cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

کتابخانه امام حسین عليه السلام

✅ کانال کتابخانه تخصصی امام حسین عليه السلام لینک: https://t.me/+QN7b2Yvid2Dwu0Co ♦️بازفرست یا بازنشر مطالبِ کانال‌ها، به معنی تایید و موافقت یا رد و مخالفت نیست!

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
1 028
Obunachilar
+2224 soatlar
+387 kunlar
+4330 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

Photo unavailable
‏عکس از عبدالحسین طالعی
Hammasini ko'rsatish...
★.𝆹𝅥݊.🕊 .𝆹𝅥݊ ּ𝆭★ 🤍؛ - - حـسـیـن‌مـن‌ڪـو! - - حاج‌حسن جمالی. ╭─┈┈ ꦿ↬@𝒔𝒆𝒓𝒂𝒕𝒆𝒉𝒂𝒈𝒉1     •┈••✾•◈◈•✾••┈•
Hammasini ko'rsatish...
- حـسـیـنمـنڪـو!.mp35.42 KB
Repost from «صراط حق»
02:05
Video unavailable
❲﷽❳ ◈ ━━ 𝐕𝐈𝐃𝐄𝐎 𝐏𝐎𝐒𝐓 ━━ ◈ ≻ همه هستی من به فدایت یا حسین! ❲☜ سایت❳ ❲☜ آپارات❳  ❲☜ یوتیوب❳ ❲☜ اینستاگرام❳ "🖇"𝐉𝐎𝐈𝐍↴ "@seratehagh1
Hammasini ko'rsatish...
5.86 MB
سخنرانی شب سوم محرم الحرام 1446 از دقیقه 54:45 https://www.youtube.com/watch?v=Es7yxskUEcY
Hammasini ko'rsatish...
مراسم شب سوم محرم الحرام ۱۴۴۶ هجری، محسن فرهمند آزاد | The Night of 3rd of Muharam 1446

محفل اینترنتی سخنرانی و روضه‌ی شب سوم ماه محرّم الحرام ۱۴۴۶ (به نیابت از دوست و برادر عزیزمان مرحوم سعید اکبری) دوشنبه، ۱۸ تیر سال ۱۴۰۳ شمسی از اذان مغرب تا ۲۲:۳۰ قرائت زیارت عاشورا: جناب آقای حاج محمدحسن پوست شور سخنرانی: جناب آقای دکتر امیرمسعود جهان‌بین ذکر مصیبت و عزاداری: محسن فرهمند آزاد لینک پخش زنده‌ی صوتی: ‏

https://kheyam.ir/embed/live/1

🏴 شهادت حضرت رقیه علیها السلام 📝محدث قمی پس از نقل خبر شهادت حضرت رقیه علیها السلام می نویسد: مضمون این خبر را یكى از اعاظم رضى الله عنه به نظم آورده و من در این مقام به همان اشعار اكتفا مى كنم. قال رَحِمَهُ اللَّه:  یكى نوغنچه اى از باغ زهرا بجست از خواب نوشین بلبل آسا  به افغان از مژه خوناب مى ریخت نه خونابه كه خون ناب مى ریخت  بگفت اى عمّه بابایم كجا رفت؟ بُد این دم در برم دیگر چرا رفت؟  مرا بگرفته بود این دم در آغوش همى مالید دستم بر سر و گوش  به ناگه گشت غایب از بر من ببین سوز دل و چشم تر من  حجازى بانوان دل شكسته به گرداگرد آن كودك نشسته   خرابه جایشان با آن ستمها بهانه طفلشان سر بار غمها  ز آه و ناله و از بانگ و افغان یزید از خواب بر پاشد هراسان  بگفتا كاین فغان و ناله از كیست؟ خروش و گریه و فریاد از چیست؟  بگفتش از ندیمان كاى ستمگر بُود این ناله از آل پیمبر  یكى كودك ز شاه سر بریده در این ساعت پدر در خواب دیده  كنون خواهد پدر از عمّه خویش وزاین خواهش جگرها را كند ریش   چون این بشنید آن مَردُود یزدان بگفتا چاره كار است آسان  سر بابش بَرید این دم به سویش چه بیند سر بر آید آرزویش  همان طشت و همان سر قوم گمراه بیاوردند نزد لشكر آه  یكى سرپوش بُد بر روى آن سر نقاب آسا به روى مهر انور  به پیش