cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

هیست(صادق میرصالحیان)

شعر، گاهی هم چند سطر حرف... دفتر‌ مجازی صادق میرصالحیان سایت هیست: hiist.ir هیست در پیام‌رسان ایتا: https://eitaa.com/hiiiist لینک خرید اینترنتی کتاب برسد به دست باران: yon.ir/cuT4m از من ایراد بگیرید: @sadeghmirsalehi

Ko'proq ko'rsatish
Mamlakat belgilanmaganTil belgilanmaganToif belgilanmagan
Reklama postlari
207
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

خدایش رحمت کند که عمیق بود و رقیق
Hammasini ko'rsatish...
🎧 بگفتم سیر حکمت می‌کنم، فرزانه خواهم شد ندانستم که ره گم می‌کنم، دیوانه خواهم شد گفتگوی شنیدنی جمعی از شاعران جوان اصفهان با مرحوم استاد #محمدعلی_صاعد دربار‌ه‌ی گوشه‌هایی از تاریخ پر فراز و نشیب #انقلاب_اصفهان و نقش مبارزاتی و ادبی استاد در آن وقایع. دی‌ماه 1397
Hammasini ko'rsatish...
استاد saed.m4a43.92 MB
در چشم زمین، رنگ جهان خاکی بود آنجا که زمین و آسمان خاکی بود نوروز به دیدار خدا می رفتند آنان که لباس عیدشان خاکی بود #صادق_میرصالحیان سال خوبی داشته باشیم... @hiiiist
Hammasini ko'rsatish...
برای شب تنهایی #علی و رفتن #فاطمه— جارو به دست داری و جارو نمی زنی خم گشته زانوانت و زانو نمی زنی این روزهای آخر پهلو گرفته را با روزهای اول خود مو نمی زنی از من که روگرفته‌ای ای ناامید من حتی برای من به کسی رو نمی‌زنی وقتی که نیستم همه آهی و ناله ای حیدر که هست دست به پهلو نمی‌زنی بهت حسن، سکوت حسن، گریه حسن پیداست تا که دست بر آن گونه می‌زنی زینب به روی شانه تو سر گذاشته آشفته است، شانه به گیسو نمی زنی ای مادر حسین چه شب ها گذشته و دیگر سری به تشنگی او نمی زنی... #صادق_میرصالحیان @hiiiist
Hammasini ko'rsatish...
از #درد می‌گویم؛ وای بر من اگر سکوت کنم وای بر من اگر قلم نزنم سمت بیراهه رفته‌ام وقتی بین این دردها قدم نزنم درد هر جای شهر خوابیده کارتن شد، نشد، زمین صاف است سر به هر سطل آشغال زده تا ببیند چه چیز اسراف است گاه یک دسته گل به ما داده منتظر مانده تا حساب شود همه آرزوی درد این است که چراغ خطر خراب شود گاه یک نقطه از سر اجبار درد را پشت میله ها برده در عوض پشت میله جانشده هرکسی نقطه بیشتر خورده کاش می شد نوشت، بر سر درد تیغ قانون همیشه تیز نبود قطر گردن ملاک حکم نبود پسر کدخدا عزیز نبود درد وقتی به استخوان برسد چاره ای نیست داد خواهد شد اگر امروز مرهمش نشوی اندک اندک زیاد خواهد شد صبح فردا که درد داد کشید لرزه بر کاخ مرمرت* که نشست تازه حس میکنی که درد چه بود تازه این ابتدای سر درد است #صادق_میرصالحیان *کاخ مرمر: یکی از کاخ های شاه در مجموعه سعدآباد @hiiiist
Hammasini ko'rsatish...
حرف‌هایی از این دست/۴ تو چه به او می گویی که نشان از درماندگی ات نداشته باشد؟ با دستی که در این سالها خالی تر از قبل شده و حتی چیزی در چنته برای معامله نداری جز قدرت بازدارندگی امنیتی، سر چه چیزی میخواهی قمار کنی؟ باور کن من هم مثل تو از بالا و پایین شدن دلار و سکه و بورس و... خسته ام و ضرر دیده ام. من هم مثل تو به صدا و سیما و مدیران کشورم اعتماد سابق را ندارم اما اما اما، دو دوتا چارتا، با دست خالی نمیشود معامله کرد. بیا کمی قدرت بگیریم تا مجبور نباشیم سر هویتمان قمار کنیم. قمارباز آخر سر که مالش را می دهد، مجبور می شود، چیزهای حساسی را بفروشد؛ آبرویش را، هویتش را، ناموسش را... خدا نیاورد آن روز را، خدا نکند ما اینقدر بیچاره شویم؛ خلاصه اینکه اگر تو یادت رفته، من هر روز دارم به این دست جدا افتاده می گریم و افتخار میکنم؛ می گریم و افتخار میکنم. کاش لیاقت داشته باشم و دستم را بگیرد حاج قاسم #صادق_میرصالحیان @hiiiist
