i'm Sorry
ᔕTᗩᖇT:2020/11/20 ᑕEᖇTᗩIᑎᒪY ᑎOT ᔕOᗰEOᑎE ᗯᕼO TᕼIᑎKᔕ Oᖴ #ᔕᑌIᑕIᗪE Iᔕ ᗩᒪIᐯE
Ko'proq ko'rsatish188
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
ساعت ۱۰ صبح بپاکید
از۱کاتا 16کا پایه دارم
اگه خواستی جذبت فول شه پیامبده😁😁
@Malosak_Alvin
من اون روز رو تو کتابخونه برای تو شعر خوندم...
کوچه هارو با تو قدم زدم و تو مزرعه آقای لوک آهنگ خوندم و برات رقصیدم.
تازه تو بهم رانندگی و شنا کردن رو یاد داده بودی...
اما خیلی خودخواه بودی...
ما اون روز رو کلی قهر کرده بودیمو تو در شیشههای مربا رو سفت بسته بودی! و من برای باز کردن قوطی مرباها به تو نیاز پیدا کردم...
ما شب رو صبحونه خوردیم و زیر چراغ راهنمایی رانندگی دراز کشیدیم و قرمز و زرد و سبز شدن چراغ رو تماشا کردیم...
تازه ما اون شب رو مست کرده بودیمو همو زیر نور ماه بوسیدیم.
•🌻🌚•
👤مهدیه ثقفی
بنظرم عاشق شدن این شکلی♡
https://t.me/Ly_yo
me♡you
من با نخستین نگاه تو، آغاز شدم! A♡M
#part43
https://t.me/+R27qNKua1TYxNWVk
#تجاوز_به_خواهر_زادش
بازکن #پاتو خودت و انقدر#سفت نگیر خودت #دردت میاد نه من
#خودشوبیشتر #سفت کرد زارزد گفت:
_تروخدا نکن #دایی مگه من #خواهر زادت نیستم
نمیخوام#زنت بشم
بدون توجه به حرفش #محکم رو #ممه هاش کوبیدم
اوففف نفس مثل#ژله میمونن این#ممه هات
#شل کن قول میدم #دردت نگیره!
#کیرمو روی #کصش مالیدم که #اه کشید و#شل شد
_دایی نکن تو#مستی نمیفهمی #دردم میادش
خندیدمو #نوک #سینشو #مک #محکمی زدم که#داغ شد و#خیسیش و حس کردم
پاهاشوانداختمروشونم
_قرار#زیر #دایت #جر بخوری حسابی #اه و #نالع کنی پاتو بالا نگه دار #فندق من
_دایی به خدا #میترسم
خودمو #باهاش تنظیمکردم مک #محکمی از #لبشگرفتم
خودمو بهش فرو کردم که از درد #جیغ زد
_#اخخخخ #درد دارم #درش بیارم
_ #خانوم شدنت #مبارک فندق کوچولوی #دایی
از درد به خودش #میپیچید ومنم شروع کردم لاله #گوشش مکیدنو داخلش #تلمبه زدن
_ازاین به بعد زیر دایی #جر میخوری فندق کوچولو
که...
https://t.me/+R27qNKua1TYxNWVk
#سکسی #دایی #خواهر #زاده 😱😱😱
#پشمام❌🔞
#نبود_لفت_بده
دلت میخواد ازین کوسن خوشگلا داشته باشی و با رنگ مبل یا فرشت سِت کنی؟؟🥹😱
یا اینکه واسه اتاق خوابت یه فرشینه کیوت میخوای که هیچ جا پیدا نشه؟؟😌😎
تازه انتخاب طرح و رنگشم با خودت باشه 😍😍
پس زودتر بیا اینجا اتاقتو خوشگل کنننن✨
https://t.me/+zVqnEBf1Y9hjNDdk
🖤🖤🖤
عشقی نافرجام 🥀
کینه یا عشق ؟ 🖤
داستان عشق بین دو #خلافکار(هکر) ...
-عاشقش بودم ولی اون با صحنه سازی #خودکشی اش ، مسبب #مرگم شد !
#پارتیواقعی
شنیدم زیر بارون فقط کنار معشوقه که معنا پیدا میکنه .
از خودم پرسیدم : من زیر چه بارونیم که معشوقم کنارم نیست ؟ ...#زیر_کدوم_بارون_گم_شدم ؟ .
