cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

دکتر فضل الله صلواتی

نویسنده ،روزنامه نگار،استاد دانشگاه ، فعال سیاسی

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
489
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

روحانیونی که در طول تاریخ پناه مردمان بوده اند، یکباره در برابر مردم قرار می گیرند و مجبور می شوند که برای حفظ قدرت،به نام اسلام، به روی مردم اسلحه بکشند،به جای عذرخواهی از ناتوانی و ناآگاهی خود، خشونت به خرج دهند و سخن از محارب به میان آرند و در نتیجه مورد نفرت قرار گیرند و هدف اعتراضها و نارسایی ها باشند و علیه آنها در هر شهر و روستا شعار داده شود. که این خواستۀ پیامبر خدا محمد و امیرالمؤمنین علی و امامان علیهم السلام و اولیاءالله و صالحان نبوده است.
Hammasini ko'rsatish...
در انقلاب اسلامی سال 57 همۀ روحانیون برای احیای استقلال و آزادی و عدالت و حاکمیت مردمی و مردم سالاری جلو افتادند و در برابر گلوله های مزدوران شاه سینه سپر کردند و شهدایی برای خدا و سعادت ملت ایران تقدیم داشتند، در همه جا با استبداد شاهی مبارزه می کردند و زندان های شاه، علاوه بر دانشجویان و روشنفکران، قشر وسیعی از طلبه ها و اساتیدشان در زندان و یا تبعید بودند، باشد که با رهبری امام خمینی، جامعه ای سالم و زنده و پیشرو بسازند و شاهد بودیم که فرصت طلبانی خشن به میدان آمدند و بسیاری از آقا و آقازادگان که توانستند از آب گل آلود ماهی بگیرند، که گرفتند و امثال آیات: طالقانی، منتظری، مطهری، بهشتی و هاشمی را منزوی یا شهید کردند. در جنگ تحمیلی نیز ناظر بودیم که عمامه به سرها با رزمندگان در جبهه ها حضور فعال داشتند و جانشان را در راه خدا و حفظ وطن فدا کردند، آنها از بالا تا پایین هیچگاه ساکت نبودند، حق را می شناختند و از آن دفاع می کردند و با شهادت خود، جان را بر سرعقیده و ایمان می گذاشتند. روحانیون غیر وابسته، همان مردم کوچه و خیابانند و با معترضان همراه و هم گام و هم صدا هستند، فریادها و ناله ها و اعتراضهای آنها به گوش نمی رسد، رسانه های خارجی به اعترضها و نامه های آنها بها نمی دهند و چه بهتر که ندهند، رسانه های خارجی موارد اهانت به آنها را پخش می کنند، باشد که همۀ بینندگان را از مذهب و شریعت و مبلغان دینی بیزار کنند، در آن صورت می توانند نفوذ بیشتری در جامعه داشته باشند. و باید دانست که بیگانگان خیرخواه مردم ایران نیستند، از زمان فتحعلیشان قاجار تا امروز، چه خیانت¬ها که به ملت ایران روا داشته اند. صریحا باید اعلام کرد که در اسلام و مسلمانی، خشونت و کشتار و اجبار و دستگیری معترضان و زندانی کردن دختران و پسران معترض، وجود ندارد، جز در دفاع و محاربه در برابر دشمن، شمشیری از غلاف بیرون نمی آید، در زمان پیامبر و خلفای اولیّه، کسی مردم معترض به فقر و گرسنگی