cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

صداى نوينِ خراسان

❇️ #صدای_نوین_خراسان تلاشی در تداوم اندیشه‌های ملی-مذهبی استاد شريعتى و آئینه روشنفکری دینی است. ❇️ انتشار مطالب الزاماً به معنی تایید دیدگاه نویسنده نیست. ❇️ ارتباط با ادمین و ارسال مطالب: @VoNoKhAdmin

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
769
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
-37 kunlar
-1330 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

⭕️رابطه باور و احساس چگونه است و کدام علت دیگری است؟ ✍مصطفی ملکیان 🔹۴ نظر در این مورد داده شده است:  - این دو رابطه علی و معلولی ندارند. دیوید هیوم به این رای قائل بود.  - باور برای احساس علت است ولی نه برعکس یعنی علیت یک طرفه ی باور برای احساس.  - احساس برای باور علت است و آن هم علیت یک طرفه.  🔹این ۳ تا تقریبا امروز طرفدار ندارند و چهارمین نظر این است که این دو رابطه دیالکتیکی دارند؛ باور و احساس رابطه علی و معلولی دارند و هر کدام برای یکدیگر علت می‌شوند. 🔹جریان عمده روان‌شناسی امروز بر نظریه چهارم است، ولی در همین قول یک نزاعی است که هنوز فیصله یافته نیست و آن نزاع این است که بین این دو وزن کدام بیشتر است؟ اینجا ۳ قول وجود دارد. قول اول این که همان مقدار که باور علت برای احساس می‌شود احساس هم همین مقدار علت برای باور است و هم عِدل و هم ترازو هستند. این قول کمتر طرفدار نسبت به دو قول دیگر دارد.  🔹قول دیگر این است که باورها قوی‌تر از احساسات هستند و باورها بیشتر علت می‌شوند برای احساسات. این قول در تاریخ باعث ادبار شده است.  🔹قول آخر هم قول ویلیام جیمز است که من هم به این قائلم که احساسات و عواطف از باورها قوت بیشتری دارند و بیشتر علت می‌شوند برای باورها.  🔹این قوی بودن باور یا احساس از این جهت مهم است که مشخص می‌کند که جوهره شخصیت و منش هر فرد کجاست؛ هسته مرکزی شخصیت هر فرد کجاست. ویلیام جیمز هسته اصلی را احساس و عاطفه می‌داند اما براساس قول ارسطویی، باورها هسته اصلی شخصیت را تشکیل می‌دهند. 🔹عرفا طرفدار ویلیام جیمز اند. "هر چیز که در جستن آنی، آنی" یا به گفته علی بن ابیطالب "قمیته کل امریء ما یحسنه"، ارزش هر کسی به اندازه آن چیزی است که آن را دوست دارد. اگر ثروت دوست داری به اندازه ثروت ارزش داری اگر معرفت را دوست داری ارزش آن را داری. وزن تو را احساس و عاطفه‌ات مشخص می‌کند پس ببین احساس و عاطفه‌ات مجذوب و مقهور چه چیز است. 🔹عرفای ما می‌گفتند لبَ آدمی، طلب آدمی است؛ بگو در بازار دنیا طالب چه هستی تا بگویم چقدر قیمت داری. جستجوگری و احساس وعاطفه ی تو مهم است. 🔹در مقابل، این که باورها از احساسات مهم‌ترند از ارسطو وارد کلام و الهیات از صدر ظهور ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت، اسلام) شد. اگر از متکلم مسلمان، مسیحی یا یهودی بپرسید که خط فاصل مومنان از کافران کجاست می‌گویند عقایدشان است. می‌گویند عقایدشان باید صادق باشد. اگر بگویید کسی هزار نیکی کرده است می‌پرسند به وجود خدا و زندگی پس از مرگ معتقد است یا نیست. یعنی عقاید برایشان مهم است. مثلا اولین مساله رساله عملیه در هر رساله‌ای این است که می‌گوید در اصول دین نمی‌توانید تقلید کنید و فقط در فروع مجاز به تقلید هستید. در اصول هر کسی با نیروی استدلال‌گر خودش باید عقایدی داشته باشد.  📚 مصاحبه تعلیم و تربیت، ۱۳ اسفند ۹۶ ـــــــــــــــــــــــ #دین #صدای_نوین_خراسان @mostafamalekian 🆔 @VoNoKh
Hammasini ko'rsatish...

