انسان‌شدگی

یک‌ساعت یه بار می‌گه: من هنوز یادمه😑

دیروز که رفتم خونه‌ی مامان دنبال دخترک، حس کردم بهم نگاه نمی‌کنه. تو آسانسور بهش گفتم خوبی؟ که یهو بغلم کرد و زد زیر گریه! بدون اینکه بپرسم چی شده اجازه دادم گریه‌هاش تموم بشه و مسیرم رو به سمت پارک پشت خونه تغییر دادم. تو پارک بغلش کردم و گفتم حالا تعریف کن ببینم چی شده. و بعله! دخترکم شکست عشقی خورده بود🫠 این چندروز متوجه شده بودم که توی گوشیش یه خبری هست و منتظر بودم خودش بهم بگه و حالا پسرک دخترم رو از خودش رونده بود. واقعا سخته هم جلو خنده‌ات رو بگیری، هم جلوی‌ نگرانیت رو و هم بتونی حرف درست بزنی. با لبخند بهش گفتم: الان کی ضرر کرد؟ تو یا اون؟ و بعد بهش تبریک گفتم که وارد یه مسیر بی‌انتها شده و از حالا به بعد قراره همش شکست عشقی بخوره و چیزی که مهمه اینه که تو این مسیر یاد بگیره چه‌جوری از خودش و احساساتش محافظت کنه. بعدم گفتم من که مادرتم هنوز دارم شکست عشقی می‌خورم، پس نگران نباش🫨 خلاصه که درنهایت گفتم صبح بیدار بشی یادت رفته! صبح اولین حرفی که زد این بود: پس چرا هنوز یادمه؟

برای گوش‌دادن به بعضی آهنگ‌ها، فقط نیاز دارم که یه ماشین داشته باشم!

مدیریت عجیب ببخشید، دیدی دنیا دو روزه وفا نداره؟ دیدی گرد و خاک کردی گردِ سُمِ خران شما نیز بگذرد؟ @Radio_chehraziii

وقتی بعد از یک روز کاری شلوغ، به امید دمی آسودن پا به خونه می‌ذاری!

به دکتر معده‌ام پیام دادم که از دیروز به محض خوردن هر چیز داغی، معده‌ام به‌شدت درد می‌گیره جواب داده: هیچ‌چیز داغی نخورید😑