ایرج شهبازی
کانال رسمی ایرج شهبازی معلم زبان و ادبیات فارسی ارتباط با ما: ۰۹۱۲۴۲۳۵۳۸۹ [email protected] وبسایت : irajshahbazi.ir فهرست سخنرانیهای موجود در کانال https://t.me/irajshahbazi/3900
Ko'proq ko'rsatish15 567
Obunachilar
+924 soatlar
+497 kunlar
+28330 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
Repost from از زبانِ ذَرّه / ایرج رضایی
"نقل است که وقتی به دیهی رسید. آنجا زاهدی بود در خود مانده و دِماغی در خود پدید کرده. شیخ او را به دعوت خواند. او اجابت نکرد، گفت: "من زاهدم و سی سال است تا به روزهام و خلق دانند که چنین است." شیخ گفت: برو غربالی کاه بدزد تا از خود برهی!"
▪️چشیدن طعم وقت: از میراث عرفانی ابوسعید ابوالخیر، با مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ص 110.
زاهدان، چنان که میدانیم، در تاریخ اجتماعی و فرهنگی ما، که عمدتا بر مدارِ باطلِ سفاهت و تزویر و ریا گردیده است، مغرور به زهد و طاعت خویش بودهاند. غرور و خودبینی، در کنار ریاکاری، ظاهرنگری، عیببینی، و جزماندیشی از جمله آفاتِ سهمناک و مهلکی بوده که زهد را به نمایش دروغین و دلآزاری مبدل ساخته است. نمایشی که نه تنها هیچ نسبتی با روح ایمان و دینداری ندارد بلکه درست در نقطۀ مقابل آن قرار میگیرد و درخت دین و ایمان را چون موریانههای سمجی ذره ذره در نهان میپوساند. بیجهت نیست که در دیوان حافظ، از زاهدان و ادا و اطوار آنان، این همه به نقد و طعن و طنز و کراهت یاد شده است. جوهر دینداری در نگاه حافظ اخلاص است. و این چیزی است که زاهدان ریایی با آن کاملا بیگانه هستند. از این حیث، حافظ را باید وامدار عارفان بزرگ خراسان، و به طور خاص ابوسعید ابوالخیر دانست، که سرحلقۀ اهل ملامت روزگار خویش بوده است.
"از همین نقطۀ اخلاص و مبارزۀ با "ریا" است که او [ابوسعید] به حل مشکلات روحی انسان میپردازد و معتقد است همۀ رنجها و مصائبی که انسان تحمل میکند نتیجۀ خودخواهی و ظاهرسازی اوست، همان چیزی که در تعبیر او "نفس" خوانده میشود. او بزرگترین دشمن انسان را همین حس خودخواهی و در نتیجه ظاهرسازی و یا توجه به نفس میداند و معتقد است "طاغوتِ" هر کس نفس اوست و "یارِ بدآموزی" که انسان را از آن بر حذر داشتهاند همین نفس است و حتی بهشت و جهنم از دیدگاه او در همین نقطه است که آنجا که توییِ تو (= نفس و تمایلات نفس و در نتیجه ظاهرسازی و ریاکاریها) با توست آنجا دوزخ است و آنجا که تو نیستی (یعنی میدانی برای خودخواهیها وجود ندارد) بهشت است. "حجاب میان بنده و خدای آسمان و زمین نیست. عرش و کرسی نیست. پنداشت و منیِ تو حجاب است، از میان برگیر و به خدا رسیدی". (شفیعی کدکنی، مقدمه اسرار التوحید، ص هشتاد و هفت).
بدین ترتیب، اشارتِ شگفت و طعنآلود ابوسعید به آن زاهد خام و عبوسی که دعوت او را از سر عُجب و غرورِ ناشی از زهد و طاعت خویش اجابت نکرد، روشنتر دانسته میشود. "برو غربالی کاه بدزد تا از خود برهی!"، چراکه در نگاه شیخ، گناهی که در آدمی اندکی نیاز و رقّت و انکسار و شکستگی پدید آورد هزار بار شریفتر و بهتر است از عبادت و طاعتی که او را دچار خودبینی و عُجب و کِبر و غرور، و شیفتگی نسبت به خود سازد.