روى كودك سر نهادند زنو بر دل غم دیگر نهادند  به ناموس خدا آن كودك زار بگفت اى عمّه دل ریش افكار  چه باشد زیر این مندیل مستور كه جُز بابا ندارم هیچ منظور  بگفتش دختر سلطان والا كه آن كس را كه خواهى هست این جا  چو این بشنید خود برداشت سرپوش چُه جان بگرفت آن سر را در آغوش  بگفت اى سرور و سالار اسلام زقتلت مر مرا روز است چون شام  پدر بعد از تو محنتها كشیدم بیابانها و صحراها دویدم  همى گفتندمان در كوفه و شام كه اینان خارجند از دین اسلام  مرا بعد از تو اى شاه یگانه پرستارى نَبُد جُز تازیانه  زكعب نیزه و از ضرب سیلى تنم چون آسمان گشته است نیلى  بدان سر جمله آن جور و ستمها بیابان گردى و درد و اَلَمها  بیان كرد و بگفت اى شاه محشر تو برگو كى بریدت سر زپیكر   مرا در خُردسالى در بدر كرد اسیر و دستگیر و بى پدر كرد  همى گفت و سر شاهش در آغوش به ناگه گشته از گفتار خاموش  پرید از این جهان و در جنان شد در آغوش بتولش آشیان شد  خدیو بانوان در یافت آن حال كه پریده است مرغ بى پر و بال  به بالینش نشست آن غم رسیده به گرد او زنان داغ دیده  فغان برداشتندى از دل تنگ به آه و ناله گشتندى هم آهنگ  از این غم شد به آل اللَّه اطهار دوباره كربلا از نو نمودار 📗منتهی الآمال از لهوف منظوم ص ۱۳۴ @basoyazoohor
Hammasini ko'rsatish...
#اشعار_محرم ۴ #چهارم_محرم ◾️اشعار چهارم محرم: ▪️روضه ی جناب حر: 🥀در بین روضه خوانان و وعاظ و مدیحه سرایان اهل بیت علیهم از قدیم الایام چنان مشهور است که در  شب و روز چهارم ماه محرم الحرام، در مجالس حسینی، برخی از آنها، روضه ی جناب حر  میخوانند: بهمین مناسبت، اشعاری در این زمینه به نیت تعجیل در فرج امام زمان ارواحنافداه، تقدیم میشود: بسته در زنجیر خجلت دست و پایم یا حسین نیست غیر از تو کسی مشکل گشایم یا حسین ای خدا را چشم، من حُرّ خطاکار توام چشم پوشی کن خدا را، از خطایم یا حسین با همه جرم و خطایم ای یم لطف و کرم هست در کوی تو امیّد عطایم یا حسین گر چه از غفلت شدم بیگانه ات، راهم بده آشنایم آشنایم آشنایم یا حسین از سپهسالاری لشکر گذشتم، آمدم چهره بر پای علمدار تو سایم یا حسین کاش می مردم نمی بستم سر راه تو را یا زاوّل قطع می شد هر دو پایم یا حسین جان زهرا مادرت اوّل گناهم را ببخش بعد از آن در کوی عشقت کن فدایم یا حسین گر جدا سازد عدو با تیغ، بند از بند من از تو. نتواند کند آنی جدایم یا حسین ای که فرمودی مرا مادر بگرید در عزات آمدم مادر بگرید در عزایم یا حسین عضو عضوم عاشق زخم از دم تیغ بلاست تا تنم صد پاره گردد، کن دعایم یا حسین با چنین اشعار جان سوز و نوای آتشین شافع (میثم) به فردای جزایم یا حسین 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ای پناه همه ، بر تو پناه آوردم حرم و رو به تو با ناله و آه آوردم خجلم از تو ، از فاطمه و از زینب اشک شرمندگی خویش گواه آوردم نکند زینب دل سوخته ات نفرینم که تو را اینهمه لشکر سر راه آوردم تو حسین هستی و من حر گنهکار توام به