و درماندگی را کتک نمی زد، نمی کشت، گشت ارشادی وجود نداشت که بخواهد برخورد خشونت آمیز با بدحجابی داشته باشد و دزدان بیت المال را آزاد گذارند و با لباس شخصی و یا نظامی و امنیتی به مردم حمله کنند و خون بی گناهان را به زمین بریزند. آنها که مطالعاتی در اسلام و قرآن و زندگی امامان داشته اند، آگاهند که اسلام دین: رحمت، عطوفت، مهربانی، انسانیّت، عدالت و آزادی است. امام باقر(ع) فرماید: هل الدین الا الحب؟، آیا دین غیر از محبت است؟(تفسیر عیاشی، 1/167) بنی امیه و بنی عباس بودند که بنای کشتن ناراضیان و معترضان را گذاشتند، عبداله بن مسعود صحابی پیامبر(ص) را زدند تا مصدوم و شهید شد و ابوذر را چون اعتراضِ به حقی کرده بود به ربذه تبعیدش کردند تا در عسرت و تنهایی مرد و حجربن عدی و همراهانش را فقط برای حق طلبی، بی گناه کشتند و در زمان ما داعشی ها هم قبر آنها را نیز ویران کردند! و بسیار شنیده ایم که امام حسین(ع) فرزند پیامبر خدا را چگونه با یارانش در کربلا قتل عام کردند، که چرا با حکومت یزید بیعت نکردند و نسبت به آنها اعتراض داشتند و با تهمت براندازی! شهیدشان کردند. و در تاریخها خوانده ایم که در زمان عباسیان، عالمان بزرگ اهل سنت امامان ابوحنیفه، احمد حنبل و محمدبن نوح را که با نظر خلیفه ها مأمون و معتصم در خصوص «مخلوق بودن قرآن» موافق نبودند، مورد آزار و اذیت و زندان قرار دادند، اجازه ندادند که امامان مالک و شافعی به مسجد وارد شوند و به آنها اهانتها کردند.(الکامل فی التاریخ، 6/445) از زمان آیات: خراسانی و میرزای نائینی در روزگار ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه و بعد توسط آیت اله سیدابوالحسن اصفهانی و آیت اله بروجردی و جمعی دیگر، دخالت روحانیون را در سیاست حکومتی ناپسند می دانستند که کارهای سیاسی و اجرایی و اقتصادی و روابط با دیگر کشورها و حقوق بین المللی و ارتباطات، در درجه اول، تخصص و دانش ویژه خود را می خواهد و با دانش فقهی و حوزوی هماهنگی ندارد و ضمن اجرا با تنش ها و مخاطراتی روبرو می شود، که باعث تحقیر و تخفیف روحانیت می گردد، یا مجبور می شوند مثل قرون وسطای اروپا به استبداد دینی روی آرند و با در نهایت ضعف، کنار بروند و یا مورد اهانت معترضان قرار گیرند، روحانیونی که در طول تاریخ پناه مردمان بوده اند، یکباره در برابر مردم قرار می گیرند و مجبور می شوند که برای حفظ قدرت، به نام اسلام، به روی مردم اسلحه بکشند، به جای عذرخواهی از ناتوانی و ناآگاهی خود، خشونت به خرج دهند و سخن از محارب به میان آرند و در نتیجه مورد نفرت قرار گیرند و هدف اعتراضها و نارسایی ها باشند و علیه آنها در هر شهر و روستا شعار داده شود. که این خواستۀ پیامبر خدا محمد و امیرالمؤمنین علی و امامان علیهم السلام و اولیاءالله و صالحان نبوده است. ادامه دارد
Hammasini ko'rsatish...