@irajrezaie
Repost from مؤسسهٔ فرهنگی هنری سپهرِ مهر
Photo unavailableShow in Telegram
موسسهٔ سپهرِ مهر با همکاری خانهٔ اندیشمندانِ علوم انسانی برگزار میکند:
سلسله نشستهای ماهانهٔ صبحِ امید
موضوع نشست دوم: «مِهرنَسْک: بحثی در تقابل مهر و عشق»
سخنران:
دکتر شروین وکیلی
شعر خوانی:
خانم فریبا خادمی
اجرای موسیقی سنتی با حضور:
آقای صابر سوری (نوازندهی عود)
آقای امین دادوری (نوازندهی سازهای کوبهای)
آقای حسین قاسمزاده (نوازندهی نی)
مدیر علمی نشست:
دکتر مهرداد رحمانی
🗓 شنبه دوم تیرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷
🏡 خیابان نجاتالهی (ویلا)، نبش خیابان ورشو، خانهی اندیشمندان علوم انسانی، سالن فردوسی
🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.
🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
🔹 فایل صوتی جلسه در کانال قرار خواهد گرفت.
✅ نشست اول را میتوانید در اینجا ببینید و بشنوید.
🌲موسسهٔ فرهنگی هنری سپهرِ مهر
🌲خانهٔ اندیشمندان علوم انسانی
#صبح_امید
#عشق
🆔 @sepehr_mehr
🆔 @iranianhht
✳️ گزارش نیکوکاریهای شما در بهار ۱۴۰۳
دوستان عزیز و مهربانم
در بهار ۱۴۰۳، مبلغ پانصد و بیست و سه میلیون و چهارصد هزار تومان از شما دریافت کردم و با کمک همراهان عزیزم، این مبلغ را به شرح زیر هزینه کردم:
✔️ مبلغ پنجاه و یک میلیون و نهصد هزار تومان به چهل و یک خانوادۀ نیازمند، بانوی سرپرست خانوار و خانوادۀ بیسرپرست تقدیم شد.
✔️ مبلغ سیزده میلیون و پانصد هزار تومان به یازده بیمار نیازمند، برای تهیۀ دارو و دیگر هزینههای درمان، تقدیم شد.
✔️ مبلغ سی میلیون و چهارصد هزار تومان جهت هزینۀ تحصیل و تهیۀ لوازم التحریر، برای هفده دانشآموز و دانشجوی نیازمند هزینه شد.
✔️ مبلغ سی و هشت میلیون و نهصد هزار تومان به عنوان کمکهزینهی مسکن، برای نوزده خانوادهی نیازمند هزینه شد.
✔️ مبلغ سیصد و نُه میلیون و پانصد هزار تومان به هموطنان عزیز سیلزدهمان در سیستان و بلوچستان تقدیم شد.
✔️ مبلغ هفتاد و نُه میلیون و دویست هزار تومان برای حمایت از هنرمندان و برنامههای فرهنگی هزینه شد.
♦️از خواهران و برادران ارجمندم، آقای محمدحسین تدین و خیریهی مردمنهاد مهرآونگ دارا، خانم زهرا امیری و گروه عیاران بلوچستان، آقای یحیی رضایی، خانم هانیهی جهانتیغ، خانم مریم منش و دوستان ارجمندشان، آقای امیرحسین جلالوند، خانم مینا کولیوند و صندوق نیک، خانم پروین حامدی، خانم صغری عابدی، آقای محمداسماعیل شهبازی، آقای علیرضا حافظینژاد، خانم مژده عروجی، خانم مرضیهی فردوسی، آقای علی اشرفی، خانم پریناز حقیقتدوست که هر کدام در مرحلهای از کار کمکرسانی به نیازمندان، مشفقانه و خالصانه مرا یاری و همراهی کردند، صمیمانه سپاسگزارم.
امیدوارم خداوند مهربان به شما و عزیزانتان نور و نشاط و نیکی عطا کند و ترس و نگرانی و افسردگی و پژمردگی و درد و رنج را از تن و جانتان دور کند و جانهای زیباتون بیش از پیش غرق روشنایی و مهر باشه.
