cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

کوردەواران

@kurdish80

Ko'proq ko'rsatish
Eron356 562Til belgilanmaganToif belgilanmagan
Reklama postlari
156
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

شعری به زبان پهلوی از ورود اسلام به کوردستان: هورمزگان ڕمان، ئاتران گژان ۱ ویشان شارده‌وه گه‌وره گه‌وره‌کان ۲ زۆر کار ئەرەب کردنه خاپوور ۳ گنای پاله‌ی هه‌تا شاره‌زور ٤ شنۆ کنێکان و دڵ بشێنا ٥ مێرد ئازا تلی ژ روی هوینا ٦ رەوشت زەردەشت مانه‌وه بێ‌که‌س ۷ بزێکا نیکا هورموز و هویچ کەس ۸ ۱-ٱتشگاهها ویران، آتشها خاموش شد. ۲- بزرگان خودشان را پنهان کردند. ۳- عرب ویرانی زیادی برجای گذاشته. ٤- از پهلە گرفته تا شهرزور. ٥- گریه دختران، تکان‌دهنده است. ٦-مردان آزاده در خون خود غلطیدند. ۷- سنت زردشت تنها ماند.(ترک شد) ۸- هورموز(خدا) به هیچ کس رحم نخواهد کرد. ئه‌م شێعره به خه‌تی پەهلەوی له بان پێستێکه‌و له سلیمانییە. له کتێب تاریخ مردوخ س، 62" هاتووه. لەوانەیە ئه‌مه کۆن‌ترین نوسراوه‌ی کوردی بێت که دۆزرابێتەوە. این متن پهلوی است و بر روی پوستی در سلیمانیه کشف شدە و در تاریخ مردوخ ص 62 بە آن اشارە شدە است و شاید کهن‌ترین نوشته پهلوی یا کوردی باشد زیرا براحتی برای کوردها قابل فهم است. @kordro
Hammasini ko'rsatish...
مطالبی در مورد کلهر 👆👆
Hammasini ko'rsatish...
كرد و توسط تيمورتاش وزير دربار لقب» رشيد الممالك« را براي مرحوم پدرم ابلاغ كرد. آن زمان تقريبا عشاير، حكومت هاي محلي داشتند. در جريان جشنهاي 2500 ساله و 21 آذر و 28 مرداد و ديگر مراسمات ملي طوايف و عشاير هر كدام با پرچم محلي خودشان حاضر مي شدند . از هر ايلي تقريبا 100 تا 200 سوار حضور مي يافت و روساي ايل نيز سخنراني مي كردند. خود من هم سخنراني داشته ام. * رابطه شما با دولت رضا خان چگونه بود؟ رابطه ما با حكومت مركزي در زمان رضا خان خوب نبود؛ به خاطر اينكه نسبت به كلهر خيلي بدبين بودو عرض كردم عباس خان قباديان از بزرگان كلهر را كه فردي سرشناس بود دستيگر و زنداني كرد. محمد رضا هم با اصلاحات ارضي - كه در زمان وزارت كشاورزي »ارسنجاني« صورت گرفت- ايل و طايفه را تقريبا متلاشي كرد. اين ناشي از اختلافاتي بود كه بين مالك و زارع به وجود آمده بود. اما دست طبيعت عاملان اين سياست را از گردونه روزگار كنار زد. مجيد خان كلهر داماد»فيض اله بيگي« هاي سقز و بوكان است. موهايش اگر چه سپيد، اما هنوز بلند است و روايتي از جواني با خود همراه دارد. قوي هيكل است و مي گويد قدش به 186 سانتي متر مي رسد. از دو همسر هفت دختر و چهار پسر دارد كه تقريبا همه ي آنان تحصيل كرده و در اروميه ، تهران، سنندج و سقز و ... پراكنده هستند. »داوود« و »سالار« و »قباد« مهندس اند و »سردار« آخرين پسرش دانشجو. خان كلهر كردستان سال 1321 در روستاي رُسَمان منطقه خور خور ديده به جهان گشود. به گهوارگي پدرش فوت شدوتحصيلات ابتدايي رادر همين روستا دنبال كرد و بعدها به سقز رفت. خود مي گويد: براي ادامه تحصيل در تنها دبيرستان شهر سقز فقط دو رشته طبيعي و ادبيات وجود داشت و من چون به رياضي علاقه داشتم به سنندج رفتم و به سفارش برادرم در منزل »ابوالقاسم خان قبادي« ساكن شدم. همانجا در دبيرستان »هدايت« كه آقاي »فريور« رياست آن را بر عهده داشت درمحله چهار باغ سنندج ادامه تحصيل دادم. من چون قوي هيكل و بلند قد بودم پرچمدار دبيرستان شدم. فريور يك روز به من پرخاش كرد كه چرا پرچم را بسته و خودت نرفته اي؟ آن موقع ما در ميداني نزديك »گريزه« به همراه دانش آموزان دبيرستانهاي ديگر تمرين رژه مي كرديم. بعد از ديپلم، رفتم تهران ودر دارالفنون ادامه تحصيل دادم. آنجا ديپلم ادبي هم گرفتم. دو سه سال در تهران در دبيرستان نظام بودم و آنجا با»يحيي خان صادق وزيري« كه دادستان كل كشور و سنندجي بود، ديدار داشتم. »صارم خان« برادر يحيي خان نيز جزو افسران توده بود كه مدتي زنداني شد. بعد مرا از دارالفنون اخراج كردند و گفتند كه تو با »يونسي «هاي بانه فاميل هستي. * واقعاًَ ارتباط فاميلي داريد؟ - بله * با ابراهيم يونسي چطور؟ منظورم همان نويسنده و مترجم نامدار هست...؟ - اصل كار همين جا بود. او پسر دايي من است. كتابهاي زيادي منتشر كرد. گفتند شما با او فاميل هستي. مرا اخراج كردند. اين حادثه به زمان رئيس ساواكي »تيمور بختيار« بر مي گردد. يونسي از افسران توده بود كه يك پايش را هم از دست داده بود و حتي در زندان در زمان محمد رضا شاه با زندانبانان درگيري داشت . همسرش آشوري است. بعد از انقلاب استاندار شد و ... پدر بزرگ مادري من و پدري ابراهيم يونسي، »كريم خان« حاكم بانه بود. او عده زيادي از روسها را در يك درگيري كشت. شخصي به نام» حبيب« كه پستچي و قاصد بين سقز وبانه بود از ميان 30 نفري كه توسط روسها دستگير شدند،‌آزاد شد. اين پستچي براي مادرم نقل مي كرد كه روسها 30 نفر از جمله كريم خان را دستگير مي كنند و با پاي پياده تا »ايروان« آنهارا مي برند. به كريم خان شير خوك »گوراز« مي دادند و از دو طرف دهانش پائين مي آمد. تا وقتي كه از دنيا رفت، در راحتي نزيست. از ميان آن 30 نفر فقط حبيب پستچي آزاد شد. كريم خان معتقد بود كه بايد بر عليه روسها مبارزه كرد چون آنها كافرند. »اصلاحات ارضي«براي مجيد خان خاطره تلخي است كه مداوم در بين سخنانش به آن اشاره مي كند. »سردار جاف« كه بعداز مرگ پدرش - داود بگ- ژنرال آجودان كشور و برادرش - »سالار جاف« - نيز نماينده پاوه در مجلس شده بود، موافق اصلاحات ارضي بودند. سردارو سالار جاف از خانواده عثمان پاشا بودند كه در زمان »عبدالكريم قاسم« وقتي عراق به هم خورد شاه ايران كمكشان كرد. اما »محمد حسن خان صادق وزيري« جزو مخالفين بود. شيخ »عثمان دورو« هم عليه سالار و سردار بود. حتي اختلافي ميان آنان درگرفت و چند نفر كشته شدند. مجيد خان نفسي تازه مي كند و آن خاطرات را اين گونه ادامه مي دهد. درهمين ايام بود كه شاه به سنندج سفر كرد. آقاي »امين« استاندار كردستان ارتشي و فارس زبان بود. به همراه »محمد رضا شاه« ارسنجاني وزير كشاورزي هم آمده بود. ما مخالف اصلاحات ارضي بوديم. شاه نياز به حمايت طوايف داشت. خيلي ضعيف بود،‌مخصوصا اين اواخر هر لحظه يك تصميم مي گرفت. مي گويند يك روز وقتي رضا خان او را ديده كه ر
Hammasini ko'rsatish...