« روحانیت مظلوم » قسمت اول #فضل_الله_صلواتی روحانیون غیر وابسته همان مردم کوچه و خیابانند و معترضند! آنها که مطالعاتی در اسلام و قرآن و زندگی امامان داشته اند، آگاهند که اسلام دین: رحمت، عطوفت، مهربانی، انسانیّت، عدالت و آزادی است. در تظاهرات و اعتراضهای اخیر، در خصوص قتل «مهسا امینی» دختر کردستانی و به دنبال آن کشتارهای دیگر و ضرب و جرح و زندان معترضان و برخوردهای امنیتی با آنها و اهانتها که به مقامات ایران انجام شد، همه باعث تأسف و نگرانی بود و کشتار در شاهچراغ شیراز بر غمها افزود. متأسفانه دیده شد که در مواردی نسبت به روحانیون و برخی عمامه به سرها اهانت هایی انجام گردید و چون تعدادی از سران نظام در سلک عالمان دین بوده اند، دیگرِ روحانیون خارج از حکومت را نیز مورد آزار و اهانت قرار دادند، چه از داخل و چه خارج، در صورتی که اکثر روحانیون کشور، همانند دیگر مردمان از عدم مدیریت حکومت و خشونت امنیتی ها و گرانی و تورم و فساد بسیار و دزدی های کلان، رنج میبرند، کشتن بی گناهان را بر نمی تابند، هیچ عمامه بر سری چه شیعه و چه سنی، کشتن زنان و دختران و دیگر معترضان را تأیید نمی کند، همان دغدغه هایی را که دیگر مردم دارند، آنها هم دارند، فقط وابستگان به حکومت و برخی حقوق بگیران و خطیبان حکومتی هستند که آنها هم به ندرت مدافع خشونت بوده اند. اخیرا در برخی مجامع روحانی در اصفهان و قم حضور داشتم که همه از وضع پیش آمده نگران و ناراضی و معترض بودند، اکثر طلبه ها و اساتید حوزه های علمیه در کمال ساده زیستی و قناعت و مناعت طبع و بدون درآمد کافی زندگی می کنند، در این تورم و گرانی طاقت فرسا که به مردم و کشور تحمیل شده آنها نیز بی بهره نیستند و چه بسیار دزدان صدها و هزارها میلیارد تومانی و دلاری که در داخل زندان و یا در خارج زندان هستند که جامعه را به فساد و تباهی کشانده اند و کسی شعاری علیه آنها سر نمی دهد، و آنها خاطری آسوده دارند. روحانیت چون دیگر اقشار مردم: دانشجویان، کارمندان، کارگران، معلمان، بازنشستگان، کشاورزان و... با گرانی و تورم دست و پنجه نرم می کنند، آنها هم در ادارۀ زندگی، تأمین مخارج فرزندان، دارو و درمان، غذا و لباس و تهیه جهیزیه دختران، درمانده و خجالت زده اند. چه بسیار روحانیونی که از واقعه رژی در زمان ناصرالدین شاه، در برابر استعمار انگلیس از جمله: میرزای شیرازی ایستادگی کردند و سپس عالمانی آزادی خواه مشروطه را به وجود آوردند، رضاشاه با خشونتهای خود از آنها انتقام گرفت و مشروطه را فرمایشی کرد. و باز در نهضت ملی شدن صنعت نفت، عالمان دین پیشرو بودند، در تمام مساجد و منابر صحبت از ملی شدن نفت بود و بیرون کردن استعمار از ایران و حمایت از دکتر مصدق، در آن زمان یکی از روحانیون بزرگ اصفهان به نام آیت الله زندکرمانی، کتابی دربارۀ نفت، نوشت و مردم را با اینکه اکثر بیسواد بودند آگاه می کرد، پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، اکثر عالمان شهر اصفهان در منزل آیت الله ارباب جمع شدند و نامه ای تنظیم کردند و امضا نمودند و می خواستند که دکتر حسین فاطمی وزیر خارجه دکتر مصدق اعدام نشود و آیت الله خادمی نامه را به قم نزد آیت الله بروجردی بردند، که ایشان برای نکشتن دکتر فاطمی اقدام و وساطت کنند، چون شاه از وجود چنین درخواستی مطلع شد، شبانه سیدحسین فاطمی را در حال مریضی و تب به جوخۀ اعدام سپرد. متأسفانه قبل از کودتا در مرداد ۳۲ که شاه از ایران فرار کرد، توده ایهای نفتی یا انگلیسی که در تظاهرات ملی شدن نفت شعار می دادند: نفت شمال باید به شوری داده شود، نام روحانیون هر محل را روی تیرهای چوبی چراغ برق می نوشتند، یعنی: هر کدام را بعد از پیروزی انقلاب کمونیستی، به این تیرها به دار می کشیم! یادم هست که در اصفهان نام آیات: ارباب، زند کرمانی، خادمی، محمدرضا جرقویه ای، اشنی، صهری سدهی، میرزا رضا کلباسی، ابطحی و... بر تیرها بود. با این ترفند، روحانیت و مردم، از صحنۀ مبارزه کنار کشیدند و از حاکمیت کمونیست ها نگران شدند و در نتیجه کودتای ۲۸ مرداد به پیروزی رسید و آخوندهایی که مصدقی ماندند، امثال آیات: زنجانی، طالقانی، کلباسی و... زندانی و یا تبعید شدند، آیت اله کاشانی را هم محدود و محصور کردند. ادامه دارد...