بانک ملی، به نام ایرج شهبازی
۶۰۳۷،۹۹۱۷،۳۴۲۹،۲۹۹۲
@irajshahbazi
Repost from مؤسسهٔ فرهنگی هنری سپهرِ مهر
Photo unavailableShow in Telegram
🌳تور فرهنگی و ادبی زنجان و تخت سلیمان
🗓 زمان: سهشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه، ۵ تا ۷ تیرماه ۱۴۰۳
❇️ همراه با دکتر ایرج شهبازی
عناوین مباحث:
عقل سرخ (آشنایی با شیخ اشراق)
درنگی در تاریخ مغول و آثار آن در ایران
در بارگاه غزل (مرورری بر زندگی و شعر منزوی)
مثنویخوانی در بقعهی چلبی اوغلو
شاهنامهخوانی در تخت سلیمان
❇️ راهنمای تور سرکار خانم سمانه زندهدل
❇️ همراه با اجرای موسیقی
✅ دو شب اقامت در هتل پیام زنجان
✅ دو وعده صبحانه
✅ سه وعده ناهار
✅ دو وعده شام
✅ چهار میانوعده
✅ اتوبوس vip ٢٥ نفره
✅ بيمه مسافرتى
✅ مجوز رسمی تور
👁🗨بازدید از دو جاذبهٔ بینظیر میراث جهانی یونسکو
و سفری اعجابانگیز در دل زمین
🔺 بازدید از اماکن تاریخی شهر زنجان
🔺 بازید از گنبد سلطانیه، سومین گنبد آجری جهان
🔺 بازید از تخت سلیمان، بزرگترین مرکز آموزشی و عبادتگاه ایرانیان قبل از اسلام
🔺 بازدید از زیباترین غار آهکی، غار کتلهخور
💰هزينه سفر: ۸,۲۰۰,۰۰۰ (هشت میلیون و دویست هزار تومان)
✅ تلفن و آیدی تلگرام جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر:
09966480756
@Sepehr_mehro2
@sepehr_mehr
کسی که بی دلیل شما را بهتر از آنچه هستید میداند، تعجب نکنید اگر یک روز هم بی دلیل شما را بدتر از آنچه هستید بداند.
@irajshahbazi
کمحرفی ناپسند
ایرج شهبازی
اگرچه در عموم ادیان و مکاتب اخلاقی و عرفانی، کمحرفی یک فضیلت بزرگ به شمار میآید و افراد کمحرف در مقایسه با اشخاص پرحرف و وراج، از ارج و احترام بیشتری برخوردارند، بااینهمه باید بدانیم که هر نوع کمحرفیی پسندیده و ارزشمند نیست و همیشه کمحرفی یک فضیلت به شمار نمیآید. باید سرچشمۀ کمحرفی را بشناسیم و بفهمیم که آیا کمحرفی از انتخاب و اقتدار انسان سرچشمه میگیرد یا از ضعف و بیماری او. همچنین باید آثار و نتایج کمحرفی را به دقت بررسی کنیم. به این ترتیب میتوانیم دریابیم که برخی از کمحرفیها و سکوتها پسندیده نیستند؛ برای مثال به این نمونهها توجه کنید.
گاهی شخص در مجالس و محافل ساکت است و به ندرت سخن میگوید؛ زیراکه دارای اعتماد به نفس و عزت نفس نیست. او به تواناییِ فکری و روحی خود اعتماد ندارد و از حرف زدن میترسد. چنین شخصی درواقع خجالتی است، اما ممکن است خجالتی بودن او به عنوان شرم و حیا تلقی شود.
گاهی هم شخص از طرد شدن میترسد و همین باعث میشود از اظهار نظر و ابراز وجود پرهیز کند. او دچار این ترس درونی است که سخن گفتن باعث میشود دیگران او را از خود برانند.
گاهی اوقات هم افسردگی باعث میشود شخص از سخن گفتن خودداری کند. چنین کسی فاقد نیرو و نشاط زندگی است و به همین سبب انگیزهای برای سخن گفتن و مشارکت در تعاملات اجتماعی ندارد.