👏 1
⭕️ اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم! ✍️ سعید حجاریان ✂️چکیده‌ای از متن: 🔹همه ما در سطوحی با مسئله‌ها، بحران‌ها و بعضاً فجایعی دست به گریبان هستیم و برای مواجهه با آن‌ها به ابزارهایی متوسل می‌شویم. این ابزارها در مواقعی به حل مسئله و مدیریت بحران کمک می‌کنند و حتی قادر هستند از فجایع جلوگیری کنند و در برخی موارد واجد چنین کارکردی نیستند. به گمان من به سیاست نیز می‌توان از این منظر نگریست. 🔹از بدو تأسیس جمهوری اسلامی ایران، جریانی که ابتدا به‌نام چپ [خط امام] و سپس اصلاح‌طلب شناخته می‌شد، کوشید ضمن تلاش برای درک صحیح وضع موجود، به بخشی از راه‌حل تبدیل شود. به‌عنوان نمونه در زمانی‌که گروه‌های سیاسی- نظامی عرصه سیاست و اجتماع را تسخیر کرده بودند، این جناح تلاش کرد بر وزن سیاست بیفزاید و از نظامی‌گری بکاهد یا به عبارتی از عرصه عمومی اسلحه‌زدایی کند که حاصل این تلاش به اعلامیه ده ماده‌ای دادستانی ختم شد. 🔹‌اینک اما به‌نظر می‌رسد دو فاکتور مذکور، یعنی درک صحیح وضع موجود، و نقش‌آفرینی به‌عنوان بخشی از راه‌حل، اگر نگوییم به بن‌بست رسیده، دست‌کم با بحران اساسی مواجه شده‌اند. بحرانی که دامن‌گیر احزاب اصلاح‌طلب، جبهه اصلاحات ایران و… نیز شده، و بیم آن می‌رود چون آفت به‌سراغ ریشه‌ها نیز برود. 🔹طی سالیان گذشته، مجموعه‌ای از تلاش‌ها رخ داد و کمک کرد تا اصلاح‌طلبان درکی ‌نسبتاً روشن از وضع موجود یا به تعبیری «منطق موقعیت» به‌دست بیاورند. این تلاش‌های سه وجهی شامل ۱) فعالیت مستمر و هدفمند حزبی- جبهه‌ای، ۲) کوشش‌های محققانه، و ۳) حضور مؤثر در نظام اداری کشور بوده است که امروزه هر سه وجه محل تأمل‌اند. یعنی آنچه مزیت نسبی اصلاح‌طلبان- به‌عنوان جریان آلترناتیو- به‌شمار می‌رفت، رقیق شده و رو به اضمحلال رفته است. 🔹با وجود فشار و نگاه غیریت‌ساز حاکمیت و سازمان‌زدایی ساخت قدرت از نیروهای مستقل، اما نمی‌توان بر یک ضعف اساسی، یعنی عدم کادرسازی و از آن مهم‌تر محافظه‌کاری، حتی در مواجهه با اختیارات قانونی چشم بست. ضعفی که در درجه اول نظام ارتقاء جناحی- باندی و در درجه بعد انواع تبعیض‌های جنسی، قومی و… را در پی داشته است. مع‌الوصف، شاید بتوان گفت اشغال بوروکراسی و ورود به سیاهه حقوق-دستمزدِ دولت دیگر لزوماً مزیت یک جریان سیاسی آلترناتیو به‌حساب نخواهد آمد. 🔗 متن کامل ـــــــــــــــــــــــ #سیاست #مشق_نو #صدای_نوین_خراسان @mashghenowofficial 🆔 @VoNoKh
Hammasini ko'rsatish...
اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم!

این نوشته تلاشی است برای طرح یک مسئله، آسیب‌شناسی یک روند و در حد وسع ارائه چند پیشنهاد، که در نوشته دوم تقدیم خوانندگان خواهد شد. برای ورود به بحث ناگزیر از طرح یک مثال هستم. همه ما در سطوحی با مسئله‌ها، بحران‌ها و بعضاً فجایعی دست به گریبان هستیم و برای مواجهه با آن‌ها به ابزارهایی متوسل می‌شویم. این ابزارها در مواقعی به حل مسئله و مدیریت بحران کمک می‌کنند و حتی قادر هستند از فجایع جلوگیری کنند و در برخی موارد واجد چنین کارکردی نیستند. به گمان من به سیاست نیز می‌توان از این منظر نگریست؛ یعنی مسئله‌ها، بحران‌ها…

⭕️ چرا جنبش‌های خیابانی در دهۀ ۲۰۱۰ به شکست منجر شدند؟ ✍ وینست بوینز (مترجم:آمنه محبوبی نیا) ✂️ بریده از متن: 🔹از برزیل گرفته تا مصر و ترکیه و هنگ‌کنگ، دهۀ ۲۰۱۰ خیزش‌های همگانی بزرگی را به خود دید. اما بسیاری از این جنبش‌ها به نتایجی عکس آنچه دنبالش بودند منجر شدند. 🔹یکی از گروه‌هایی که اصول اعتراضات مدرن را شکل دادند، گروه «دانش‌آموزان برای جامعه‌ای دمکراتیک» در آمریکا بود، انجمنی چپ‌گرا که تحت تأثیر دستاوردهای قهرمانانۀ جنبش حقوق مدنی سیاهان شکل گرفته بود. در سال ۱۹۶۵، موجی از توجهات به‌سوی این تشکیلات روانه شد. پاییز همان سال، با اینکه این انجمن از به‌راه‌انداختن اعتراضات علیه جنگ با ویتنام سر باز زده بود، رسانه‌ها توجه خود را معطوف به آن‌ها کردند. (این تشکیلات از قبل به‌عنوان یک انجمن ضدجنگ اندک شهرتی داشت، بنابراین شاید خبرنگاران، که همیشه عجله دارند، اسم آن‌ها را جایی دیده بودند و پیش خودشان فکر کرده بودند که می‌توانند از این اسم برای روایت داستانی علیه جنگ ویتنام استفاده کنند). 🔹در آمریکا، «چپ جدید» -عنوانی که گروه «دانش‌آموزان برای جامعه‌ای دمکراتیک» و گروه‌های وابسته غالباً به خود می‌بستند- رویکرد کاملاً متفاوتی از «چپ قدیم» و جنبش‌های کمونیستی شکل‌گرفته به‌دنبال انقلاب بلشیویکی در پیش گرفت. ابزار محبوب چپ قدیم برای ایجاد تغییر حزب سیاسی بود. لنین، در جریان سرکوب وحشیانۀ روسیۀ تزاری، مدافع جمع کوچکی از پیش‌قراولان زبدۀ انقلابی بود که به‌صورت سلسله‌مراتبی سازمان یافته‌ بودند و قصد داشتند قدرت را به دست بگیرند. او همچنین معتقد بود هر قیامی که کاملاً خودجوش باشد و آسان‌ترین مسیر را برگزیند، طبعاً رنگ‌وبوی همان ایدئولوژی غالب زمانه را به خود خواهد گرفت. ازآنجاکه طبقۀ حاکم قدرت بیشتری برای تبلیغ ایدئولوژی خودش داشت، لازم بود جنبش‌های انقلابی ایدئولوژی منسجم و خاص خودشان را داشته باشند و با آن هدایت شوند. 🔹شاید الان کسی یادش نیاید، اما جنبشی که در سال ۲۰۱۱ به سقوط حسنی مبارک، دیکتاتور دیرین مصر، منجر شد درواقع از یک تظاهرات علیه خشونت پلیس شروع شد. اما در عصر روز ۲۵ ژانویه در قاهره جمعیتی فراتر از حد انتظار در تظاهرات -که در گروه‌های کوچک آنلاین اطلاع رسانی شده بود- شرکت کردند. تظاهرکنندگان از میان نیروهای پلیس عبور می‌کردند و واکنش پلیس مثل همیشه خشونت‌آمیز بود، اما درواقع پلیس آمادگی لازم برای مقابله با آن جمع کثیر مردم را در خیابان‌ها نداشت. معترضان به‌سمت آن‌ها یورش بردند و خود را به میدان تحریر رساندند. 🔹من معمولاً سؤالم را این‌گونه می‌پرسم: «اگر همین حالا می‌توانستید با نوجوانی حرف بزنید که، در جایی از این دنیا، می‌خواهد با مبارزۀ سیاسی تاریخ را تغییر دهد، به او چه می‌گفتید؟ چه درس‌هایی برایش داشتید؟». 🔹اولین درسی که من از این کنشگران آموختم نکته‌ای بدیهی بود که ممکن است به‌سادگی فراموش شود: تاریخْ پس از اعتراضات همچنان به سیر خود ادامه می‌دهد. انقلاب‌ها با یک اتفاقِ صاعقه‌وار آغاز نمی‌شوند و پایان نمی‌یابند -خواه رئیس‌جمهوری مثل مبارک استعفا دهد؛ یا اینکه شهردار بزرگ‌ترین شهر برزیل به خواسته‌های مردم تن دهد. 🔹وقتی با یکی از فعالان حقوق بشر مصری درباره علت شکست جنبش گفت‌گو کردم، می‌گفت: «برنامه‌ریزی کنید. جنبشی سازمان‌یافته به راه بیاندازید و از داشتن نماینده نترسید. ما فکر می‌کردیم نماینده‌داشتن یعنی نخبه‌گرایی، اما درحقیقت جوهر دمکراسی همین بود». 🔗متن کامل ـــــــــــــــــــــــ #سیاست #ترجمان_علوم_انسانی #صدای_نوین_خراسان @tarjomaanweb 🆔 VoNoKh
Hammasini ko'rsatish...
چرا جنبش‌های خیابانی در دهۀ ۲۰۱۰ به شکست منجر شدند؟

