ندای ماندگار دروازه غار
https ://www.instagram.com/nedayi.mandegar https://t.me/mandegarava ادرس: خیابان مولوی خیابان رئیسی عبداللهی خیابان اردستانی کوچه افتخاریان پلاک 8 -10 شماره تماس :55606871-55168535 تماس با ادمین: @yaldapakzad
Ko'proq ko'rsatish180
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
✅ بهارِ خجسته یاد، خرامان رسد زِ راه
سیاهی زمستان که میرود و بهار میآید، دانه از دل خاک رخنمایی میکند و درخت شکوفهباران میشود... این " امید " است که همچنان جوانه میزند. پس باید زندگی کرد و دل به رویاهای شیرین سپرد.
هر چند سال سختی را گذراندیم و بسیاری از هموطنان، عزیزانِ خود را از دست دادهاند و فشار سهمگین اقتصادی شانههای ما را خم کردهاست، اما " بهار" در همه دورانها و در اشعار بزرگان ادب فارسی، مژده دهنده امید و شادکامی و زیبایی بوده است .
برای شما همراهان گرامی سالی سرشار از زیبایی و زندگی آرزو داریم.
موسسه توانمندسازی ندای ماندگار دروازه غار
☘🌱🌿🌺
او تنها یکی از زنان سیستان و بلوچستانی است...
15.84 MB
روز جهانی زن گرامی باد
این روز را غنیمت بدانیم برای اندیشیدن به حقوق نیمی از ساکنین کره زمین
بیش از یک قرن است که جنبش های زنان برای دستیابی به حقوق برابر در سراسر جهان تلاش می کنند و در این راه هزینه های بسیاری را متحمل شده اند.
ما به تلاش های به حق زنان در سراسر جهان احترام می گذاریم.
مرکز توانمند سازی ندای ماندگار دروازه غار ضمن شادباش فراوان این روز و آرزوی شادی و شادکامی و موفقیت برای زنان سرزمین مان، بر تداوم تلاش برای توان افزایی بانوان عضو مجموعه و فرزندان عزیز آنها تاکید داشته و در این راه دست یاری و مهربانی به سوی همه کسانی که دل در گرو عدالت و توسعه دارند دراز می کند.
با علم بر این که در حال حاضر، زنان پیشگام فعالیت های اجتماعی و انسان دوستانه در سراسر دنیا هستند و با اعتقاد راسخ به این که توانمند سازی زنان یکی از راهکارهای اصلی کاهش آمار اشتغالِ کودکان خانواده های در شرایط دشوار است، ما اعتقاد داریم مسیر توسعه در کشور ما از توانمندی زنان در وضعیت دشوار و تلاش برای رشد اجتمایی و خود اتکایی اقتصادی آنان می گذرد. پس همراه و در کنار ما برای تداوم این راه باشید.
ندای ماندگار دروازه غار
10.69 MB
دوستان ماندگار؛
با سلام و آرزوی سلامتی، شما را به رویداد نوروزی ندای ماندگار دعوت میکنیم.
این رویداد فرصتی برای حمایت از اشتغال زنان محله دروازه غار است که از ۱۴ تا ۲۰ اسفند در همین صفحه اینستاگرامی برپاست. همه محصولات ساخته و پرداخته دست زنان فعال در این موسسه است.
برای خرید محصولات، عکس یا کد محصول را در قسمت «دایرکت» ارسال کنید و بعد از تایید تا ساعت ۲۱ روز بعد مبلغ را واریز کنید.
با مشارکت در این رویداد و معرفی آن به دیگران یاریگر ما باشید.
موسسه توانمندسازی زنان دروازه غار
طراح پوستر:@mojtabaahmadi92
نشانی رویداد:
www.instagram.com/nedayeemandegarr
☘رویداد نوروزی ندای ماندگار
هر روز زنانی به امید خوداتکایی و یادگیری هنر و مهارتی جدید در ندای ماندگار که یک کارآفرینی اجتماعی برای توانمندسازی زنان محله دروازه غار(شهید هرندی) است دور هم جمع میشوند.
در این بین روزهایی هم نیاز به حمایت ما برای ادامه دادن این راه دارند.
به همین دلیل رویدادی نوروزی برایشان تدارک دیدهایم که از چهاردهم تا بیستم اسفندماه در جریان است.
تمامی محصولات این رویداد ساخته دستهای همین زنان است که هر کدام داستانی را به دنبال دارد.
