cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

بوژانه وه له ژیر سیبه ری قورئان دا

ماموستا عومه ر قادرپور سیمینه

Ko'proq ko'rsatish
Eron349 255Til belgilanmaganToif belgilanmagan
Reklama postlari
162
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

فرازی از زندگانی امام ابوالاعلی مودودیبیان عزیزی گزارش اجمالی از مفسر بزرگ اسلامی معاصر«امام ابوالاعلی مودودی» صاحب تفسیروزین « التفیم القرآن» تهیە و تنظیم: بیان عزیزی / دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات عرب استاد مربوطه: دکتر نامداری / درس: تفسیر ادبی قرآن تولد ونسب : استاد اَبُوالاعلی مودودی در سال ۱۹۰۳ م در شهر اورنگ آباد یکی از شهرهای ایالت مسلمان نشین حیدرآباد دَکَن هندوستان در  درخاندانی شریف، اصیل و معروف به علم، ورع و تقوا دیده به جهان گشود. نسب این خاندان به جدّ بزرگ مودودیها یعنی قطب الدین مودود، شریخ طریقه چشتی، برمیگردد. این خاندان یکی از آن چند شاخه بزرگ مودودیها است که در نیمه آخر قرن نهم هجری در عهد اسکندر لودهی از هرات افغانستان به هندوستان مهاجرت کردند. شیخ این شاخه از طریقه چشتیها، ابوالاعلی مودودی نام داشت. این خاندان در طول مدت اقامت در هندوستان، همواره در بین مردم به کنارهگیری از دنیا و پایبندی به زهد و تقوا معروف بوده و هستند، به همین دلیل سید احمد حسن (پدر استاد) ، فرزند خویش را پس از تولد، هم نام جد بزرگ این طریقه، ابوالاعلی نام نهاد. در سال ۱۹۲۷ نخستین اثر مهم خود را با عنوان «جهاد در اسلام» در شماره‌های متوالی یک روزنامه می‌نوشت. چند سال بعد، او ماهنامه‌ای تحت به نام «ترجمان القرآن» که به ترجمه و تفسیر قرآن اختصاص داشت منتشر کرد و تا پایان زندگی خود در سال ۱۹۷۹ به انتشار آن ادامه داد. وی به دعوت اقبال لاهوری از حیدرآباد به لاهور مهاجرت کرده بود. نشات علمی و تحولات اجتماعی وسیاسی : استاد مودودی علوم ابتدایی (همچون عربی، قرآن، حدیث، فقه و زبان فارسی) را از محضر پدر بزرگوارش آموخت و نزد او کتاب موطأ امام مالک را نیز از برکرد. علاوه بر این ، سید احمد حسن به اخلاق و آبادا و رسوم فرزند خویش اهتمام فراوان داشت و به نحو احسن در تربیت او کوشید. استاد مودودی بعدها برای ادامه تحصیل در شهر اورنگ آباد، وارد دبیرستان شد و تحصیلات خود را از سال دوم شروع کرد و به خاطر هوش و ذکاوت خاصی که داشت، در سن چهارده سالگی از دبیرستان فارغ التحصیل شد. سید احمد حسن در ابتدا به وکالت اشتغال داشت، اما به توصیه یکی از صالحان خاندان مودودی وکالت را رها کرد و در خانه به ذکر و دعا و عبادت مشغول گردید که این خود باعث تضعیف بنیه مالی وی شد و دیگر نتوانست در اورنگ آباد اقامت کند؛ بنابراین از آنجا رهسپار شهر بهوپال شد و ابوالاعلی و مادرش را تا پایان تحصیلات فرزندش در حیدرآباد ترک کرد. استاد مودودی همچنانکه خود بعدها تعریف می کرد در ایام زندگی در شهر اورنگ اباد در فقر مالی شدیدی به سر می برد. خانه آنان پانزده کیلومتر از دارالعلوم دور بود و هر روز با پای پیاده این مسیر را دو بار طی میکرد. گاهی اوقات نیز پیش میآمد که چیزی برای خوردن نداشت. این وضعیت شش ماه ادامه داشت تا اینکه پدر در اثر ابتلا به بیماری فلج شد و به کلی خانه نشین گشت. استاد نیز درس و مدرسه را رها کرد و همراه با مادرش رهسپار بهوپال شد و در آنجا تا زمان فوت پدر (۱۹۱۷م) کمر به خدمت او بست. #سۆزی_میحڕاب @szimihrab
Hammasini ko'rsatish...
