🇵🇸•كآفِه رَحيـــٓــمی•🇮🇷
«خداوندا؛ مرا پاكيزه بپذير...» بدونِ صلوات کُپی نکنید؛ گرچه فوروارد بهتـر است. •رباتِ «شناس» جهتارتباط: @cafferahimi_bot •کانال کوچکتر، غیرجدیتر و اندکی روزمرّهتر: https://t.me/+7EQB4VnIkVw1YTBk
Ko'proq ko'rsatish3 594
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
-207 kunlar
-1630 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
ظهر داشت فیلمِ «غلاف تمامفلزی» رو نشون میداد که دربارهٔ جنگ ویتنام بود. [مرور تاریخچهٔ جنگهای امریکا آدم رو با تصاویر و شواهدِ عجیب و وحشتناکی مواجه میکنه. مثلاً در طی حملهٔ وحشتناکی که سربازان آمریکایی در خلل جنگِ ویتنام، در ماه مارس ۱۹۶۸ در یکی از روستاهای ویتنام شمالی به نام My Lai انجام دادن؛ بیش از ۴۰۰ غیرنظامی غیرمسلح در این روستا قتلِ عام شدن.]
این فیلم برندهٔ جوایز متعدد شده و من اولینباره که میبینم. تو یکی از سکانسها چندتا سربازِ امریکایی بالا سر یه سربازِ ویتنامی رفتن، که یکیشون میگه «به این فکر کنید که اگه اینا نبودن؛ ما کیا رو میکُشتیم؟! اینا خیلی باحالن.» و سکانسِ دیگهای که سربازِ امریکایی درحالیکه روی خرابههایی که بابتِ حملاتشون به وجود آورده نشسته میگه «ما میخوایم برایِ این چشمبادومیهایِ لعنتی آزادی بیاریم؛ اما اونا از ما متنفرن.»
همین.
اول که پیشنهاد میکنم «رُنشا» رو داشته باشید؛ هم بابتِ رفع خیلی شبهات و هم اینکه سؤالاتون رو میتونید بپرسید و با سعهصدر جواب میدن.
بعدم اینکه به مناسبت تولدِ امامرضا(ع) مسابقه گذاشتن؛ تا ۳۱ اردیبهشت فرصت دارید تو مسابقهشون شرکت کنید.🌱
Photo unavailableShow in Telegram
پارسال خیلی اتفاقی با یه نمایندهٔ اسبقِ مجلس روبرو شدم که به لحاظِ جناحی با دولتِ فعلی رقیب بود. نمایندهٔ یه شهرِ کوچیک که البته خونهش تو تهران بود! در جوابِ این سوال که «شما در این ادوارِ مختلفی که در مجلس حضور داشتید؛ دقیقا چیکار کردید؟» تقریباً به کوچهٔ چپیها زد و برایِ اثباتِ کارامدی جناحِ خودش و تخریبِ دولت(!) گوشیش رو برداشت و از نقل قولِ پسرخالهٔ فلان مسئول تا خاطراتِ صدرِ اسلام رو برام ردیف کرد. از قضا فردِ پشتِ تلفن کسی بود که بستگانش از افرادِ کارگر در یکی از کارخانههایِ احیاشده توسطِ این دولت بودن. تلفن رو قطع کرد و گفت «فعلا که دولت دستِ شماست!» انگار نه انگار من یه انسانِ معمولیِ پرسشگری بودم که حتی حرفی از جناحبندیها نمیزنه؛ گویی جلسهٔ مناظرهست! گفتم: دولتِ من و شما نداره! جناحِ من و شما نداره. آدم که انتخاب میشه؛ باید کار کنه. برای خلقِ خدا. نتیجه خیلی مهمه؛ مطالبه خیلی مهمه. اما مردمِ فرقِ فردِ کاری با یه قدرتطلبِ منفعل رو میفهمن. من که جوابم رو نگرفتم؛ اما این حُبِّ قدرته که اجازهٔ اخلاص به شما نمیده! و رفتم.
