علی فرزانه موحد

تقدیم نگاهتون

تو را یک روز می‌بینم که از ظلمت جدا هستی تو را ای شیر در زنجیر می‌بینم رها هستی فریدون‌مهد من! ضحاک‌ها را بر نمی‌تابی سیاوش‌خاک من‌! این شعله‌ها را آشنا هستی تو از هر صخره‌ای رد می‌شوی، تاریخ می‌گوید الا زاینده‌‌‌رود من اگر اکنون نَزا هستی چه دلقک‌‌ها که دیدی در لباس شاه‌ جان دادند تو از قبل آشنا با نقش‌های برملا هستی چه بسیارند نان‌سوزان که خاکستر شدند آخر که خرمن‌دزدها را نیز سنگِ آسیا هستی تو را با ابن سیناها و صدراها کسی نشناخت تو ای از ابتدا بودن تو ای تا انتها هستی ببر در محضر فردا سلام زخمی ما را بگو این آفتاب گرم را مدیون ما هستی بگو در شب‌ترین تاریخ‌هایت زندگی کردیم بگو از غیرتِ افتادنِ ما روی پا هستی #علی_فرزانه_موحد

شناخت اساطیر ایران جان راسل هینلز قسمت دوم

شناخت اساطیر ایران جان راسل هینلز قسمت سوم آتش‌پرستی

شناخت اساطیر ایران جان راسل هینلز قسمت دوم

آغاز کتاب شناخت اساطیر ایران جان راسل هینلز قسمت اول

شناخت اساطیر ایران جان راسل هینلز قسمت اول

شناخت اساطیر ایران جان راسل هینلز

بریم کتاب بعدی؟

#دلتنگی