.
.
👈برای ایران و احتمال انقراضش
بخش دوم:
از «فرصت انتخاب» تا «خلق امکان»
✍️ محسن رنانی
گزیده متن:
حامیان تحریم انتخابات میگویند تحریم، مشروعیت نظام را کاهش میدهد. گیرم چنین باشد؛ جز خنک شدن چندماهه دل تحریمیها و هلهلهکردن چند هفتهایشان، چه ثمری برای کشور دارد؟ آیا چند تحریم قبلی تاثیری در رفتار حکومت گذاشت؟ آیا خارجیها پس از تحریم، دیگر سفرای ما را راه نمیدهند و با آنها دیدار نمیکنند؟ آیا دیگر با حکومت ایران قرارداد نمیبندند؟ آیا دیگر با مقامات ما دست نمیدهند؟ آیا منافع کشورشان را برای حمایت از تحریمکنندگان ایرانی نادیده میگیرند؟ تجربه جهانی میگوید برای نمایش مشروعیت یک نظام سیاسی حمایت ۱۵ درصد از مردم آن کشور کافی است و تنها کافی است حکومت بتواند بخشی از آنها را به خیابان بیاورد تا مشروعیت و اقتدار بیرونی خود را به نمایش بگذارد.
برخی هم فکر میکنند با رای ندادن و کاهش مشروعیت نظام، امکان براندازی از خارج فراهم میشود. این تصور اشتباهی است. باتوجه به این که وجود جمهوری اسلامی با ساختار و رفتار کنونیاش به نفع همه قدرتهای بزرگ (آمریکا، چین و روسیه) و به نفع اسرائیل و سایر کشورهای منطقه است، هیچ کشوری تمایل ندارد به ترکیب این نظام خدشهای وارد شود. اما البته همهشان عزم جدی دارند که رفتار حکومت ایران مدیریت شود که خیلی هم در نظم جهانی شِلتاق نکند.
اما تحریم انتخابات، که قاعدتاً منجر به سرکارآمدن یک رئیسجمهور جزماندیش تندرو میشود، سه پیامد محتمل پرهزینه و خسارتبار دارد که دستکم یکی از آنها محقق خواهد شد:
یک: جامعه در سکوت و سرخوردگی فرو رود: دراین حالت با یک دولت تمامیت خواه روبهرو خواهیم بود که در تمام عرصههای زندگی مردم مداخله میکند و با اخراج و تعلیق و خالصسازی و سانسور و فیلترینگ و گشت ارشاد و پلمپ و زندان و حصر و خلعلباس و ممنوع التصویری و ممنوعالخروجی و اتهام جاسوسی و جنگ و سرکوب و زندان، زندگی را به کام ایرانیان زهر میکند. ادامه این فرایند به استهلاک تمدنی ایران و نابودی تتمه منابع و مواهبی میانجامد که متعلق به نسلهای آینده است.
دو: اعتراضات فراگیری شکل بگیرد اما حکومت موفق به سرکوب آن شود: در این صورت حرکت به سوی فاشیزم آغاز میشود (در حکومتهای فاشیستی، قانون و اخلاق و شرع و وجدان دیگر کاربردی ندارند و نظر پیشوا معیار درستی و نادرستی هر اندیشه، تصمیم و اقدامی است).
سه: اعتراضات فراگیری شکل بگیرد ولی سرکوب سنگین و خونبار حکومت هم نتواند آن را مهار کند: دراینصورت کشور به سوی هرجومرج و فروپاشی یا تجزیه سوق داده خواهد شد.
هیچکدام از این سه نتیجه، برای یک ایرانی عاقل و منصفی که برای زندگی نسلهای بعدی نیز حقی قائل است و فقط به بیرون ریختن خشم و نفرت خویش نمیاندیشد، مطلوب نیست.
اکنون ببینیم مشارکت گسترده منتقدان و معترضان و اصلاحجویان و تحولخواهان در انتخابات چه نتایجی خواهد داشت؟ برای این نیز سه وضعیت متصور است:
یک: رای نیاوردن پزشکیان
دو: تقلب برای ممانعت از پیروز شدن پزشکیان
سه: رای آوردن و رئیسجمهور شدن پزشکیان
در بخش اصلی این یادداشت، مورد به مورد نشاندادهام که هر کدام از این سه حالت که محقق شود، باز، دربلندمدت نتیجه به نفع جامعه است و در نهایت بازنده اصلی ساختار سیاسی موجود است. تنها در یک مورد (شکست پزشکیان) ممکن است طرفداران وضع موجود برای چندماهی دلشان خنک شود و هلهله کنند (مثل وقتی تحریمیها از مشارکت پایین شادمان میشوند) اما هلهلهها خیلی زود تمام میشود و واقعیتهای عریان و بحرانهای ویرانگر سربرمیآورد. همان واقعیتهایی که با استهلاک انرژی سیستم، سقوط نهایی ساختار را در یک بحران غافلگیرکننده رقم میزنند.
اما مهمترین دستاورد مشارکت در این انتخابات را «خلق امکان» برای لحظه جانشینی میدانم. میتوان احتمال داد که در سالهای آینده لحظه جانشینی فرا برسد. در دوره گذار فرصتهایی برای خلق امکان پدیدار میشود که فقط اگر یک فرد شرافتمند و توسعهخواه و معتقد به دموکراسی و متعهد به حق و رأی مردم در صندلی ریاست جمهوری نشسته باشد آن فرصتها امکان بروز خواهند داشت. بنابراین رأی امروز ماست که تعیین میکند در لحظه جانشینی کدام خلق امکانی رخ بدهد یا ندهد و سرنوشت نسلهای آینده در چه مسیری قرار گیرد.
رئیسجمهور، رئيس «شورای عالی امنیت ملی» و نیز رئیس «شورای امنیت کشور» است که در شرایط بحرانی تصمیمات امنیتی اصلی کشور ....
ادامه متن را در یکی از پیوندهای زیر بخوانید:
در تارنمای رسمی محسن رنانی:
https://renani.net/texts/notes/create-posibility/
به صورت فایل پیدیاف:
https://t.me/Renani_Mohsen/630
---------
بخش اول این مقاله را نیز میتوانید در پیوند زیر بخوانید:
https://renani.net/texts/notes/nursing-for-iran/
.
.