فرازی از زندگانی امام ابوالاعلی مودودی

گزارش اجمالی از مفسر بزرگ اسلامی معاصر«امام ابوالاعلی مودودی» صاحب تفسیروزین « التفیم القرآن» تهیه وتنظیم : بیان عزیزی / دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات عرب استاد مربوطه : دکتر نامداری / درس: تفسیر ادبی قرآن تولد و نسب: استاد اَبُوالاعلی مودودی در سال ۱۹۰۳ م در شهر اورنگ آباد یکی از شهرهای ایالت مسلمان نشین حیدرآباد دَکَن هندوستان در درخاندانی شریف، اصیل و معروف به علم، ورع و تقوا دیده به جهان گشود. نسب این خاندان به جدّ بزرگ مودودیها یعنی قطب الدین مودود، شریخ طریقه چشتی، برمیگردد. این خاندان یکی از آن چند شاخه…

سی ویژگی کسانی که کتاب نمی خوانند 1-خیلی راحت تحت تأثیر تبلیغات و Propaganda  قرار می گیرند. 2-حرف های تکراری می زنند. 3-دایره ی واژگان آنها بسیار محدود است؛ 4-خود را نمی شناسند؛ 5-با هیجان و احساس زندگی می کنند؛ 6-بخش استدلالی ذهن آنها تقریباً تعطیل است؛ 7-استعداد پوپولیست شدن را پیدا می کنند؛ 8-قوای عقلی آنها پرورش نیافته است؛ 9-بر آنچه می گویند خیلی کنترل ندارند؛ 10-گوش کردن به دیگران را نمی آموزند؛ 11-مستعد پذیرش شایعات هستند؛ 12-اهمیت متفاوت بودن انسانها را کشف نمی کنند؛ 13-مغز، حالت سولفاته پیدا می کند؛ 14-غلظت یادگیری آنها به شدت کاهش می یابد؛ 15-فرصت فکر کردن در زندگی را از دست می دهند؛ 16-با واژه «انتقاد» بیگانه اند؛ 17-زمینه های تداوم اقتدارگرایی را فراهم می آورند؛ 18-حرف های نسنجیده زیاد می زنند؛ 19-منافع خود را به خوبی تشخیص نمی دهند؛  20-با واژه «مشورت» ناآشنا هستند؛ 21-حکومت ها را خوشحال می کنند؛ 22-باعث می شوند که نظام حزبی در یک کشور شکل نگیرد؛ 23-زود عصبانی می شوند؛ 24-از حقوق شهروندی خود و دیگران ناآگاه هستند؛ 25-برای رشد فکری و شخصیتی، احساس نیاز نمی کنند؛ 26-در همه زمینه ها، اظهار نظر می کنند؛ 27-راحت بر دیگران القاب می گذارند؛ 28-تفاوت بین توهم و غیرتوهم را نمی دانند؛ 29-تعریفشان در خصوص زندگی، از غرایز انسانی فراتر نمی رود؛ 30-نمی دانند جهل چیست. ارسالی از: رضوان #سۆزی‌میحڕاب
Hammasini ko'rsatish...