از چهاردهم اسفند در صفحه اینستاگرامی ندای ماندگار منتظر حمایت و پشتیبانی شما هستیم.
www.instagram.com/nedayeemandegarr
آدرس: مولوی، بازار پرده و پارچه، خیابان اردستانی، کوچه افتخاریان، پلاک ۱۰
تلفن: ۵۵۱۶۸۵۳۵
13.51 MB
✅قصه عروسک هایش
روپوش سفید رنگی پوشیده است، در اولین برخورد صورت مهربانی دارد. به قول خودش از پیشکسوتان ندای ماندگار است. از سال ۸۸ عضوی از این خانه شده است.
روز اولی که پا در ندایماندگار گذاشت به سراغ بافتنی رفت، آنقدر بافت تا دیگر نیازی به آموزش نداشته باشد و اولین کارش را که سرویس آشپزخانه بود تحویل داد.
در همین جا متوقف نشد و ادامه داد به یادگیری مهارتهای دیگر، تا جایی که الان یکی از اعضای فعال و اصلی کارگاه خیاطی است.
سرویس خواب میدوزد، کیسههای خرید را میدوزد و هر چه دوختنی از ندای ماندگار میبینید ردی از او دارد.
اما تمام این سالها باعث نشده است حرفه گذشته و روزهای اولی خود را فراموش کند. با یاد آن روزها میبافد. اولین خاطرهاش را بیرون از خانه بافتنی میداند. میگوید روزهایی که خجالت میکشیدم سلام کنم فقط میبافتم. این روزها عروسک میبافد، عروسکهایی که از آنها با ذوق حرف میزند و وقتی با لبخند میگوید همهشان را به یک اندازه دوست دارم انگار از بچههایش حرف میزند.شاید وقتی عروسک او در دستان کودکی باشد، نداند چه کسی آنها را بافته است، اما عشقی که با آن آنها را میبافد برای همیشه همراه آن عروسک است. عروسک های او در خانههای جدیدشان یادگاری از دستهای مهربان او هستند.
آدرس : مولوی، رئیسی عبدالهی، خیابان هاشم اردستانی ، کوچه افتخاریان ، پلاک ۱۰ تلفن : ۵۵۱۶۸۵۳۵
#عروسک_دستساز #ندای_ماندگار_دروازه_غار
#nedayeemandegar #بافت_عروسک
#کارآفرینی_اجتماعی #توانمند_سازی_زنان
https://www.instagram.com/p/CLSIiUfBwUu/?igshid=1uork837f7k19
از کودکی چیز زیادی یادش نمانده، ولی یادش هست که سوزندوزی را از خواهرش یاد گرفته. میگوید آن روزها سوزندوزی را روی لباسها، زیورآلات و روی بالش و ملافه هم میشد دید.
وقتی غرق در روزگاری میشود که در افغانستان بوده کنار خانوادهاش، دو دستش را در هم مشت میکند و کنار قلبش نگه میدارد. میگوید خیلی دوست دارم چند روزی بروم، بروم پیش خواهرم و برادرانم. اگر جور شود و آنها هم بیایند راضیم. بعد از ازدواجش برای زندگی آمده ایران، لهجه خاصی دارد نه پشتو نه فارسی. خودش هم اشارهای میکند به این موضوع که زبان محلی خودمان را هم یادم رفته اما فارسی اینجا را هم به خوبی نمیدانم فکر میکنم هر دو را با هم قاطی میکنم و صحبت میکنم.
این روزها که سر همگی در ندای ماندگار شلوغتر شده است، او هم دست به کار شده، از میراثی که با خود از افغانستان آورده است طرح خواهد زد برایمان. بزودی کارهایی از ماندگار را میبینید که زنان هنرمند اینجا تکههایی از عشق و هنر و خاطراتشان را در آن نقش زدهاند. مثل او که هنر به ارث رسیده از خواهرش را برایمان به یادگار میگذارد.
آدرس: مولوی، رئیسی عبدالهی، خ هاشم اردستانی، کوچه افتخاریان، پ۱۰
تلفن:۵۵۱۶۸۵۳۵
صفای عزیز و مهربان، پنج سال از فقدان زودهنگام و غمانگیزات گذشت و ما مصمم به ادامه راهی هستیم که تو با امید به پویایی و بالندگی کودکان و زنان این سرزمین آغاز کرده ای، پایان این راه روشن و همانا دستیابی به توسعه توام با عدالت اجتماعی و مهربانی و حالِ خوب برای همه است.
روحت شاد و راهت پر رهرو
#صفا_پوینده
.
بی گمان برف خواهد آمد...
برف میبارید و ما آرام،
گاه تنها، گاه با هم، راه میرفتیم.