وي تخت دراز كشيده به او گفته كه طبيعت در خلق شما اشتباه كرده تو بايد زن مي بودي و »اشرف« (خواهر محمد رضا) مرد مي شد. سالار به سردار گفته بود،‌وقتي كه شاه به تبليغ و حمايت نياز دارد، حتما ضعفي در او هست. هر چه به انقلاب نزديكتر مي شد، شاه سست تر مي شد و بي اختيار. مجيد خان در ايام جواني سوار كاري ماهر بود. آن هنگام كه »غلامرضا شاپور« برادر محمد رضا شاه« كه همسرش كرد و دختر »سلطان حسين خان« مالك ديواندره بود به منطقه آمد،‌دلباخته اسب عرب مجيد خان شد، اما آن را با خود نبرد و بعدها آن رادرخواست كرد. اكنون ديگر نه شايد از سواركاري خبري باشد كه تنها گه گاهي خان كلهر به شكار مي رود و در روستا به كشاورزي مي پردازد. پيشه اي كه به گفته ي خود بعد ازاخراج او از دارالفنون در سال 42 تا كنون بدان مشغول است. آن ايام كه ابراهيم يونسي در زندان پهلوي بود، »مجيد خان« براي آزادي او به تهران رفت، اما به گفته خود با شرايطي مواجه شد كه يونسي با زندانبانان اختلاف داشت واين امر ميسر نشد. خان و خانزاده كلهر به هنگام اين مصاحبه كه در منزل او در سقز انجام شد، بخشهايي از كتاب »ايلات وعشاير كردستان« نوشته »حيرت سجادي« را به ما نشان داد كه به مردمان كلهر در اين ديار مرتبط است. او البته به بخشهايي از كتاب انتقاد داشت و واقعيات را خود بازگويي مي كرد. روايت او از اين مردمان كه هنوز مورد احترام كلهر كردستان است، بخشي از تاريخ زنده مردماني است كه هنوز مركزيت آنها را استان كرماشان مي دانند. آن مردمان كلهر خود لهجه اي كردي به اين نام دارند واينك در ميان صاحبانش در سقز و بوكان و تكاب و ... رو به خاموشي است و نسل جديد از جمله فرزندان مجيد خان ديگر قادر نيستند بدان تكلم كنند. اما هنوز ويژگي هايي چون شجاعت، صداقت و چابكي در ميان آنان با قيست. خرده فرهنگهاي كلهري و نواي »هوره« ‌نيز بنا به گفته ي »مجيد خان كلهر« هنوز در ميان بخشهايي از اين مردمان مرسوم است. از اين رو ادعاي آن دسته از مورخين مبني بر وجود »هوره« در بخشهايي از كردستان مثل سقز و ديگر مناطق ادعايي بيهوده به نظر نمي رسد. پس لابد وقتي سخن از »هوره« در كردستان به ميان مي آيد، مراد همان نواي مردمان كلهر در اين مناطق است. از كلهر در كردستان در ميان نسل جديد نامي نيست اما اهالي تحقيق و مطالعه آنها را عميقا پوييده اند.مجيد خان كلهر هنوز در سقز نامي است و بيشتر شهروندان سقزي او را مي شناسند و حتي نشاني منزلش را نيز دارند. جوش وخروش او اينك فروكش كرده و تنها شايد مصاحبه ويادآوري خاطراتي ازاين دست،‌ايام خوش اين »خان جوان« در آن زمان را دوباره به ياد آورد. هر از چند گاهي مردمان كرماشان و لرستان با او به واسطه جايگاه او در ميان كلهر و براي كلهر گويي مرتبط مي شوند. خود نيز از بزرگاني چون» داوود خان كلهر« به نيكي ياد مي كند و مي گويد: »اردشير كشاورز« مورخ كرماشاني را مي شناسم. @kordro
Hammasini ko'rsatish...