عکس؛ تزئینی و مربوط به امروز است! :)
Photo unavailableShow in Telegram
امسال هدفِ خریدن کتاب نداشتم، چندکتابِ نخواندهٔ مهم در قفسـه دارم که باید در اسرعِ وقت بخوانم. با اینحال نتوانستم از خریدِ چهار جلد کتاب بگذرم. غرفهدار گفت اگر «خونِ دلیکه لعل شد» را خواندی «اقای ایرانشهر» را هم بخوان. اما این بِین چشمم به یک عنوانِ دیگر خــورد، «دیـوانِ امام». کتاب را که ورق زدم بیاختیار گفتم:
- آن پیرِ خُمیــن که با انقلابش دنیا را دگرگون کرد و برایِ فهــمِ جهــانبینی و بینشِ سیاسیِ خودش و اَمینِ خلَفش ساعتها که نه؛ شاید سالها کلاس درس لازم است؛ چه نگاهِ لطیفی به شعر و عرفان و ادبیات و دلبرانگی داشته! و چه نگاهِ ابتر و ناقصی داریم ما.
- هیــچ دانی که منِ زار گرفتارِ توام؟
با دل و جان، سببِ گرمیِ بازارِ توام
هر جفا از تو به من رفت؛ به منّت بخرم،
به خــدا یارِ توام، یارِ وفـادار توام…
01:36
Video unavailableShow in Telegram
این قابهای «پنجرهٔ متفاوت» که از دیدارهای رهبری منتشر میشود را بسیار دوست دارم. از آن قابی که صاحبغرفه کتابی را نشان میدهد و میگوید «این گل کتابهای من است» و رهبری کتاب را ورق میزند و خلاصهای از آن را برایش بازگو میکند و صاحبغرفه ذوقزده الحمدلله میگوید و میخندد؛ تا این قاب. قبل از انقلاب این کتابها را خوانده؛ بعد از چنددهه خلاصهاش را برایِ حاضرین تعریف میکند. او واقعاً در همهٔ عرصهها صاحبنظر است!
اما آخرِ ویدیو نظر مرا جلب کرد؛ اوایل انقلاب آمده بودند تا نظرش را دربارهٔ تغییرِ نامِ کتابِ «نان و شراب» را بپرسند. میگوید «عوض کنند؟! چرا عوض کنند؟!»
سالِ ۷۰ هم میگفت اوایلِ انقلاب عدهای از افراد بیاطلاع میخواستند مقبرهٔ فردوسی را در توس خراب کنند! تا مطلع شدم، چیزی نوشتم و فوراً به مشهد فرستادم. آن را بالای مقبره نصب کردند تا کاری به فردوسی نداشته باشند.
او، هم با جریانِ روشنفکرنَمایِ ضدارزش تقابل میکند؛ هم با جریانِ مُتحجّری که تیغِ سانسورش روی نام کتابها هم سنگینی میکند. او معنایِ «خَيرُ الاُمورِ أوْسَطُها» را از بَر است، همزمان که از اصولش کوتاه نمیآید. این سیدِ باثُباتِ عزیز ما.
نظریهٔ نامحبوب.
اینکه براندازها و پیجِ مَنوتو تیتر میزنن «دعوای نزدیکان رائفیپور و قالیباف بر سرِ قدرت» و از این مثلا افشاگریها کَره میگیرن، فقط و فقط بخاطرِ اینه که اطرافیان و هوادارانِ این دو بزرگوار حتی یکبار هم خودشون رو مخاطب تذکراتِ چندبارهٔ رهبری قرار ندادن که «آنی که وارد فضای انتخابات میشود بداخلاقی نکند. در فضای مجازی به هم بد بگویند، فحاشی کنند، اهانت کنند، تهمت بزنند؛ این کارها بیبرکت میکند انتخابات را. باید خیلی مراقبت کنند؛ اگر مراعات نکنند کامِ ملت و فضای سیاسی تلخ میشود.»
و تاجایِ ممکن قبل و بعدِ این تذکرات، ذوقزده دنبالِ مخاطبِ این حرفها گشتن تا از دلِ همون هم یه بیاخلاقی رقم بزنن؛ بیاینکه یه سوزن به خودشون بزنن.
فضــایِ سیاسی انتخابات بیشتر شبیهِ یه رینگِ دعوای خیابونی بود تا یه فضای رقابتیِ سالم؛ و هوادارانِ این دونفر حتی بابتِ اول تا چندم شدنِ افراد مورد علاقهٔ خودشون هم به گیسکِشی رو آوردن. رقابت کردن و حتی این افشاگریهایِ توییتری هم آدابی داره عزیزان!