مهرطلبی و وابستگی هم از جمله عواملی است که باعث میشود شخص از سخن گفتن پرهیز کند. این مسأله به ویژه در زمانی خود را نشان میدهد که شخص ناگزیر است با کسی که به او وابستگی دارد، مخالفت کند. در چنین مواردی ممکن است شخص مهرطلب و وابسته برای این که تکیهگاه خود را از دست ندهد، ساکت بماند و خود را سانسور کند.
اضطراب هم میتواند باعث سکوت و کمحرفی شود.
این قبیل سکوتها و کمحرفیها نه تنها ارزشمند نیستند، بلکه ناپسند و نادرستند و شخص باید خود را درمان کند تا از کمحرفی بیمارگونۀ خود رهایی یابد. این گونه کمحرفیها و سکوتهایی از آسیبهای درونی سرچشمه میگیرند و آنها را با نشانههایی میتوان شناخت.
یکی از مهمترین نشانههای کمحرفی ناپسند این است که شخص در مواردی که باید سخن بگوید و از حق خود دفاع کند، یا احساسات و اندیشههای خود را بیان کند، قادر به سخن گفتن نیست. چنین کسی معمولاً پس از پایان یافتن ملاقاتها یا جلسات، از این که نتوانسته است سخن بگوید، احساس ناراحتی و پشیمانی دارد.
یکی دیگر از نشانههای کمحرفی بیمارگونه ناتوانی شخص در پاسخ دادن به رفتارهای عاطفی دیگران است. در اینجا شخص به سبب این که هوش عاطفی رشدنیافتهای دارد، یا از عزت نفس و اعتماد به نفس کافی برخوردار نیست، نمیتواند به محبتهای دیگران پاسخ بدهد و بنابراین در بده و بستانهای عاطفی خاموش میماند. همان گونه که گفتیم، چنین کمحرفیها و سکوتهایی باید درمان شود.
گاهی هم شخص کمحرف است به خاطر غرور و خودبرتربینی. او به سبب این که خود را از دیگران برتر میداند و از موضع بالاتر به انسانها نگاه میکند، در محافل و مجالس معمولاً ساکت است و کمحرف. ناگفته پیداست که چنین رفتاری نیز ارزشی ندارد.
کمحرفی ناشی از درونگرایی نیز چندان ارزشی ندارد. اشخاصی که به شدت درونگرا هستند، معمولاً از فقدان مهارتهای ارتباطی رنج میبرند. آنها به زحمت میتوانند سرِ سخن را با دیگران باز کنند و در دنیای درونیِ خود غوطهورند. سکوتهای طولانیمدت آنها ممکن است باعث رنجش اطرافیانشان شود. چنین کسانی هم باید کمحرفی خود را نشانۀ فضیلتمندی به شمار نیاورند و با تقویت مهارتهای ارتباطی و تمرینِ سخن گفتن، درونگرایی خود را متعادل کنند.
کمحرفی ناشی از بیسوادی نیز ارزشی ندارد. فراوان میبینیم افرادی را که در جمعها ساکتند و سخنی بر زبان نمیآورند، اما منشأ سکوت آنها این است که بسیار بیسوادند و اهل تفکر نیستند. چنین سکوتی هم ارزشی ندارد.
ازآنجاکه در بسیاری از فرهنگها به افراد ساکت و کمحرف احترام میگذارند، چنین کسانی ممکن است به مرور دچار این توهم شوند که افرادی فاضل و فرزانهاند. غرض از این بحث مختصر آن است که معلوم شود هر گونه کمحرفی و سکوتی پسندیده نیست و بلکه برخی از کمحرفیها نشانۀ بیماری یا رذیلتمندی هستند و باید درمان شوند.
@irajshahbazi
Photo unavailableShow in Telegram
فراخوان ثبتنام معرفی دورهی فشردهی برنامه ریزی و مدیریت زمان
(بازخوانی کتاب هفت عادت مردمان موثر)
▫️با تدریس: آقای دکتر ایرج شهبازی
🔻 زمان: پنحشنبه و جمعه ۲۴ و ۲۵ خردادماه
🔻مکان: وکیل آباد ۲۳ - نبش چهارراه دوم سیدمرتضی ۴ انجمن توانمندسازی بانوان کرانه حضور
مدت زمان کارگاه ۸ ساعت می باشد
که در دو کارگاه ۴ ساعته برگزار خواهد شد.
