Lost Lake
Lily, the far away galaxies King. 🌙 ناشناس: https://t.me/HarfBeManBOT?start=MTg4NzEwNDky
Ko'proq ko'rsatish402
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
-17 kunlar
+130 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
طبق نظریه انتخاب طبیعی داروین احتمالا ماهایی که گرمادوست نیستیم قراره کمکم از گرما بمیریم و فقط کسایی که گرمادوست هستن زنده بمونن و نسلشون ادامه پیدا کنه.
Photo unavailableShow in Telegram
روباهک شازده کوچولو دقیقا و به معنای واقعی کلمه منو اهلی کرده.
صبحها به این امید بیدار میشم که بیاد کلهشو بذاره روی پیشونیم
Photo unavailableShow in Telegram
I'm not crying, you're crying!
Ps: منبع رو پیدا نکردم
نمیدونم دوست داشتن تو رو چطوری به دیگران یا حتی خودت توضیح بدم. منحصر بفرد بودنت رو.
داشتم مسواک میزدم با خمیردندونی که برای من آوردی. کف خمیردندون صورتی میشه. حتی موهای مسواکمو صورتی کرده بود و من لبم لبخند شد.
اینکه این خمیردندونو وقتی برای من آوردی که غرق اضطراب و اتفاقات پیچیدهی گره کور خورده بودیم. اینکه اعصابت خرد بود، استرس داشتی، مشکل برات پیش اومده بود اما دیده بودی کف این مسواک صورتیه و من یه آدم ۵ سالهی دیوونهام که این چیزا باعث میشه ذوق کنم و گفتی خب... بین کارای مهم امروزم اینو هم باید ببرم برای لیلی!
آره خلاصه... نمیتونم توضیحت بدم ولی خب :)
غمم گین بود و بعد گینتر هم شد. از عشق روباهک به عروسکش و از عشق زیادم به روباهک.
گاهی روباهک که خیلی دوست داشتنی میشه من ناراحت میشم چون عشق برای من درد داره. دردِ ترس فلجکننده از دست دادن...
Photo unavailableShow in Telegram
در حال جراحی عروسک عزیز روباهک بودم. خودش کنارم پارس میکرد و عروسکشو میخواست.
فکر کردم به اینکه وقتی دیگه نتونم تیکههای عروسک رو به هم بدوزم، باید چکار کنم براش؟
شب قبل بدون عروسکش خوابیده بود. میرفت مدام اونجایی که گذاشته بودم که سر وقت تعمیرش کنم پارس میکرد نصفهشبی
00:03
Video unavailableShow in Telegram
دوست داشتن این شکلیه.
آشپزی کردن برای کسی که دوسش داری.
9.38 KB
چلسی هارت به نکته خیلی قشنگی اشاره کرد تو اینستاش.
زبان فارسی ضمیر مرد و زن نداره همه them هستن.
و به نظر من این مسئلهی اهمیت ندادن به جنسیت فرد توی زبان کشوری، نشونه پیشرفته بودن آدمهاش هست اون زمانی که زبانش شکل گرفته.
یه پسربچه کوچیک برای بار چندم میومد پیشم. همیشه به والدین میگم بشینن کنار بچههاشون حتی اگر روی اعصابم باشن یا دخالت کنن یا نگاه کنن. (نمیدونم در آینده چقدر پشیمون بشم و تغییر رویه بدم)
این پسر کوچولو هیچ وقت مامانش کنارش نمیشینه. میره کلاً از اتاق بیرون.
دیشب با التماس و بغض بهش گفت پیشم بمون و مامانش با سردی گفت نه.
من مامانه رو قضاوت نمیکنم اصلا شاید فوبیا دندونپزشکی داره و اینقدر پیگیره که تمام جلسات درمان پسرشو اومده سر وقت.
ولی بچه اینقدر لرزید و بغضشو فرو خورد که من غم دنیا نشسته بود روی دلم.
دستیارمو نشوندم کنارش دستشو گرفت تمام مدت
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.