cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

🌴حبل المتین🌴

🍃رسول‌خدا ج فرمودند🍃 «لَا يَمُوتَنَّ أَحَدُكُمْ إلَّا وَهُوَ يُحْسِنُ الظَّنَّ بِاَللَّهِﻷ» «در حالی از دنیا بروید که نسبت به الله أ گمان نیک داشته باشید» https://t.me/farzamHeravi3587 ارتباط بامدیر 👤 0795868282

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
435
Obunachilar
-124 soatlar
-67 kunlar
-930 kunlar
Post vaqtlarining boʻlagichi

Ma'lumot yuklanmoqda...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Nashrni tahlil qilish
PostlarKo'rishlar
Ulashishlar
Ko'rish dinamikasi
01
*وصیت های پیغمبر ﷺ در لحظات وفات، اشکهای چشم را جاری میکند 😭* قبل از وفات ، رسول خدا ﷺ آخرین حج خود را ادا نمودند ، و بعد از آن این کلام پروردگار نازل شد: (اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الاسلام دينا) ابوبکر صدیق بعد از شنیدن این آیه گریه کرد😭، برایش گفتند : ای ابوبکر چه چیز ترا در گریه انداخت؟ مگر این آیه مثل آیه هایی دیگری نیست که به رسول خدا ﷺ نازل می گردید ....! ابوبکر گفت : در این آیه خبر وفات رسول الله ﷺ است .... نُه روز قبل از وفات رسول خدا، آخرین آیه قرآن نازل گردید: ( واتقوا يوما ترجعون فيه الي الله ثم توفي كل نفس ما كسبت وهم لا يظلمون) و بیماری وفات آغاز گردید فرمود : میخواهم شهدآء أُحُد را زیارت کنم سپس بسوی شهدای اُحُد رفت و سلام کرد : (السلام عليكم يا شهداء أحد، أنتم السابقون وإنا إن شاء الله بكم لاحقون ) و در اثنای بازگشت شان از زیارت ، رسول خدا ﷺ گریه کرد ، گفتند : چرا گریه میکنید يا رسول الله ؟ فرمود : (مشتاق برادرانم شده ام ) ❤ گفتند : آیا ما برادران تو نیستیم يا رسول الله؟ فرمود : ( نخیر ، شما اصحاب من هستید ، اما برادران من کسانی هستند که بعد ازمن می آیند و به من ایمان می آورند در حالیکه مرا ندیده اند ) [الهی ما را هم از جمله آنان بگردان] 3 روز قبل از وفات در خانه میمونه رضی الله عنها بود بیماری اش شدید شد ، فرمود : (همسرانم را جمع کنید) ازواج مطهرات جمع شدند سپس رسول خدا ﷺ فرمودند : (آیا اجازه می دهید که پرستاری من در خانه عائشه شود؟) ازواج گفتند : بلی اجازه میدهیم يا رسول الله. میخواست برخیزد از شدت درد نتوانست ، حضرت علی و فضل بن عباس آمدند ، رسول خدا ﷺ را برداشتند ، و به خانه حضرت عائشه رضی الله عنها بردند ، اصحاب اولین بار بود که رسول الله ﷺ را درین حالت دیدند ، و سوالات را از یکدیگر شروع کردند : که رسول خدا ﷺ را چه شده است ......... مردم همه در مسجد جمع شدند بربالای رسول خدا ازدحام کردند ، عرق رسول الله ﷺ به شدت از سرو صورتش جاری شد حضرت عائشه رضی الله عنها میگوید : من در عمرم به این اندازه عرق را ندیده بودم. عائشه رضی الله عنها میگوید : میشنیدم که در آن هنگام میگفت : (لا اله إلا الله، إن للموت لسكرات) یقینا مرگ تلخی ها دارد عائشه میگوید : گفتگو و سرو صدایی مردم در مسجد زیاد شد پیامبر ﷺ فرمود : (این چیست ؟) گفتند : از بابت شما در خوف و هراس هستند يا رسول الله . فرمود : (مرا نزدشان بر داشته ببرید) میخواست برخیزد نتوانست بربالایش 7 مَشک آب ریزانیدند تا اینکه به هوش آمد پیامبر را برداشته بردند سپس به منبر بلند شد آخرین خطبه و آخرین سخنانش این بود که فرمود : (ای مردم گویا اینکه