cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

It Beats Quiet

My heart is Big, but it Beats quiet;

Ko'proq ko'rsatish
Eron323 329Til belgilanmaganToif belgilanmagan
Reklama postlari
182
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

💭♪ توی این فیلمه می‌گه تو اگر دوستم داشتی من رو باور می‌کردی. می‌گه عشق بی‌رحم نيست. باور می‌کنه. اعتماد می‌کنه. درست می‌گه. ولی من می‌خوام یه خط به اوّلش اضافه کنم. می‌خوام بگم عشق دروغ نمی‌گه. چون دروغ نمی‌گه، باورش داری. چون دروغ نمی‌گه اعتماد می‌کنی. چون دروغ نمی‌گه. چون دروغ نمی‌گی. می‌خوام بگم عشق علته. باید بشناسیش. پیداش کنی. از نشونه ها. از نگاه ها. از چشم‌هایی که واقعی نگاهت می‌کنن. وقتی بشناسیش، باورش می‌کنی؛ #نشخوارهای_نیم_روزی #از_عشق_و_اهریمنان
Hammasini ko'rsatish...
🌦🍎 باران گرفت و تک درختِ کوچکِ امید که‌از ساقه‌هایش سیب‌های سرخ می‌رویید از خاکِ خشکِ سینه‌ام، تا آسمان‌ها رفت می‌دانم او در آسمان عکسِ تو را می‌دید می‌دانم او از هر خطی اسمِ تو را می‌خواند می‌دانم از هر شاخه‌ای، سیبِ تو را می‌چید می‌دانم آن وقتی که بذرِ ناتوانی بود، آن دم که در خاکِ سیاهِ سینه‌ام خوابید، زیرِ لحافِ سردِ دلتنگی، تمامِ شب لبخند بر لب داشت چون خوابِ تو را می‌دید! من دیدم آن دردانهء کوچک، درونِ خاک آن جانِ در خود گم شده، آن هجمهء تردید، سودای وصلِ تو به سر، پایش به بند، اما هم‌راه نجوای تو می‌چرخید و می‌رقصید! هم با دو دستش لحظه‌ها را زیر و رو می‌کرد هم ریشه‌هایش دورِ رؤیای تو می‌پیچید هم در خیالش مست و مدهوشِ نگاهت بود هم از دو چشمش آفتابِ شوق می‌تابید ... حالا، همین امشب که آن دانه تو را می‌خواست -تنها و بی مأمن، میانِ پیلهء تبعید- یک قطره اشک از آسمان بر صورتش افتاد دستانِ پر مهرت، به روی گونه‌اش لغزید سرمست و بی‌پروا به سوی آسمان آمد لب‌های سبزش، روی آبیِ تو را بوسید! می‌دانم این تازه نهالِ در دلم رُسته بالا بلندِ با تو پیوسته از این تعمید، ایمن ز تیغ و دشنه‌ها، از تابِ گیسویت آرام بالا می‌رود تا خانهء خورشید؛ 🖋️ پرنیان روحانی #باران #تعمید
Hammasini ko'rsatish...
🌙✨ برای #ماه که شفاف و زیباست امشب برای زمین که حالش بهتر بشه برای آدم‌ها، که با هم هم‌راه بشن تا شب تاریک‌شون روشن بشه؛ ----------- قطعهء «ماه آسمون» از آلبوم «ترانه‌های کوچک برای بیداری» با صدای هنگامه مفید (هنگامه یاشار) ترانه سرا: ناصر نظر کارگردان: بیژن مفید آهنگ‌ساز: یوسف شهاب سال انتشار: ١٣۵۶ خورشیدی #هنگامه_مفید شاعر، نویسنده، خوانندهء اشعار کودکانه، بازیگر و کارگردان تئاتر، متولد ۱۳۳۵ در تهران. دختری خوش‌ذوق و جسور از خانواده ای که همگی در فرهنگ و هنر و ادبیات -خاصه برای کودکان- بدعت‌گذار بودند. فعالیت هنری رو در سال ۱۳۴۷ در دوازده سالگی شروع کرد. مدرک سیکل رو در هنرستان عالی موسیقی گرفت و بعد به دانش‌سرای هنر رفت. تحصیل رو تا اخذ کارشناسی ارشد ادبیات نماشی ادامه داد. عمده فعالیتش قبل از انقلاب در زمینهء بازیگری تئاتر، و بعد از انقلاب در زمینهء نویسندگی، صداپیشگی، و کارگردانی تئاتر بود. در تهیهء بسیاری از مجموعه های تلوزیونی و عروسکی دههء ۶۰ و ۷۰ بعنوان نویسنده یا صداپیشه همکاری داشت. صدای هنگامه مفید، با اسم «مادربزرگه» توی ذهن و قلب تک تک کودکان ایران موندگاره؛ #بشناسیم @itbeatsquiet
