348
Obunachilar
-224 soatlar
+127 kunlar
+3430 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
تفاوت آدمها و انسان ها:
آدم ها زنده هستند ،
انسان ها زندگی میکنند!
آدم ها میشنوند ،
انسان ها گوش می دهند!
آدم ها میبینند ،
انسان ها عاشقانه نگاه می کنند!
آدم ها در فکر خودشان هستند ،
انسان ها به دیگران هم فکر می کنند!
آدم ها میخواهند شاد باشند ،
انسان ها می خواهند شاد کنند!
آدم ها ، اسم اشرف مخلوقات را دارند؛
انسان ها ، اعمال اشرف مخلوقات
را انجام می دهند!
آدم ها انتخاب کرده اند که آدم بمانند؛
انسان ها تغییر کردن را پذیرفته اند
تا انسان شوند!
آدم ها و انسان ها هردو انتخاب دارند،
اینکه آدم باشند یا انسان، انتخاب
با خودشان است.
نیازی نیست انسان بزرگی باشیم،
انسان بودن خود نهایت بزرگیست...
انتخاب شما چیست؟!
می خواهید یک آدم معمولی
باشید یا یک انسان...؟
@eshgvskot🌸
.
و به قول جناب محمود درویش:
"ده تا دوستت دارم
هشت تا برای تو
یکی برای خنده ی تو
و دیگری برای صدای تو
اما واژه ها عاجزند از چشمانِ تو" ❤️🔥
.@eshgvskot🌸
در من کسی جان میدهد هر شب
با خاطراتی سرد و تکراری
دیوانه جان کی میشود اصلا
از حال و روزم دست برداری...؟
من از تو و این زندگی سیرم
بر باد دادم آشیانم را
میخواستم پَر وا کنی در من
آبی ندیدی آسمانم را...
ویرانه ها را خوب میفهمم
استادِ ماندن زیرِ آوارم
لبخند بر لب میزنم اما
دردِ وخیمی در سرم دارم
دردِ وخیمِ در سرم هستی
احساسِ پوچی بینِ اشعارم
پلکی بزن پیش از عبورت یک
مُردن به چشمانت بدهکارم ...
دلبستگی طعمِ گَسی دارد
با بغض های قصه درگیری
دستت که از دستش جدا باشد
دستِ خودت را هم نمیگیری ...
ما را به جرمِ عاشقی کُشتند
با چوبه ای از جنسِ ویرانی
حتما تصور میکنی خوبم !
افسوس اصلش را نمیدانی...
مریم قهرمانلو
@eshgvskot🌸
ما در قبال عشق کم آوردیم
ما درد های مشترکی داریم
مثل گلی خزان زده پژمردیم
ما درد های مشترکی داریم
باور نداشتیم شکستن را
سنگی نشست در دل مان آرام
آئینه ای شدیم و ترک خوردیم
ما درد های مشترکی داریم
درد از زبان شعری مان جاری
لبخند می زدیم به ناچاری
هرگز به روی خویش نیاوردیم
ما درد های مشترکی داریم
می خواستم تو را و نمی گفتم
حسی نداشتی و نمی گفتی
ما خون دل بخاطر هم خوردیم
ما درد های مشترکی داریم
با عشق، مست کرده و جنگیدیم
صد بیستون شکسته و آخر سر
با تیشه ی حماقت خود مردیم
ما درد های مشترکی داریم...
#امیر_تقیلو
@eshgvskot🌸
Photo unavailableShow in Telegram
همه در تلاش برای پيدا كردن انسان درست هستند،
اما هيچ كس در تلاش برای انسانِ درست بودن نيست!
از خودمان آغاز كنيم
@eshgvskot🌸
آری اگر نه عشق، من و تو همین و بس
آمیزه ای ز گردش گرد و غبارها
آری آگر نه سمحه همان عشق هم همان
این شعر هم همان و هم از این قرارها
جبر است در وجود جهان جبر شد که من
اینگونه در وجود جهان با تو بنگرم
جبر آمدست بر سر من تا کنار تو
بر ما زنند بانگ که بی اختیارها!
من چیستم من آنکه به موی تو زنده ام
یا مرده هر که بند از آن گیسوان برید؟
دست نوازش من و موی مجعّدت
باری نوک خمیده ی انجیر خوارها
نیروی ناشناخته ای لمس دست تو
موجیست در هوا ضربان صدای تو
تن پوش نازک تو و تعریف های خشک
من درصدد که بگذرم از این حصار ها
شاید میان بارش تند شهاب ها
مویت شبی ز خوشه ی پروین رسیده است
چشم تو از سحابی جبار آمده
شاید شبی به همت دنباله دارها
دنیا توهم است، همین قدر کافی است
عشقم به تو(فضای شگفتی که خالی است)
ای خالی شگفت من ای وهم دلپذیر
نسبتی است بین شما و سه تارها؟
هان این توهمی که شبیه تو بود و هست
هر چند هیچ غایت زیبایی من است
هان استوا و تاج بلورین بر سرت
چتری گیسوی تو و نصف النهارها
میخواستی که بشنوی از آرزوی من؟
غیر از همین که بر سرم آمد چه آرزو؟
در ذره ای من و تو و دنیا کنار هم
ناگه وقوع حادثه ها انفجارها!
#سید_مهرداد_شبیری @eshgvskot🌸
با گمان عشق دل بستم به مهر این و آن
با تو و تنهاییات ای دل چهها کردم ببخش
#فاضل |
@eshgvskot🌸
به لب هایم مزن قفل خموشی
که در دل قصهای ناگفته دارم
ز پایم باز کن بند گران را
کزین سودا دلی آشفته دارم
منم آن مرغ ، آن مرغی که دیریست
به سر اندیشه ی پرواز دارم
سرودم ناله شد در سینه ی تنگ
به حسرت ها سر آمد روزگارم
#فروغ_فرخزاد
@eshgvskot🌸