در باره من در خوف هستید) گفتند : بلی يا رسول الله فرمود : (ای مردم ، وعده من و شما دنیا نیست ، وعده ملاقات من با شما نزد حوض است ، بخدا قسم گویا اینکه همین حالا از اینجا او را میبینم ، ای مردم ، بخدا قسم در باره شما از فقر نمیترسم ، و لیکن درباره شما از دنیا میترسم اینکه به او رغبت کنید مثل اینکه گذشتگان شما رغبت کردند ، و هلاک شوید چنانچه آنها هلاک شدند ) بعد از آن فرمود : ( ای مردم ، درباره نماز از الله بترسید از الله بترسید ، در باره نماز از الله بترسید از الله بترسید ) بار بار تکرار نمود یعنی به نماز تان محافظت کنید بعد از آن فرمود : ( ای مردم ، در باره زنان از الله بترسید ، در باره زنان از الله بترسید ، شما را توصیه میکنم که به زنان تان رفتار نیک کنید) بعد از آن فرمود : ( ای مردم ، یقینا بنده را الله اختیار داد بین دنیا و آخرت ، پس آخرت را اختیار کرد) مطلب ازین جملات پیامبر را کسی نفهمید تنها ابوبکر بود که مطلب این جملات را درک کرد ، ناگهان شروع به گریستن نمود و آواز گریه اش بلند شد ، و از جایش برخاست و سخنان پیامبر را قطع کرد.....! و گفت: پدران ما فدایت میشوند ، مادران ما فدایت میشوند ، اولاد ما فدایت میشوند ، همسران ما فدایت میشوند ، اموال ما فدایت میشوند.....! ابوبکر این جملات را تکرار میکرد ، مردم بسوی ابوبکر متوجه شدند .!! ، چگونه سخنان پیامبر را قطع کرد ، رسول الله صلی الله علیه در دفاع از ابوبکر فرمود: ای مردم ، ابوبکر را به حال خودش بگذارید ، هرکه از شما منت و فضلی که بر بالای ما داشت مکافات و پاداش برایش دادیم بجز ابوبکر !!! نتوانستم مکافات او را پوره کنم ، مکافات و پاداش او را گذاشتم به الله عز وجل ، همه دروازه ها بسوی مسجد باید بسته شوند جز دروازه ابوبکر تا ابد باید مسدود نگردد)
180Loading...
02
تا آخر خواندی یک درود به رسول الله صلی الله علیه و سلم بفرست . و شیر کن تا اجر بی پایان نصیبت تان شود — ‎جبل النور غار حراء‎.
200Loading...
03
پیش از اینکه از منبر پایین شود ، برای مسلمانان دعا نمود ، در آخرین دعاهایی خود فرمود: ( الله شمارا حفظ کند ، الله شمارا مدد کند ، الله شمارا ثبات نصیب کند ، الله شما را قوی بگرداند ) و در آخرین کلماتش امت را مخاطب را قرار داده فرمود: (ای مردم ، به هر کسی که تا روز قیامت از امتانم مرا پیروی میکند از جانب من سلام برسانید ) و بار دیگر بسوی خانه انتقال داده شد همچنین در خانه بود که عبدالرحمن فرزند ابوبکر داخل شد که در دستش مسواک بود ، رسول ﷺ بسوی مسواک نگاه میکرد و از شدت بیماری نمی توانست حرف بزند . حضرت عائشه از نگاه کردن رسول ﷺ فهمید که اشتیاق مسواک زدن دارد ، مسواک را از عبدالرحمن گرفت و در دهن رسول الله ﷺ گذاشت ، پیامبر نتوانست مسواک بزند ، عايشه مسواک را با دهان خود نرم ساخت و به رسول ﷺ داد عائشه رضی الله عنها میگوید: آخرین چیزی که به دهن رسول ﷺ داخل شد ، لعاب دهن من بود ، این از فضل الله به من بود که آب دهن من با آب دهن رسول خدا ﷺ در آخرین لحظات حیاتش یکجا شد .!!!! عائشه رضی الله عنها میگوید : بعد از آن فاطمه (دختر پیامبر) داخل شد ، هنگامیکه پدرش را دید گریه کرد ، زیرا پیامبر ﷺ برخاسته نمیتوانست چون قبلا هرگاه فاطمه را میدید بر میخواست و سرش را میبوسید پیامبر ﷺ فرمود : (ای فاطمة به من نزدیک شو) چیزی در گوش فاطمه گفت فاطمه زیاد گریست !! . هنگامیکه گریه اش بیشتر شد فرمود: (ای فاطمة به من نزدیک شو) باری دیگر چیزی در گوشش گفت ، فاطمه خندید ..... بعدََا از فاطمه پرسیدند چرا اول گریستی سپس خندیدی ؟؟؟ گفت : در مرتبه اول برایم گفت : (ای فاطمه من امشب وفات میکنم ) گریه کردم .. زمانیکه مرا دید گریه کردم گفت : (ای فاطمه ، تو اولین فرد خانواده من هستی که با من ملاقات میکنی ) من خنده کردم . عائشه میگوید : سپس پیامبر فرمود : ( کسانیکه در خانه هستند از نزد من بیرون کنید) و فرمود : (ای عائشه به من نزدیک شو) رسول خدا صلی الله علیه و سلم سر خود را بر روی سینه همسرش گذاشت ، و دست خود را بسوی آسمان بلند کرد و گفت : (بلکه رفیق اعلی، بلکه رفیق اعلی ) عائشه رضی الله عنها میگوید : دانستم که اختیار داده شد ..!! جبریل علیه السلام به پیامبر داخل شد و فرمود : يارسول الله، ملك الموت در دروازه اجازه میخواهد، که داخل شود، و به هیچکسی قبل از تو اجازه ورود نخواسته است ..!!!! رسول خدا ﷺ فرمود : (برایش اجازه بده که بیاید) سپس ملك الموت داخل شد و فرمود : السلام عليك يا رسول الله، الله مرا فرستاده تا ترا مختار بگذارم ، بين بقاء در دنيا وبين اینکه با الله وصل شوی پیامبر فرمود : (بلکه رفیق اعلی، بلکه رفیق اعلی) ملک الموت نزد سر پیامبر ایستاد شد ..!! و گفت : (( ای روح پاک، روح محمد بن عبد الله خارج شو بسوی رضایی الله و رضوان و پروردگاری که از تو خوشنود است )) عائشه میگوید : سپس دست پیامبر افتید و سرش بر بالای سینه من سنگین و گران شد دانستم که وفات نمود .!! ندانستم چه کار کنم ..!!! دیگر چیزی نتوانستم از اطاق خود بیرون شدم !!! و دروازه مسجد را باز کردم که مسجد پُر ازمردم بود و گفتم : رسول الله وفات کرد ، رسول الله وفات کرد ..!!!!!! یکدم مسجد را سراسر گریه گرفت این طرف علي بن أبي طالب در جایش نشسته و نمیتواند که بجنبد ..!! آنطرف عثمان بن عفان مانند طفل خرد سال گاهی اینطرف و گاهی آنطرف میرود ..!! و عمر بن الخطاب شمشیرش را برداشته و میگوید : کسیکه بگوید محمد وفات کرده سرش را قطع میکنم ، او مثل موسی به ملاقات پروردگارش رفته است و بر میگردد ، اگر کسی بگوید که پیامبر مرده است او را میکشم..! اما با ثبات ترین انسانها أبوبكر الصديق رضي الله عنه بود . که در اطاق داخل شد و رسول الله ﷺ را به آغوش کشید و گفت : وآآآ خليلاه، وآآآ صفياه، وآآآ حبيباه، وآآآ نبياه و پیامبر را بوسه زد و فرمود : پاک زندگی کردی ، پاک رفتی ، يا رسول الله. سپس از حجره بیرون شد و فرمود : کسیکه محمد را می پرستید ، محمد وفات کرد ، و کسیکه الله را میپرستد الله زنده است و نمی میرد . شمشیر از دست عمر رضی الله عنه به زمین افتید عمر رضی الله عنه میگوید : فهمیدم که پیامبر وفات نموده است ، سپس بیرون شدم تا جایی خلوت بیابم که به تنهایی خود گریه کنم . و پیامبر صلى الله عليه وسلم دفن گردید . فاطمه رضی الله عنها به انس بن مالک میگوید : چگونه توانستید که بر روی رسول خدا ﷺ خاک بریزید !! ------------------------ و من هم .... متیقنم که قلوبتان مشتاق دیدار نبی رحمت شد ، امید واریم که وعده ملاقات ما با پیامبر محبوب مان ﷺ در نزد حوض کوثر باشد... اللهم اجعلنا جميعا ووالدينا واقاربنا والمسلمين الاحياء والاموات من أهل جنة النعيم ومجاورين لنبينا وحبيبنا وقرة اعيننا محمد صلوات ربي وسلامه عليه
190Loading...