وینسنت بوینز، گاردین— در سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰، بشریت شاهد فوران اعتراضات توده‌ها بود، اعتراضاتی که به نظر می‌رسید از تغییرات شگرفی حکایت می‌کنند. این اعتراضات در تونس شروع شدند و سپس در سراسر کشورهای عربی بالا گرفتند، پیش از اینکه تظاهرات اوضاع کشورهایی مثل ترکیه، برزیل، اوکراین و هنگ‌کنگ را به هم بریزد. پیش از اینکه این دهه به پایان برسد، سودان، عراق، الجزیره، استرالیا، فرانسه، اندونزی، بخش عمده‌ای از آمریکای لاتین، هند، لبنان و هائیتی درگیر اعتراضات شدند. طی این ده سال، مردم بیش از هر برهۀ دیگری در تاریخ بشر در تظاهرات خیابانی شرکت کردند.

⭕️ حجاب یا تفرقه از منظر دین ✍ محمدتقی سهرابی‌فر (استاد درس خارج حوزه علمیه قم) 🔹سال‌هاست که جامعه ما در موضوع پوشش و حجاب، به ویژه پوششِ بانوان دچار التهاب و چالش است. گروهی از دینداران و مسئولان، دغدغه رعایتِ حجاب از ناحیه شهروندان را دارند. از سوی دیگر بخش قابل توجهی از شهروندان، پوششِ موردِ نظر را برنمی تابند و در عمل نسبت به آن کم اعتنا هستند. 🔹نگارنده ضمن ارج نهادن به احساسِ مسئولیّت و دغدغه مندیِ دینی، درصددِ بیانِ این نکته مهم است که اگر این حساسیت، منجر به تفرقه و دوقطبی شدنِ جامعه بشود، ادامه تنش با برخی آموزه های قران و حدیث ناسازگار به نظر می‌رسد. 🔹شواهدِ متعدد دینی، «تفرقه در جامعه» را خطِ قرمزِ بسیاری از دیگر حساسیت‌های دینی می‌داند. 🔹برخی از این شواهد را مرور می‌کنیم: ۱) همه ما شیعیان موضوع امامت و ولایت را از مهمترین آموزه‌های دینی می‌دانیم در عین حال تاریخ، صبر و مماشاتِ ۲۵ ساله علی (ع) در همین موضوع را ثبت کرده است. بعدها علی (ع) «پرهیز از تفرقه» را یکی از علت‌هایِ شکیبایی در برابر این کجروی بیان می‌کند.[۱] ۲) علی (ع) بعد از ۲۵ سال خانه نشینی، با اصرار مردم خلافت را می‌پذیرد. ایشان در حدیثی بیش از بیست مورد از بدعت‌های خلفای سابق را مطرح نموده و ضمن اعلام این نکته که این امور، منطبق با دین نیست، اما به دلیل حفظِ جمعیتِ لشکریان، از مخالفتِ عملی با آنها خودداری می‌کند.[۲] 🔗متن کامل ـــــــــــــــــــــــ #دین #دین_آنلاین #صدای_نوین_خراسان @dinonline 🆔 VoNoKh
Hammasini ko'rsatish...
حجاب یا تفرقه از منظر دین

سال‌هاست که جامعه ما در موضوع پوشش و حجاب، به ویژه پوششِ بانوان دچار التهاب و چالش است. گروهی از دینداران و مسئولان، دغدغه رعایتِ حجاب از ناحیه شهروندان را دارند. از سوی دیگر بخش قابل توجهی از شهروندان، پوششِ موردِ نظر را برنمی تابند و در عمل نسبت به آن کم اعتنا هستند. نگارنده ضمن ارج نهادن به احساسِ مسئولیّت و دغدغه مندیِ دینی، درصددِ بیانِ این نکته مهم است که اگر این حساسیت، منجر به تفرقه و دوقطبی شدنِ جامعه بشود، ادامه تنش با برخی آموزه های قران و حدیث ناسازگار به نظر می‌رسد. شواهدِ متعدد دینی، «تفرقه در…

