cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

📚 یک رمان 📚

------﴾﷽﴿------- تنها کانال رسمی مجموعه یک‌رمان 𓆩 انجمن برتر یک‌رمان؛ حآمیِ درجه یک نویسندگان 𓆪 𓆩 مرجع معرفی بهترین رمان‌ها 𓆪 📌پیج اینستاگرام:https://www.instagram.com/yek_roman1 📌لینک انجمن: www.forum.1roman.ir راه ارتباطی @yekrezam

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
3 762
Obunachilar
-124 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
+2730 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

- بفرست برای لعبت زندگیت.🫂🩵 «دل من عاشق چشماته خوشگلی والا عجب چشمایی داری والا، تو با اون برق چشات لرزوندی دل مارا لعبتی هزار ماشالله» |•💠•| @YEKROMANsub |•💠•|
Hammasini ko'rsatish...
لعبتی شاهرخ.mp34.63 MB
👍 2❤‍🔥 1 1
📄•| #پارت_بیست_چهار ✍🏻•| #مرضیه_حیدرنیا 📚•| #روژناک فصل دوم: سرش روی میز بود و صدای همهمه‌ی پرستارها و انترن‌ها که با همراهان بیمار و خود بیمار حرف می‌زدند را می‌شنید. بدتر از همه صدای قیج‌قیج گام‌های بی‌مهابای‌شان بود. بچه‌ی بیچاره چقدر درد کشید بود! تمام این هیاهوها موجب نمی‌شد صدای ناله و گریه‌ی او را فراموش کند. اگر ماجرای امروز ختم به خیر هم می‌شد نمی‌توانست با عذاب‌وجدانش کنار بیاید. در با تندی باز شد و مجبورش کرد سرش را از روی میز بردارد. بدون شک چهره‌ی مضحکی داشت! نگاهش به فریماهی خورد که از او پریشان‌تر نشان می‌داد. مگر در این بیمارستان چه کسی جز این دختر این‌گونه گستاخانه با او رفتار می‌کرد! - پاشو برو دکتر مودت احضارت کرده! دستی به صورت درب و داغان از حیرانی‌اش کشید و لب زد: -‌ با مادر اون بچه چیکار کردن؟ فریماه سری تکان داد و نفس ملامت‌گری دمید. همین مانده بود او برایش قیافه بگیرد! -‌ حسابی وسط اورژانس کولاک کرده بود. هر چی از دهنش دراومد گفت، آخر سر گفت میرم سازمان نظام پزشکی اِل می‌کنم و بل می‌کنم، نمی‌دونم فلانی دوست شوهرم منه و بهمانی‌م فلان خرک منه و از این‌جور حرف‌ها. خدا دوستمون داشت که سر بزنگاه دکتر مودت رو رسوند. دکتر با چند تا کلمه آرومش کرد و بردتش تو اتاق. خلاصه که به خیر گذشت البته فعلاً اون هم برای ما نه برای تو. آنا دستانش را زیر مقنعه فرستاد و موهای وز شانه نخورده‌اش را چنگ زد. این روزها نه او حال و حوصله داشت نه فرید. هر روز غزاله زنگ می‌زد و با گریه و زاری از او می‌خواست کاری کند؛ ولی چه کاری از دستش برمی‌آمد در حالی که دعوا بر سر او بود! حق با فریماه بود هنوز برای او به خیر نگذشته بود. دکتر مودت هر چقدر هم مراعات فرید و سهیلا را بکند نسبت به این بی‌مبالاتی کوتاه نمی‌آمد. -‌ چه مرگته تو آنا! چرا داری گند می‌زنی به سابقه‌ت. یه ماه دیگه دوره‌مون تموم میشه اون‌وقت تو... ناخواسته دهانش باز شد. مثل آن‌که منتظر بود یکی از او بپرسد چه شده! -‌ سروش جواب تماس‌هامو نمی‌ده. یا خاموشه یا ریجکت ‌می‌کنه، این یعنی چی فریماه؟ قرار بود با سهیلا حرف بزنه، قرار بود هماهنگ کنه همدیگه رو ببینیم من که قبول کرده بودم قیدش رو بزنم ولی یهو انگار اون جن شده من بسم‌الله. دو سه مرتبه هم رفتم آکادمی، علی می‌گه اونجا هم نمیاد و خبری ازش نداره. دارم دیوونه میشم. فرید هم بدتر از اون. این چند روز اصلاً ندیدمش یا اون مطب بود یا من شیفت. نمی‌خوام به خاطر من همه‌چی بهم بریزه. نمی‌خوام گند بخوره تو زندگیشون. -‌ تو که اوضاع روحیت انقدر داغون بود باید مرخصی می‌گرفتی. الان خب شد؟! به درک که اون پسر دارغاز جوابتو نداد. سهیلا هم شده نامادری سیندرلا! درکی از رفتارش ندارم، مخالف ازدواج تو و سروشه چرا خونه زندگیش رو ول کرده رفته؟ بیچاره خبر نداشت آنا در رفتارش با او صداقت ندارد و با نگفتن نیمی از واقعیت سر کارش گذاشته تا فقط خود را آرام کند.  -‌ به نظرم رفتارش خیلی ابلهانه‌ست... الان گفتن این حرف‌ها فایده‌ای نداره. پدرت خودت می‌دونه چیکار باید بکنه، فعلاً به فکر دکتر مودت باش و گندی که زدی. راست می‌گفت، ممکن بود تمام آینده‌ی پزشکی و موفقیتش زیر سوال برود. این‌طور نه خانواده‌اش می‌ماند نه شغل و اعتبارش. -‌ یه آبی به دست و صورتت بزن اینجوری نبینتت. بچه‌ها عادت ندارن پرنسس رو با این ریخت و قیافه ببینن. پرسنسس لقبی بود که بچه‌های دانشکده پزشکی به او داده بودند. بهترین نمرات را هم می‌گرفت همیشه سایه‌ی فرید و سهیلا به عنوان پزشک و پارتی روی سرش سنگینی می‌کرد. پارت اول |•💠•| @YEKROMANsub |•💠•|
Hammasini ko'rsatish...
👍 1 1🔥 1💯 1
📄•| #پارت_بیست_سه ✍🏻•| #مرضیه_حیدرنیا 📚•| #روژناک تیر خلاص را سهیلا زده بود. یعنی که چه به فکر اویی بیفتد که جای دخترش هست! آنا ترسیده چسبید به سای‌وای‌سایدی که تو کابینت کار شده بود و تنش از این همه اضطراب می‌لرزید. فرید به آنی نگاهش را به او گرفت و متوجه حال نامساعدش شد. -‌ بسه خانم دکتر سهیلا. باورم نمیشه انقدر خودخواه و بیمار باشی. بهتر یه وقت از دکتر مردانی بگیری واسه روان پریشی‌هات! دکتر مردانی همان بود که سال‌ها برای مشاوره به مطبش می‌رفت. می‌رفت تا کودکی‌ها و گذشته‌اش را فراموش کند و به فکر آینده باشد. دکتر مردانی همانی بود که زبان بند آمده‌ی او را طوطی‌وار باز کرد. مردانی روان‌شناس حاذقی بود به حدی که در این چند مدت هر چه تلاش کرد آن سال‌ها را به خاطر بیاورد نتوانست. حالا فرید داشت پیشنهاد می‌داد سهیلا برای علاج شکاکیتش نزد او برود عجب دنیای گردی! فرید با دیدن حال پریشان او