنۀ اصولگرایی رئیس جمهور شود، از نگاه من به معنای جهتگیری کشور به سمت شرایطی کاملاً بیسابقه و مخاطرهآمیز است.
اگر آقای جلیلی به فرض حتی فرشته باشد و نسخۀ شفابخش تمام آلام و جراحتهای جامعه در جیبش باشد، صرف نشستن او بر کرسی ریاست جمهوری در داخل و خارج کشور معادل ورود به دل بحران، تعبیر و تلقی میشود و تمام آثار روانی و فیزیکی خود را به جا میگذارد.
آقای جلیلی چه بخواهد و چه نخواهد به سمبل و نمادِ افزایش سختگیری علیه مردم در داخل و تشدید منازعهجویی با جهان غرب در خارج تبدیل شده است. این نقش سمبلیک فارغ از آنچه او واقعاً در سر میپروراند و به زبانی نامفهوم و انتزاعی توضیح میدهد، کار خود را خواهد کرد.
از این رو، شاید به مخیلۀ هواداران آقای جلیلی خطور نکرده باشد که پیروزی کاندیدای مورد علاقهشان آرزوی قلبی گروههای برانداز است.
تا این لحظه به نظرم آقای پزشکیان همچنان شانش خود را برای رسیدن به دور دوم انتخابات حفظ کرده است. رأی او عمدتاً مربوط به صداقت و راستگویی و پیشینه و خوی پهلوانی اوست اما این صفات هنگامی در سیاست به کار میآید که راه هموار یا حداقل بدون سنگلاخ و فاقد گردنههای به غایت خطرناک در پیش باشد.
ستاد او برای کمک به رأی آوریش یا باید مخاطب را متقاعد کند که راه پیش روی او چندان هم مهیب نیست و یا اینکه او با همین ظرفیت قادر به گذراندن کشور از عقبههای سخت است. با تحرکات صرفاً شورمندانۀ مورد علاقۀ کمپینهای انتخاباتی، رأی آقای پزشکی بالاتر از این نمیرود.
این تحلیل تا اینجای کار است. ببینیم در هفتۀ پیش رو، اتفاق دراماتیکی رخ میدهد یا خیر. | 1 679 | 28 | Loading... |
اغلب ما در لحظاتی از زندهگی از خودمان بدمان آمده به خاطر اشتباهی که کردهایم، اشتباهی که فکر میکردهایم دلایل کافی نبوده برای انجامش. فکر میکردهایم چه آسان گول خوردهایم و چه هزینهی بیخودی برای آن پرداختهایم. فکر کردهایم اگر باز چنان آسان گول بخوریم، بیشتر و بیشتر از خودمان بدمان خواهد آمد. همین است که در آن لحظاتِ عصبانیت به خودمان قول دادهایم دیگر آن اشتباه را تکرار نکنیم، چه دوستی با آدمی ناموجه بوده یا معاملهیی بیمبنا یا دادن رأی در شرایطی که فواید آن را بهدرستی نمیدانستهایم و زیرِ تأثیر…
دوشنبه شب پس از دیدن بخش سوم و پایانی مناظرۀ اقتصادی نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری، خواب از سرم پریده بود و کابوسهای مختلف، رهایم نمیکرد. در ذهنم، مشکلات عظیم اقتصادی را بهصورتِ «دَرهم» در یک کفّۀ ترازو میگذاشتم و هر ۶ نامزد را نیز بهصورت «دَرهم» در کفّۀ دیگر و نگاه میکردم که آیا این دوّمی تکانی میخورد یا نه. یکباره یادِ پیشگفتار کتاب چگونگی گذر از ابرچالشهای اقتصاد ایران افتادم که در اوایل پاییز ۱۳۹۶ نوشته بودم. جملاتی که در ابتدای این نوشته ملاحظه میکنید، در فضای آخرین اطلاعاتی که آن زمان در…
Biz sizga ushbu hazinani tasdiqlashdan so'ng ochamiz. Va'da qilamiz, tezroq!