Hammasini ko'rsatish...
زندگی کردن من....  مردن تدریجی بود....     هرچه جان کند تنم، عمر حسابش کردم. آری، زندگی خانم عطائی و همسر و فرزندانش مصداق این شعر فرخی یزدی است که با روحیه عالی و انقلابی در این دنیا جز رنج و مصیبت و ناکامی چیزی نداشتند و نه نامی و نه کوچه ای و نه نام مدرسه ای را به نام اینها که شاهدان شهید بودند نگذاشتند و بهتر آنکه نگذارند، آنها باید در دل مردم آزاده جای داشته باشند که دارند. و از ابتدا دستهایی از وابستگان به شرق و غرب بودند که مانع شدند نامی از دکتر مصدق و مهندس مهدی بازرگان و مهندس عزت الله سحابی در جایی باشد و نام آیت الله طالقانی، دکتر شریعتی و دکتر چمران را هم، مردم در روزهای اول انقلاب تا فرصت طلبان هنوز اوضاع را در دست نگرفته بودند، بر خیابانهایی گذشتند، و الا اگر برای آنها نیز فرصتی پیش می آمد آن نامها را هم حذف می کردند. افسوس که مرگ زرین دخت عطایی زجرکشیده انقلاب در سایه فضای امنیتی برگزار شد! درگذشت این بانوی شایسته و این زن انقلابی مرحومه زرین دخت عطایی را به همۀ انقلابیون پیشین و اصیل ایران، به وابستگان به نهضت آزادی ایران و به خانواده های معزز و محترم سحابی و عطائی تسلیت گفته و آرزوی سعادت و سلامت و موفقیت آنها را از درگاه خدای بزرگ خواستار و برای آن مرحومه و شوهر و دخترش آرزوی رحمت و مغفرت دارد. اصفهان – فضل الله صلواتی 5 مهرماه ۱۴۰۱
Hammasini ko'rsatish...