🛑اصطلاحات حقوقی: ۱/انفساخ: انحلال قهرے عقد را گویند. ۲/مهایات: تقسیم منافع بر حسب زمان. ۳/مجازات ترذیلی: مجازاتے ڪہ لطمہ بہ افتخار و شئون اجتماعے مجرم بزند.محرومیت از حقوق اجتماعے ۴/تقاص: بہ این معنا است ڪہ داین حق خود را از اموال مدیون بدون مراجعہ بہ قاضے استیفا ڪند. ۵/جعاله: التزام شخص بہ اداے اجرت معلوم در مقابل عملے اعم از این ڪہ طرف معین باشد یا غیر معین. ۶/اخذ بہ السوم: یڪ نفر مالے را مے گیرد ڪہ معاینہ ڪند ڪہ اگر خوب باشد بخرد و اگر بد باشد نخرد. ۷/ایلاء: سوگندے است ڪہ زوج یاد ڪند ڪہ همیشہ یا بیش از ۴ ماہ با زوجہ دائم خود مقاربت نڪند. ۸/استفسار: تفسیر و توضیح خواستن. ۹/معافیت : عفو از حق بہ معنے چشم پوشے از حق خود بہ نفع طرف است. ۱۰/معاوضه: عقدے است ڪہ بہ موجب آن یڪے از طرفین مالے مے دهد بہ عوض مال دیگر ڪہ از طرف دیگر اخذ مے ڪند. ۱۱/معوض: در عقد معوض مالے ڪہ از طرف ایجاب ڪنندہ دادہ مے شود معوض نام دارد ۱۲/سازش: تراضے (توافق) طرفین دعوے بر فیصلہ نزاع معین در دادگاہ و با دخالت دادرس. ۱۳/سبب: خویشاوندے است بین دو نفر ڪہ بر اثر رابطہ زناشویے بہ وجود مے آید. ۱۴/سفیه: ڪسے است ڪہ تصرفات او در اموال و حقوق مالے خود عقلایے نباشد. ۱۵/سقوط: تنزل و از بین رفتن حق را گویند. ۱۶/سڪنی: حق انتفاع هرگاہ بہ صورت سڪونت منتفع در مسڪن متعلق بہ غیر باشد، آن را سڪنے نامند. ۱۷/سلطه: عبارت است از اختیار قانونے شخص بر اشیاء یا اموال یا اشخاص دیگر. ۱۸/شخص حقوقی: عبارت است از گروهے از افراد انسان با منفعتے از منافع عمومے. ۱۹/شخص حقیقی: بہ معناے شخص طبیعے است. ۲۰/شخص طبیعی: اشخاص انسانے را گویند ڪہ موضوع حق و تڪلیف هستند. ۲۱/صداق: مهر. ۲۲/صغیر: ڪسے ڪہ بہ سن ۱۸ سال تمام نرسیدہ باشد. ۲۳/صلح: عقدے است ڪہ در آن طرفین، توافق بر امرے از امور ڪنند؛ بدون اینڪہ توافق آنها بہ عنوان یڪے از عناوین معروف عقود باشد. ۲۴/صیغه: در عقود و ایقاعات تشریفاتے الفاظ معین را گویند ڪہ عقد یا ایقاع بدون آن الفاظ صحیح نیست. ۲۵/ضامن: متعهد در عقد ضمان را گویند. ۲۶/ضمان: بہ معنے عقد ضمان است و عبارت است از اینڪہ شخصے مالے را ڪہ بر ذمہ دیگرے است، بہ عهدہ بگیرد. ۲۷/طلب: تعهدے ڪہ بر ذمہ شخصے بہ نفع ڪسے وجود دارد. ۲۸/عرف: چیزے ڪہ در ذهن شناختہ شدہ و مأنوس و مقبول خردمندان است. ۲۹/عطف قانون بہ ماسبق: یعنے حڪومت قانون نسبت بہ وقایعے قبل از تاریخ وضع و نشر آن. ۳۰/عقد: تعهد یڪ طرف بر قبول امرے ڪہ مورد قبول طرف دیگر باشد. ۳۱/علت: امرے است ڪہ بہ محض وقوع آن چیز دیگرے بدون اینڪہ تأخیرے رخ دهد بہ دنبال آن واقع شود. ۳۲/عوض: در معاملات معوض هر یڪ از دو موضوع مورد معاملہ را گویند. ۳۳/عین: اشیاء مادے مستقل. ۳۴/غش: از جرایم مربوط بہ تقلب در ڪسب است. ۳۵/غصب: تصرف در مال غیر بہ نحو عدوان. ۳۶/غیرمنقول: مالے ڪہ از جایے بہ جایے قابل انتقال نباشد مانند