محدوده جمعيتي ايل كلهر تنها به استان كرماشان خلاصه نمي شود. ردپايي از اين مردمان تا خوزستان نيز دنبال شده است. بنابه تاريخ مكتوب و شفاهي، خاك كردستان در سقز، بوكان و تكاب و حتي مهابادو سنندج نيز حضور آنهارا لمس كرده است. براساس روايتي كه مجيد خان كلهر براي سيروان بازگو مي كند، اين مردمان در بخشهايي از خاك عراق و شيراز و تهران نيز زيست كرده اند. مهاجرت كلهر به مناطق سقز و بوكان اما به زمان نادرشاه بر مي گردد. اين را مجيد خان كلهر به نقل از بزرگان پيشين خود مي گويد. نادر به منظور دفاع از مرزها، مردمان كلهر را به اين مناطق كوچ داد. نخستين خان كلهر به هنگام مهاجرت آنان»فتاح بگ« بزرگ بود. در پس او »آقا رضا بگ« و سپس »فتاح خان« و »حسن خان«، و »سنجر خان كلهر« در حوزه حكومتي كلهر در كردستان حكم رانده اند. مجيد خان در پس سه برادر اخيرخود »خان« شد. حاكميت او بر كلهر گرچه در اين مناطق در سال 57 رسميت يافت اما پيش از اين نيز به دليل ذكاوت و هوشياري و بهره از علوم زمان تا حد ديپلم رياضي وادبي مورد احترام دو برادر ارشد خود بود و سخن او رواج داشت. »خانزاده« و آخرين »خان« كلهر اينك ساكن شهر سقز است و در سن 63 سالگي ايام را سپري مي كند. هنوز جوان مي نمايد وموهاي بالا رفته و پشت گرفته كه به سپيدي تمام مي گرايد، حكايت ها براي گفتن دارد. سال 42 به علت آنچه كه در اين مصاحبه عنوان مي كند، از مدرسه دارالفنون اخراج شد،‌به كردستان بازگشت و در روستاي »رُسَمان« تا امروز كشاورزي پيشه كرده است. آن گونه كه او نقل مي كند جمعيت كلهر در سقز در روستاي »رُسَمان« ، »خانه ميران«، »دره قبله«، »قتلو«، »شيخله«، »قشلاق امين بگ«، »خور خوره«، »تيلكوه« و »سرشيو« و ... پراكنده اند. در شهربوكان محله اي به نام »كلهر«‌وجود دارد. در مناطقي چون تكاب (افشار) ، مهاباد، كرفتو، كروز، قاشق، باغ، بيتولي و خارخار نيز كلهر وجود دارد و حتي ادبيات كلهري هنوز در ميان برخي از آنها رايج است. مجيد خان مي گويد:‌من حتي برخي اهالي كلهر در كردستان عراق را مي شناسم. در »سليمانيه« هم حضور دارند ودر شهر »كلار« نيز »احمد كلاري«‌هنوز خان مردمان كلهر آن ديار است. كلهر اما در كردستان ايران عمدتا بامركزيت سقز پيوستگي داشته اند. هم اكنون اسنادي از تاريخ به جاي مانده كه نشان مي دهد »آقا رضا خان« برادر بزرگ مجيد خان با لقب »رشيد الممالك« از سوي محمد رضا شاه به رسميت شناخته شده است. كلهر درتكاب و بوكان زود شهرنشين شدند و آن گونه كه خان امروز كلهر در سقز مي گويد:‌ارتباط عشايري با بزرگان كلهر داشته و تحت نظر آنها بوده اند. مجيد خان در مصاحبه اش به نكات