👍 2👏 2
⭕️ حجاب اجباری؛ تراز حکمرانی «حکومت اقلیت» ✍ عقيل دغاقله 🔹بعضی پروژه‌ها محکوم به شکست هستند. خیلی تلاش نمی‌خواهد تا کسی متوجه شود. حجاب اجباری یکی از این پروژه‌های شکست خورده است. اما در عین بدیهی بودن این گزاره، حکومت باز نیروهای انتظامی را به خیابان‌ها فرستاده تا این پروژه تحمیلی را به پیش ببرد. برای بسیاری از ما این رفتار حکومت غیر قابل فهم است. آخر چه کسی در سایه‌ی یک جنگ خارجی جبهه‌ای در درون می‌گشاید؟ چه کسی در باتلاق بحران‌های فزاینده به جنگ زنان می‌رود، مگر آنکه خِرد از دست داده باشد؟ 🔹اما آنچه برای ما غیر عقلانی می‌نماید، برای کسی که زمام قدرت را در دست دارد کاملا عقلانی است. بنابراین رویکرد مفید‌تر، به جای استهزاء حکمرانان، این است که از سیاست تحمیل حجاب برای فهم دیگر کنش‌های آنان استفاده کنیم. به عبارتی دیگر به جای آنکه به راحتی برچسب غیر عقلانی به این رفتارهای خشونت آمیز و ضد زن بزنیم، سعی کنیم بفهمیم که آنها در حال انجام چه کاری هستند، چه عقلانیتی برای این کارهایشان دارند و چرا؟ 🔹پاسخ من به سئوالات فوق این است که این رفتارها برای حکومتی که خود را اقلیت می‌داند منطقی هستند. حکمرانان امروز، یا بهتر است بگویم هسته سخت قدرت، به این باور رسیده‌اند که ایدئولوژی مذهب محور به شکل جدی در میان اکثریت مردم تضعیف شده است. جامعه از آن گذر کرده است. آنان که زمام امور را در اختیار دارند تصور می‌کنند که راهی برای بازگشت این هژمونی دینی -حداقل در آینده نزدیک- وجود ندارد. در عین حال، آنان باور دارند که هنوز یک اقلیت موثر و شبه منسجمی وجود دارد که می‌توانند با اتکا به آن حکمرانی کنند. بدین معنا آنها می‌دانند که یک حکومت اقلیت هستند با یک پایگاه اجتماعی مشخص. 🔹این پایگاه اجتماعی شامل بخشی از اقشار مذهبی، حوزویان و روحانیون، گروه‌های اسلامی و شیعی منطقه، لایه‌های مذهبی طبقه متوسط، بخشی از مردم فقیر و تهیدست و گروه‌هایی از روستاییان است. این اقشار را دست کم نباید گرفت. آنها در عین نارضایتی از حکومت، پایگاه اجتماعی آن نیز هستند.  آنچه این گروه‌ها را به حکومت وصل می‌کند تعهد به خوانش مذهبی‌ای است که از قضا حکومت در طی چند دهه‌ی اخیر به آن دامن زده است. راهپیمایی اربعین یکی از نمادهای قدرت موثر این بخش های مذهبی جامعه است. 🔹نقش این گروه‌ها (و حتی وجود آن‌ها) از سوی بسیاری از تحلیلگران نادیده گرفته می‌شود. تصور می‌شود همه جامعه سکولار یا ضد دین شده است. یا آنکه نارضایتی‌ها همه را از حکومت رانده است و آن‌ها را به نیروهای انقلابی تبدیل کرده است. اما جمهوری اسلامی این افسانه روشنفکری را نخریده است و بنابراین بر مذهب و اقشار مذهبی سرمایه گذاری ویژه‌ای کرده است. جمهوری اسلامی خوب می‌داند که در فضای امروز این پایگاه اجتماعی تنها خانه او است. به همین دلیل است که آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی‌های اخیر خود مدام بر مناسک، حجاب اجباری و حتی نقد روزه خواری پرداخته‌است. او خوب می‌داند که مخاطبش همان اقلیت کلیدی است.  🔹تحمیل حجاب، مسجدسازی در پارک‌ها، تداوم پروژه‌های سانسور کتاب و فیلم و تاکید بر ظواهر و مناسک همه در این راستا قابل فهم هستند. آن کس که حکم می‌راند از این طریق دنبال احیاء، بازسازی و بسیج پایگاه ارگانیک حکومت است. شاید تاکید بر تحمیل مناسک تنها کاری باشد که می‌تواند آنتی دوت فساد و ناکارآمدی حکومت باشد و بتواند جلوی فرسایش این پایگاه را بگیرد. به همین دلیل است که به میزانی که  ناکارآمدی‌های حکومت و فساد آن بیشتر می‌شود، تاکید بر آن پروژه‌های تحمیلی نیز بیشتر می‌شود. برای آنها سوال این است که چگونه با این همه خرابکاری و فساد می‌توان باز آن پیرمرد روستایی، آن جوان مذهبی، آن زن فقیر دیندار، آن روحانی، آن مرجع، یا آن شبه نظامی ایرانی یا غیر ایرانی را در کنار خود حفظ کرد. در زمانه‌ای که قادر نیستند جلوی آن فساد و ناکارآمدی را بگیرند، پاسخ به این سئوالات در همین تاکید بر سیاست‌های تحمیلی مناسک، در تحمیل حجاب، در مسجدسازی بیشتر، در مبارزه با روزه‌خواری، در پروپاگانداهای مذهبی است. کنشگری ضد دین بخشی از اپوزیسیون نیز البته انرژی، توان و معنای بیشتری به این پروژه حکومت می‌دهد. 🔹نکته آخر اینکه اظهار نظرهای ضد و نقیض مسئولان نباید ما را به این نتیجه برساند که با یک بی‌حکومتی یا عدم انسجام در حکومت روبرو هستیم. واقعیت این است اکثر مسئولان بخشی از طبقه متوسط شده‌اند و خانواده‌هایشان با آن ارزش‌های مذهبی فاصله گرفته‌اند. بنابراین خود آنان نمی‌توانند بفهمند چه در حال رخ دادن است. اما این هسته سخت قدرت است که به این تصور رسیده است که حکمرانی بدون جلب نظر این اقلیت باقیمانده دیگر ممکن نیست. ـــــــــــــــــــــــ #سیاست #تفکر #صدای_نوین_خراسان @Tafakkor 🆔 @VoNoKh
Hammasini ko'rsatish...