در پی درگذشت زرین دخت عطائی، همسر مرحوم مهندس عزت الله سحابی ما از خداییم و به نزد خدا باز می گردیم فضل اله صلواتی درگذشت بانوی بزرگوار خانم زرین(زری) دخت عطایی، همسر گرامی مرحوم مهندس عزت الله سحابی بسیار جانسوز و اندوهبار بود، خدایش غریق رحمت بی منتهای خود قرار دهد، درگذشت این بانوی زجر کشیده، این روزها تحت­ الشعاع اجتماعات اعتراضی به کشته شدن مهسا امینی دختر مظلوم کردستانی قرار گرفت و مانع شد که افراد آگاه شوند و نسبت به مرحومه عطائی تجلیل و تکریم نمایند. پدر همسرش دکتر یدالله سحابی، از بنیانگذاران نهضت آزادی، همسرش عزت‌الله سحابی، رهبر شورای فعالان ملی مذهبی ایران، دختر خواهر مهندس مهدی بازرگان بود. خانم عطائی از خانه پدر و برادرش مرحوم رحیم عطائی که از انقلابیون پیشین که بعد از 28مرداد سال32، عضو نهضت مقاومت ملی و در سال 1340 به نهضت آزادی پیوست و با دایی خود مرحوم مهندس بازرگان در زندانهای شاه بود، خانواده عطائی هم مثل دیگر خانواده­ های اهل فکر و اندیشه و سیاست، هماره در رنج و عذاب و اضطراب و آشوب حملات ساواک بودند و این عروس چون به خانه مهندس عزت الله سحابی آمد  تا خوشبخت باشد، مثل دوران قبل، پیوسته پشت در زندان­های قصر، قزل قلعه، شهربانی، برازجان، عادل آباد شیراز و اوین، در تابستان و زمستان، با آن شرایط سخت، در انتظار بود! زندگانی و دوران جوانی این زن همیشه چشم انتظار شوهر بود، که چه زمانی از زندان آزاد می شود و تا اندکی آرام گیرد. اتهام عزت الله سحابی، درک زمان و فهمیدن مشکلات و ارائه راه حلها بود، خانواده عطایی و سحابی، عدالت خواه و آزاداندیش و دیندار واقعی بودند و چه جرمی بالاتر از این!؟ پس از پیروزی انقلاب که قرار بود دوران شادمانی و شکوفایی انقلابیون باشد. با اینکه به پیشنهاد شهید مطهری، در شورای انقلاب عضویت پیدا کرد و در دوره اول به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس راه یافت، در مجلس اول که با او بودم پیوسته دغدغه ایران و توسعه و پیشرفت کشور را داشت و نهایت سعی را می کرد که به نمایندگان مجلس، تفهیم اعتلا و توسعه و شناخت برنامه و بودجه داشته باشد و مدتی هم ریاست سازمان برنامه و بودجه را بر عهده گرفت. با اینکه اهل تقوی و تهجد و پاکی بود، فرصت طلبانی که انقلاب را قبضه کرده بودند و برخی افراد حزب جمهوری و آنها که پستها را به دست آوردند، تهمت هایی چون: لیبرال و برنداز و ضدروحانیت، و مصدقی به او و استادش مهندس مهدی بازرگان و پدرش دکتر یدالله سحابی می زدند، جوّ باندی اول انقلاب، آنها را که اساس انقلاب و پایه ریزان اصلی بودند، کنار گذاشتند و فرصت طلبانی روی کار آمدند و انقلابیون اصیل را منزوی و زندانی کردند و مانع استفاده از تدبیر، راهگشایی و راهنمائیهای آنها بودند. (که وضعیت امروز جوانان و اوضاع فعلی کشور، فقدان و عدم به کارگیری و حذف افراد کاردان در عرصه مدیریت کشور، به وضوح قابل مشاهده است!) شاید دوران آزادی سحابی همان ایام مجلس اول بود و در آن مجلس هر وابسته به حزبی که پشت تریبون می رفت، ترجیع بند کلامش اهانت به دولت موقت بود و بازرگان و یارانش، نهایت متانت و صبر داشتند «فِی العَینِ قَذًی وَ فِی الحَلقِ شَجا»(خطبه سوم نهج البلاغه) خار در چشم و استخوان در گلو....! سحابی پس از انقلاب هم با همان اتهامات پیشین و واهی حدود سه سال بدون ملاقات و دیدار با خانواده، در زندانهای: ۵۹ عشرت آباد تهران، در سختی بسیار و مدتی در زندان اوین، در حبس بود که توان و طاقت و جوانی و شور و شیدایی خود را از دست داد و خانواده او مانند دیگر خانواده های زندانیان سیاسی مورد اهانت گزمگان حکومتی قرار می گرفتند. حتی در امور اقتصادی و معیشتی هم تا حد ممکن چه در زمان شاه و چه پس از انقلاب آنان را در نهایت سختی قرار می دادند و آدمی را به یاد محمد(ص)  و «شعب ابیطالب» می انداخت. روزی مرحوم آیت الله العظمی منتظری احوال مهندس سحابی را از من پرسیدند که معروض داشتم: در یک انتشاراتی کاری حسابداری میکند، معظم له با ناراحتی دست بر دست کوبیدند و فرمودند: «آنقدر که من از مهندس سحابی می دانم، از تمام اینها که بر سرکارند، متدین تر، آگاه تر، انقلابی تر و در امور کشورداری و تسلط بر امور مخصوصا برنامه ریزی مطلع تر است». در خرداد ۱۳۹۰ به هنگام مراسم تدفن همسر خانم عطائی، مرحوم عزت الله،  دخترش هاله سحابی، به دخالتهای امنیتی ها معترض شد و معلوم نشد چگونه و چرا بر زمین افتاد و جان داد، (هاله 53ساله قرآن‌پژوه، روزنامه‌نگار، فعال ملی-مذهبی، فعال حقوق بشر، فعال حقوق زنان و زندانی سیاسی ایرانی و از اعضای انجمن مادران صلح بود.) خانم عطایی در یک روز ناظر به خاک سپاری شوهر و مرگ فرزندش بود.