جالبي درباره تغيير فرهنگ مردمان كلهر اشاره مي كند. بنابه روايت او مهاجران كلهر در ابتداي ورودشان به سرزمين كردستان شيعه مذهب بوده اند، اما تحت تاثير اكثريت و ازدواج با بوميان به مذهب »اهل سنت« گرايش پيدا كرده اندو حتي عده اي از آنان هنوز خود را شيعه مي پندارند، اما آن را آشكار نمي كنند. زبان در ميان اين مردمان نيز بنا به گفته ي اين كردزاده كلهر دچار تحولات فراواني شده است،‌به گونه اي كه اكنون ديگر لهجه اي به نام »كلهري« در ميان اين مردمان ديده نمي شود. اكثريت زبانشان به كردي سوراني تغيير يافته است. اگر چه بنابه گفته مجيد خان، اكنون عده اي از اين مردمان در تكاب ويا ديگر مناطق كردستان ايران به زبان كلهري سخن مي گويند، اما خان كلهر در اين ديار خود امروز به صورت نامحسوس و لكنت گونه كلمات كلهري را به زبان جاري مي كند و تنها اشعار كلهري فولكلور كه به لحاظ شهرت حتي به ميان صاحبان ديگر لهجه هاي كردي نيز راه يافته است، به ياد مي آورد. او هنوز به كشاورزي علاقه دارد و خود بيل به دست مي گيرد. شكار به شيوه سنتي همراه تازي را دوست دارد و به هنگام اين مصاحبه نيز گفت كه چند روز پيش از شكار برگشته است. توله هاي سگ پشمين و تازي شكار هنوز در حياط شهري او حيات دارند. آغاز شهرنشيني اين مردمان در سقز براساس روايت مجيد خان به دوره اصلاحات ارضي بر مي گردد، دوره اي كه او از آن به عنوان اصلاحات كذايي و سياست »تفرقه بيانداز و حكومت كن« ياد مي كند. حاكم سابق و خان امروز كلهر از ميزان جميعت كلهر در اين مناطق اطلاعات دقيق ندارد اما او تعداد خانواده هاي كلهر را چهار تا پنج هزار تخمين مي زند. اودر تشريح اهميت مردم كلهر و نقش آنها در تاريخ سياسي - اجتماعي ايران در زمان حكومت پهلوي اين گونه روايت مي كند: وقتي مرحوم»‌عباس خان قباديان كلهر« كه نماينده كرماشان در مجلس شوراي ملي بود، مجلس راتعطيل كرد، رضا خان او را دستگير كرد و همراه برادرش »خسرو خان« به مدت 10 سال آنان را زنداني كرد و بعد از شهريور 20 آزاد شدند. در دوره محمد رضا شاه ،‌او از روساي عشاير و طوايف مي ترسيد و مبادا »فتاح خان« پدرم با توجه به نفوذي كه در منطقه داشت،‌اغتشاش يا بي نظمي ايجاد و ادعاي حكومت كند، فرماني صادر
Hammasini ko'rsatish...
مناڵ کرماشان 😘😍 کرماشانیگم کوردی زووانم 😘 اختصاصی کوردەواران @kordro
Hammasini ko'rsatish...
1.87 MB
سال 1957 پزشکان آمریکا کشف کردند که لیمو ترش با آنتی اکسیدان بالا، ضد تمامی سرطانهاست، اما به ضرر جامعه پزشکی بود پس فاش نشد! لیموترش 10/000 هزار بار قوی تر از شیمی درمانی است @kordro
Hammasini ko'rsatish...