04
‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌╲\╭┓ ╭⚘ ╯ ┗╯\╲ ❣نباید ساکت باشی؛ 🌼🍃تکبیر و تهلیل و تسبیح بگو. تو در بهترین روزهای سال هستی و قانون زمان بر گذشتن است، مگذار این فرصت ارزشمند، بیهوده از دستت برود.‌. 🌼🍃زبانت را ساکت مگذار...بگو...بگو.. ❣الله اکبر ❣سبحان الله ❣لا اله الا الله #نشر_مطالب_صدقہ_جاریہ   
340Loading...
05
Media files
820Loading...
06
فرض کنید در قبر خود هستید و فرشتگان به شما می گویند که 999 حسنه و 998 کار بد دارید. پس تبریک می گویم، شما به بهشت ​​می روید! و شما بسیار خوشحال هستید. سپس ناگهان گناهان شما به 1000 می رسد و فرشته به شما می گوید که شما یک آهنگ یا یک ویدیوی زشت یا برهنه را در پروفایل شبکه های اجتماعی خود به اشتراک گذاشته اید یا برای کسی ارسال کرده اید و به همین خاطر با هر بار دیدن او توسط یک شخص گناه شما بیشتر می‌شود و اکنون شما به جهنم می روید به این میگن گناه جاریه خداوند ما را از این گونه گناهان نجات دهد تا عاقبت ما در آخرت آسان شود..!
880Loading...
07
♥️صلوا علی النبیﷺ♥️✨ 🌹أللّٰهُــــــمَّ صَلِّ وَسَـــلِّمْ وَبَارِكْ عَلی نَبِيِّنَـــا مُحمَّدﷺ🌹 ✍ درود و #صلوات بفرســـــت... 🌹بر کســی که در نقــطه پایانی پل صراط نگــران تو می ایــستد و تو را می‌بیند که اولین قدمــت را روی آن می‌گذاری سپــس شروع به دعــا می کند برایــت می‌گوید: 🤲🏻رب سَـــــــــلِّم سَـــــــــلِّم... 🤲🏻پروردگـــارا اُمتم را سلامــت بدار..😭 جــانم بــــفدایت یــا رســول اللهﷺ♥️✨
1051Loading...
08
چرا عمر رضی الله عنه شب ها بیدار بود ! سخنرانی راجب به عمر فاروق رضی الله عنه حتماً ببینید خیلی دلچسب است ❤️❤️
950Loading...
09
> *• : 🤎🖇️: •* *بزرگ‌ترین‌نعمت‌و روزی،* *دعایۍ‌است‌که‌ به‌ نام‌ شما در غیاب‌ تان‌ به‌ طرف‌ آسمان بالا برود، آن‌ هم‌ بدون‌ اینکه‌ درخواست‌ کنید‌ یا حتی‌ خبر داشته‌ باشید.! 🥲🖤* > *• : التماس دعا🤍 : •*
1092Loading...
10
Media files
780Loading...
11
🎧
963Loading...
12
انت حبیبی یا رسول الله منشد ؛ ناجی سهمویی هدیه مدیر کانال برای همه شما همراهان دوستان همرا جهت کسب ثواب کانال رابه اشتراک بگزارید اجرکم عندلله💚 https://t.me/EnashidIslamy85
1003Loading...
13
Media files
1063Loading...
14
نعیته های عالی❤️
920Loading...
15
Media files
10Loading...
16
«اللَّهُمِّ صلی وسَـلِّم علَى نَبِينَا محمدﷺ»
980Loading...
17
🖌دعاهایی که غم و غصه و اندوه را از بین می‌برد «دعای شماره دو» 🔹اللَّهُمَّ إنِّي عَبْدُكَ ابْنُ عَبْدِكَ ابْنُ أَمَتِكَ، نَاصِيَتِي بِيَدِكَ، مَاضٍ فِيَّ حُكْمُكَ، عَدْلٌ فِيَّ قَضَاؤُكَ، أَسْأَلُكَ بكُلِّ اسْمٍ هُوَ لَكَ، سَمَّيْتَ بهِ نَفْسَكَ، أَوْ أَنْزَلْتَهُ فِي كِتَابِكَ، أَوْ عَلَّمْتَهُ أَحَداً مِنْ خَلْقِكَ، أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ: أَنْ تَجْعَلَ الْقُرْآنَ رَبِيعَ قَلْبِي، وَنُورَ صَدرِي، وَجلاَءَ حزنِي، وَذَهَابَ هَمِّي». (أخرجه أحمد وصححه ابن القیم وابن حجر). 🔸«خداوندا! همانا من بنده تو و فرزنده بنده و كنيز توام، زمام امورم در دست تو و وجودم در كانال تقدير تو سير مي‏كند، تقدير تو در مورد من عين عدالت است. تو را به همه اسم‏هايي مي‏خوانم كه از آن توست و تو آنها را بر خود نهاده‏اي، يا آنها را در كتاب خودت [قرآن] نازل فرموده‏اي، يا آن را به يكي از بندگانت آموخته‏اى و يا علم به آن را مخصوص خود گردانيده‏اي، [از تو مي‌ خواهم] كه قرآن را بهار قلب من، نور سينه‌‏ام، روزنه اميد و روشنايي اندوهم و [وسيله] رفع ناراحتي‏ام قرار دهي».