بغلش کرد و دم گوشش نبض گرفت. -‌ آروم باش آنا آروم باش. چیزی نیست. عطر فرید دیوانه کننده بود، سهیلا چطور توقع داشت به همین راحتی ناجی زندگی‌اش را رها کند! در حال آرام شدن با آغوش فرید بود که صدای سودا زده‌ی سهیلا در جانش نشست. -‌ نگاه کن. من دارم جلوت جون می‌کنم ولی برات اهمیتی نداره اما اون... اون... حرفش را خورد و در عوض موهایش را چنگ زد و مأیوسانه نالید. -‌ یه زمانی بهت اعتماد کردم فرید. به خواسته‌ت احترام گذاشتم ولی تو نخواستی به عهدت وفا کنی. روز به روز که این دختر تو این خونه جون گرفت من جون کندم از نگاه تو به اون ولی نخواستی قدمی برداری. همش گفتی شرایطش رو نداره با واقعیت کنار بیاد. مدام تو گوشم خوندی باید هواشو داشته باشیم. اینجووری یهویی ممکنه بلایی سرش بیاد. ولی دیگه گول حرف‌هات رو نمی‌خورم. گول ظاهرسازی‌هاتو نمی‌خورم. دیگه نمی‌تونم تحملت کنم. نمی‌تونم با این وضع کنار بیام. یا جای من و دخترها تو این خونه‌ست یا آنا. باورش نمی‌شد سهیلا به همین راحتی فرید را تهدید کرده باشد. فرید زیر دندان غرید. -‌ برو هر غلطی دلت می‌خواد بکن. ولی بدون که آناهیتا هیچ‌جا نمیره. باورش هم نمی‌شد فرید به همین راحتی قید آنها را زده باشد! بعد از آن بود که دنیا رنگ تیرگی گرفت و چشمانش روی هم رفت تا شاهد هتک حرمت بیشتری نسبت به خودشان نباشد. «پایان فصل» *** پارت اول |•💠•| @YEKROMANsub |•💠•|
Hammasini ko'rsatish...
👍 1 1💯 1
یه افسانه هست که میگه: بزرگ‌ترین جنایت زن در عشق اونم ابراز کردن آن است... همانطور که سکوت بزرگ ترین جنایت مرد در عشق است... |•💠•| @YEKROMANsub |•💠•|
Hammasini ko'rsatish...
👍 2❤‍🔥 1
Photo unavailableShow in Telegram
#یک_قاچ_کتاب 📖•| کتاب: فوایپ منزوی بودن ✍🏻•| نویسنده: استیون چباسکی 📃•| برشی از کتاب: «نمی‌دونم چقدر دیگه می‌تونم بدون یه دوست ادامه بدم. قبلاً می‌تونستم خیلی راحت این‌جوری سر کنم، ولی این برمی‌گره به وقتی که نمی‌دونستم داشتن یه دوست چه‌جوریه. بعضی‌موقع‌ها وقتی آدم چیزی رو ندونه خیلی راحت‌تر می‌شه زندگی‌اش.» |•💠•| @YEKROMANsub |•💠•|
Hammasini ko'rsatish...
👍 3❤‍🔥 1
من هزار بار قصد رفتن میکنم تا تو بفهمی تا چه حد من بی‌توام! - شهریار |•💠•| @YEKROMANsub |•💠•|
Hammasini ko'rsatish...
❤‍🔥 1👍 1 1
Photo unavailableShow in Telegram
وقتی... |•💠•| @YEKROMANsub |•💠•|
Hammasini ko'rsatish...
🔥 2👍 1
‏پشت هر کاری که کسی براتون میکنه کلی ذوقه، لطفا کورِش نکنید. |•💠•| @YEKROMANsub |•💠•|
Hammasini ko'rsatish...
2👍 1👎 1🕊 1
Repost from N/a
🚨 مرجع خرید اشتراک اسپاتیفای 🎶اورژانسی فقط تو چندثانیه اکانتت پرمیوم کن ❤️‍🔥 @premiumshop13
Hammasini ko'rsatish...