ایا لرها کورد هستند؟ ئاکو جلیلیان هساره – اینكه برخی زبان یك ملت را تا حد یك لهجه و حتی كمتر می‌دانند دلایل مختلفی دارد و نیازی نمی‌بینم در این زمینه و در این گفتار به آن بپردازم در این اواخر مقالات و نوشته‌هایی از جانب دوستان و غیردوستانی می‌خوانم كه به نظر من جز تحریف افكار عمومی و تحریف تاریخ و متشنج كردن فضای فرهنگی، چیز دیگری نمی‌تواند باشد و جالب‌تر آنكه برخی از اهالی دستگاه رسانه‌ای بدون كمترین توجهی به جایگاه و پایگاه علمی نویسنده یا حتی براساس رسالت رسانه‌ای خود؛ از مقاله‌نویس نمی‌خواهد كه منابع و استنادات خود را ارایه دهد و مقاله‌ی آنان‌را چاپ می‌كنند و برای فرار از بار مسئولیت خود؛ می‌فرمایند: “نقد و نقطه نظر خودتان را بفرستید ما موظف به انتشار آن هستیم” كه به شخصه بر این باورم كه ایراد وارده متوجه مدیرمسئول یا صاحب رسانه‌ است كه هنوز كیفیت و كمیت مقاله و نقد و تحلیل را در سطح كاربردی آن نمی‌داند و از عواقب نشر چنین نوشته‌هایی بی‌اطلاع است. لذا به دوستان مقاله‌نویس و تحلیلگر و دستگاه رسانه‌ای پیشنهاد می‌كنم بدون مدرك و سند معتبر وارد حوزه‌ای كه در آن تبحری ندارند نشوند. از آقایان اسما زبان‌شناس و جامعه‌شناس گرفته تا تحلیلگران مسائل سیاسی و … در اینجا مسئولیت و كاردانی مسئولین رسانه؛ اعم از روزنامه‌ و شنیداری و دیداری مشخص می‌شود كه آیا از اصول حرفه‌ای خود تخطی كرده‌اند یا خیر. آیا هر شخصی می‌تواند مقاله‌نویس یا تحلیلگر مسایل اجتماعی و تاریخی و زبانی و … باشد؟ مطمئنا اگر شخصی دارای این توانایی‌ها باشد بخوبی می‌داند كه بایستی فهرست منابعی ارائه كند نه اینكه هرچه به مذاقش خوش بیاید بنویسد و برای جایی بفرستد كه اگر هم چنین شد؛ ارباب جریده اگر بر اصول كار خود مسلط باشد، بدون ارائه‌ی فهرست منابع آن‌را چاپ و نشر نخواهد كرد. در این اواخر هجمه‌ای علیه بخش عمده‌ای از گویشوران حوزه‌ی زبان كوردی شكل گرفته‌ است كه جای بسی تاسف است و برخی از رسانه‌ها و نشریات كوردی با دامن زدن به هجویات شبه مقاله‌نویس‌ها و شبه تحلیلگرها باعث انشقاق و كاتالیزه كردن روند واگرایی زبانی شده‌اند. در چند سال گذشته چندین مقاله درباره‌ی اقوام كورد منتشر شده‌ است كه برآیند آن تخریب زبان و فرهنگ و تاریخ مشترك این ملت بوده است و مستقیما “لك‌”ها و “لر”ها و “شبك”‌ها و “هورامی”‌ها و “گوران”‌ها را مورد هجمه‌ قرار داده‌اند. به‌ جرات می‌توانم بگویم زبان كوردی با همه‌ی گویش‌هایش هیچ تهدیدی علیه زبان یا فرهنگ خاصی نیست و برعكس همیشه از جانب دیگران مورد تهدید و تحقیر قرار گرفته است. آیا براستی لك‌ها و لرها و كورد هستند؟ برای پاسخ به این پرسش و مقالاتی كه در برخی نشریات و حتی كتب منتشره در این باره به چاپ رسیده است چیزی از خودم نمی‌نویسم جز اینكه می‌گویم كه : در این چندین سال كه در زمینه‌ی گردآوری واژه‌گان كوردی و فرهنگ‌نویسی مشغولم هیچ كجا را كوردتر از لورستان و ایلام و كرماشان ندیده‌ام تو گویی سیلابی از بالا به‌راه افتاده است و تمام تاریخ كورد را در این قسمت تلمبار كرده است اما به دلیل بی‌توجهی متولیان امر فرهنگی و به قول گفتنی “سایر اقوام” زیر لایه‌هایی قطور زنده بگور شده‌اند و تنها به سطوری از منابعی اشاره می‌كنم كه اعتبار آن‌ها بسیار بیشتر از نویسندگان مقالات آنچنانی است. مردمان “لك” و “لور” در اصل کورد كرمانج هستند و هنوز بسیاری از واژه‌گان كرمانجی در گویش لكی و لری هست و بویژه از نظر فونتیكی و ساختار جمله، فونتیك و ساختار منطقه‌ی اصلی خود را حفظ كرده‌اند. جغرافیای لك در كشور ایران عبارت است از بخشی از هلیلان در استان ایلام و زردلان و بلوران و رومشكان و دلفان و سلسله و بیرانوند در استان لورستان كه تاریخی مشخص دارند. در كتاب (تاریخ ایران از سلوکیان تا فرو پاشی دولت ساسانی) سخن از چند شهر به میان می‌آید و می‌نویسد: … یکی از این شهرها “وه‌اردشیر” نام داشت که‌ احتمالا نخستین پادشاه‌ ساسانی آن را برآورده‌ بود، شهر دیگر که‌ وه‌آنتیوخ خسرو یا (رومگان) خوانده‌ می‌شده‌ برآورده‌ی خسرو یکم بود و اسرای جنگی انتاکیه‌ را در آنجا نشیمن دادند، درست مانند گندیشاپور که‌ شاپور یکم آنرا بساخت و اسرای رومی را در آنجا مسکن داد.[۱] در همین كتاب و در صفحه‌ای دیگر می‌خوانیم: … خسرو در بازگشت به‌ عراق، شهر تازه‌ای نزدیک تختگاهش از روی نمونه‌ انتاکیه‌ برآورد که‌ آنرا “وه‌آنتیوک خسرو” (بهتر از انتاکیه‌ خسرو این را برآورده‌) نامید و اسرایی را که‌ @kordro
Hammasini ko'rsatish...
🍂🌸🍂🍂 🌸🍂 🌸 🌸این بار مدیر #آمد_نیوز و توهین به دوستداران #زبان_مادری 🍃چرا #اصل_15 #قانون_اساسی اجرا نمی شود؟! 🔷 #در_بعضی_از_کشورهای_جهان #چند_زبان_رسمی وجود دارد. 🔶 #بە_نام_خدای_اقوام_و_ملل چندروز پیش (ف.م.سخن)در کانال #آمد_نیوز نوشت:کسانی کە دم از تدریس بە زبان مادری می‌زنند، تجزیە‌طلبند و اهداف دیگری در سر دارند.. او می‌گوید چون اقوام مختلف در جای‌جای ایران زندگی می‌کنند پس نمی‌توان زبان مادری را در استان‌های مختلف ایران آموزش داد. بعد لرستان را مثال می زند که اگرفردی ترک زبان در لرستان باشد مجبور است لری یاد بگیرد. باید گفت: مگر چند نفر ترک در لرستان زندگی می‌کنندکه باید کُل را فدای جزء کرد؟