👍 4
⭕️چگونه به ناامیدی نگاه کنیم؟ چرا خوش‌بینم؟ ✍ عباس کاظمی 🔹دانشجویان و همکارانم را می‌بینم که یکی‌یکی چشمانشان بی‌افق شده‌ است، آنهایی که تا مدت‌ها ناامیدی‌شان را پنهان می‌کردند، امروز آشکارا ناامیدانه سخن می‌گویند. آنهایی که امیدوار بودند، دیگر توان امیدوارماندن ندارند. حتی آن‌هایی که وانمود می‌کردند که همواره ناامیدند اما گهگاه نور امیدی در دلشان زبانه می‌زد، اینک تکلیفشان با خودشان روشن‌تر شده است. این تجربه به نظر دردناک می‌آید اما می‌خواهم اعتراف کنم که این تجربۀ دردناک ناامیدی، بخشی از تجربۀ بلوغ ماست و چقدر این تجربه برای جامعۀ ما در گذار از وضعیت موجود ضروری است. 🔹اشتباه نکنیم! در طول دهه‌های گذشته، این، ناامیدی نبوده است که مردم ما را از پای درآورده است. این، امیدواری‌های مقطعی و فصلی بوده است که در هر دوره جماعتی را دل‌بستۀ خود ساخته است و به‌سرعت که از موهوم‌بودن آن آگاه شدند افسرده‌تر شدند. درست وقتی‌که افسردگی بر ما غلبه کرده، این امید دروغین تازه‌ای بوده که ما را مجدد بازیچۀ خویش ساخته‌بود. اکنون بهتر می‌دانیم که این امیدواری هیچ‌گاه بهترین خویشاوند ما نبوده است. درست‌تر بگویم، امید بدون ناامیدی هیچ و پوچ است، چراکه در واقعیت از هم جدایی‌ناپذیرند، نقش‌ها و معانی‌اش همچون دو مایع به‌ظاهر متفاوت در یک ظرف باهم آمیزش می‌کنند؛ بنابراین، نه ناامیدی شر مطلق است و نه امید خیر مطلق! 🔹چرا ناامیدی ستودنی است؟ چرا که از پس خود، وعده‌ای دروغین به ارمغان نمی‌آورد. در بدو امر، ناامیدی، ما را از بلاهت آرامش‌بخش امیدوارانه‌زیستن دور نگاه می‌دارد. وقتی که پای امید به میدان می‌آید، ممکن است راحت‌تر در دام ایدئولوژی بیفتیم و رابطه‌مان را با واقعیت از دست بدهیم و درگیر توهماتی شویم که از واقعیات جامعۀ انسانی به‌کل دور است. 🔹بگذارید این‌گونه تمام کنم؛ ناامیدی، لحظۀ مواجهۀ ما با واقعیت است که از دل آن حرکت، تصمیم به روی پای خود ایستادن، جنبش و اقدام بیرون می‌آید. جنبش‌های اجتماعی، درست وقتی‌ ظهور می‌کنند که با ناامیدی تنیده‌ شده‌ایم. من به این لحظۀ نومیدانه‌نگریستن به آیندۀ ایران خوش‌بینم. من به ناامیدی خوش‌بینم، چون اینک مردم ما از امید و توهمات بهترشدن وضع موجود در روالی طبیعی بریده‌اند. به‌یقین، سال‌هایی که در پیش داریم، سال‌هایی طلایی برای تغییر در جامعه خواهد بود.  ـــــــــــــــــــــــ #سیاست #گفتمان #صدای_نوین_خراسان @goftemaann 🆔 @VoNoKh
Hammasini ko'rsatish...