خیره به پنجره مونده بودم . و بیرونو نگاه میکردم .
انگار منو تمام خاطراتم تو اون تاریکی هیچ بودیم !
جدا شدن از اون خاطرات و غم ها قرار نبود اونقدر سخت باشه !
دلم میخواست همرو به دست تاریکی و ظلمات اون شب بسپارم . اما دلم ... دلی که به دل یکی دیگه گره خورده بود ، #طاقت_دوری_از_ته_مونده_دل_خوشی_هاش_و_نداشت .
اون برام مثل نقاط روشن اون شهر بود ...
و منی که اون نقطه های روشنو تو جای جای وجودم غرق کرده بودم .
رفته رفته همه جا تاریک و تاریک تر میشد ...
دیگه سایه اون گذشته لعنتی هم از بین رفته بود و چیزی معلوم نبود ...
انگار قرار بود تا اخر #همچیتاریک باشه .
نگاهی به تاریکی و پایین انداختم ...
یهو احساس خفگی بهم دست داد .
چنگی به پنجره زدم . برای نفس کشیدن تقلا میکردم ...
یهو با رها شدن دستم قاب عکس هم از دستم افتاد .
کمک خلبان : چیشده ؟
-انگار #تموم_کرده !
+#بدنش سرده سرده
#نبضم نداره
🥀🥀🥀
ممکنه معشوقش #زنده باشه ؟
ممکنه سر یه بازی کثیفی که توش نقش داشت #جون خودشو از دست داده باشه ؟
https://t.me/+6j4a2KDKTcgwNDA8
میخوای داستان کاملشونو بخونی ؟ 🥺
این فقط یه بخشی از رمان هیجانی پرواز بود ...
زود عضو شو تا نویسنده لینکو نبسته 🙈
کاراکتر هایی متفاوت با سرگذشت متفاوت 🖤🥀
https://t.me/+6j4a2KDKTcgwNDA8
پرواز | flight
به نام خدا 🌿 `` پرواز قصه قشنگیست، به شرط آن که آسمان #تُ باشی..!``☘️ #کارخوببخونیم🍃 ارتباط با ما (نظرات، تبادل و همکاری )🌱 @flightnovel_bot
دختره عاشق یکی از نوچههای پدرش میشه و
قصد داره به هرقیمتی که شده
عطش ممنوعهاش رو با اون سیراب کنه...📛🔥😱
لبهای داغش را به لالهی گوش آرتا چسباند و زمرمه وار گفت:
- این تمنا رو اینقدر سرکوب نکن!
هرم نفسهای گرمش حال آرتا را دگرگون کرده بود و هرلحظه ممکن بود مقاوتمش شکسته شود و طعم دختر چموش رئیسش را بچشد...🤤🔞
دیانا دستش را به اولین دکمهی پیراهن آرتا رساند. درحالی که با انگشتانش با آن بازی میکرد گفت:
- بشکن این دیوارِ نامرئی رو که بینمون کشیدی...📛🔥
تمام تن آرتا تبض شده بود و به او یادآوری میکرد که فاصلهاش تا تسلیم شدن در برابر تجربه کردن این دختر تنها یک قدم است.❌😱📛
به قصد شکار لبهای دیانا، روی صورتش خم شد،💋🙈
اما قبل از اینکه ذرهای از شراب لبهایش بنوشد گفت:
- من جواب باباتو چی بدم؟!
دیانا دکمهی اول پیراهن آرتا را باز کرد و گفت:
- ترجیح میدم به من فکر کنی تا به بابام...
آرتا که دیگر نمیتوانست درمقابل عطش درونش مقاومت کند، دیانا را به دیوار چسباند و بعد از گفتن
«خودت خواستی دختر رئیس»❌🔥
به طرز وحشیانهای شروع به مکیدن لبهای دیانا کرد و با دستهایش...🙈💦🍑
https://t.me/+Va_Nml8uCZxkNjk0
https://t.me/+Va_Nml8uCZxkNjk0
https://t.me/+Va_Nml8uCZxkNjk0
پس به جای ده بار ۱۵بار ارضا میشی
با صدای پر از درد و شهوت گفت
+نمیتونم تحمل...آهههههه.....تحمل کنم اییییی
روی تختی که توی اتاق بود دراز کشیدم و به صحنه رو ب روم نگا میکردم
با هر بار ارضا شدنش درجه ویبره دیلدو رو کم و زیاد میکردم
بعد هفتمین ارضا شدنش از حال رفت که💦🍑🛑💯
https://t.me/joinchat/F7IvFuyFvMw5ZTBk
𓂺♡ماه❦︎ کوچولو♡𓂺
#_رمان_جذاب_هیجانی #_ددی_لیتل گپ ماه کوچولو
https://t.me/joinchat/0yWKDYKeAo1lM2U0https://t.me/joinchat/Wx54_znLcd40Zjk0
زاپاس
Repost from N/a
00:02
Video unavailableShow in Telegram
نصف شب لیتلشو جلوی پنجرهی رستورانش به فا*ک میده 😈🔞💯
#گی #ددی_لیتلبوی #پابلیک
جیسون #آل*تشو واردش کرد و محکم به #داخلش ضربه زد.💦🔥
#قوسی به کمرش داد تا بتونه بیشتر #عضو گرم و #بزرگ ددیشو حس کنه.