Hammasini ko'rsatish...
to_ke_mahe_bolande_asemooni_تو_که_ماه_بلند_آسمونی_شعر_ک_hd.mp33.43 MB
🐚🪄 Embrasse-moi dis-moi que tu m'aimes Fais-moi danser jusqu'à ce que le temps nous reprenne Ce qu'il a donné Veux-tu m'emmener au paradis?; @itbeatsquiet
Hammasini ko'rsatish...
17 - Alma - Requiem (France).mp36.97 MB
بگذارید این‌جور بگوییم که معمولن دومین تصویرِ هر چیزی، از اولینِ آن قشنگ‌تر است. اصلن قرار است قشنگ‌تر باشد. و بعدی باز از آن هم قشنگ‌تر. قشنگی ای که چندان مهم هم نیست. قشنگ بودن هیچ‌وقت اهمیت زیادی نداشته. مهم چسبیدن است. همیشه مهم‌ترین چیز، آن چیزی‌ست که بچسبد. به بغل. به لب. به آجرهای ساختمان یا به دلِ آدم. حالا اگر نچسبید هم، بیاویزد. از پای آدم بیاویزد. به گردن آدم بیاویزد. یا به زنجیرِ خیالاتِ آدم. یا به دلِ آدم. دلاویزترین شعرهای جهان دلچسبیده‌ترین قاب‌های جهان نمازی که سرت را به مهر بچسباند، نیازی که دستت را به عروة الوثقی بیاویزد، یا خاطره ای که به لحظه‌هایت بپیچد و لبخند را به لب‌هایت بچسباند. شبیه عنکبوتی که از تارهای تنیده اش آویزان شده تا یک مگس به دام بچسبد و چرخه ای شکل بگیرد و دنیا بچرخد و قشنگ شود. دنیا انگار خلق شده برای پیچیدن‌ها و چسبیدن‌ها و آویختن‌ها. ماحصلِ همین‌هاست که می‌شود قشنگی. می‌شود بوسه. می‌شود تصاویر پی در پی و مجموعه‌های شلوغ و لب‌های خیسِ چسبنده. بیا و مرا فرانسوی ببوس. و بعد به آغوشت بچسبانم. بیا و مرا دورِ موهایت بپیچ و کفش‌هایم را بیاویز به طاق‌های آجری و مرا دار بزن و بُکش. ولی بعد دوباره مرا در خود بپیچ و به من بیاویز و بوسه‌هایت را بر من بچسبان و ببوس و بی‌نهایت بار ببوس. شبیه کلاویه‌های پیانو، وقتی سمفونی شماره ۵ را می‌نوازد. شبیه سرنوشت، آن هنگام که به در می‌کوبد. مرا فرانسوی نه، مرا دلچسبیده ببوس. و از تار عنکبوتی، درست وسط ویرانه‌های یک قلب آویزانم کن. تکاملِ قشنگی‌های یک تاریخ را، به چشمانِ من بچسبان. مهم همین است و منم و تو. و بوسه و آویزش و آمیزش. مهم تاریخی‌ست که ما روی تصویر بی‌جانش چسبیده باشیم. وگرنه تاریخ خالی بدون برچسب و بوسه، می‌تواند -تنها کمی- قشنگ باشد؛ #راوی_قصه_های_نهان #TooMuch
Hammasini ko'rsatish...
عکس: روستای دشت دلارام / حمزه آباد / نطنز کلاژ: محمد رضایی
Hammasini ko'rsatish...
🌦 ‏گفت: انگیزهء این ماجرا چی بوده؟ گفتم: یه جایی می‌رسه انگار، دیگه غمت هم از جنس عشقه. غر زدنت هم. خشمت هم. خنده ت هم. تمامِ هستی در آغوشت می‌گیره. تمامِ نیستی هم. گفت: غرق آبیم و آب می‌جوییم...؛ #زان_که_در_حبل_المتین_پیوسته_ام
Hammasini ko'rsatish...
♪ به طور کلی پیچیده‌ها و خمیده‌ها و کشیده‌ها و سایر اعضای این گروه، بسیار قشنگ هستن؛ ^_^ #fact @itbeatsquiet
Hammasini ko'rsatish...
Omid Shirin - Kamalolmolk (128).mp33.64 MB
خنده اگر می‌دود گاه به لب‌های من، قلقلکم می‌دهد پنجهء رؤیای تو؛ #غلامرضا_رضایی #شعری_که_دیدنیست
Hammasini ko'rsatish...
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.