476
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
نامه ۱۲ فروردین ماه ۱۳۹۸ علیرضا شیرمحمدعلی و برزان محمدی از زندان:
"با درود فراوان،
ما از تاریخ ۲۳ اسفند ۹۷ تا امروز که ۱۲ فروردین ۹۸ است اعتصاب غذا کردیم؛ زیرا که این زندان جای ما نیست البته باید بگویم جای هیچ یک از زندانیان این زندان در اینجا نیست، زیرا در این زندان حقوق اولیه مددجو که شامل امکانات رفاهی، بهداشتی و درمانی میشود به ایشان تعلق نمیگیرد. به کرات زندانیانی بودهاند که به خاطر نبود این امکانات اولیه جان خود را از دست دادهاند. ما ناخواسته و به اجبار در اینجا قرار گرفتهایم.
در این زندان حقوق انسانها فاقد اهمیت است و این امر باعث به وجود آمدن مشکلات عدیده از جمله مریضی و مرگ و میر مددجویان میشود. با توجه به شعارهای آزادی بیان و حقوق شهروندی انسانها به کدام مرجع باید حرفهای خود را اعلام کنیم تا مسئولین مربوطه به خواستههایمان رسیدگی کنند. چندین بار تاکنون اعلام کردهایم اما رسیدگی نشده است.
ما بدلیل نبود این امکانات و نداشتن امنیت جانی در سوییت، اعتصاب غذا کردهایم تا با این روش به بودن خود در اینجا اعتراض کرده باشیم؛ ولی سلامت جان ما هیچ اهمیتی برای عوامل زندان و روسای آن ندارد؛ حتی روز گذشته “رضا حق وردی” افسر نگهبان شیفت، خیلی صریح به ما گفت که انتهای این اعتصاب صدور گواهی فوت است. البته این جمله از ایشان با توهین به خانوادهمان نیز همراه بود و به دلایل اخلاقی از ذکر آن معذوریم.
ما با کارهای این زندان و عواملش خسته و ناامید از اعتصاب نمیشویم و ادامه خواهیم داد تا به نتیجهی مورد نظر خود برسیم.
در پایان بار دیگر اعلام میکنیم ما ساکت نمیمانیم زیرا زندگی در این لجنزار در شان ما نیست.
۱۲ فروردین ماه ۱۳۹۸
علیرضا شیرمحمدعلی – برزان محمدی".
@mamlekate
ایشون اون خانمی بود که راننده اسنپ پیادهاش کرده بود. ببینید مجبورش کردن چه توییتی بکنه!
نه که فکر کنن ما نمیفهمیم این توییت از کجا میاد، همش واسه اینه که خیلی واضح قدرت نمایی کنن؛ به همه بفهمونن تا کجا حاضرن پیش برن، که همه خفه بشن، صدایی در نیاد.
چه تلخ و دردناک.
رورُنین
به جمهوری(؟) اسلامی(؟) ایران(؟) خوش آمدید.
Farbod
@mamlekate
علیرضا شیرمحمدعلی جوان ۲۱ ساله اهل محله نازیآباد تهران که بابت فعالیت در فضای مجازی به ۸ سال حبس تعزیری محکوم شده بود، در زندان #فشافویه بر اثر ضرب و شتم توسط دو زندانی بزهکار به قتل رسید.
یه ستار بهشتی دیگه
یه مادر داغدار دیگه
@mamlekate برونسپاری
ماجرای راننده اسنپ و مسافر بدحجاب قشنگ یه کمدی احمقانه است: راننده مسافر رو وسط سفر انداخته بیرون، مسافر موضوع رو تو توییتر منتشر کرده، مسافر گفته اسنپ ازش عذرخواهی کرده، به همین دلیل ارزشیها واکنش شدید نشون دادن، راننده گفته آتش به اختیار عمل کردم، اسنپ اعلامیه داده و از راننده قدردانی کرده. دلیل این سیرک فقط یه چیزه: جمهوری اسلامی.
طبق متن قوانین جمهوری اسلامی و مقررات اسنپ (بند ۶-۱) راننده و خود اسنپ حق این رو ندارند که سرخود و دلبخواه یک قانونشکن (فرد بیحجاب) رو محاکمه و مجازات کنند. کسی که قوانین نظام و خود شرکت رو شکونده راننده (سعید عابد) و خود شرکت اسنپه. اینکه در عمل نظام حامی این قانونشکنیه بحثش جداست.
اعتراض به این پاسخنامه #اسنپ (که از عملکرد راننده دفاع کرده) سه محور جدا داره:
۱-طبق متن قوانین ج.ا. و اسنپ راننده و شرکت حق محاکمه و مجازات فرد قانونشکن رو ندارند.
۲- قانون حجاب ضدانسانیه.
۳-ساختار فاسد، تفاسیر دلبخواه، قوه قضائیه پارینهعقلی، و دستور آتشبهاختیار (در یک کلام کل نظام) اینگونه قانونشکنی* رو تایید و تشویق میکنه.
* قانونشکنی راننده و اسنپ از بدترینها است چون جامعه رو به فروپاشی و توحش مطلق هدایت میکند. قضاوت و مجازات انحصارا باید در اختیار قوه قضاییه باشه. در این منطق مثلا یه پزشک میتونه به راحتی بیماران بدحجاب رو تنبیه کنه، یا یه ساختمانساز سقف و پی خانهی مشروبخواران رو سست بسازه.
چیزی که یک حامی نظام یا نمیفهمه یا روش ماله میکشه اینه که دستور آتشبهاختیارِ خامنهای و حمایت تمام و کمال نهادها از این دستور دقیقا قلب ساختار عقلانی، ضددیکتاتوری، و ضدتوحش یک کشور رو نشانه گرفته: حاکمیت قانون.
کیخون
@mamlekate
اسنپ از راننده آتش به اختیارش که مسافر رو به خاطر پوشش پیاده کرده تقدیر میکنه
مردم تصمیم میگیرن که اسنپ رو تحریم کنن و از تپسی که متعلق به سپاه پاسدارانه استفاده کنن
این فقط یکی از آپشنهای زندگی تو ایرانه، چوب دو سر گه
قاوف
منیره خدمتی، مریم خدمتی و یسرا دلشب، سه دختر دانشآموز بودن اهل روستای «کموبازار» در دشتیاری #چابهار. دخترانی با شادیها، غمها و رویاهای خودشان. بودن اما دیگه نیستن. رفته بودن از هوتگ(گودال ذخیره آب باران) آب بردارن، غرق شدن. لعنت به جهانی که توش مزدِ گورکن بیشتر از ارزش جان و رویاهای این بچههاست
Shahram
@mamlekate