cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

📗 مجموع حکایتهای داستان و راستان

☀ #حکایاتی از #سعدی_ #عبید_زاکانی_بهلول_ #ملانصرالدین_ #راز_مثل_ها #طنز_تلخ

Ko'proq ko'rsatish
Mamlakat belgilanmaganTil belgilanmaganToif belgilanmagan
Reklama postlari
596
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

🍁 📕#داستان_کوتاه_پندآموز ‌‎‌‌‍‌‌‎‌ "اندر حکایت شکر و ناشکریهای ما آدم ها" پیرمرد تهیدستی "زندگی" را در فقر و تنگدستی میگذراند، و به سختی برای زن و فرزندانش قوت و غذایی ناچیز فراهم میساخت. از "قضا" یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقانی مقداری "گندم" در دامن لباسش ریخت. پیرمرد "خوشحال" شد و گوشه های دامن را گره زد و به سوی خانه دوید !!!! در همان حال با "پروردگار" از مشکلات خود سخن می گفت، و برای گشایش آنها "فرج" می طلبید و تکرار میکرد؛ "ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای.." پیرمرد در همین حال بود که ناگهان گره ای از گره هایش "باز" شد، و تمامی گندمها به زمین ریخت. او به شدت ناراحت و غمگین شد و رو به "خدا" کرد و گفت: من تو را کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز؟؟ آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟؟ پیرمرد بسیار ناراحت نشست، تا گندمها را از زمین جمع کند، ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی ظرفی از "طلا" ریخته اند... "تو مبین اندر درختی یا به چاه تو مرا بین که منم مفتاح راه" ✍️ #مولانا 📗مجموع حکایات و داستانهای پندآموز📚 @Dastan_rastan1📙
Hammasini ko'rsatish...
00:17
Video unavailableShow in Telegram
ای که راز دیگران را زود افشا میکنی رازهای خویشتن را از چه حاشا میکنی قلب من یا تو ندارد آبرو بازیچه نیست عیب ونقص دیگران را از چه انشا میکنی ستر عیب دیگران کردن مرام حق بود با چه رویی عیب مردم را تماشا میکنی غافل از عیب خودی وغرق درعیب همه درمسیر عیب جویی سعی کوشا میکنی خانه ی یکتا پرستان حرمتش چون کعبه است زندگی بر مردمان اینگونه نوشا میکنی؟! 📗مجموع حکایات و داستانهای پندآموز📚 @Dastan_rastan1📙
Hammasini ko'rsatish...
239704748_2148612548643182_841052482004071444_n.mp48.02 KB
00:55
Video unavailableShow in Telegram
خیانت برکت رو از زندگی میبره ...! اصالت یعنی نتونی به کسی خیانت کنی ... نتونی دل بشکنی نتونی دورو باشی .. نتونی آدما رو بازی بدی ... یعنی برای خودت یک چهار چوب محکم اخلاقی داشته باشی ...! 🗣 دکتر انوشه 📗مجموع حکایات و داستانهای پندآموز📚 @Dastan_rastan1📙
Hammasini ko'rsatish...
263733802_1295462304199530_3899199137864372473_n.mp41.84 MB
00:58
Video unavailableShow in Telegram
دݧیاــےِ ݦن آڔۅم بخۅاب .. 📗مجموع حکایات و داستانهای پندآموز📚 @Dastan_rastan1📙
Hammasini ko'rsatish...
306758412_5329413590518475_665540824064363587_n.mp44.25 MB
🔻#تلنگر چه دو هزار نفر شما را فالوو کنند، چه دو میلیون، چه بیشتر ... آدم‌های مهم زندگی شما چند نفر بیشتر نیستند اگر دو سه نفر (پدر، مادر، دوست، همسر ، فرزند) نزدیک خودتان داشتید که برایتان تب کنند، اشک بریزند و شما را بفهمند؛ دلیل بزرگی دارید که از زنده بودن شادمان باشید بقیه‌ی آن دو هزار و دو‌ میلیون، برای شما "اعداد" هستند و شما برای آن‌ها "اسم" و "عکس" مواظب آدم‌های نزدیک و واقعی زندگی‌ مون باشیم... ‌‎‌‌‎ 📗مجموع حکایات و داستانهای پندآموز📚 @Dastan_rastan1📙
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
🔴 کاپیتولاسیون 🔹دو عکس در یک قاب مهسا امینی در تهران ماریا زاخاروا سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه در تهران ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتها @Dastan_rastan1
Hammasini ko'rsatish...
🗣 مسعود امامی ‌ 📗مجموع حکایات و داستانهای پندآموز📚 @Dastan_rastan1📙
Hammasini ko'rsatish...
Masoud-Emami-Amon-Bede-256.mp36.09 MB
#حکایت همسر پادشاهی دیوانه ای را دید ، كه با كودكان بازی می كرد و با انگشت بر زمین خط می كشید. پرسید: چه می كنی؟ گفت: خانه می سازم. پرسید: این خانه را می فروشی؟ گفت: می فروشم. پرسید: قیمت آن چقدر است؟ دیوانه مبلغی را گفت! همسر پادشاه فرمان داد كه آن مبلغ را به او بدهند ، دیوانه پول را گرفت و میان فقیران قسمت كرد. هنگام شب پادشاه در خواب دید كه وارد بهشت شده، به خانه ای رسید، خواست داخل شود اما او را راه ندادند و گفتند: این خانه برای همسر توست...!! روز بعد پادشاه ماجرا را از همسرش پرسید: همسرش قصه ی آن دیوانه را تعریف كرد! پادشاه نزد دیوانه رفت و او را دید كه با كودكان بازی می كند و خانه می سازد. گفت: این خانه را می فروشی؟ دیوانه گفت: می فروشم. پادشاه پرسید: بهایش چه مقدار است؟ دیوانه مبلغی را گفت كه در جهان نبود! پادشاه گفت: به همسرم به قیمت ناچیزی فروخته ای! دیوانه خندید و گفت: همسرت نادیده خرید و تو دیده میخری... میان این دو، فرق بسیار است...!!! 💫ارزش كارهای خوب به این است كه برای رضای خدا باشد نه برای معامله با خدا 📗مجموع حکایات و داستانهای پندآموز📚 @Dastan_rastan1📙
Hammasini ko'rsatish...
Photo unavailableShow in Telegram
یک شرکت کانادایی قرار است یک ساختمان ۵میلیارد دلاری در قالب یک استراحتگاه که به شکل ماه است، در ‎دبی بسازد. در ایران هم فرآیند ‎توسعه به این مرحله رسیده که دولت برای تامین کسری بودجه خود می‌خواهد از گردش حساب بانکی ۳۵ میلیون تومانی مردم مالیات بگیرد. 📗مجموع حکایات و داستانهای پندآموز📚 @Dastan_rastan1📙
Hammasini ko'rsatish...
📚#حکایتی_زیبا_از_بهلول_دانا روزی مردی به خانه ی بهلول رفت واز او خواست که طنابش را برای مدتی به او قرض دهد بهلول کمی فکر کرد و گفت : حیف که روی آن ارزن پهن کرده ام و گرنه حتما آن را به تو می دادم . مردبا تعجب گفت : مگر می شود روی طناب ارزن پهن کرد؟ بهلول گفت:برای آن که طناب را ندهم این بهانه کافی است اونی که دنبال بهونست همیشه یه بهونه ای گیر میاره👌 📗مجموع حکایات و داستانهای پندآموز📚 @Dastan_rastan1📙
Hammasini ko'rsatish...
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.