کاش حداقل، الان این تیترها رو گردنِ همدیگه نندازید.
نظریهٔ نامحبوب.
اینکه براندازها و پیجِ مَنوتو تیتر میزنن «دعوای رائفیپور و قالیباف بر سرِ قدرت» و از این مثلا افشاگریها کَره میگیرن، فقط و فقط بخاطرِ اینه که اطرافیان و هوادارانِ این دو بزرگوار حتی یکبار هم خودشون رو مخاطب تذکراتِ چندبارهٔ رهبری قرار ندادن که «آنی که وارد فضای انتخابات میشود بداخلاقی نکند. در فضای مجازی به هم بد بگویند، فحاشی کنند، اهانت کنند، تهمت بزنند؛ این کارها بیبرکت میکند انتخابات را. باید خیلی مراقبت کنند؛ اگر مراعات نکنند کامِ ملت و فضای سیاسی تلخ میشود.»
و تاجایِ ممکن قبل و بعدِ این تذکرات، ذوقزده دنبالِ مخاطبِ این حرفها گشتن تا از دلِ همون هم یه بیاخلاقی رقم بزنن؛ بیاینکه یه سوزن به خودشون بزنن.
فضــایِ سیاسی انتخابات بیشتر شبیهِ یه رینگِ دعوای خیابونی بود تا یه فضای رقابتیِ سالم؛ و هوادارانِ این دونفر حتی بابتِ اول تا چندم شدنِ افراد مورد علاقهٔ خودشون هم به گیسکِشی رو آوردن. رقابت کردن و حتی این افشاگریهایِ توییتری هم آدابی داره عزیزان!
کاش حداقل، الان این تیترها رو گردنِ همدیگه نندازید.
00:19
Video unavailableShow in Telegram
مجمعِ عمومی سازمان ملل، پیشنویسِ قطعنامه عضویت کامل «کشور فلسطین» در سازمان ملل رو تصویب کرد؛ قابلِ پیشبینی بود که امریکا و خودِ رژیم صهیونیستی رایِ منفی میدن. اما اگر هنوز در تصوراتِ مَلوسِ حقوقبشریِ ساختهٔ غرب سِیر کنید؛ سه چیز براتون قابلِ پیشبینی نبوده.
اولی همراهیِ قابلِ توجه ۱۴۳ رایِ موافق! نه صرفاً در اثرِ عذابوجدان؛ بلکه با همراهیِ اهرم فشار افکارِ عمومی ملتهایِ جهان.
دومی تشویقِ حُضار بعد از عبارتِ free Palestine نمایندهٔ فلسطین.
و سومی جنونِ نمایندهٔ رژیم صهیونیستی بخاطرِ بردن نام «کشور فلسطین» و پاره کردنِ منشور سازمان ملل متحد!
اگر قبلاً هم چهرهٔ منحوسِ این فرد رو دیده بودید؛ نباید فراموش کنید که این جماعت با سابقهٔ عیان نسلکُشی بیش از سیهزار زن، مرد، بچه و خبرنگار، بمبارانِ بیمارستانها و مدارس و تحمیلِ قحطی به انسانها که امروز بابتِ جنایات خودشــون توقع تشویق دارن؛ برایِ من و شما نسخهٔ «آزادی» میپیچیدن.
از جمله اتفاقاتِ نامبارکِ بسترهایِ مخاطبدارِ مجــازی [مثل پیج یا کانال] اینه که شما با وجودِ اینکه میبینی فردِ موردنظرِ غیرمُغرضت راهِ ارتباطی داره [اعم از شناس یا ناشناس] بجایِ اینکه تذکر، پیشنهاد و انتقادت رو به همون فرد بگی، ترجیح میدی طیِ یک متنِ مزیّن به کلماتِ قُلمبهٔ تیز؛ مقصــودِ کنایهآمیزت رو بصورتِ عمومی منتشر کنی. و این وسط بزنی یه بُرجکی رو پیاده کنی. اجازه بده این رو بذارم به حسابِ وَلَعِ دیده شدن، تشویق و لایک گرفتن از مخاطب، فوروارد شدن و از این قبیل راههایِ ارضای روانی. نه دغدغهمندی، دلسوزی و نگرانی.