از فکر به اینکه ممکنه کسی اونا رو از پنجره ببینه زودتر از حد معمول و تو دستای بزرگ ددیش ار*ضا شد.
جیسون با حرص #سیلی به باسن #گوشتیش زد و خودشو بهش #کوبید.
https://t.me/+PVsjjHHcOlw5Yjg5
https://t.me/+PVsjjHHcOlw5Yjg5
لیتل هو*رنیش از فکر به اینکه یکی اونا رو موقع س*ک*س ببینه ار*ضا میشه🥵🔥♨️
#پارت_آینده❌
video.mp41.64 KB
رابطه گرگینه خشن و هات با دختر انسان 🔥🐺💦
.
دخترک گمشده در جنگل 💦🐺
اسیر دستان گرگ خشن و شهوتی ..💦🐺
پارت رمان 🔥🚫⚠️
آروم شلوار شرتم رو کمی پایین کشید
اما آیکان با پنجه اش ازم می خواست همه اش رو در بیارم
اما یکم... ازش خجالت می کشیدم🚫⚠️
سریع با یه #حرکت شلوار #شرتم رو در آوردم #کنارم انداختم
#چشم هام رو از #خجالت بستم💧🔥
#آیکان از روم #کنار رفت
#پایین پاهام #ایستاد. با #پنجه اش رون های #پام رو کامل #باز کرد به پایین #تنم خیره #شد🔥❄️
از #هیجان زوزه ای #کشید🐺💥
آروم #شروع کرد به #لیس زدن #رون های پاهام❄️💦
من هم با #لذت آه می #کشیدم🔥🔥
کم کم به سمت پایین تنم اومد که موهای تنش رو آروم گرفتم نوازش کردم🫀💧
چشم #هام بسته بود که #زبری زبونش رو، روی #پایین تنم #حس کردم💦🍓👅
از لذت آروم #جیغی کشیدم🔥💥
اون هم با #لذت بیشتری #لیس می زد🍑💦
نقاط ممنوعه ام رو بیشتر از همه لیس می زد🔥💦💦
خیلی #خوب #لیس می زد👅💧
جوری #لیس می زد، که #دندون هاش به پایین تنم #آسیبی نرسونه✨🔥
چند #دقیقه ای پایین #تنم رو لیس می زد، گاهی رون هام رو لیس می زد👅💦
تا اینکه یه دفعه #لرزشی کردم، #خودم رو رها #کردم💦💦💦💦💦💦🔥🔥🔥
اب اور ترین رمان گرگینه ای💦🔥
صحنه های هات و ممنوعه 💦🔥
🔥🌑طلسم تاریک 🌑🔥
گرگینه ی وحشی و هات 💦⚠️🔞
توی جنگل با دختره سکس داره که ..💦🔥🔥🔥🔥
الفای گرگها👑🔥
دخترک انسان🔥💦
بچه جوین نده 🔥😈👇
https://t.me/+LlmGa-9mtvBjMDdk
https://t.me/+LlmGa-9mtvBjMDdk
🖤𝑶𝒑𝒆𝒓𝒂𝒕𝒊𝒐𝒏 𝑳𝒐𝒗𝒆🔞
عملیات عشق در حال تایپ✍🏻 جادوی تاریک فایل شده طلسم تاریک فایل شده @DaRkSapell87_bot :ارتباط با نویسنده #کپی_ممنوع_پیگرد_قانونی_دارد❌ Hi - @Durov This group does not go against the law. And it has no pornographic and rough posts. please pay attention!