👍 2
⭕️ سوژگی در برابر ناصلح 💠 چگونه مدرسه از راه فرهنگ صلح یا ناصلح می‌آفریند؟ ✍️ نعمت‌الله فاضلی ✂️ بریده از متن: 🔹 تحلیل و شناخت مدرسه از دیدگاه صلح به معنای سخن گفتن یا به سخن درآوردن مسئله‌های مدرسه با زبان صلح است. این زبان نسبتاً تازه و بدیعی در ایران است. به زبان‌های گوناگون تا کنون درباره و با مدرسه سخن گفته و می‌گوییم. اقتصاددانان با زبان توسعه، جامعه‌شناسان با زبان نظم اجتماعی، انسان‌شناسان با زبان فرهنگ، برنامه‌ریزی درسی با زبان برنامه درسی، فیلسوفان با زبان فلسفه تعلیم و تربیت، مورخان با زبان تاریخ آموزش، فمینیست‌ها با زبان حقوق زنان و محیط‌زیست‌گرایان با زبان اکولوژیک درباره مدرسه سخن می‌گویند. زبان صلح، زبان تلفیقی و پیوندی است که با همه زبان‌های بیان‌شده پیوندی دارد. 🔹ابتدا بگویم که صلح و آموزش را نمی‌توان و نباید بر اساس نوع و چگونگی رفتار معلمان با دانش‎آموزان تحلیل کرد. ممکن است برخی معلمان حتی با دانش‎آموزان بدرفتاری هم بکنند و بسیاری از معلمان هم فداکارانه با دانش‎آموزان مهربانی کنند، اما مسئله صلح در نظام آموزشی به سیاست‌ها، گفتمان‌ها و چشم‌انداز نظام آموزشی مربوط است. از این دیدگاه حتی خود معلمان نیز می‌توانند قربانی سیاست‌های خشونت‌بار باشند. شایسته است از معلمان و کارکنان و مدیران مدارس که فداکارانه برای دانش‎آموزان زحمت می‌کشند تقدیر هم کرد، اما به معنای صلح‌آمیز بودن نهاد مدرسه نیست. 🔹ناصلح، هر شکلی از خشونت نمادین و فیزیکی، تبعیض، نابرابری، سرکوب و اعمال زور است. این از ناسازه‎های کلان نظام آموزشی ماست که در سیاست‌ها و گفتمان‌هایش به‌جای صلح به تولید و بازتولید ناصلح می‌پردازد. این ناسازه کلان ریشه در این واقعیت دارد که گفتمان آموزشی مسلط در ایران، صلح را در کانون خود ندارد و در سطوح گوناگون سیاست‌گذاری، برنامه درسی و تجربه عملی و زندگی روزمره مدرسه ناصلح را تولید و بازتولید می‌کند. در نظام آموزشی ما، «خشونت ایدئولوژیک» و «خشونت ساختاری» بر دانش‎آموزان اعمال می‌شود. بارزترین جلوه این خشونت‌ها اعمال و ارائه گفتمان و برنامه درسی یکسان و متمرکز به شیوه‌ای دگماتیک بر همه دانش‎آموزان و نادیده گرفتن تفاوت‌های فردی، قومی، جنسیتی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن‌هاست. در مدرسه هم شکل‌های خشونت پنهان، خشونت آشکار، خشونت نمادین و خشونت سیستماتیک بر دانش‎آموزان اعمال می‌شود؛ خشونت‌هایی که در نهایت به سرکوب، طرد و حذف هویتی، جنسیتی، قومیتی، دینی، زبانی، اقتصادی و اجتماعی دانش‎آموزان منجر می‌شود. 🔹اندیشه‌های میشل فوکو چشمان ما را به شیوه‌های اعمال سلطه و خشونت باز کرد. امروز ما می‌دانیم که مدارس اگرچه شعارشان رهایی‌بخشی و شکوفایی استعدادهای دانش‎آموزان است، اما در عمل از راه نظارت و مداخله در تمامی ارکان بدن، زبان، ذهن، شخصیت و منش دانش‎آموزان به‌منظور جلوگیری از انحراف دانش‎آموزان از ایدئولوژی حاکم بر آن‌ها اعمال سلطه می‌ورزند. هدف مدرسه در نهایت نه رهایی و شکوفایی، بلکه اعمال نظارت و فشار برای همنوایی کودکان با ایدئولوژی و ارزش‌های سیاسی حاکم است. 🔹مدرسه صلح‎محور، مدرسه‌ای است که معلمان و دانش‎آموزان زندگی در جهان چندفرهنگی را می‌آموزند و تجربه می‌کنند و قابلیت‌های مدارا و تحمل فرهنگ‌ها، قومیت‌ها، دین‌ها، زبان‌ها، جنسیت‌ها و در کل تفاوت‌ها را به‌خوبی کسب می‌کنند، حتی بیش از این، معلمان و دانش‎آموزان می‌آموزند حقوق بشر چیست و چه مسئولیتی در قبال آن دارند و مطابق اصول و قوانین حقوق بشر چه حقوق فردی و اجتماعی به آن‌ها تعلق می‌گیرد و به آن‌ها پایبند می‌شوند. 🔗 متن کامل ـــــــــــــــــــــــ #سیاست # چشم‌انداز_ایران #صدای_نوین_خراسان @cheshmandaz_iran 🆔 @VoNoKh
Hammasini ko'rsatish...
سوژگی در برابر ناصلح

تحلیل و شناخت مدرسه از دیدگاه صلح به معنای سخن گفتن یا به سخن درآوردن مسئله‌های مدرسه با زبان صلح است. این زبان نسبتاً تازه و بدیعی در ایران است. به زبان‌های گوناگون تا کنون درباره و با مدرسه سخن گفته و می‌گوییم. اقتصاددانان با زبان توسعه، جامعه‌شناسان با زبان نظم اجتماعی، انسان‌شناسان با زبان فرهنگ، برنامه‌ریزی درسی با زبان برنامه درسی، فیلسوفان با زبان فلسفه تعلیم و تربیت، مورخان با زبان تاریخ آموزش، فمینیست‌ها با زبان حقوق زنان و محیط‌زیست‌گرایان با زبان اکولوژیک درباره مدرسه سخن می‌گویند. زبان صلح، زبان…

