ردیف آوازی
Ko'proq ko'rsatish
Mamlakat belgilanmaganTil belgilanmaganToif belgilanmagan
349
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
درود بر همراهان عزیز
قابل توجه
اگر شخصی از تلگرام بنده یا اکانت و تصویر و نامم از شما عزیزان در خواستی مطرح کرد آگاه باشید که از طرف من نیست.
Repost from آلبوم های استاد شجریان
#ردیف ابوعطا
اجرای محمدرضا #شجریان
معرفی گوشههای خوانده شده:
درآمد (۰۰:۰۰ تا ۲:۳۹)
من از تو صبر ندارم که بی تو بنشینم
کسی دگر نتوانم که بر تو بگزینم
بپرس حال من آخر چو بگذری روزی
که چون همیگذرد روزگار مسکینم
درآمد دوم (۲:۳۹ تا ۴:۱۰)
ندانمت که چه گویم تو هر دو چشم منی
که بی وجود عزیزت جهان نمیبینم
حجاز (۴:۱۰ تا ۶:۳۷)
چو روی دوست نبینی جهان ندیدن به
شب فراق منه شمع پیش بالینم
ضرورتست که عهد وفا به سر برمت
وگر جفا به سر آید هزار چندینم
(۶:۳۷ تا ۸:۱۹)
بگرد بر سرم ای آسیای دور زمان
به هر جفا که توانی که سنگ زیرینم
رامکلی (۸:۱۹ تا ۱۰:۵۴)
بلای عشق تو بر من چنان اثر کردست
که پند عالِم و عابِد نمیکند اثرم
قیامتم که به دیوان حشر پیش آرند
میان آن همه تشویش، در تو مینگرم
سیخی (۱۰:۵۴ تا ۱۴:۱۲)
ز دستم بر نمیخیزد که یک دم بی تو بنشینم
بجز رویت نمیخواهم که روی هیچ کس بینم
من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم
که چون فرهاد باید شُست دست ازجان شیرینم
چهارپاره (۱۴:۱۶ تا ۱۶:۵۸)
چه شود به چهرهٔ زرد من نظری برای خدا کنی
که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی
تو شهی و کشور جان تو را تو مهی و جان جهان تو را
ز ره کرم چه زیان تو را که نظر به حال گدا کنی
تو کمان کشیده و در کمین، که زنی به تیرم و من غمین
همهٔ غمم بود از همین، که خدا نکرده خطا کنی
گبری (۱۶:۵۸ تا ۱۸:۲۵)
اگر مستم من از عشق تومستم
بیا بنشین که دل بردی زدستم
ای گم شده دل کجات جویم
غم نهانی به که بگویم
(۱۸:۲۵ تا ۱۹:۳۸)
ترا نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد
ای گم شده دل کجات جویم
غم نهانی به که بگویم
لیلی و مجنون (۱۹:۳۸ تا ۲۱:۱۶)
یا رب به خدایی خداییت
وانگه به کمال کبریاییت
از عمر من آنچه هست بر جای
بستان و به عمر لیلی افزای
پرورده عشق شد سرشتم
بیعشق مباد سرنوشتم
خسرو و شیرین (۲۱:۱۶ تا ۲۳:۵۳)
به دشت افتاده مجنون زار و دلتنگ
چو سیل آورده چوبی در بن سنگ
به شب از آتش آه شرر بار
نماید بود و در دامان کوهسار
(۲۳:۵۳ تا ۲۵:۴۷)
سحرگاهان چو برق از جای می جست
کمر چون نی به عزم ناله می بست
نبودی گر دو چشم اشکبارش
نبودی فرق با مشتی غبارش
مثنوی (۲۵:۵۳ تا آخر)
در هوایت بیقرارم روز و شب
سر ز پایت برندارم روز و شب
روز و شب را همچو خود مجنون کنم
روز و شب را کی گذارم روز و شب
جان و دل از عاشقان میخواستند
جان و دل را میسپارم روز و شب
تا نیابم آن چه در مغز منست
یک زمانی سر نخارم روز و شب
تا که عشقت مطربی آغاز کرد
گاه چنگم گاه تارم روز و شب
ای مهار عاشقان در دست تو
در میان این قطارم روز و شب
زان شبی که وعده کردی روز بعد
روز و شب را میشمارم روز و شب
بس که کشت مهرجانم تشنه است
زابر دیده اشکبارم روزوشب
فایل صوتی از طرف محمدهاشم احمدوند
AUD-20210401-WA0003.mp34.39 MB
مثنوی ماهور
استاد محمد رضا لطفی تار
استاد شهرام ناظری آواز
شعر مولانا
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.