هزینه کارگاه : ۳۵۰/۰۰۰ تومان
🔻 جهت ثبتنام با شماره های
۰۹۱۵۰۴۰۵۵۳۸
۰۹۱۵۱۲۵۰۳۷۸
تماس حاصل فرمایید۔
https://t.me/karanehozoort
مزۀ نامعقول
ایرج شهبازی
به نظر میرسد گزارههای اصلی دینی گزارههایی نامعقولند؛ یعنی به وسیلۀ عقل قابل اثبات یا قابل ابطال نیستند. دو دلیل خیلی روشن برای اثبات این ادعا میتوان اقامه کرد. یکی این که عموم گزارههای دینی با اجماع و توافق همه انسانها روبهرو نمیشوند. هیچ یک از گزارههای اصلی دینی را نمیتوان یافت که برای عدهای پذیرفتنی و برای عدهی دیگر ناپذیرفتنی نباشند. اگر گزارههای دینی خردپذیر بودند، همۀ انسانها بر سر آنها توافق میکردند و البته عدم اجماع همۀ انسانها بر نپذیرفتنِ گزارههای دینی به خوبی نشان میدهد که این گزارهها قابل ابطال هم نیستند.
دلیل دیگر برای نامعقول بودن گزارههای دینی همانا نیاز این گزارهها به معجزه است. واقعیتهای معقول و محسوس نیازی به معجزه ندارند. برای اثبات گزارههایی مانند آب در صد درجه به جوش میآید و دو امر متناقض با هم جمع نمیشوند نیازی به راه رفتن بر روی آب، یا زنده کردن مرده نیست، اما گزارههای دینی چنین نیستند و پیامبران برای دفاع از راه خود یا برای الزام خصم، انواع معجزهها را آوردهاند. اگر گزارههایی مانند خدا موجودی متشخص است، من پیامبر خدا هستم و زندگی بعد از مرگ وجود دارد، معقول و برای همۀ انسانها پذیرفتنی بودند، به هیچ وجه لازم نبود برای اثبات آنها از آن همه معجزه استفاده شود. به قول مولانا:
گر نه نامعقول بودی این مزه
کی بُدی حاجت به چندین معجزه؟
هرچه معقول است، عقلش میخورد
بی بیانِ معجزه، بی جرّ و مَد
این طریقِ بِکرِ نامعقول بین!
در دل هر مُقبِلی مقبول بین!
(مثنوی، د ۱/ ۲۱۴۵ - ۲۱۴۳)
پذیرفتن این نکتۀ مهم که گزارههای اصلی دینی خردپذیر نیستند، نتایج بسیار مهمی را در زندگی ما بر جای میگذارد که در اینجا به سه مورد از آنها اشاره میکنیم. نخست این که دینداران دست از توجیه عقلانی باورهای خود برمیدارند و به این اعتراف صادقانه بسنده میکنند که «من زندگی دینی را دوست دارم و از آن لذت میبرم، بدون آن که دلیلی عقلانی برای این علاقۀ خود داشته باشم». این اعتراف البته ارزشمند و قابل احترام است. همان گونه که کسی بیدلیل و براثر صرافت طبع، به شعر، فلسفه، موسیقی، فیزیک، نجاری و هر چیز دیگری علاقه دارد و زندگی خود را وقف آن میکند، کسانی هم زندگی دینی را بهترین سبک زندگی میدانند و این البته قابل قبول و قابل احترام است، اما تلاش برای توجیه عقلانی مسألهای که اساساً خردگریز است، کار خردمندانهای نیست.
نتیجۀ دیگری که از این بحث حاصل میشود، این است که مخالفانِ دین هم دست از توجیه عقلانیِ کار خود برمیدارند. پیشتر گفتیم که گزارههای خردگریز، همان گونه که قابل اثبات نیستند، قابل ابطال هم نیستند؛ بنابراین کسی که به هر علّتی، زندگی دینی را دوست ندارد و با دین بر سر مهر نیست، البته باور او قابل احترام است، اما او اخلاقاً موظف است دست از توجیه عقلانی رفتار و باور خود بردارد و مبارزۀ خود با دینداری را امری معقول به حساب نیاورد.