👍 2
⭕️ ادب سخن گفتن در دنیای تکفیر ✍ جعفر نکونام 🔹یکی از همکاران دانشگاهی این پرسش را مطرح کرده است که «آدم اگه بخواد بگه فلان نظریه یا فلان حرف اساسا در چارچوب تشیع ارتودوکس یا هر دین دیگری نیست چه جوری باید بگه؟ اگه قرار باشه هر حرفی رو تکفیر حساب کنیم هیچکس نمیتونه حرف دقیق در این حوزه ها بزنه». یادداشت حاضر در پاسخ به این سؤال است. ۱) پیشینۀ اتهام ارتداد در میان مسلمانان در گفتمانی که کمابیش از صدر اسلام تاکنون بر فرهنگ دینی مسلمانان حاکم بوده، این هست که اگر کسی مرتد شمرده شود، احکام شدیدی بر او بار است؛ نظیر این که ریختن خونش مباح و طلاق همسرش از او واجب است. اگرچه هرچه از صدر اسلام فاصله گرفته شده، شدت این احکام به ویژه از زمان شروع عصر مدرنیته رو به کاهش نهاده است، اما همچنان این احکام در گفتمان حاکم در جوامع دینی به چشم می‌خورند. برای مثال، در حال حاضر، مجازات اعدام برای ارتداد در کشورهای ایران، افغانستان، مالدیو، موریتانی، نیجریه، قطر، سودان و یمن به صورت قانون در آمده است. از صدر اسلام تا حدود یک قرن پیش میان علمای دینی مذاهب مختلف اسلامی اجماع وجود داشت که مرتد محکوم به اعدام است؛ بر این اساس، اگر کسی هریک از عقاید اسلامی را مورد انکار و یا حتی مورد شک قرار می‌داد، مهدورالدم به شمار می‌رفت؛ اما با شروع عصر مدرنیته از شدت چنین احکامی کاسته شد؛ طوری که در عصر حاضر، صاحب‌نظرانی پیدا شدند که اظهار داشته‌اند، ارتداد هیچ‌گونه مجازات دنیوی ندارد و یا گفته‌اند، اگر کسی با منطق و استدلال به انکار عقاید اسلامی مبادرت کند، مجازات ندارد. منتها شرط کرده‌اند که شخص مرتد نباید تجاهر به ارتداد کند یا نباید بر علیه اسلام تبلیغ کند و گرنه همان حکم اعدام شامل او نیز می‌شود. این در حالی است که در جهان مدرن برای همۀ افراد بشر حق انتخاب یا تغییر یا بیان و یا تبلیغ عقیده و حتی نقد عقاید دینی به رسمیت شناخته شده و حتی کسانی که این حقوق را رعایت نکنند، ناقض حقوق بشر به شمار می‌روند و مورد مجازات واقع می‌گردند. ۲) اظهار عقیده در جوامع سنتی در جوامعی که گفتمان سنتی حاکم است، سخن از این است که چه کسی مؤمن و چه کسی کافر است تا اگر مؤمن است، به حکم مؤمن با او رفتار شود و اگر کافر است، به حکم کافر را با رفتار گردد؛ چون در گفتمان سنتی، رفتار با هریک متفاوت از دیگری است. نیز در جوامع سنتی تعصب فراوانی بر حراست از عقاید دین تاریخی است؛ طوری که مؤمنان آن را وظیفۀ شرعی خود تلقی می‌کنند تا جایی که حاضرند برای آن، جان خود را نثار کنند. همچنین در جوامع سنتی، اشکال کردن به عقاید دینی، شبهه، بدعت و ضلالت و حرام و مستحق مجازات شمرده می‌شود. پیش‌فرض بنیادگرایان در این زمینه این است که دین تاریخی هیچ اشکالی ندارد و لذا هرکه اشکالی به دین تاریخی وارد کند، دچار ضلالت شده است و لذا باید او را هدایت کرد و اگر هدایت پیدا نکرد، مجرم است و باید او را کیفر داد و کیفر او هم مرگ است. پیروان هریک از ادیان تاریخی انحصارگرایند؛ یعنی خود را قوم برگزیده یا فرقۀ ناجیه می‌خوانند و متقابلاً پیروان ادیان دیگر را کافر به شمار می‌آورند؛ از این رو با تکثرگرایی دینی مخالفت می‌کنند. ۳) اظهار عقیده در جوامع مدرن در جوامع مدرن، همۀ انسان‌ها عنوان واحد شهروند دارند و میان آنها تبعیضی به نام مؤمن و کافر وجود ندارد؛ از این رو، به لحاظ دین و مذهب و عقیده، احکام متفاوتی بر آنان بار نیست؛ لذا همۀ انسان‌ها بدون هیچ ترسی از دین و مذهب و عقیدۀ خود خبر می‌دهند یا بدون این که کسی را دچار مخاطره‌ای بکنند، او را به دین و مذهب خاصی منسوب می‌سازند. البته جوامع سنتی در حال گذار و تبدیل به جوامع مدرن‌اند؛ منتها مادامی که هنوز گفتمان مدرن در آنها حاکم نشده است، عقل حکم می‌کند، به منظور پیش‌گیری از به مخاطره افتادن دگراندیشان، هرگز به صورت مصداقی از دین و مذهب و عقیدۀ آنان سخن به میان نیاید و مثلاً اظهار نشود که آقای حسینی طباطبایی در تطبیق مهدی موعود بر مهدی منتظر تردید دارد و یا گفته نشود که آقای ملکیان دین تاریخی را با تعقل قابل جمع نمی‌داند تا به موجب آن، حکم نشود که پس او مرتد است و به کلی دین و ایمان را کنار نهاده است؛ بلکه به طور کلی گفته شود که مثلاً عقاید مسلمانان دربارۀ مصداق مهدی موعود مختلف است و یا عقاید مسلمانان راجع به رابطۀ دین و عقل تفاوت دارد و آنگاه مدعای هر گروه از مسلمانان در آن زمینه، ذکر و ادلۀ آنان بررسی و نقد گردد؛ بدون این که به صاحب هر ادعا تصریح گردد. 🔹بنابراین، در وضعیتی که در گفتمان دینی، صدور حکم ارتداد برای دگراندیشان دینی وجود دارد، خلاف اخلاق است که از دین و مذهب و عقیدۀ آنان سخن گفته شود؛ بلکه سزاست، عقاید، صرف نظر از صاحبانشان بررسی و نقد گردد. ـــــــــــــــــــــــ #دین #دین_عقلانی #صدای_نوین_خراسان @dineaqlani 🆔 @VoNoKh
Hammasini ko'rsatish...

