cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

🖇|خــانــوم‌پــرســتــارهـ🔥ـات|🖇

🚩 Channel was restricted by Telegram

Ko'proq ko'rsatish
Mamlakat belgilanmaganTil belgilanmaganToif belgilanmagan
Reklama postlari
239
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

This channel can’t be displayed because it was used to spread pornographic content.
Hammasini ko'rsatish...
This channel can’t be displayed because it was used to spread pornographic content.
Hammasini ko'rsatish...
🔞🔥𝘅𝗫 𝗚𝗶𝗙 𝗫𝘅🔥🔞 به دختره تجاوز میکنه و #کـ**ص کوچولوشو #جر میده🔞🩸🧻💦 وحشیانه داخلم #تـ*لمبه میزد منم از درد ملافه رو گاز میزدم 🔞🔥🤬 _ولم کن . ولی اون توجه نمیکرد. ازم بیرون کشید رفت سمت . ویبراتور. 🍌💦 #ویبراتور رو #روشن کرد گذاشت روی #چـوچـولم #لرزش های #شدیدش شروع شد از شدت #لذت جیغ میکشیدم و ناله های بلندی میکشیدم یادم رفته بود که این ادم بهم تجاوز کرده🩸🧻🚫 #مردونگیشو فرو کرد تند تند #تـ*لمبه زد اونقدر کلفت و دراز بود که تا زیر نافم حس می کردم🔥💦🩸🍾 همین طور که توم تلمبه میزد در باز شد بردارش اومد تو.... 😈🍋💧 #تریسام #فول_هات https://t.me/joinchat/_oVl96aqwZJlYjhk
Hammasini ko'rsatish...
Gifybot.mp41.05 MB
🥵تو سوراخ دختره هم #ویبراتور میکنه و هم #مردونگی💦🍌😈 https://t.me/joinchat/adq2F2QW7MFkYzE0 🍾💦🔞🧻🩸🔕🚫 #part150 سرچ کن😈🧊 #ویبراتور رو #روشن کرد گذاشت روی #چـوچـولم #لرزش های #شدیدش شروع شد از شدت #لذت صدای ناله هام دست خودم نبود..🩸👄 مخصوصا که #دست شاهین هم بهش #اضافه شده بود و دوتا #انگشتش رو داخل ک*صم فرو کرد..🍌💦 #تند‌تند #تلـ*مبه میزد که نتونستم تحمل کنم و بعد از چند دقیقه پر از #شهوت ناله‌ی بلندی کردم...💧🍋 https://t.me/joinchat/adq2F2QW7MFkYzE0 دانشجویی که #استادش با ویبراتور #کـ*ـصش رو #جـ*ـر میده🙊🍌🩸🧻 🔞🔥𝘅𝗫 𝗚𝗶𝗙 𝗫𝘅🔥🔞 🔞🔥𝘅𝗫 𝗚𝗶𝗙 𝗫𝘅🔥🔞 به دختره تجاوز میکنه و به زور جـ*ـرش میده🙊😱🩸🧻
Hammasini ko'rsatish...
اسـ🍒ـیر ـشـ🔞ـهوت

جذاب ترین زندان دنیا، زندانی بودن تو تخت توعه..!🔥 𝐁𝐃𝐒𝐌 ⛓🔞

#پارت1:دانشجوی‌تنگـ🍑ـه‌من ⛓🌿🔥🧊🍓🔞💦😈🌸✨ با فرو رفتن.. #ک‌یرم تو جای داغ و مرطوبی، از خواب بیدار شدم. با دیدن #برده ام با اون بدن محشر و #نوک سینه های #پیرسینگ شده اش که داشت روی #ک‌یرم سواری می کرد، لذت بردم.. میدونست این طور بیدار شدن رو دوست دارم.. دستام رو زیر سرم گذاشتم و بهش نگاه کردم صورتش غرق #لذت بود. خودشو روی تنم تکون می داد و #سواری می کرد. ناز می اومد و #عشوه می ریخت. #ارضا شد... مکث کرد و دوباره #شروع به بالا و پایین شدن کرد. #سینه‌های بزرگش تکون می خوردن. جای کبودی های #تنبیه دیشبش هنوز روی سینه‌هاش #خودنمایی می کرد. ارضا شدم... #آبم کامل داخلش که خالی شد..🩸🚸🍑 https://t.me/joinchat/adq2F2QW7MFkYzE0
Hammasini ko'rsatish...
#گی_ها_هم_شهید_میشن👬📿 #آقا_زاده ای که سر اختلافش با باباش ازش جدا میشه و تبدیل میشه به یه #لات_پایین_شهری💯💦🔥 تو همون کوچه پس کوچه های پایین شهر عاشق یه #بچه_خوشگل_مذهبی میشه و سر یه سو تفاهم تا حد مرگ #کتکش می زنه🙊❌⚠️ ⭕️کنار تخت محو صورت غرقه خوابه امیرعلی شده بود. #بدبخت شدی پسر. ادم کم بود؟ این #خشک_مذهبه با خدا با نماز اخه؟ ای خاک تو سرت کنن.🙄🤦🏻‍♂ این که معلومه بفهمه چی تو دلته توفم تو صورتت نمی ندازه🚷⚠️👨‍🦯 https://t.me/joinchat/sekCef1Zc2swZGE5 https://t.me/joinchat/sekCef1Zc2swZGE5
Hammasini ko'rsatish...
با استرس و درد چشم‌هام رو بستم. محکم داشت توم #تلمبه می‌زد و #می‌کوبید به #باسنم. - فربد... بسه الان #داداشت میاد! خودشو #عمیق‌تر #داخلم کرد و گفت: - اسم اونو وقتی زیر منی نیار، #جن‌ده! خودم بازت کردم پس مال #خودمی! #سینه‌هام رو چنگی زد که باعث شد جیغی بکشم. صدام اونقدر بلند بود که طولی نکشید که در محکم باز شد و #پدرشوهرم وارد شد... https://t.me/joinchat/AAAAAFVK6cPRpgEiH5-XWA #داشت‌زیر‌برادرشوهرش‌جر‌می‌خورد‌که‌یهوپدرشوهرش‌میاد‌داخل...🔞 #بیا‌و‌تریسامشونو‌بخون🤤❌
Hammasini ko'rsatish...
𝐵𝑎𝑏𝑦 𝐺𝑖𝑟𝑙🧚