1140Loading...
18
بسم الله الرحمن الرحیم 📗 #روزی_یک_صفحه_قرآن #صفحه_15
870Loading...
19
Media files
760Loading...
20
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضا‌ی دوست باید یا هوای خویشتن وظیفه هر مسلمان است تا یکدیگر را به راه درست توصیه کند. توصیه نمودن بدون منت و سیاست باشد، و بلکه از راه خیر خواهی و مهربانی باشد. پسر را به مسجد توصیه کنید! دختر را به حجاب توصیه کنید! همسایه را به نیکی احترام کنید! نادان را به آرامی رفتار کنید! (خداوند تمام بندگان خود را دوست دارد.) ❤️
960Loading...
21
https://t.me/MY_lslam
990Loading...
22
#تلاوت 🆔 @MY_lslam
1200Loading...
23
✨🕋✨ وقتی خداوند بنده ای را دوست بدارد، حقیقتِ اطرافیان او را آشکار می کند…! ‌‌ ✨🕋࿐
1540Loading...
24
#تلاوت 🆔 @MY_lslam
1770Loading...
25
عضو بشین دوستا بی زحمت اجرکم علی الله🥰
990Loading...
*وصیت های پیغمبر ﷺ در لحظات وفات، اشکهای چشم را جاری میکند 😭* قبل از وفات ، رسول خدا ﷺ آخرین حج خود را ادا نمودند ، و بعد از آن این کلام پروردگار نازل شد: (اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الاسلام دينا) ابوبکر صدیق بعد از شنیدن این آیه گریه کرد😭، برایش گفتند : ای ابوبکر چه چیز ترا در گریه انداخت؟ مگر این آیه مثل آیه هایی دیگری نیست که به رسول خدا ﷺ نازل می گردید ....! ابوبکر گفت : در این آیه خبر وفات رسول الله ﷺ است .... نُه روز قبل از وفات رسول خدا، آخرین آیه قرآن نازل گردید: ( واتقوا يوما ترجعون فيه الي الله ثم توفي كل نفس ما كسبت وهم لا يظلمون) و بیماری وفات آغاز گردید فرمود : میخواهم شهدآء أُحُد را زیارت کنم سپس بسوی شهدای اُحُد رفت و سلام کرد : (السلام عليكم يا شهداء أحد، أنتم السابقون وإنا إن شاء الله بكم لاحقون ) و در اثنای بازگشت شان از زیارت ، رسول خدا ﷺ گریه کرد ، گفتند : چرا گریه میکنید يا رسول الله ؟ فرمود : (مشتاق برادرانم شده ام ) ❤ گفتند : آیا ما برادران تو نیستیم يا رسول الله؟ فرمود : ( نخیر ، شما اصحاب من هستید ، اما برادران من کسانی هستند که بعد ازمن می آیند و به من ایمان می آورند در حالیکه مرا ندیده اند ) [الهی ما را هم از جمله آنان بگردان] 3 روز قبل از وفات در خانه میمونه رضی الله عنها بود بیماری اش شدید شد ، فرمود : (همسرانم را جمع کنید) ازواج مطهرات جمع شدند سپس رسول خدا ﷺ فرمودند : (آیا اجازه می دهید که پرستاری من در خانه عائشه شود؟) ازواج گفتند : بلی اجازه میدهیم يا رسول الله. میخواست برخیزد از شدت درد نتوانست ، حضرت علی و فضل بن عباس آمدند ، رسول خدا ﷺ را برداشتند ، و به خانه حضرت عائشه رضی الله عنها بردند ، اصحاب اولین بار بود که رسول الله ﷺ را درین حالت دیدند ، و سوالات را از یکدیگر شروع کردند : که رسول خدا ﷺ را چه