👆🏻و بر ناظر بصير، واضح و لائحست که تا بحال در «
مقدّمه تاریخ ابن خلدون» کلمات عدیده متعلّق به یزید ملعون و جناب امام حسین علیه السّلام موجودست که ابن خلدون در آن خبث سریرت خود را ظاهر ساخته و پرده از ناصبیّت و خارجیّت خود برانداخته، چنانچه در فصل ولایت عهد گفته:
"و عرض هنا امور تدعو الضّرورة إلی بیان الحقّ فیها. فالأوّل منها ما حدث فی یزید من الفسق أیّام خلافته فإیّاک أن تظن بمعاویة رضی اللّه عنه انّه علم ذلک من یزید فإنّه أعدل من ذلک و أفضل، بل کان یعذله أیّام حیاته فی سماع الغناء و ینهاه عنه و هو أقلّ من ذلک، و کانت مذاهبهم فیه مختلفة، و لمّا حدث فی یزید ما حدث من الفسق اختلف الصّحابة حینئذ فی شأنه، فمنهم من رأی الخروج علیه و نقض بیعته من أجل ذلک، کما فعل الحسین و عبد اللّه ابن الزّبیر رضی اللّه عنهما و من اتّبعهما فی ذلک، و منهم من أباه لما فیه من إثارة الفتنة و کثرة القتل مع العجز عن الوفاء به لأنّ شوکة یزید یومئذ هی عصابة بنی أمیّة و جمهور أهل الحلّ و العقد من قریش و تتبع عصبیّة مضر أجمع و هی أعظم من کلّ شوکة و لا تطاق مقاومتهم، فأقصروا عن یزید بسبب ذلک و أقاموا علی الدّعاء بهدایته و الرّاحة منه، و هذا کان شأن جمهور المسلمین و الکلّ مجتهدون و لا ینکر علی أحد من الفریقین، فمقاصدهم فی البرّ و تحرّی الحقّ معروفة، وفقنا اللّه للاقتداء بهم."
✅ درین عبارت مشتمل بر جسارت، مضامین چند مندرج گردیده که قابل عبرت أرباب خبرتست.
اوّل آنکه: ابن خلدون ادّعا نموده که فسق یزید ملعون در ایّام خلافت او حادث گردیده،
و غرض ازین مطلب تبرئه یزیدست از فسق در زمان ولایت عهد.
دوّم آنکه: به تصریح تمام، ناظر را تحذیر نموده از اینکه
گمان برَد به معاویه که او فسق یزید را میدانست.
سوّم آنکه: معاویه طاغیه را که به نصّ نبوی داعی إلیالنّار بود و مخازی و مطاعن او از حدّ حصر و حساب افزون ست را
أعدل و افضل گفته!
چهارم آنکه: گفته معاویه یزید را در أیّام حیات خود در باب
سماع غناء ملامت میکرد و نهی میکرد و این أمر أقلّ از فسقست و مذاهب أصحاب و تابعین در آن مختلف بود!
پنجم آنکه: بار دیگر حدوث فسق یزید را مدّعی شده و گفته که
هر گاه فسق یزید حادث شد صحابه در باب او مختلف شدند.
ششم آنکه: به تصریح صریح،
نسبت خروج و نقض بیعت به جناب امام حسین علیه السّلام و ابن الزّبیر و تابعین ایشان نموده.
هفتم آنکه: نسبت به فریق دیگر صحابه گفته که ایشان از خروج و نقض بیعت یزید إنکار کردند
و آن را سبب اثاره فتنه و کثرت قتل دانستند.
هشتم آنکه: جمهور أهل حلّ و عقد را از قریش همراه یزید وانموده.
نهم آنکه: فریق دیگر صحابه را که تاب مقاومت یزید نداشتند از جملۀ داعیان هدایت یزید و حصول راحت ازو ظاهر کرده
و جمهور مسلمین را درین باب با ایشان شریک دانسته.
دهم آنکه:
هر دو فریق صحابه را مجتهد وا نموده و کسی را قابل إنکار ندانسته و مقاصدشان را در نیکویی و طلب حقّ معروف گفته
و دعا کرده که خداوند او و أمثال او را توفیق اقتدا به ایشان کرامت کند!
ادامه در مطلب بعد
@fazaelvamaaref