و بالاخره اگر بپذیریم مهمترین گزارههای دینی خردگریزند، این همه بر سر آنها نمیجنگیم و به خاطر آنها درمورد دیگران قضاوت نمیکنیم. کسانی که به خاطر باورهایشان حاضرند بکشند و کشته شوند، یک پیشفرضشان این است که آن باورها معقولند و برای همه انسانها پذیرفتنی، در حالی که چنین نیست. فهم این نکته میتواند ریشۀ تعصب دینی و جزماندیشی را بسوزاند و زمینه را برای مدارا با غیر دینداران فراهم آورد.
@irajshahbazi
Repost from مهرداد رحمانی
به جان تو که تو را دشمنی ورایِ تو نیست
✍مهرداد رحمانی
مولانا میگوید ما در جهان هیچ دشمنی سهمناکتر از خویشتن نداریم؛
از نظر مولانا زندگیِ ما نتیجهی اجتنابناپذیرِ انتخابهای ماست؛ و چون نیک بنگریم به جای متّهم کردن دیگران، بهتر است مسئولیت زندگی خویش را به عهده بگیریم.
ای بسا ظلمی که بینی در کَسان
خویِ تو باشد دَر ایشان ای فلان
در خود آن بَد را نمیبینی عیان
ورنه دشمن بودهای خود را بجان
(مثنوی، دفتر اول، بخش ۷۲)
مولانا در دفتر دوم مثنوی، داستان نمادینی را روایت میکند که در آن مردی، مادرِ بدکارِ خویش را میکُشد و مورد ملامت دیگران قرار میگیرد. مقصود نمادینِ مولانا از "مادر" در این داستان "نفسِ آدمی" است و میگوید آدمی چون افسارِ نفس خویش را به دست گیرد، دیگر کسی را دشمن خویش نمییابد.
نَفسِ تُست آن مادرِ بد خاصیت
که فسادِ اوست در هر ناحیت
هین بکُش او را که بهرِ آن دَنی
هر دمی قصدِ عزیزی میکُنی
از وی این دنیایِ خوش بر تُست تَنگ
از پیِ او با حق و با خلق جَنگ
نفس کُشتی باز رَستی ز اِعتذار
کَس تو را دشمن نمانَد در دیار
(مثنوی، دفتر دوم، بخش ۲۰)
مولانا سعادت آدمی را در گرو مدیریت تمناهایِ نفسانی میداند. او بر پیچیدگی روان و ذهن آدمی آگاه است. ذهنی که قادر است چشم ما را چنان بر حقیقت ببندد که در لحظه تصمیمی بگیریم و بعدتر، احساس پشیمانی و شرمساری کنیم.
حق پدیدست از میانِ دیگران
همچو ماه اندر میانِ اختران
دو سَرِ انگشت بر دو چشم نِه
هیچ بینی از جهان؟ انصاف دِه
گر نبینی این جهان معدوم نیست!
عیب جُز زَ انگشت نفسِ شوم نیست
(مثنوی، دفتر اول، بخش ۷۷)
مولانا از این رو نَفس یا وجهِ مخربِ ذهن را دشمنی پنهان در درون آدمی دانسته و به قدری بر این گزاره باور دارد که از جهت تاکید، سوگند نیز یاد کرده است:
درون تو چو یکی دشمنیست پنهانی
بجز جفا نبود هیچ دفع آن سگسار
(دیوان شمس، غزل ۱۱۳۹)
دُشمنی داری چنین در سِرّ خویش
مانعِ عقلست و خصمِ جان و کیش
(مثنوی، دفتر سوم. بخش ۱۹۵)
ملرز بر خود تا بر تو دیگران لرزند
به جان تو که تو را دشمنی ورایِ تو نیست
(دیوان شمس، غزل ۴۸۰)
مولانا راه گریز از این دشمن پنهانی را پناه بردن به عقلانیت میداند. از منظر او عقل چراغی است ماورای حواسِ دنیایی که بر مسیر رهایی آدمی از میانمایگی و فرومایگی نور میتاباند؛ و از همین روست که مولانا پناه بردن به عقل را والاترین عبادت میداند.
