cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

هَذیان!

و افکارم شده زندانی مغزم که تب دارد و هذیان است محصولش.🕊️ http://t.me/HidenChat_Bot?start=2123170783

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
8 272
Obunachilar
-224 soatlar
-227 kunlar
-9130 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

درباره‌ی افسردگی ، سخن امیل چوران درخشان است: من مثل عروسکی شکسته‌ام، که چشمانش به درونش افتاد. -امیل
Hammasini ko'rsatish...
بعد از آن گفت گوی کوتاه انگار ؛از انحنای شاخه اقاقی بر میگشتم بنفش ، خندان آرام، آرام هذیان!
Hammasini ko'rsatish...
اکنون من آن خاطره را ; می جویم وبه آن خیره می شوم و فکر می کنم که فریبی بیش نبوده و در پس آن خداحافظی معمولی ، جدایی ابدی نهفته بود. -در ستایش تاریکی
Hammasini ko'rsatish...
پایان؟! نه. داستان‌های بزرگ درست از این لحظه‌ شروع می‌شوند. ناگفته‌ها به‌راه می‌افتند و آخِر ندارند. انسانِ بزرگ هم توقف ندارد. در غربت یا وطن. اصلا کجا غربت نیست؟ او در اینجا همیشه حاضر خواهد بود و حرف دارد. چنان‌که هدایت هم هنوز برای جهل و جاهل، تهدید است. ‌ -عباس معروفی
Hammasini ko'rsatish...
بیا ای روشنی ،اما بپوشان روی که میترسم تورا ،خورشید پندارند... -اخوان ثالث
Hammasini ko'rsatish...
ای عزیز جانم پایان دریا را پیدا خواهم کرد ! اگر این بهانه توست هذیان!
Hammasini ko'rsatish...
چالنگی چه شاعر خوبی بود: چگونه از باد و باران می‌آمد و بر گرمی اجاق جای می‌گشاد دستی که ترکه‌های به‌ناحق خورده بود؟ - هوشنگ چالنگی
Hammasini ko'rsatish...
مرا نکاوید مرا بکارید من اکنون بذری درستکار گشته‌ام مرا بر الوارهای نور ببندید از انگشتانم برای کودکان مداد رنگی بسازید گوش‌هایم را بگذارید تا در میان گلبرگ‌های صدا پاسداری کنند چشمانم را گل‌میخ کنید و بر هر دیواری که در انتظار یادگاری کودکی‌ست بیاویزید در سینه‌ام بذر مهر بپاشید تا کودکان خسته از الفبا در مرغزارهایم بازی کنند -احمدرضا احمدی
Hammasini ko'rsatish...
-حسین دهلوی
Hammasini ko'rsatish...