امید کرمت ، بار گناه آوردم من از اول دل اطفال تو را سوزاندم من سر راه تو ای شه ، سپاه  آوردم کورم از خجلت عباس و علی اکبر تو چشم بگشوده به حرف تو نگاه آوردم روسیاهان همه گویند حسین است شفیع ای شفیع همه، من روی سیاه آوردم 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 زبانحال جناب حر ریاحی و جوابیه امام حسین علیه السلام 👇 حر پشیمان توأم یا حسین "دست به دامان توأم یا حسین" دست نیاز من و دامان تو کوه گناه من و غفران تو روز نخستین به تو دل باختم در دل من بودی و نشناختم توبه کنان گرچه به تاب و تبم تا صف محشر خجل از زینبم روی علی_اکبر تو دیدنی است دست علمدار تو بوسیدنی است حر ریاحی به درت آمده فطرس بی بال و پرت آمده مقتل خون اوج کمال من است تیر محبت پر و بال من است بال من از تیغهء شمشيرهاست سينهء تنگم سپر تیرهاست حال که از لطـف پذیرفتی‌ام رتبه به من دادی و حرّ گفتی‌ام از کرمِ خویش مدالم بده رخصت میدانِ وصالم بده باب تو برقاتل خود شیر داد از کرمش به خصم، شمشیر داد از تو سزد ای پسر بوتراب تا که به دشمن بدهی جام آب ای به فدای تو و آقائی ات خصم تو شرمنده ی سقائی ات گر چه خود از شطّ فرات آمدم در طلب آب حیات آمدم کاش می آوردم یک جرعه آب بر لب خشکیده ی طفل رباب العطش طفل تو کشته مرا دیشب از این غصّه نمردم چرا آه که هم گام به دشمن شدم باعث این سوزِ عطش من شدم حال اگر من به تو بد کرده ام فاطمه را واسطه آورده ام ◾️و اما جوابیه حضرت👇 ای شده از خود تهی از دوست پُر مادرت از روز ازل خوانده حُر آنکه گنه کار پذیرد منم آنکه تو را دست بگیرد منم ای به بلا گفته بلی مرحبا حرِّ حسین ابن علی مرحبا شیفتهء پر زدنت بوده ام منتظر آمدنت بوده ام باغ گل یاس شدی، مرحبا وصل به عبّاس شدی، مرحبا فخر کن ای روح رها از بدن حرّ منی حرّ منی حرّ من ای تو فروشنده، خریدار، ما دل به سر دستِ تو، دلدار، ما در پی دیدار حبیب آمدی یا که به یاریّ غریب آمدی باش که محبوب خدای منی حرّ تمام شهدای منی خون خدا خون تو را خواسته چهره گلگون تو را خواسته تا که به خون سرخ شود روی تو زینب کبراست دعاگوی تو پشت سر توست دعای همه اجر تو با مادر ما فاطمه از ادب تو به من و مادرم بود حسینی شدنت باورم گر چه مرا زخم فزون بر تن است بستن زخم سرِ تو با من است فرق تو را اهل ستم بشکنند رأس مرا بر سر نی می زنند 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 @basoyazoohor 💮زبانحال جناب حر 💮 یوسف فاطمه من حر گنه کار توام از دو عالم شده آزاد و گرفتار توام تو به لطف و کرم خویش خریدار منی من به جرم و گنه خویش خریدار توام با چه رویی به تو رو آورم ای روی خدا همه دانند که من باعث آزار توام جان ناقابل من گشته کلافی به کفم کمترین مشتری عشق به بازار توام تا لب خشک تو دیدم جگرم سوخت حسین من جگر سوختة آه شرر بار توام دوش اگر عبد خطاکار تو بودم، العفو! نگهم کن که دگر یار فداکار توام پا به سرداری لشکر زدم و برگشتم
Hammasini ko'rsatish...