Hammasini ko'rsatish...
حرف‌هایی از این دست/۳ تو خوشحالی از این که کروات آبی برنده شده چون اهل گفتگوست و من به تو می گویم او وامدار دوتن است. اوباما و ترامپ؛ او لبخند را از اوباما و تحریم را از ترامپ به ارث می برد و بدان از هیچ کدام دست نخواهد کشید تا تو را به زانو دربیاورد. زانو زدن فقط این نیست که یک منطقه اشغال شده را به رسمیت بشناسی؛ او میخواهد همه هویت تو را از تو بگیرد. چیزی به نام استقلال در گفتمان او معنا ندارد. تو هرجور هست باید وابسته باشی؛ حق نداری در موضع برابر قرار بگیری؛ تو عقب مانده ای و زیردستی. حالا در این شرایط، با کسی که تو را سالهاست تحت فشار گذاشته تا صدای خرد شدن استخوان هایت را بشنود و لبخند دیپلماتیک بزند، حالا که گمان کرده فشارش آتشفشان زاییده، با چه منطقی می توان صحبت کرد؟ @hiiiist
Hammasini ko'rsatish...
حرف‌هایی از این دست/۲ خدا گواه است که از روز شهادتش تا امروز، روزی نبوده که به یادش نباشم و به احوالش غبطه نخورده باشم. این رژیم وحشی و قلدر باید پاسخگوی جنایت خود باشد و قصاص شود؛ چیزی برابر با عزیزی که از ما گرفته. برادرم و خواهرم، اگر به چیزی غیر از این رسیده ای و فکر میکنی از این یکی آبی گرم میشود بدان داری مثل این ۸ سالی که بر مردم این کشور تلف شد، اشتباه فکر میکنی. به‌خدا ما هم مشکل اقتصادی داریم و کارد به استخوانمان رسیده اما بنا نیست برای استخوانی دم تکان بدهیم. کاش حداقل استخوان می دادند. @hiiiist
Hammasini ko'rsatish...
حرف‌هایی از این دست/۱ من عمله فرهنگم. از سیاست خیلی سر در نمی‌آورم. خیلی بازی های سیاسی را ضریب نمی‌دهم و از هیچ‌یک از اشباه‌الرجال سیاسی این خراب‌آباد دل خوشی ندارم. کمی رسانه بلدم که با آن امرار معاش می‌کنم و سر در آخور هیچ حزب و جناحی نداشته‌ و ندارم. شکر خدا. و شکر خدا که هنوز غیرت دارم روی باورهایم و روی این مختصات جغرافیایی. که بزرگ ما فرموده عشق به وطن چیزی جز ایمان نیست. سردار ما را، ژنرال بزرگ ما را، کسی که حلقه امنیتی ایران را از نقطه صفر مرزی به هزار کیلومتر آنسوتر برده بود، کسی که حکومت داعش را با همه خشونت های بی حد و مرزش به نابودی کشاند، کسی که از لحظه ای که لباس نظامی به تن کرد تا لحظه پرکشیدن، آنی دست از تلاش برنداشته بود، به دستور شخص رییس جمهور امریکا با هفت موشک ترور کردند؛ این سگ زرد دستور داد و آن شغال پیر، نامه ای نوشت در مدح این ترور ذلیلانه. من کسی را در تاریخ ایران سراغ ندارم که مستقیم به دستور رییس یک کشور کشته شده باشد. @hiiiist
Hammasini ko'rsatish...
هر خانواده را که به نامش مزیّن است حاجت به نور نیست که آن خانه روشن است روشن شدن نشانه ی آتش گرفتن است "زین آتش نهفته که در سینه من است خورشید شعله‌ایست که در آسمان گرفت"
Hammasini ko'rsatish...
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.