زنانگی و بدن

آلبوم عکس مهسا امینی از بازداشت تا خاکسپاری مهسا امینی توسط گشت ارشاد در تهران دستگیر شد و به گفته منابع نزدیک به او ظرف چند ساعت در حالی که به کما فرو رفته بود، به بیمارستان منتقل شد. سپس او در بیمارستان جان باخت و امروزتحت تدابیر امنیتی به خاک سپرده شد. مشایعت‌کنندگان در زمان خاکسپاری شعارهایی علیه حکومت و ناعدالتی سر دادند. https://bbc.in/3RNq5ky

#مهسا_امینی https://t.me/c/1423294915/945

سکوت ✍منصوره موسوی در ابتدا، کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود. (انجیل) و خدا مرد بود زنان رنج می‌کشیدند و مردان فیلم سکوت کرده بودند سوالات در ذهنم می‌چرخند چرا استر الکلی شده است؟ چرا دچار سل شده ولی همچنان الکل مصرف می‌کند؟ چرا خواهرش نسبت به او سرد است؟ چرا نمی‌توانند با هم کلمه‌ای رد و بدل کنند؟ چرا استر بدن برهنه خواهرش را دید می‌زند؟ موهای او را نوازش می‌کند؟ چرا لباسهای خواهرش را وارسی می‌کند؟ و درباره سکس او در سالن تاتر حساس است؟ چرا وسط سکس خواهرش و مرد پیشخدمت وارد اتاق می‌شود؟ تا صبح پشت در اتاق می‌ماند و همان جا از حال می‌رود؟ من گمان می‌برم برگمان در سومین بخش این تریلوژی از تابوی تنانه دیگری پرده برمی‌دارد؛ عشق اروتیک و هم‌جنس‌خواهانه‌ی استر به خواهرش. خواهر از او می‌گریزد و استر سودازده بر جای می‌ماند با خواهش‌های تنانه‌ای که او را غرق در تنهایی و انزوا و سکوت می‌کند. او نویسنده و مترجم است اما واژه‌ای در اختیار ندارد که آن را بگوید که باید. کش و قوسهای پر تنش و رنج‌آور و محتضرانه استر جلوی دیدگانمان بر پرده سینما(مانیتورهای خانگی) ما را دچار احساسات متناقضی می‌کند در طیفی که یک سرش ترحم است و سر دیگرش نفرت. او بین شهوت و مرگ قدم می‌زند، بین حسادت و خواهش، و در این تنش جانفرسا لال شده است. در اتاقی از هتل مردان کوتوله‌ای* زندگی می‌کنند که کارشان نمایش‌های فکاهی است، پیشخدمت هتل مرد عجیب و غریبی است که عکس‌های عجیب و غریبی به یوهان می‌دهد، در بیرون تانک‌ها در رفت و آمدند و در اتاق دیگری استر و یوهان و خواهرش در تنشی مداوم غوطه‌ ورند. و کار جهان همین قدر ساده و همین قدر احمقانه و همین قدر پیچیده و درهم گره‌خورده است. کلمه‌ها کاری از پیش نمی‌برند که نمی‌برند و گوییا خدا نه کلمه که سکوت است. *از کپی کاری جناب مهرجویی در فیلم هامون در قسمت کوتوله‌ها رنجیده‌خاطر و خشمگین شدم. #سکوت #اینگمار_برگمان #خوانش_فمینیستی_فیلم #سینمای_سوئد

The Silence 1963 @IngmarBergmanMovies

واکاوی گسست سینمایی برگمان - سینما و هنرهای نمایشی - آپاراتوس https://apparatuss.com/fauth-trilogy/

سومین فیلم از سه گانه اینگمار برگمان: The Silence 1963 سکوت یکساعت و سی و شش دقیقه #برگمان

لیلا حاتمی و کیت بلانشت در جشنواره فیلم ونیز 2022 در یکی از همین روزها لطفاً درباره این عکس جمله‌ای بنویسید (در قسمت کامنت‌ها)