👆🏻و بر ناظر بصير، واضح و لائح‌ست که تا بحال در «مقدّمه تاریخ ابن خلدون» کلمات عدیده متعلّق به یزید ملعون و جناب امام حسین علیه السّلام موجودست که ابن خلدون در آن خبث سریرت خود را ظاهر ساخته و پرده از ناصبیّت و خارجیّت خود برانداخته، چنانچه در فصل ولایت عهد گفته: "و عرض هنا امور تدعو الضّرورة إلی بیان الحقّ فیها. فالأوّل منها ما حدث فی یزید من الفسق أیّام خلافته فإیّاک أن تظن بمعاویة رضی اللّه عنه انّه علم ذلک من یزید فإنّه أعدل من ذلک و أفضل، بل کان یعذله أیّام حیاته فی سماع الغناء و ینهاه عنه و هو أقلّ من ذلک، و کانت مذاهبهم فیه مختلفة، و لمّا حدث فی یزید ما حدث من الفسق اختلف الصّحابة حینئذ فی شأنه، فمنهم من رأی الخروج علیه و نقض بیعته من أجل ذلک، کما فعل الحسین و عبد اللّه ابن الزّبیر رضی اللّه عنهما و من اتّبعهما فی ذلک، و منهم من أباه لما فیه من إثارة الفتنة و کثرة القتل مع العجز عن الوفاء به لأنّ شوکة یزید یومئذ هی عصابة بنی أمیّة و جمهور أهل الحلّ و العقد من قریش و تتبع عصبیّة مضر أجمع و هی أعظم من کلّ شوکة و لا تطاق مقاومتهم، فأقصروا عن یزید بسبب ذلک و أقاموا علی الدّعاء بهدایته و الرّاحة منه، و هذا کان شأن جمهور المسلمین و الکلّ مجتهدون و لا ینکر علی أحد من الفریقین، فمقاصدهم فی البرّ و تحرّی الحقّ معروفة، وفقنا اللّه للاقتداء بهم." ✅ درین عبارت مشتمل بر جسارت، مضامین چند مندرج گردیده که قابل عبرت أرباب خبرتست. اوّل آنکه: ابن خلدون ادّعا نموده که فسق یزید ملعون در ایّام خلافت او حادث گردیده، و غرض ازین مطلب تبرئه یزیدست از فسق در زمان ولایت عهد. دوّم آنکه: به تصریح تمام، ناظر را تحذیر نموده از اینکه گمان برَد به معاویه که او فسق یزید را می‌دانست. سوّم آنکه: معاویه طاغیه را که به نصّ نبوی داعی إلی‌النّار بود و مخازی و مطاعن او از حدّ حصر و حساب افزون ست را أعدل و افضل گفته! چهارم آنکه: گفته معاویه یزید را در أیّام حیات خود در باب سماع غناء ملامت می‌کرد و نهی می‌کرد و این أمر أقلّ از فسق‌ست و مذاهب أصحاب و تابعین در آن مختلف بود! پنجم آنکه: بار دیگر حدوث فسق یزید را مدّعی شده و گفته که هر گاه فسق یزید حادث شد صحابه در باب او مختلف شدند. ششم آنکه: به تصریح صریح، نسبت خروج و نقض بیعت به جناب امام حسین علیه السّلام و ابن الزّبیر و تابعین ایشان نموده. هفتم آنکه: نسبت به فریق دیگر صحابه گفته که ایشان از خروج و نقض بیعت یزید إنکار کردند و آن را سبب اثاره فتنه و کثرت قتل دانستند. هشتم آنکه: جمهور أهل حلّ و عقد را از قریش همراه یزید وانموده. نهم آنکه: فریق دیگر صحابه را که تاب مقاومت یزید نداشتند از جملۀ داعیان هدایت یزید و حصول راحت ازو ظاهر کرده و جمهور مسلمین را درین باب با ایشان شریک دانسته. دهم آنکه: هر دو فریق صحابه را مجتهد وا نموده و کسی را قابل إنکار ندانسته و مقاصدشان را در نیکویی و طلب حقّ معروف گفته و دعا کرده که خداوند او و أمثال او را توفیق اقتدا به ایشان کرامت کند! ادامه در مطلب بعد @fazaelvamaaref
Hammasini ko'rsatish...