شده است ......... مردم همه در مسجد جمع شدند بربالای رسول خدا ازدحام کردند ، عرق رسول الله ﷺ به شدت از سرو صورتش جاری شد حضرت عائشه رضی الله عنها میگوید : من در عمرم به این اندازه عرق را ندیده بودم. عائشه رضی الله عنها میگوید : میشنیدم که در آن هنگام میگفت : (لا اله إلا الله، إن للموت لسكرات) یقینا مرگ تلخی ها دارد عائشه میگوید : گفتگو و سرو صدایی مردم در مسجد زیاد شد پیامبر ﷺ فرمود : (این چیست ؟) گفتند : از بابت شما در خوف و هراس هستند يا رسول الله . فرمود : (مرا نزدشان بر داشته ببرید) میخواست برخیزد نتوانست بربالایش 7 مَشک آب ریزانیدند تا اینکه به هوش آمد پیامبر را برداشته بردند سپس به منبر بلند شد آخرین خطبه و آخرین سخنانش این بود که فرمود : (ای مردم گویا اینکه در باره من در خوف هستید) گفتند : بلی يا رسول الله فرمود : (ای مردم ، وعده من و شما دنیا نیست ، وعده ملاقات من با شما نزد حوض است ، بخدا قسم گویا اینکه همین حالا از اینجا او را میبینم ، ای مردم ، بخدا قسم در باره شما از فقر نمیترسم ، و لیکن درباره شما از دنیا میترسم اینکه به او رغبت کنید مثل اینکه گذشتگان شما رغبت کردند ، و هلاک شوید چنانچه آنها هلاک شدند ) بعد از آن فرمود : ( ای مردم ، درباره نماز از الله بترسید از الله بترسید ، در باره نماز از الله بترسید از الله بترسید ) بار بار تکرار نمود یعنی به نماز تان محافظت کنید بعد از آن فرمود : ( ای مردم ، در باره زنان از الله بترسید ، در باره زنان از الله بترسید ، شما را توصیه میکنم که به زنان تان رفتار نیک کنید) بعد از آن فرمود : ( ای مردم ، یقینا بنده را الله اختیار داد بین دنیا و آخرت ، پس آخرت را اختیار کرد) مطلب ازین جملات پیامبر را کسی نفهمید تنها ابوبکر بود که مطلب این جملات را درک کرد ، ناگهان شروع به گریستن نمود و آواز گریه اش بلند شد ، و از جایش برخاست و سخنان پیامبر را قطع کرد.....! و گفت: پدران ما فدایت میشوند ، مادران ما فدایت میشوند ، اولاد ما فدایت میشوند ، همسران ما فدایت میشوند ، اموال ما فدایت میشوند.....! ابوبکر این جملات را تکرار میکرد ، مردم بسوی ابوبکر متوجه شدند .!! ، چگونه سخنان پیامبر را قطع کرد ، رسول الله صلی الله علیه در دفاع از ابوبکر فرمود: ای مردم ، ابوبکر را به حال خودش بگذارید ، هرکه از شما منت و فضلی که بر بالای ما داشت مکافات و پاداش برایش دادیم بجز ابوبکر !!! نتوانستم مکافات او را پوره کنم ، مکافات و پاداش او را گذاشتم به الله عز وجل ، همه دروازه ها بسوی مسجد باید بسته شوند جز دروازه ابوبکر تا ابد باید مسدود نگردد)
Hammasini ko'rsatish...
تا آخر خواندی یک درود به رسول الله صلی الله علیه و سلم بفرست . و شیر کن تا اجر بی پایان نصیبت تان شود — ‎جبل النور غار حراء‎.
Hammasini ko'rsatish...