رمان نقاب هوس🔞 ژانر: اروتیک، معمایی، صحنه دار🔞 #شاین ✨

#پارت۱۷۳ خودش رو به سمتم آورد و دستش رو روی #آلتم کشید. #آبم رو بین انگشتاش جا داد و بعد به #واژنش کشید. بدنم از دیدن این صحنه #منقبض شد. اون با #شهو‌ت محض داشت با آب من #خودارضایی می‌کرد. این بهترین چیزی بود که می‌تونست اتفاق بیفته و من حتی تصورش رو هم نمی‌کردم. نگاهم رو به واژنش که در آب سفید آلتم غرق شده بود، دوختم. این یه #کثیف‌کاریه واقعی بود، پسر! از طرفی داشتم حسابی #داغ می‌شدم. از روی صندلی بلند شدم. تمام آب آلتم رو از پایین به سمت #کلاهکش هدایت کردم و بعد سرش رو به واژنش چسبوندم و آبم رو بهش مالیدم. پیشونیم رو به پیشونیش وصل کردم. با اون یکی دستم رونش رو چنگ زدم و با لحنی که داشتم تحسینش می‌کردم زمزمه کردم: - ازم یه #بچه می‌خوای یا... دستش رو روی دستم که آلتم رو گرفته بودم گذاشت و باهام همراهی کرد. - فقط می‌خوام با تو در نهایت #لذت به #اوج برسم. https://t.me/joinchat/AAAAAFVK6cPRpgEiH5-XWA #هشداروجدی‌بگیرین❌ #فقطبزرگسال‌اجازه‌ورود‌داره❌🔞
Hammasini ko'rsatish...
𝐵𝑎𝑏𝑦 𝐺𝑖𝑟𝑙🧚

رمان نقاب هوس🔞 ژانر: اروتیک، معمایی، صحنه دار🔞 #شاین ✨

سوگلی شیخ🔞 - آه این عالیه نگار... نیشخند زدم و #زبونم رو که آغشته به بستنی وانیلی بود روی #آلتش کشیدم. از سردی بستنی آهی کشید و ناله کرد. همزمان موهام رو محکم کشید و خودشو توی دهنم #عقب و جلو کرد. صدای #ملچ ملوچ دهنم فضای اتاق و پر کرده بود. میون #ناله گفت: - دیشب... دیدم تو سایت پورن هاب... چی سرچ کرده بودی! یه لحظه متعجب موندم و حرکت زبونم متوقف شد. شیخ #بی طاقت خودشو توی دهنم تکون داد و #آلت #کلفتش رو به ته حلقم فشار داد. - #تیری سام(سکس سه نفره) دوست داری؟ میتونم به فواد بگم بیاد.. اونم خیلی مشتاقه طعم #زن _باباشو بچشه... #آلتشو از دهنم بیرون کشیدم و گفتم: - شیخ من منظوری... #لباشو گذاشت رو #لبام و صدامو خفه کرد. - هیس! #شورتتو در بیار میرم فواد رو صدا میکنم. از طرفی متعجب بودم و از طرفی فکر #سکس با #فواد، پسر مرموز شیخ باعث شد هیجان زده شم. شیخ عامر همونطور #لخت از اتاق بیرون رفت و من با ذوق #شورتم رو در آوردم. #بستنی باقی مونده رو، روی #بهشتم ریختم و با دستم خوب پخش‌ش کردم. از سردیش هینی کشیدم و خندیدم. #فواد عاشق #بستنی وانیلی بود... https://t.me/joinchat/AAAAAEnw_t3hHU5jdmUOpQ سکسی ترین رمان تلگرامه دختره با شیخ و پسرش میخوابه🔞💦
Hammasini ko'rsatish...
👸بانـوُی دلـ♡ـبر👸

رمان معروف بانوی دلبر🔞 ژانر: ارباب رعیتی، صحنه دار🔞 #شاین✨

Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.