چه کسی مسئول مرگ مرتضی نادی نیست؟
بخش سوم. (شماره ۲۶)
بیانیه کمیسیون و تحلیل حادثه پل خواب
دریغا که زانیار هیچ نکرد و نهایتا بی هیچ واکنشی حتی نتوانست همان پرش بی حاصل به سمت عقب را انجام دهد. اخرین لحظات مرتضی را نظاره کرد و وقتی که گریه کنان بر سر کوفت، کار از کار گذشته بود.
متاسفانه زانیار خروج میانی چهارم را ندیده و اصرار دارد که انرا بر جای خود دیده، یا اینکه حقیقت را انکار میکند. اولی تقصیری بزرگ است که نشان میدهد کوچکترین توجهی به مسئولیت خود برای حفط جان مرتضی نداشته و خطر به این بزرگی از چشمش دور مانده و دومی تقصیری بزرگتر از اولی است که نشان میدهد میل تبرئه خویشتن بر تأثر از دست رفتن مرتضی چربیده است .
شاید خود حمایتچی هم نداند در ان چند دقیقه حیاتی فکرش به چه چیزی مشغول بوده است ولی در سهل گیرانه ترین حالت میتوان گفت که فقط گوشه ای از فکر و توجهش معطوف به حفظ جان مرتضی بوده است.
کسی نمیتواند بر این همه اهمال جواهرپور و زانیار و انکار او چشم فرو بندد حتی اگر کمیسیون محترم هفت نفره بخشی از ان را ندیده باشد .
جای انست که سخن مهدی شیرازی را که در ابتدای کار کمیسیون گفت، نقل کنم:
ارسطو میگوید کسی که خطا میکند و برای خطای خود هزار دلیل می اورد هزار و یک خطا انجام میدهد.
حال، کمیسیون محترم که به صورت سمبلیک نماینده جامعه کوه نوردی و دادخواه مرتضی بوده است خود نیز باید پاسخ دهد که بر چه اساسی در مورد خروج میانی چهارم که به مسئولیت دو تن یعنی جواهرپور و زانیار باز می گردد واکنش دوگانه نشان داده است؟
ایا هنوز هم می تواند زانیار را فارغ از خطا بداند؟
مهمتر از ان او را فارغ از اهمال و بی توجهی نسبت به وظیفه اش در قبال حفظ جان مرتضی بداند؟
چه چیزی جز همین خاطر جمعی ای که داوران به زانیار داده اند به او این جسارت را داده که از جایگاه یک متهم به دادستان تبدیل شده و جویای حق مرتضی شود؟
ایا هنوز به استناد اینکه زانیار برای ازمون امده و خطایش طبیعی است و تنها مجازاتش کسر نمره در ازمون است ،میتوان وی را تبرئه کرد؟
به نظر من کمیسیون، اعتبار خود را به پای زانیار ابراهیمی ریخته است.
وقتی از کمیسیون سخن میگوییم ،از یک شخصیت مدنی یا حقوقی حرف میزنیم که موجودیتی سوای اعضای ان دارد.
اینکه هر عضو چه تفکری دارد در اینجا مطرح نیست و بر ما پوشیده است.
عنوان این قسمت از نوشتار من
سقوط است.
سقوط مرتضی به تاریخ پیوست، برماست که از سقوط اخلاق در جامعه کوه نوردی جلوگیری کرده و با دقت تمام از اصول اخلاقی حمایت کرده و مانع سقوط ان به دست خود شویم.
اخلاقیات مدتهاست در این جامعه فلاکت زده در حال سقوط ازاد است، در جامعه ای که قوه قضای ان در فساد دست وپا میزند،
و پدران ، فرزندان خویش را سر میبرند،
و مادران نوزادان خود را میفروشند و همچون گوسفندان زاداوری میکنند و با ان سکه ای به کف می اورند،
دستکم ما باید بکوشیم تا در این برهوت سوخته وخشکیده ، جزیره ای هر چند کوچک اما اندکی انسانی تر را برای خود بسازیم و اگر امیدی به چنین تلاشی برایمان باقی نمانده باشد، خواهیم مرد و شاید هم اکنون مرده باشیم.
اما در دل من کورسوی امیدی هست ، و ان همان باور قدیمی کوهنوردان است که میگویند، کوهنوردی ورزشی اخلاق مدار است.
اگرچه وضع موجود ،چنین نیست اما این پتانسیلی است که باید امیدوارانه کوشید تا به فعل دراید.
در اینجا اخلاق از دو جانب در خطر قربانی شدن است، یکی از جانب منکر حقیقت و دیگری از جانب تاییدکنندگان ان .میتوان رفتار یک جوان ترسیده و زیر فشار را درک کرد و حتی با وی همدلی نمود اما بی توجهی پیرانی که بر کرسی حق و عدالت تکیه زده اند را چگونه هضم کنیم؟
عدالت و حق مرتضی قربانی دیگر این داوری است.
من به نوبه خود رفتار فرشاد را سرلوحه قرار میدهم و بی هیچ تردیدی میان
گزینه مقبولیت در ازمون افکار عمومی و دوستان و
گزینه دفاع از حق و جان ورزشکاران کوه نورد و صیانت از اخلاق حرفه ای، دومی را برمیگزینم.
https://t.me/koohnavar/3