پیش از اینکه از منبر پایین شود ، برای مسلمانان دعا نمود ، در آخرین دعاهایی خود فرمود: ( الله شمارا حفظ کند ، الله شمارا مدد کند ، الله شمارا ثبات نصیب کند ، الله شما را قوی بگرداند ) و در آخرین کلماتش امت را مخاطب را قرار داده فرمود: (ای مردم ، به هر کسی که تا روز قیامت از امتانم مرا پیروی میکند از جانب من سلام برسانید ) و بار دیگر بسوی خانه انتقال داده شد همچنین در خانه بود که عبدالرحمن فرزند ابوبکر داخل شد که در دستش مسواک بود ، رسول ﷺ بسوی مسواک نگاه میکرد و از شدت بیماری نمی توانست حرف بزند . حضرت عائشه از نگاه کردن رسول ﷺ فهمید که اشتیاق مسواک زدن دارد ، مسواک را از عبدالرحمن گرفت و در دهن رسول الله ﷺ گذاشت ، پیامبر نتوانست مسواک بزند ، عايشه مسواک را با دهان خود نرم ساخت و به رسول ﷺ داد عائشه رضی الله عنها میگوید: آخرین چیزی که به دهن رسول ﷺ داخل شد ، لعاب دهن من بود ، این از فضل الله به من بود که آب دهن من با آب دهن رسول خدا ﷺ در آخرین لحظات حیاتش یکجا شد .!!!! عائشه رضی الله عنها میگوید : بعد از آن فاطمه (دختر پیامبر) داخل شد ، هنگامیکه پدرش را دید گریه کرد ، زیرا پیامبر ﷺ برخاسته نمیتوانست چون قبلا هرگاه فاطمه را میدید بر میخواست و سرش را میبوسید پیامبر ﷺ فرمود : (ای فاطمة به من نزدیک شو) چیزی در گوش فاطمه گفت فاطمه زیاد گریست !! . هنگامیکه گریه اش بیشتر شد فرمود: (ای فاطمة به من نزدیک شو) باری دیگر چیزی در گوشش گفت ، فاطمه خندید ..... بعدََا از فاطمه پرسیدند چرا اول گریستی سپس خندیدی ؟؟؟ گفت : در مرتبه اول برایم گفت : (ای فاطمه من امشب وفات میکنم ) گریه کردم .. زمانیکه مرا دید گریه کردم گفت : (ای فاطمه ، تو اولین فرد خانواده من هستی که با من ملاقات میکنی ) من خنده کردم . عائشه میگوید : سپس پیامبر فرمود : ( کسانیکه در خانه هستند از نزد من بیرون کنید) و فرمود : (ای عائشه به من نزدیک شو) رسول خدا صلی الله علیه و سلم سر خود را بر روی سینه همسرش گذاشت ، و دست خود را بسوی آسمان بلند کرد و گفت : (بلکه رفیق اعلی، بلکه رفیق اعلی ) عائشه رضی الله عنها میگوید : دانستم که اختیار داده شد ..!! جبریل علیه السلام به پیامبر داخل شد و فرمود : يارسول الله، ملك الموت در دروازه اجازه میخواهد، که داخل شود، و به هیچکسی قبل از تو اجازه ورود نخواسته است ..!!!! رسول خدا ﷺ فرمود : (برایش اجازه بده که بیاید) سپس ملك الموت داخل شد و فرمود : السلام عليك يا رسول الله، الله مرا فرستاده تا ترا مختار بگذارم ، بين بقاء در دنيا وبين اینکه با الله وصل شوی پیامبر فرمود : (بلکه رفیق اعلی، بلکه رفیق اعلی) ملک الموت نزد سر پیامبر ایستاد شد ..!! و گفت : (( ای روح پاک، روح محمد بن عبد الله خارج شو بسوی رضایی الله و رضوان و پروردگاری که از تو خوشنود است )) عائشه میگوید : سپس دست پیامبر افتید و سرش بر بالای سینه من سنگین و گران شد دانستم که وفات نمود .!! ندانستم چه کار کنم ..!!! دیگر چیزی نتوانستم از اطاق خود بیرون شدم !!! و دروازه مسجد را باز کردم که مسجد پُر ازمردم بود و گفتم : رسول الله وفات کرد ، رسول الله وفات کرد ..!!!!!! یکدم مسجد را سراسر گریه گرفت این طرف علي بن أبي طالب در جایش نشسته و نمیتواند که بجنبد ..!! آنطرف عثمان بن عفان مانند طفل خرد سال گاهی اینطرف و گاهی آنطرف میرود ..!! و عمر بن الخطاب شمشیرش را برداشته و میگوید : کسیکه بگوید محمد وفات کرده سرش را قطع میکنم ، او مثل موسی به ملاقات پروردگارش رفته است و بر میگردد ، اگر کسی بگوید که پیامبر مرده است او را میکشم..! اما با ثبات ترین انسانها أبوبكر الصديق رضي الله عنه بود . که در اطاق داخل شد و رسول الله ﷺ را به آغوش کشید و گفت : وآآآ خليلاه، وآآآ صفياه، وآآآ حبيباه، وآآآ نبياه و پیامبر را بوسه زد و فرمود : پاک زندگی کردی ، پاک رفتی ، يا رسول الله. سپس از حجره بیرون شد و فرمود : کسیکه محمد را می پرستید ، محمد وفات کرد ، و کسیکه الله را میپرستد الله زنده است و نمی میرد . شمشیر از دست عمر رضی الله عنه به زمین افتید عمر رضی الله عنه میگوید : فهمیدم که پیامبر وفات نموده است ، سپس بیرون شدم تا جایی خلوت بیابم که به تنهایی خود گریه کنم . و پیامبر صلى الله عليه وسلم دفن گردید . فاطمه رضی الله عنها به انس بن مالک میگوید : چگونه توانستید که بر روی رسول خدا ﷺ خاک بریزید !! ------------------------ و من هم .... متیقنم که قلوبتان مشتاق دیدار نبی رحمت شد ، امید واریم که وعده ملاقات ما با پیامبر محبوب مان ﷺ در نزد حوض کوثر باشد... اللهم اجعلنا جميعا ووالدينا واقاربنا والمسلمين الاحياء والاموات من أهل جنة النعيم ومجاورين لنبينا وحبيبنا وقرة اعيننا محمد صلوات ربي وسلامه عليه
Hammasini ko'rsatish...
‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌╲\╭┓ ╭⚘ ╯ ┗╯\╲ ❣نباید ساکت باشی؛ 🌼🍃تکبیر و تهلیل و تسبیح بگو. تو در بهترین روزهای سال هستی و قانون زمان بر گذشتن است، مگذار این فرصت ارزشمند، بیهوده از دستت برود.‌. 🌼🍃زبانت را ساکت مگذار...بگو...بگو.. ❣الله اکبر ❣سبحان الله ❣لا اله الا الله #نشر_مطالب_صدقہ_جاریہ   
Hammasini ko'rsatish...
4_532579427922518726.mp31.16 MB
فرض کنید در قبر خود هستید و فرشتگان به شما می گویند که 999 حسنه و 998 کار بد دارید. پس تبریک می گویم، شما به بهشت ​​می روید! و شما بسیار خوشحال هستید. سپس ناگهان گناهان شما به 1000 می رسد و فرشته به شما می گوید که شما یک آهنگ یا یک ویدیوی زشت یا برهنه را در پروفایل شبکه های اجتماعی خود به اشتراک گذاشته اید یا برای کسی ارسال کرده اید و به همین خاطر با هر بار دیدن او توسط یک شخص گناه شما بیشتر می‌شود و اکنون شما به جهنم می روید به این میگن گناه جاریه خداوند ما را از این گونه گناهان نجات دهد تا عاقبت ما در آخرت آسان شود..!
Hammasini ko'rsatish...
😢 3
♥️صلوا علی النبیﷺ♥️✨ 🌹أللّٰهُــــــمَّ صَلِّ وَسَـــلِّمْ وَبَارِكْ عَلی نَبِيِّنَـــا مُحمَّدﷺ🌹 ✍ درود و #صلوات بفرســـــت... 🌹بر کســی که در نقــطه پایانی پل صراط نگــران تو می ایــستد و تو را می‌بیند که اولین قدمــت را روی آن می‌گذاری سپــس شروع به دعــا می کند برایــت می‌گوید: 🤲🏻رب سَـــــــــلِّم سَـــــــــلِّم... 🤲🏻پروردگـــارا اُمتم را سلامــت بدار..😭 جــانم بــــفدایت یــا رســول اللهﷺ♥️✨
Hammasini ko'rsatish...
1
00:48
Video unavailableShow in Telegram
چرا عمر رضی الله عنه شب ها بیدار بود ! سخنرانی راجب به عمر فاروق رضی الله عنه حتماً ببینید خیلی دلچسب است ❤️❤️
Hammasini ko'rsatish...
9.86 KB
3
> *• : 🤎🖇️: •* *بزرگ‌ترین‌نعمت‌و روزی،* *دعایۍ‌است‌که‌ به‌ نام‌ شما در غیاب‌ تان‌ به‌ طرف‌ آسمان بالا برود، آن‌ هم‌ بدون‌ اینکه‌ درخواست‌ کنید‌ یا حتی‌ خبر داشته‌ باشید.! 🥲🖤* > *• : التماس دعا🤍 : •*
Hammasini ko'rsatish...
1
4_532577138704949840.mp31.20 MB