زمین و معدن. ۳۷/قرض: عقدے است ڪہ بہ موجب آن یڪے از طرفین عقد مقدار معینے از مال خود را بہ طرف دیگر تملیڪ مے ڪند و طرف او مثل آن را از حیث مقدار، جنس و وصف رد ڪند. ۳۸/شاهد: ڪسے ڪہ شهادت بر امرے مے دهد. ۳۹/شبہ عقد: عبارت است از یڪ عمل ارادے ڪہ قانون آن را منع نڪردہ و بدون اینڪہ عقدے منعقد شود، ایجاد تعهد در مقابل غیر ڪند. ۴۰/شخص: ڪسے ڪہ موضع حق قرار گیرد، مانند انسان و شرڪت تجارے. ۴۱/شرط: امرے است محتمل الوقوع در آیندہ ڪہ طرفین عقد یا ایقاع ڪنندہ، حدوث اثر حقوقے عقد یا ایقاع را متوقف بر حدوث آن امر محتمل الوقوع ڪنند. ۴۲/قسم: گواہ گرفتن یڪے از مقدسات بر صدق اظهار خود. ۴۳/قصد: مصمم شدن بہ انجام یڪ عمل حقوقے از قبیل اقرار، بیع و غیرہ. ۴۴/قولنامه: نوشتہ اے غالباً عادے حاڪے از توافق بر واقع ساختن عقدے درمورد معینے ڪہ ضمانت اجراے تخلف از آن، مشخص است. ۴۵/قیم: نمایندہ قانونے محجور ڪہ از طرف مقامات صلاحیتدار قضایے در صورت نبودن ولے قهرے و وصے او تعیین مے شود. ۴۶/گرو : مترادف رهن است. گرودهندہ، راهن و گروگیر، مرتهن است و گروگان عین مرهونہ را گویند. ۴۷/مؤجل: تعهدے ڪہ انجام دادن آن، مشروط بہ رسیدن اجل معین باشد. ۴۸/مأجور: بہ معناے عین مستأجرہ استعمال شدہ است. ۴۹/ماترڪ: مالے ڪہ با فوت مالڪ آن و بہ حڪم قانون بہ وارث تعلق گیرد. ۵۰/مالڪ: صاحب ملڪ، صاحب مال غیرمنقول، صاحب اراضے و صاحب سرمایہ در عقد مضاربہ. ۵۱/مالڪیت: حق ا ستعمال، بهر ہ بردارے و انتقال یڪ چیز بہ هر صورت مگر در مواردے ڪہ قانون استثناء ڪردہ باشد. ۵۲/مایملڪ: قسمت مثبت از دارایے شخص را گویند. ۵۳/متصالح: قبول ڪنندہ را در عقد صلح گویند. ۵۴/مثمن: معوض را در عقد بیع گویند. ۵۵/مجنون: ڪسے ڪہ فاقد تشخیص نفع و ضرر و حسن و قبح است.
Hammasini ko'rsatish...
آدم سالم ،آدمیه كه با خودش و با آدمهاى اطرافش در حال جنگ و ستیز نیست، درنتیجه حضورش به آدم، انرژى میده! بیشتر از اینكه انتقادگر باشه، مشوقه! بیشتر از اینكه منفى باشه، مثبته! بیشتر از اینكه متكبر باشه، متواضعه! بیشتر از اینكه بخواد خودنمایى كنه، دوست داره در یك فضاى اشتراكى، دیگران رو ببینه و همینطور خودش دیده بشه!...با آدم سالم، شما بهترین بخش وجودتون بیرون میاد...آدم سالم زیباییهارو میبینه و به زبون میاره!... آدم سالم خوش خلق هستش، مزاح و طنز خوبى داره!آدم سالم همونى هست كه میبینى، فى البداهه است!
Hammasini ko'rsatish...
‍ ‍ انواع تنهایی ✍علی امیرآبادی مترجم کتاب نیلوفر و مرداب ‌ تنهایی نوع اول: ‌ همان تنهایی ساده و فیزیکی است. مثل زمانی که می‌گوییم من در خانه تنها هستم. ‌ ‌ تنهایی نوع دوم: این تنهایی زمانی تجربه می‌شود که هیچکس از آنچه در درون ما می‌گذرد آگاه نیست.