Hammasini ko'rsatish...
مردم ،کاردشان به استخوان  رسیده #فضل_الله_صلواتی قسمت دوم و آخر افرادی که امر به معروف و نهی از منکر را نمی­شناسند، فقط خود را مأمور و معذور می­دانند، به دختران و زنان مردم تندی و بی احترامی می­کنند، سرشان را با شدت به سقف خودروی «گشت» بکوبند، عده ای را زندانی کنند و از بین ببرند! چه خبر است، می خواهند دختران و زنان بدحجاب نباشند!؟ گشت ارشاد به جای جلوگیری از بدحجابی، اشاعۀ بی­ حجابی کرد. چند مأمور خشن و یا نهادهای آتش به اختیار، که ملک و ملت و کشور را زیر سؤال می برند و باعث اهانت به مسئولین شود، روسری ها برداشته و سوزانده شود! شد غلامی که آب جو آرد  آب جو آمد و غلام ببرد می خواستیم ابرویش را اصلاح کنیم، کورش کردیم! ما نیز هماهنگ با داعشی ها و طالبانی­ ها، زنان و دختران  را زیر فشار خود محوری قرار می دهیم. مرحوم آیت الله العظمی منتظری فرمودند: «حتی اگر قصاص که صریح در قرآن است روزی باعث وهن اسلام باشد، باید موقتا ترک شود» و یا اجازه نفرمودند که «دختران مسلمان در خارج کشور در دانشگاه ها به خاطر ممنوعیت حجاب، درسشان را ترک کنند.» چرا عالمان بزرگ و مجتهدان عالیقدر در فقه پویای اسلام، مطابق شرایط زمان و مکان، و متناسب با اقتضای دوران، آنچه را تشخیص و استنباط دادند، بیان نمی­کنند؟ این روند چهل و چند ساله جز وهن مذهب و دین گریزی و دین ستیزی و فرار از مذهب نتیجۀ دیگری نداشته است. «باید برون کشید از این ورطه رخت خویش» این اسلامی که ما نشان دادیم، خشونت بود و تندخویی و محدودیت و زندان و محرومیّت دگراندیشان و استبداد دینی و مردم را از دین بیزار کردن که پیامبر خدا(ص) و علی مرتضی(ع) چنین نمی­خواستند «لااکراه فی الدین» گر مسلمانی از این است که حافظ دارد وای اگر از پس امروز بود فردایــی کانال #دکتر_فضل_الله_صلواتی نویسنده ،روزنامه نگار،استاد دانشگاه ، فعال سیاسی https://t.me/FazlollahSalavati
Hammasini ko'rsatish...