چه شكایتهای غمگینی كه میكردیم،
یا حكایتهای شیرینی كه میگفتیم.
هیچكس از ما نمیدانست
كز كدامین لحظه شب كرده بود این باد برف آغاز.
هم نمیدانست كاین راه خم اندر خم
به كجامان میكشاند باز.
حدود یک سال از ثبت بارش این برف در ندای ماندگار میگذرد، آن موقع نمیدانستیم این آخرین برفی است که در ندای ماندگار میبینیم و پس از آن هرچقدر هم چشم به آسمان بدوزیم دانههای پنبهایاش را از ما محروم خواهد کرد. حالا همگی دلتنگ برفیم، شاید هم دلتنگ روزهای روشنی که آن روزها داشتیم و به چشم بهمزدنی مانند برفهای آن سال، آب شدند و ما برف را بهانه میکنیم، شاید هم به قول اخوان نمیدانستیم کاین راه خم اندر خم به کجامان میکشاند باز.
#برف_تهران #ندای_ماندگار_دروازه_غار #آوای_ماندگار_دروازه_غار #avayimandegar #avayemandegar #زمستان_بی_برف #زمستان۹۸
آدرس موسسه: بازار پارچه و پرده، خیابان اردستانی، کوچه افتخاریان،پلاک ۱۰
تلفن:۵۵۱۶۸۵۳۵
14.99 MB
هفت هشت سالش هست،دست های کوچکش را گرفته زیر صندلی و پاهایش را تاب میدهد.« من یه حیوون خونگی دارم، یه حلزون!» کمی مکث میکند و با ناراحتی میگوید:« دوتا بودن، یکیش و داداشم سوزن کرد تو لاکش دیگه بیرون نمیاد.»
و ادامه میدهد:« کوچیکه» اندازهای را بین دو انگشتش نشان میدهد و میگوید:« اینقدر،
وقتی مامانم نارنگی خریده بود تو اونا بودن، بهشون برگ میدم بخورن.» و با هیجان بیشتر میگوید:« میدونید اسمش چیه؟ اسمش گَریه، اسم حلزون باب اسفنجی.» وقتی از حلزون کوچکش میگوید، ذوقش را میشود در چشمانش دید. انگار حرف زدن از این حلزون از یادش برده داشتههای همسایه را که تا چند دقیقه پیش ازشان با حسرت حرف میزد.《همسایهمون تبلت داره، از این ژل بازیها داره،همه چی داره》.
صبح یک سر آمد، سرش را از در داخل آورد و گفت:« مامان من اینجاست؟» و پاسخ شنید که رفته است سرکار.
چند ساعتی نگذشته بود که دم ظهر باز هم آمد و سر صحبت را باز کرد.
شنیده بود به بعضی بچهها تبلت دادهاند و بیشتر پی آن آمده بود. از هر چند جملهاش درباره تبلت بود.
میگفت نمیتواند سر کلاس حاضر شود، گوشی مادرش خراب بود و تازه درست شده و با خودش به سرکار میبرد، تلویزیون هم برادرم شکسته است.
میپرسد چه کسی تبلتها را خریده؟ آقای اسماعیل پور میگوید:« آدم های مهربونی هستند که برای شما تبلت خریدند تا درس بخونید.»
این دفعه مکث نمیکند و بلافاصله میگوید:« بچه؟ بزرگ بود؟ چند سالش بود!؟پولدار بود بچه؟ چه شکلی بود؟ پسر بود؟» آقای اسماعیل پور می گوید بچه نه چند خانم این کار رو کردند.میگوید چرا این تعداد خریدند و بیشتر نخریدند و وقتی جواب میشوند که خب پول بیشتر نداشتند، میگوید مگر نگفتید پولدارند؟!
در بین حرفهایش اسرار مگوی زیادی را فاش میکند از روابط خانوادگیشان، نمیدانم به منظور درد دل اینها را میگوید یا به بهانه تبلت، بین حرفهایش میگوید:« اگر مامانم بابام رو دوست داشته باشه منم دوستش دارم وگرنه منم دیگه دوستش ندارم.»
اما چند دقیقه ای از رفتنش نمیگذرد که دوباره با دست های کوچکش در را باز میکند.این بار با گری آمده.دوست حلزونش.
بعدش مامانش هم خودشو رسوند ، تبلت هم بهش اهدا شد، یه دستش تبلت و یه دستش گری .. خداحافظی کرد و رفت.
https://www.instagram.com/p/CJ8k4nZB-Rs/?igshid=1h41ktcfb5pna
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.