خاک زن در دیدهٔ حِس بینِ خویش
دیدهٔ حِس دشمن عقلست و کیش
(مثنوی، دفتر دوم. بخش ۳۳)
تو برو در سایهٔ عاقل گریز
تا رهی زان دشمنِ پنهان ستیز
از همه طاعات اینت بهترست
سَبق یابی بر هَر آن سابق که هست
(مثنوی، دفتر اول، بخش ۱۴۰)
البته مولانا بر ناتوانی آدمی جهت گریختن از همهی دامهای نفس واقف است. او آدمی را به جهد و کوشش در پرهیزگاری و پناه گرفتن در عقلانیت دعوت میکند؛ اگرچه در صورتِ خطا کردن نیز راه را بسته نمیبیند.
مولانا آدمی را از پشیمانی و شرمساریِ بیشازحد در چنین مواقعی برحذر میدارد و به او بشارت میدهد که هر زمان از راه خطا بازگردد، در به روی او گشوده است؛ و بهتر آن باشد که وقت خود را صرفِ حال و یار و کار نیکوتر کند.
این پشیمانی قضای دیگرست
این پشیمانی بِهِل حق را پرست
ور کنی عادت پشیمانخور شوی
زین پشیمانی پشیمانتر شوی
نیم عمرت در پریشانی رود
نیم دیگر در پشیمانی رود
تَرکِ این فکر و پریشانی بگو
حال و یار و کار نیکوتر بجو
(مثنوی، دفتر چهارم، بخش ۵۰)
@Mehrdad_Rahmani4
پشتکار و سرسختی، یا هوش و نبوغ؟
ایرج شهبازی
استاد کاترین کاکس، در سال ۱۹۲۶ تحقیق بسیار جالبی دربارهی هوش و نبوغ انجام داد. به نظر میرسد که همچنان نتایج این تحقیق معتبرند. او تصمیم گرفت زندگی سیصد و یک شخصیت تاریخی بسیار موفق را بررسی کند و علل شهرت و موفقیت آنها را بیابد. این افراد چنان دستاوردهای ارزشمندی داشتند که نامهایشان در شش دایره المعارف مشهور ثبت شده بود. خوشبختانه درمورد آنها، نوشتههای فراوانی وجود داشت و کاکس میتوانست برای انجام تحقیق خود، از این اطلاعات بهره بگیرد.
هدف اولیۀ کاکس این بود که هوش هر یک از این افراد را نسبت به هم و در مقایسه با بقیۀ انسانها بررسی کند. او شواهد موجود را، با توجه به سن و برتری دستاوردهای آن افراد، بررسی و ضریب هوشی آنها را در کودکی محاسبه میکرد.
کاکس نتیجۀ تحقیقاتش را در کتابی هشتصدصفحهای منتشر کرد. او این افراد را به ترتیب هوش رتبهبندی کرد. طبق تحقیقات او، جان استوارت میل، با ضریب هوشی ۱۹۰ در صدر جدول قرار داشت. در رتبهبندی کاکس، ضریب هوشیِ ۱۰۰ تا ۱۱۰ نفر از این بزرگان فقط اندکی بیشتر از میانگین هوشی سایر افراد برآورد شده بود و کمترین ضریب هوشی متعلق به این افراد بود: کوپرنیک بنیانگذار ستارهشناسی مدرن، مایکل فارادی شیمیدان و فیزیکدان و میگوئل سروانتس شاعر و رماننویس اسپانیایی. نیوتون هم با ضریب هوشی ۱۳۰، درست در میانۀ این فهرست قرار داشت.
کاکس سعی کرد به دقت، این سیصد نفر را بر اساس دستاوردهایشان در بلندمدت، طبقهبندی کند. به این ترتیب او ده نفر را در صدر این جدول و ده نفر را در پایین آن قرار داد. ده نفر اول فهرست کاکس یعنی مشهورترین نوابغ تاریخ، در چهار قرن پیش از تحقیق او، عبارتند از: فرانسیس بیکن، ناپلئون بناپارت، ادموند برک، گوته، مارتین لوتر، جان میلتون، نیوتون، ویلیام پیت، ولتر و جورج واشنگتن. کاکس سعی کرد به دقت این افراد را با افرادی که در پایین جدول قرار داشتند، مقایسه کند و علل موفقیت آنها را بررسی نماید.