و بعد می‌گوید راە‌حلش سادە است وآن تدریس زبان مادری به صورت خصوصی ست. جالب است که این شخص نمی‌داند هزینه‌های زندگی مردم به حدی زیاد است که مجالی برای چنین مخارجی نمی‌ماند. گذشته از اینکه معلم خصوصی این زبان از کجا پیدا شود. وقتی زبان مادری تدریس نمی‌شود چطور برای آموزش زبان فارسی بودجه می‌دهند اما ما باید از جیب خودمان پول بدهیم تا کودکانمان زبان مادری را علمی یاد بگیرند؟! جالب است بدانید ما همین الان هم چنین اختیاری داریم و به دستور و سفارش هیچ دایه دلسوزتر از مادری نیاز نداریم. مراد از آموزش زبان مادری تحصیل وتدریس از دوره ابتدایی تا پایان دکتراست نه یادگیری چندلغت و قصه کودکانه.. لازم به یادآوری است که تحصیل ازدوره ابتدایی تاپایان دوره متوسطه طبق قانون رایگان است.. برخی می‌گویند این فرد(ف.م.سخن)سلطنت‌طلب است. من هیچ‌گاه از سلطنت‌طلب‌ها خوشم نیامده است. آنان هیچ فرقی با دیگران ندارند. آن‌ها مانند حکام عرب عراقند(نە مردم آن..)کە هرکدام صدامی هستنددر لباس... برخی هم می‌گویند که ایشان فرزند صدام است اگر چنین است باید فاتحه آمدنیوز را پیشاپیش خواند. درکشوری که به یکی از اصول قانون‌اساسی احترام نمی‌گذارند و آن را اجرایی نمی‌کنند باید هم بیگانگان بیایند و.... من نمی‌دانم چرا دولت جمهوری اسلامی ایران این کار را نمی‌کند؟ آیا از این می‌ترسد که به امنیت ملی ضربه بخورد؟ اگر چنین است مطمئن باشند که توجه ویژه به زبان فارسی و بی‌مهری به زبان اقوام مختلف در ایران، امنیت ملی ضربه‌ی مهلک‌تری خواهد خورد که در درازمدت نتیجه آن آشکار خواهدشد. و اما سخن آخر؛ نخست اینکە از مدیر محترم آمدنیوز می‌خواهم که کمی زبانشناسی بخواند... دوم اینکه قانون اساسی کشورها را مطالعه کند تا بداند در بعضی از کشورها چند زبان رسمی وجود دارد و درایران هم می‌شود زبان‌های کردی ، ترکی و.. بطور رسمی درمدارس ودانشگاه تدریس ودر مکاتبات محلی از آنان استفاده کرد وسوم اینکه از دولت جمهوری اسلامی می‌خواهم که اصل شریف 15قانون اساسی را اجرا کند. والسلام #دکتر_احمد_زینی_وند_ایلامی(تکا) 🍂🌸🌸🍂🍂🍂🍂🌸🌸🍂🍂
Hammasini ko'rsatish...
کانال فاشیست و ضد مردمی امدنیوز در پستی با حق تدریس به زبان مادری مخالفت کرده و هر کورد , ترک , عرب , گیلک , بلوچ و ... را که خواهان تدریس به زبان مادری باشد را تجزیه طلب و خائن خطاب کرده این در صورتی است که اصل 15 قانون اساسی تدریس به زبان مادری را حق همه میداند و در بعضی کشورها چند زبان رسمی وجود دارد کانال امد نیوز گفته که مشکل تدریس به زبان مادریو حل میکنه مدیر نژاد پرست و فاشیست امد نیوز باید بداند هیچ جایی در دل مردم ندارد و هیچ کورد یا نژاد دیگری علاقه ای به رضا لعنوی ندارد مدیر کانال امد نیوز شما در حدی نیستین که بخواین خط و نشان بکشین و ما اجازه فاشیست بازی نمیدهیم من پیشنهاد میکنم زیپ دهنتو ببندی به اندازه کافی منفور و مزخرف هستین پس بیشتر از این خودتو خراب نکن صحبتهایی هست که شما پسر صدام هستی پس در مورد ایران حرف نزن چون ایرانی نیستی @kordro
Hammasini ko'rsatish...
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.