👏 1
⭕️ چرا افراد فقیر از دیکتاتورها حمایت می‌کنند؟ 🔹یکی از دلایلی که باعث بقای نظام‌های اجتماعی-اقتصادی و سیاسیِ فاسد و غیرِ عادلانه شده است، تمایل به حمایت از این نظام‌ها از سوی بسیاری از افرادی است که خود از این نابرابری‌ها سودی نمی‌برند، در واقع گاهی اوقات قشر محروم جامعه، طبقۀ فرودست، اقلیت‌های مذهبی و نژادی و... حتی از قشرِ مرفّه و بهره‌مندِ جامعه اعتقادِ بیشتری به عادلانه بودنِ نظام اجتماعی موجود دارند، در حالی که واقعیّت نشان دهندۀ غیرِ عادلانه بودنِ نظام اجتماعیِ موجود است! 🔹یکی از علل چنین پدیدۀ غیر منطقی‌ای را می‌توان سوگیریِ شناختیِ «توجیه سیستمی» دانست. توجیه سیستمی اصطلاحی است که از روانشناسیِ اجتماعی گرفته شده است، و تمایلِ افراد (بسته به عوامل ذاتی و موقعیّتی) برای دفاع، تقویّت و توجیهِ وضعیّت اجتماعی، اقتصادی و سیاسیِ کنونی را نشان می‌دهد. در واقع، توجیهِ سیستمی به یک تمایلِ روانیِ اجتماعی جهتِ دفاع و تقویّتِ حفظِ وضعِ موجود و خوب، منصفانه، مشروع و مطلوب دانستنِ آن اشاره دارد. 🔹نمونۀ بارز این سوگیریِ شناختی، مسئلۀ برده‌داری در طول جنگ داخلی آمریکا بود. در آن زمان برده‌داری چنان بخشِ جدایی‌ناپذیرِ سیستمِ اقتصادی ایالت‌های جنوبی آمریکا را شکل داده بود که هزاران سرباز، حتی آن‌هایی که خود برده نداشتند، جانِ خود را دادند تا از سیستمی دفاع کنند که کاملاً برده‌داری را تأیید می‌کرد. 🔹مطالعات بسیاری در خصوص توجیهِ سیستمی انجام شده است. نکتۀ عجیب اینجاست که هرچه مردم محروم‌تر باشند، بیشتر حامی سیستمی هستند که هیچ حمایتی از آنان نمی‌کند. برای مثال نتایج یک تحقیق نشان می‌دهد آمریکایی‌های لاتین‌تبارِ کم‌درآمد نسبت به لاتین تبارهایی که وضعیت درآمدی خوبی دارند، اعتماد بیشتری به مقامات دولتی دارند و معتقدند که اقدامات دولت به نفع تمامی آن‌هاست! 🔹در خصوص علّت این که چرا افراد دچار سوگیری توجیه سیستمی می‌شوند، به ویژه زمانی که قانون یا سیاستی وجود دارد که با منافع و انگیزه‌های آن‌ها در تعارض است، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. برخی روانشناسان معتقدند باورهای توجیه کنندۀ سیستم، عملکردی همچون تسکین‌دهنده دارد که اضطراب، احساس گناه، اختلالاتِ اطمینان را برای افرادی که از وضعیت موجود سودی نمی‌برند کاهش می‌دهد و باعث می‌شود این افراد وضع موجود را خوب، مشروع و حتی مطلوب تصوّر کنند، همچنین یکی دیگر از دلایل توجیه سیستمی را می‌توان تمایل ذاتی افراد به حفظِ وضعِ موجود دانست. ـــــــــــــــــــــــ #سیاست #سیاست_شناسی #صدای_نوین_خراسان @Politicology 🆔 @VoNoKh
Hammasini ko'rsatish...

👍 5🤔 1
⭕️ بهبود جهان، تابع اصل تدریج است! ✍ مصطفی ملکیان 🔹وضع موجود جهان، تابع اصل «بی‌ٍثباتی» است و بهبود آن تابع اصل «تدریج» است. برای اصلاح خود که اصلاح جهان را در پی دارد، باید به اصل تدریج، توجه کرد. فرض کنید که معتاد به سیگار باشید و روزی ۵۰ سیگار می‌کشید. بعد ناگهان تحولی در شما رخ می‌دهد و تصمیم می‌گیرید از این لحظه دیگر به سیگار لب نزنید. اگر اینگونه عمل کردید من ضمانت می‌کنم که تا آخر عمرتان سیگاری باقی خواهید ماند. اما اگر گفتید من تصمیم دارم سیگار را ترک کنم اما از الان تا دوماه دیگر به جای ۵۰ سیگار، ۴۹ سیگار مصرف می‌کنم، من تضمین می‌کنم شما روزی سیگار را ترک می‌کنید. 🔹برای اینکه ارگانیزم شما، هم به لحاظ جسمانی و بیولوژی و هم به لحاظ عصبی و هم روانی، با ۵۰ سیگار عادت کرده است، اگر فردا بخواهید هیچ سیگار نکشید تا ظهر هم تحمل می‌کنید اما واحد سایکوسوماتیک که با ۵۰ سیگار عادت کرده صددرصد در برابر بی‌سیگاری مطلق طغیان می‌کند. آن‌قت اگر یک سیگار بکشید، تصمیم‌تان بر ترک سیگار از بین رفته و شکسته شده است و شما ناکام می‌مانید. 🔹بدنی که با ۵۰ سیگار عادت کرده است‌ می‌تواند دوماه با ۴۹ سیگار عادت کند و همین‌طور به تدریج از تعداد سیگارها بکاهد. عرفا نگران می‌بودند که شما تصمیم‌تان بی‌توجه به این اصل باشد. اگر گفتید من از فردا صبح سکوت کامل می‌کنم تا آخر عُمر، ورّاج باقی می‌مانید. 🔹مراجعه کنید به رمان «وجدان زنون» نوشته‌ی «ایتالو اسووو» که با ترجمه‌ِ مرتضی کلانتریان توسط نشر آگاه منتشر شده است. این کتاب قبل از انقلاب به زبان فارسی ترجمه شده است و ترجمه‌ِ خوبی دارد. اگر حوصله نکردید کل کتاب را بخوانید، فقط فصل اول را بخوانید. زنون تصمیم می‌گیرد سیگار را ترک کند و آن وقت می‌خواهد سیگار را بدون توجه به اصل تدریج ترک کند، ناکام می‌ماند و در آخر همان فصل به این نتیجه می‌رسد که باید از رذیلت دیگری آغاز کند و سیگار را نمی‌تواند ترک کند. این رمان، خیلی رمان روان‌شناختیِ جدی و مهمی است. 🔹اگر می‌خواهید خودتان را عوض کنید تدریج را رعایت کنید. برنامه‌ی‌‌های بلندپروازانه نداشته باشید. عارفان نه تنها با انقلاب‌های سیاسی-اجتماعی مخالفت می‌کردند بلکه می‌گفتند در رابطه با خودت هم نباید انقلاب کنید بلکه باید ذره ذره، رژیم روانی و اخلاقی خودتان را تغییر دهید.
📚 دوازده آموزه‌ی مشترک عارفان (دوازده گام عرفان عملی)
ـــــــــــــــــــــــ #دین #تفکر #صدای_نوین_خراسان @Tafakkor 🆔 @VoNoKh
Hammasini ko'rsatish...

👍 1