کاکس بر اساس دادههایش، نتیجه گرفت که شخصیتهای تاریخی موفق، از بیشتر انسانهای معمولی باهوشترند و البته این سخن کاملاً درست است. اما نتیجۀ دیگری که از تحقیق کاکس به دست آمد و بسیار عجیب و دور از انتظار بود، این بود که ضریب هوشی در تفکیک پردستاورترین و کمدستاوردترین افراد این گروه، اهمیت بسیار کمی داشت. میانگین ضریب هوشی دوران کودکی پرآوازهترین نوابغ که کاکس به آنها لقب ده نفر اول را عطا کرد، ۱۴۶ و میانگین ضریب هوشی ده نفر آخر فهرست او ۱۴۳ بود. همان گونه که میبینید، تفاوت ضریب هوشی این دو گروه بسیار جزئی است. به بیان دیگر، در تحقیق کاکس، رابطۀ بین هوش و شهرت و موفقیت بیش از حد کم و ناچیز است.
با توجه به این که گفتیم عامل اصلی صعود ده نفر به صدر فهرست و نزول ده نفر دیگر به آخر آن، هوش و استعداد نبود، حال این سؤال مطرح میشود که چه عاملی باعث تفاوت و تمایز این افراد از هم شد؟ کاکس و دستیارش، برای پاسخ دادن به این پرسش مهم، ۶۷ صفت شخصیتی مختلف را در آنها ارزیابی کرد. بسیاری از این ویژگیها، در افراد مشهور و مردم عادی، تفاوتهایی بسیار جزئی با همدیگر داشتند، اما در این میان، چهار شاخص مهم وجود داشت که افراد نابغه و مشهور را از دیگران جدا میکرد. کاکس این چهار شاخص را در یک گروه جداگانه گذاشت و آنها را پایداری انگیزه نامید.
این چهار شاخصه عبارتند از: ۱) میزان برنامهریزی برای آینده، به بهای داشتن پول بخورونمیر؛ یعنی افراد مشهور و نابغه حاضر بودند به حد اقل امکانات زندگی قناعت کنند، ولی به طور جدی و منظم به سوی هدف خود پیش بروند، ۲) رها نکردن تکالیف و وظایف خود فقط به دلیل علاقه به تنوع. آنها این قدرت شگفتانگیز را داشتند که از رفتن به دنبال هر چیز تازه دست بردارند، تنوعطلبی خود را مهار کنند، در مقابل میل خود به تغییر مقاومت کنند و یکدل و یکجهت همۀ زندگی خود را وقف هدف خویش نمایند، ۳) میزان اراده یا پشتکار؛ یعنی تصمیم راسخ برای دنبال کردنِ مسیری که آن را انتخاب کردهاند و ۴) تمایل نداشتن به کنار گذاشتن تکالیف در مواجهه با موانع؛ در واقع آنها دارای پشتکار، سماجت و سرسختی بودند و در مواجهه با موانع ناامید نمیشدند و دست از هدف خود برنمیداشتند.
استاد کاترین کاکس، در قسمت خلاصۀ نظرها، چنین نتیجهگیری کرده است: هوشِ بالا، و نه لزوماً بالاترین هوش، در ترکیب با بالاترین حد پشتکار، نسبت به بالاترین حد هوش در ترکیب با پشتکاری کمتر، به دستاوردهای بزرگتری منجر میشود. معنای این سخن آن است که افرادی که هوش کمتر و پشتکار و سرسختی بیشتری دارند، در مقایسه با افرادی که هوش بالا و پشتکار کمتری دارند، به موفقیتهای بیشتری دست پیدا میکنند و مشهورتر میشوند (سرسختی، از آنجلا داکورث، ترجمۀ هدا پریزاده، صص ۹۴ – ۹۱).
@irajshahbazi
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.