‌ (یعنی زمانیکه کسی از افکار و عقاید، احساسات، خواسته‌ها و نیازهای ما آگاه نیست.) ‌ تنهایی نوع سوم: وقتی اتفاق می‌افتد که در وضعیتی خاص باشیم و کسی نتواند به ما کمک کند. ‌ تنهایی نوع چهارم: مانند نوع سوم است با این تفاوت که کسی نخواهد به ما کمک کند. تنهایی نوع پنجم: مجموع نوع سوم و چهارم است. یعنی آدم احساس می‌کند که در راه و روشی که در زندگی دارد، کسی همراهش نیست. نوعی تک‌روی و تنهایی ‌ تنهایی نوع ششم: زمانی بروز می‌کند که احساس می‌کنیم کسی ما را دوست ندارد. به عبارتی، #معشوق نیستیم. ‌ تنهایی نوع هفتم: دقیقا برعکس نوع ششم است. زمانی است که هیچکس را دوست نداریم. به عبارتی، #عاشق نیستیم. ‌ ‌ ‌ تنهایی نوع هشتم: در ادبیات عرفانی به #خلوت تعبیر می‌شود. حالتی که انسان به هیچ انسان دیگری فکر نمی‌کند و درخواستی ندارد. ‌ تنهایی نوع نهم: همان فراق و جدا ماندن از کسی است که می‌خواهیم باشد و نیست.‌ ‌ تنهایی نوع دهم: زمانی اتفاق می‌افتد که ما از کسی یا کسانی جدا شده‌ایم و در آن جمع نیستیم؛ این نوع، بسته به شرایط می‌تواند مطلوب یا نامطلوب باشد.‌ ‌ تنهایی نوع یازدهم: زمانی تجربه می‌شود که چیزی را داریم و نمی‌خواهیم کس دیگری آن‌ را ببیند و در داشتن آن‌چیز می‌خواهیم فقط خودمان حضور داشته باشیم‌. این تنهایی مطلوب همه است. (مثل تنهایی عاشق و معشوق در مکانی) ‌ ‌ تنهایی نوع دوازدهم: احساسی در ما بوده که حالا نیست! حس نابی که قبل‌ترها نسبت به کسی یا چیزی داشته‌ایم و حالا نداریم! در این نوع تنهایی، احساسات و عواطف انسان، او را تنها می‌گذارند. این عمیق‌ترین نوع تنهایی است و #هِگِل از آن به #بیگانگی تعبیر می‌کند. ‌ ‌ تنهایی نوع سیزدهم: تنهایی #اگزیستانسیال این نوع تنهایی به دره‌ای اشاره دارد که میان انسان و هر موجود دیگری دهان گشوده است و پلی هم نمی‌توان بر آن زد. #تنهایی_اگزیستانسیال، دره‌ای است که از راه‌های مختلف می‌توان به آن نزدیک شد. رویارویی با #مرگ، ناگزیر آدمی را به آن دره راهنمایی خواهد کرد. ( توصیفی روشن از این نوع تنهایی در چند خط غیرممکن است.)‌ بیمار ِ رو به مرگی را در نظر بگیرید که افراد بسیاری هم در اطرافش هستند. آیا کسی می‌تواند همراهی‌اش کند؟!...‌ ‌ ‌ ‌ در مجموع، با سه شکل متفاوت از تنهایی روبه‌رو هستیم: ‌ ‌‌ بین‌فردی، درون‌فردی و اگزیستانسیال‌.
Hammasini ko'rsatish...
‍ تەوبەو و گەڕانەوە لە هەڵەکان پێغەمبەر (ص) دەفەرمێت: هەموو مرۆڤێک تووشی هەڵە دەبێت، باشترینی ئەوانە کە هەڵە دەکەن، ئەوانەن کە دەگەڕێنەوەو تۆبە ئەکەن. ئەوانەی کە وا خێرا لە ڕێگای خراپە دەگەڕێنەوە سەر ڕێگای چاکە. لە ڕاستیدا، ئێمە هەموومان خەتا و هەڵە دەکەین. گوناە و تاوان پلەی هەیە. گەورە یان بچووک. به گۆێرەی کەسەکان جیاوازەو فەرقی هەیە. لەوانەیە شتێ بۆ یەکێک گوناە نەبێت بەڵام بۆ کەسی تر، تاوانێکی گەورەو گرینگ بێت. لە هەموو کات و ساتێکدا، بە دڵ لە تاوانەکانمان پەشیمان ببین. خوای گەورە تۆبەو پەشیمانیمان لێ قوبووڵ دەکات و ڕێگای خەیر بەرو ڕوومان دەکاتەوە. کێ ئەتوانێت بێنێتە خەیاڵ‌یەوە رۆژێک ڕاببورێت و خەتایەکی گەورە یان بچووکی نەکردبێت؟ ئەستەمە موسڵمانێ ببێ و بێست و چوار کاتژمێر، تێپەڕێنێت و خەتا و هەڵەیەکی نەبووبێت. بۆ نموونە: به ناحەق و ناڕەوا لە کەسێک ڕووی خۆی تاڵ کات. سوعبەتێکی نابەجێ و بێ ڕێزانە دەرحەق بە مرۆڤێکی تر کە حاڵەتی بچووک کردنەوەو ئیهانەی پێوە دیار بێت، گاڵتە بە مرۆڤێک بکات و سومحەی بشکێنێ . یەکێک پرسیارێکی ببێ بە دڵ حەز نەکات ڕێنومایی بکات و وڵامی بداتەوە. پرسیاری گەورە یان بچووک. بۆ نموونە یەکێک لە شەقام پرسیارێکی بچووک دەپرسێ کە ناونیشانی فڵانە شوێن لە کۆێیە؟ تاقەتی وەستان چاوەڕێی و وڵام دانەوەیی نەبێت! دەبینێ یەکێک کارێکی خراپ ئەکات، بۆی گرینگ نەبێت. ئەڵێ: بە توون، هەر چییەکی کرد، بۆخۆی کردی. پەیوەندی بە منەوە چیە؟! لەوانەیە لە ڕۆژا، تووشێ ئەم نموونە تاوانانە ببین. قسەیەکی ناحەق، تووڕە بوونێکی ناحەق، بێ هەڵویستێەکی نابەجێ، بێ موبالاتی بە نیسبەت کێشەو گرفتی خەڵکی، خودا خۆی ئەزانێ ڕۆژێ چەنێک لەو تاوانانەمان ببێت. تاوان و گوناە تەنیا ئەوانە نیەن کە ئاشکران و هەموو کەس لێی ئاگادارن. ئەمانەش هەموویان تاوانن. سوێند بەخوا! لەوانەیە ڕۆژێ چەن تاوانی لەو نەوعە بکەین و خۆمانییش پێی نەزانین. ئەسڵەن هەست بەوە نەکەین گوناهمان کردوە. ئەرکی ئەدەب و رێز لێنانی وەکوو پێویست لەگەل باوک، لە گەل دایک بە جێ نەهێنین. لەگەل مناڵا خۆشویستی و هەڵسوکەوتی پەروەردەیی پێویست بە جێ نەهێنین. سەبارەت بە هاوڕیان هەر کەسی تر، ئەرکی خۆشویستی و دڵسۆزی و ئەمانەت و ئیخلاس بەجێ نەهێنین! لەم جۆرە تاوانانە زۆرمان هەیە. بەڵام بەداخەوە ئەوەندە لە پەروەردەو و ئاکاری ئیسلامی دوور کەوتینتەوە، لەوانەیە هیچ بیر لەوە نەکەینەوە، ئەمانە هەموو گوناهـ و تاوانن کە تووشیان دەبین. بەڵام سوپاسی خوای موتەعال ئەکەین کە درگای تۆبەی بە ڕووی هەموو بەندەکانیدا کردوەتەوە. هەر کات مرۆڤێک لە ڕابردووی، لە کردەوەی خراپی ڕابردووی، بگەڕێتەوە، بەرەو پیریەوە دێت! بەرەو رێگای ئەرینی، بەرەو خێر و سەعادەتی خۆی، لە کاتێکدا " والله غنی عن العالمین" خوا پێویستی بە ئێمە نییە کە باش بین یان خراپ. ئێمە ئاساییە، تێکڕای گۆی زەویش خراپ بن، لەم موڵکە با عەزەمەتەی خودا دا کەی دیارە ئەبێت؟ ئەسڵەن ئاوا بە خەیاڵی خۆمانا بێنین کە گۆێ زەوی ببێ یان نەبێت! بوون ونەبوونی گۆی زەوی چ کاریگەریەکی لەم گەردوونە گەورە دا هەیە!؟ لەم دونیا گەورەیەی خودایە کە بە دی هێناوە، هیچ دیاری و تەئسیر و کاریگەرییەکی نییە. گۆی زەوی ئاسانە، تەنانەت ئەگەر مەنزوومەی هەتاویش، ببێت یان نەبێت، بۆ خودا چ تەئسیر و کاریگەرییەکی دەبێت؟ خودای گەورە، نیازی بە ئێمە نییە. نە چاکەکانمان، نە خراپیەکانمان، هیچ کاریگەرییەکی بۆ خودا نییە. بوون و نەبوونمان هیچ تەئسیرێکی نییە. بۆ بەختەور بوونی خۆمان ڕێنوومایمان دەکات.
Hammasini ko'rsatish...