فیلم #نور_زمستانی مذهب و زن ✍منصوره موسوی در ادیان مسیح و یهود و اسلام یا به عبارتی ادیان ابراهیمی زن عامل گناه و رانده شدن آدم از بهشت یا باغ عدن است (در دین مسیح، اگرچه مسیح توسط یهودیان به صلیب کشیده می‌شود و در واقع مجازات میشود که دین تازه‌ای تبلیغ می‌کند اما بلافاصله این مجازات نه خوانشی سیاسی، اجتماعی و حتی مذهبی که خوانشی فلسفی یا وجودی با بن مایه‌ای عمیقا اسطوره‌ای ارائه می‌شود. مسیح به صلیب کشیده شده است تا گناهان ما(که همان گناه ازلی و عامل رانده شدن از باغ عدن است) بخشیده شود. در مراسم عشای ربانی مسیحیان نان و شراب می خورند به علامت گوشت و خون مسیح(یک مرد) واضح است که این نماد گوشت و خون از توتم‌ها و تابوهای مهم «خوردن» است که فروید به تفصیل در کتاب توتم و تابو آورده است البته او اشاره‌تی به این مراسم ندارد و فقط به بعد اسطوره‌ای آن پرداخته است بتدریج که از جهان اسطوره‌ای فاصله می‌گیریم این اسطوره ابعاد انسانی‌تری به خود می.گیرد مثلا مقایسه کنید با خون حسین و خون بقیه شهدا که ملتی را قدرت می بخشد و سیراب می کنند) بگذریم فیلم با خطابه کشیش شروع می‌شود که بیمار است و نیاز به پرستار دارد او به حضار نان و شراب می دهد به نشانه گوشت و خون مسیح. (نمایش این مراسم توام با طنز و تلخی است) و در اتاقک پشت محراب، کشیش گویی از آسمانها قدم به زمین می‌گذارد، با دوستانش خودمانی حرف می زند، دوست دخترش برایش قهوه گرم می آورد، و زن بارداری به اتفاق شوهرش از کشیش می‌خواهد به شوهرش کمک کند تا از افکار خودکشانه دست بردارد.. و کشیش نه تنها نمی‌تواند به مرد پاسخی بدهد که هنگام حرف زدن متوجه تناقضات ذهنی خودش می‌شود اما تناقض اصلی در مراودات و رفتارهای او با زنی است که به طرز احمقانه‌ای(به زعم من) عاشق کشیش است. و کشیش به شکل‌های مختلف او را رد و طرد و حتی تحقیر می‌کند. در جایی از فیلم ارگ نواز کلیسا به زن می‌گوید برای کشیش عشق به زن با عشق به خدا درهم آمیخته شده است و او با همسر قبلی‌اش که فوت شده چنین مناسباتی داشته. فیلم همانند فیلم پیشین درباره یکی از تابوهای مهم دینی است؛ «کشیش‌ها نباید عاشق شوند»چون عشق امری هوس‌آلود و زمینی و جسمانی است. ماجرا وقتی بغرنج‌تر می‌شود که زن عاشق اعتقادی به کلیسا و مراسمش ندارد و آنها را مسخره می‌شمرد و گوییا کشیش در چهره زن جوابی را می‌یابد که قرار است او را از آسمان به زمین بیاورد. در پایان فیلم به نظر می رسد کشیش همچنان کلیسا را برکزیده است مردسالاری دین مسیح و یا به عبارتی نظام دینی کلیسا اعم از اصرار بر تجرد کشیش‌ها، عامل گناه شمردن زنها، مسیحی که بار گناه بشریت را بر دوش دارد، جایی برای «عشق و زن» باقی نمی‌گذارد خادم کلیسا نکته مهمی می‌گوید: این آیین حتی نتوانسته از مسیح حمایت کند. مسیح حتی نتوانسته حواریونش را با خود همراه کند و همه او را در شب دستگیری تنها می‌گذارند و پطرس حواری نزدیکش نیز او را انکار می کند. نتیجه این که با این خوانش، او چگونه می‌تواند بشریت را نجات دهد؟ او بر روی صلیب نیز از خدای پدر گلایه مند است که تنهایش گذاشته! خادم کلیسا اما نمی‌گوید دو زن در پای صلیب بودند؛ مریم مجدلیه و مریم مادر. وقتی یوناس خودکشی کرد زنش ماند و چهار کودک که باید بزرگشان می‌کرد. شاید اگر یوناس به جای این که دغدغه آینده جهان را داشته باشد دغدغه همسر و فرزندانش را داشت جهان جای بهتری بود اگر کشیش به جای دغدغه خون و گوشت مسیح دغدغه سلامت خودش را داشت و به جای اظهار نفرت تصنعی نسبت به زنی که او را می‌خواست دست یاری به سویش دراز می‌کرد، می دیدش، جهان جای بهتری بود اما مردان سرشان در آسمان است و خیالات بافته‌اند و در زمستان زمهریر دنبال نور بوده‌اند. نوری که در همان نزدیکی بوده، نور عشق و شیدایی کسی چه می‌داند ظاهرا فقط خادم معنای رنج را دریافته بود رنج تنهایی. رنجی که از چنین معنویت پدرسالارانه‌ای برمی‌خیزد #برگمان