#مکتب‌امامت‌پژوهی‌هند 🔍 اعتقاد سُنّیان در باب حضرت سید الشهدا علیه السّلام ✍🏻 علّامه میر حامد حسین رحمه الله: «و از جملۀ براهین حُسن اعتقاد حضرات اهل سنّت در باب جناب امام حسین علیه السّلام، کلام کفر التیام "ابن‌العربی" مالکی و أمثال اوست در حقّ آن جناب و قاتلان آن جناب، چنانچه #ابن_حجر مکّی در «منح مکّیّه» در ذکر یزید ملعون گفته: "بل قال #احمدبن‌حنبل بکفره و ناهیک به ورعا و علما یقضیان بأنّه لم یقل ذلک إلاّ لقضایا وقعت منه صریحة فی ذلک ثبتت عنده و ان لم تثبت عند غیره کالغزالی فإنّه أطال فی ردّ کثیر ممّا نسب إلیه کقتل الحسین فقال: لم یثبت من طریق صحیح أنّه قتله و لا أمر بقتله! ثمّ بالغ فی تحریم سبّه و لعنه، و کابن العربی المالکی فإنّه نقل عنه ما یقشعرّ منه الجلد انّه قال: لم یقتل یزید الحسین إلاّ بسیف جدّه! أی بحسب اعتقاده الباطل أنّه الخلیفة و الحسین باغ علیه و البیعة سبقت لیزید و یکفی فیها بعض أهل الحلّ و العقد و بیعته کذلک لأنّ کثیرین أقدموا علیها مختارین لها، هذا مع عدم النّظر إلی استخلاف أبیه له، امّا مع النّظر لذلک فلا یشترط موافقة أحد من أهل الحلّ و العقد علی ذلک!" إلخ. (یعنی #ابن_حجر گفته: احمد بن حنبل که ورع و علمش را می‌دانی، يزيد را کافر می‌دانست، و او سخن نمی‌گفت مگر در مواردی که یقین به صحّت داشت، هرچند نزد غیر او ثابت نباشد، مانند #غزالی که قائل به کفر يزيد نیست و می‌گوید: "از طریق صحیح ثابت نشده که او قاتل حسین بوده یا امر به قتل او کرده، لذا لعن و سبّ او حرام است." یا مانند "ابن‌العربی مالکی" که تن انسان از کلامش به لرزه می‌افتد وقتی می‌گوید: "حسین با شمشیر جدّش به قتل رسید" که بر حسب اعتقاد باطلش يزيد را حاکم اسلام می‌دانست و حسين را خروج‌کننده بر حاکم اسلام....) ➖ و نیز #ابن_حجر مکّی در «منح مکّیّه» گفته: «و قول بعضهم: "لا ملام علی قتلة الحسین لأنّهم إنّما قتلوه بسیف جدّه الآمر بسلّه علی البغاة و قتالهم"❗️لا یعوّل عليه.» إلخ. 📝 و منّاوی در «فیض القدیر» گفته: "قیل لابن الجوزی و هو علی الکرسی: کیف یقال یزید قتل الحسین و هو بدمشق و الحسین بعراق؟ فقال: سهم أصاب و رامیه بذی سلم من بالعراق لقد أبعدت مرماک و قد غلب علی ابن العربی الغضّ من أهل البیت حتّی قال: قتله بسیف جدّه!" 🔸و از جملۀ عجائب این است که "ابن خلدون مغربی" هم اسائه أدب را در حقّ جناب امام حسین علیه السّلام إلی أقصی الغایة رسانیده، و لهذا بعض اکابر حفّاظ سُنیّه که حظی از إنصاف داشتند مبالغه در عیب او می‌فرمودند و بعد ذکر جسارت او، به لعن و سبّ او مبادرت نمودند، چنانچه سخاوی در «ضوء لامع» در ترجمه ابن خلدون گفته: "قال: و قد کان شیخنا الحافظ أبو الحسن - یعنی الهیتمی - یبالغ فی الغضّ منه، فلمّا سألته عن سبب ذلک ذکر لی أنّه بلغه أنّه ذکر الحسین بن علیّ رضی اللّه عنهما فی تاریخه فقال: قتل بسیف جدّه! و لمّا نطق شیخنا بهذه اللفظة أردفها بلعن ابن خلدون و سبّه و هو یبکی. قال شیخنا فی «رفع الإصر» و لم توجد هذه الکلمة فی التّاریخ الموجود الآن و کأنّه ذکرها فی النّسخة الّتی رجع عنها." ازین عبارت ظاهرست که حافظ أبو الحسن هیتمی مبالغه در عیب ابن خلدون می‌نمود و بعد استفسار سبب این مبالغه افاده فرمود که او را خبر رسیده که ابن خلدون در تاریخ خود در حقّ جناب إمام حسین علیه السّلام گفته: «قتل بسیف جدّه! » و هرگاه حافظ مذکور به این لفظ نطق نمود، در عقب آن ابن خلدون را به لعن و سبّ نواخت، در حالی که گریه می‌کرد. و #ابن_حجر عسقلانی در کتاب «رفع الإصر» اگرچه گفته که این کلمه در «تاریخ ابن خلدون» که الآن موجودست یافته نشد، لیکن با این همه افاده نموده که گویا ابن‌خلدون آن را در نسخه‌ای که از آن رجوع کرده ذکر نموده است. ادامه در مطلب بعد @fazaelvamaaref
Hammasini ko'rsatish...
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.