🌙رمضان فرصتی برای بازسازی اخلاق 💡صداقت صداقت یعنی راستی، راستگویی و صداقت در نیت، گفتار و کردار و هر چیزی. نقطه مقابل آن، دروغ گویی و دورویی است. ✅صداقت و صدق اساس دین، پایه ی ترازوی یقین و آزمایشگاه اعمال انسان است، که آیا صادق است با خود و خدایش یا خیر. 🔅صداقت در نیت یعنی اخلاص و پرهیز از ریا 🔅صداقت در گفتار یعنی راستگویی و پرهیز از دروغگویی 🔅صداقت در اعمال یعنی درستکاری و پرهیز از نفاق 🔆راستگویی و درستکاری و صداقت باعث ایجاد امنیت رفتاری در خانواده و جامعه می‌شود. 🚫دروغ و دروغگویی باعث ایجاد ناامنی و ترویج فساد در زمینه های مختلف زندگی ما می‌شود. ✅ بیایید با پیشه کردن صداقت اعتماد و آرامش را به خانواده خود و جامعه هدیه بدهیم.
Hammasini ko'rsatish...
‍ 🗞نسل هتل‌نشین... ✍ جلال معروفیان چهل سال پیش، دخترهای خانه صبح ها زود بیدار می شدند تا قبل از مدرسه رفتن، همه جای خانه را رفت و روب کرده باشد و بعد اجازه داشتند راهی مدرسه شوند. پسرها بايد يا صبح زود يا عصر، نان و مايحتاج خانه را خريد ميكردند و كارهای مردانه را در كمك پدر خود انجام ميدادند. حالا با نسلی روبرو هستیم که صبح که بیدار می شوند، از هتل خانه شان خارج می شوند. چون که والدینشان به عنوان مستخدمین "هتل خانه " همه جا را رفت وروب خواهند کرد. و با يك تلفن همه چيز درب خانه مهياست. نسلی که در برابر اتاقی که در آن می خوابد و خانه ای که در آن زندگی میکند و ظرفی که در آن غذا می خورد احساس مسئولیت ندارد؛ آیا در برابر سرزمینی که از آب وخاک آن بهره مند است حس مسئولیت خواهد داشت؟! برای این نسل، سرزمین هم چون هتلی است که می توان خورد و خوابید و ریخت و پاشید؛ از مواهب طبیعی آن بهره مند شد و بعد اگر باب میل نبود آن را ترک کرد. سرزمین هم، مثل خانه، برای این نسل، هتل است. با این تفاوت که متأسفانه مستخدم سرجهاز ندارد و همه فقط برای خوردن و خوابیدن و بردن آمده اند. این نسل را چه کسی وچه کسانی چنین تربیت کردند؟ کی بود؟ کی بود؟! اتفاقاً این دفعه، من بودم، تو بودی، ما بودیم و...همه بودند. کمی به خود بیاییم و تکانی به خودمان و این نسل هتل نشین بدهیم! گرچه به نظر من نسلی که این بچه‌ها رو تربیت کرد، فکر می‌کرد چون خودش سختی کشیده باید هرجور امکاناتی رو برای بچه‌اش فراهم کنه و این موضوع از تهیه سیسمونی برای کودک به دنیا نیومده شروع میشه و متاسفانه ادامه پیدا میکنه تاجاییکه شان والای مادر و پدری خودش رو در حد یک مستخدم برای اربابش پایین بیاره مبادا که آبی در دل فرزندش تکون بخوره... اما غافل شد از اینکه هر باغچه و مزرعه‌ای با آب زیادی فاسد میشه و به لجنزار تبدیل خواهد شد... گاهی باغبان به گیاهش بی‌آبی رو تحمیل میکنه چون میدونه اون گیاه نیاز داره چند روز بستر خشکی داشته باشه تا بتونه ریشه هاش رو توی خاک رشدبده و به حیاتش ادامه بده! امیدوارم همه ما مادرها و پدرها بتونیم به این درک برسیم که امکانات هتلی ایجاد کردن برای فرزندانمون افتخار نیست! مسئولیت پذیر کردن و قدردان بار آوردن کودکمون افتخاره!
Hammasini ko'rsatish...
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗﺬﮐﺮ ﮐﻪ: ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﻧﻌﻤﺖ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺕ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﺭﺏ؛ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﯿﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﻣﺎ قرار ده آمین یا رب العالمین🙏
Hammasini ko'rsatish...