🤔 1
حواشی جذاب هالیوود↯💜
هالزی↯🪁
آریانا گرنده☆🤍
البوم جدید بیلی↯🧬
تیلور سوییفت☆🌩
جاستین بیبر↯🪁
هیلی بیبر☆🤍
کایلی کندال جنر↯🧬
کوئین دوآ لیپا☆🌩
طرفدارای ادل↯🪁
منبع کیتی پری☆🤍
ایوا مکس↯🧬
مشین گان کلی☆🌩
کنن گری↯🪁
هواداران NF☆🤍
سلبریتی‌های لاتین↯🧬
مومنت‌ واندایرکشن☆🌩
سینگل جدید زین↯🪁
آلبوم زین مالیک☆🤍
جزایر اسمات واندایرکشن↯🧬
آپدیت فارسی واندایرکشن☆🌩
هری استایلز↯🪁
لویی تاملینسون☆🤍
ویدیو جدید آیلیش↯🧬
سریال اصیل ها☆🌩
متنوع‌ترین فن تیلور↯🪁
پیشگویی‌ هالیوود☆🤍
دانلود ومپایر دایرز↯🧬
تیکه فیلم انگیزشی✦☔️
گیف درخواستی☆🌩
ترجمه آهنگ جدید↯🪁
کتابخانه pdf مجازی☆🤍
رئو الهاندرو↯🧬
ریکی مارتین☆🌩
پسرای بنگتن↯🪁
ست انیمه☆🤍
گالری تیلور سویفت↯🧬
زین مالیک استار☆🌩
داو کمرون↯🪁
آرشیو دیسکوگرافی☆🤍
متنو کلیپ عاشقانه↯🧬
نقاشی روحِ پیانیست☆🌩
تحریر پینترستی/وارداتی↯🪁
دنیای کتاب‌های الکترونیک☆🤍
موزیک ایرانی وخارجی↯🧬
امپراطوری خون آشام☆🌩
دیگه جوش نزن↯🪁
منبع آموزش ادیت☆🤍
موزیک‌ ترند↯🧬
پوست کره‌ای صاف☆🌩
سایه اورجینال گلیتری↯🪁
پرونده‌ جنایی، قتل☆🤍
پاتوق اِدیتورا↯🧬
سنگ جادویی☆🌩
رمان کمیاب خفن↯🪁
ترندترین آهنگها☆🤍
پادکست شعر↯🧬
بهترین فیلم 2023☆🌩
سریال بی ال خفن↯🪁
رمان‌ محبوب پرطرفدار☆🤍
فیلمبازا بیان↯🧬
دارک وایب☆🌩
آهنگ ترند و مود↯🪁
ممنوعه ترین فیلما☆🤍
آپدیت آریانا گرانده↯🧬
بزرگترین فن هزبین☆🌩
ویدیوهای مود↯🪁
فروشگاه کره‌ای☆🤍
آرایشی بهداشتی↯🧬
دنیای کره ای☆🌩
حامی نویسندگان نو↯🪁
پینتریت کمک ادیتور☆🤍
کریستین جیمز استوارت↯🧬
ممنوعه بی‌ال☆🌩
رمان و کتاب صوتی↯🪁
انیمه اسکیت برد☆🤍
بنفش↯🧬
هر کتابی بخوای☆🌩
ترجمه آهنگای خارجی↯🪁
شرکت در لیست شبانه و گسترده✷💜
هر چقدر کمتر جواب انسانهای منفی را بدهید، از زندگی با آرامش بیشتری برخوردار خواهید بود. این مردم اگر پیامبر هم بودند، هزار ایراد به کار خدا می‌گرفتند شما که جای خود دارید. پس به خاطر انسانهای منفی زندگی‌ات را تباه نکن. -الهی قمشه‌ای |•💠•| @YEKROMANsub |•💠•|
Hammasini ko'rsatish...
👍 2❤‍🔥 1 1🔥 1
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.