دکتر فضل الله صلواتی

نویسنده ،روزنامه نگار،استاد دانشگاه ، فعال سیاسی

#فضل_الله_صلواتی مردم ،کاردشان به استخوان  رسیده قسمت اول خبر کشته شدن دختر کردستانی «مهسا امینی» که برای دیدن اقوامش به تهران پایتخت بزرگ شیعیان جهان آمده بود و در همان روز اول، طعم خشونت «گشت ارشاد» را چشید  و به سرای دیگر فرستادندش، این حادثه دلخراش همه را از عارف و عامی و قومیّت ها و ملیّت ها، احزاب و گروه ها، متأثر ساخت، باشد که تسلیت­ های عالمان و سیاستمداران، حقوقدان­ها و هنرمندان و بلکه همه مردم ایران، آرامشی برای پدران و مادران و وابستگان آن داغدیدگان باشد، من هم  به عنوان یک شهروند ایرانی به آنها تسلیت گفته و لازم دیده شد نکاتی را یادآور شود: در کتابی به نام «دروس الدیانه» نوشتۀ سیدقطب که آیت الله خامنه ای در دوران جوانی و دوستی و همفکری با مرحوم دکتر شریعتی آن را ترجمه کرده بودند و در دوران شاه اجازۀ انتشار پیدا نکرد و به صورت پنهانی چاپ و منتشر شد، می­ نویسد: «بعضی سئوال می­کنند: اسلام برای بی­ بندوباری­ ها و فساد موجود در جامعه و انحراف جوانان و... چه برنامه­ ای را پیشنهاد کرده است؟» در پاسخ می­نویسد: «در جامعه­ ای که شما ایجاد کرده­ اید و فساد را نهادینه کرده و تعلیم و تربیت شما بر اساس بی بندوباری است و دانش آموزان و دانشجویان را با فرهنگ غربی و یا شرقی تربیت کرده­ اید، چه انتظاری دارید که بر اساس برنامه های اسلامی عمل کنند؟ شما اندیشه ها و اخلاق مردم را فاسد کردید، آنگاه از من راه چارۀ اصلاح می­خواهید؟ در پاسخ می گویم، هیچ» وقتی دیواری کج نهاده شده، گرانی، بیکاری، جوانان سرگردان در جامعه رها، تلویزیون ها، ماهواره، فضای مجازی، لجاجت حکومت، عدم تعامل با کشورهای دیگر، مرگ دیگران را خواستن، گلوله در برابر اعتراض ها، ضرب و جرح افراد به خاطر گرفتن حق آبه، آب و نان خواهی و گران شدن فوق­ العاده دارو و مواد غذایی و زندانی کردن شایستگانی چون: مصطفی تاجزاده، سعید مدنی، نرگس محمدی، نسرین ستوده، فاطمه سپهری، محمدعلی دادخواه، کیوان صمیمی، منصوره موسوی،و دیگر زندانیان سیاسی. مردم، دیگر کاردشان به استخوان  رسیده، عقده­ ها در سینه­ ها جمع شده، تبعیض­ ها در دریافتهای دولتی، اختلاس­ها، قدرت یافتن نهادهای نظامی و امنیتی و رسانه­ ای و باج­گیری از فولادمبارکه و دیگر مکان ها، مردم چه باید بکنند؟ بر سر چه کسی فریاد بزنند؟ کشته شدن و یا در گذشت امثال مهسا امینی و دیگر معترضان، بهانۀ فریاد است، بهانه است که دولت بداند کارآیی ندارد، توان ادارۀ مملکت را ندارد و اختیاری هم ندارد، آنگاه فریاد مردم بر سر رهبری بلند می­شود و اعتراض ها متوجه ایشان می­شود، که پاسخگو نیستند و دولت و مجلس منتخب نظارت استصوابی کارآمد نیستند که مردم مقامات بالاتر را مورد اهانت قرار می­دهند و اگر شورای رهبری باشد و تنها نظارت بر امور داشته باشد، رئیس جمهور و دولت تکلیف خود را می­دانند و بر اساس قانون، آزادانه انتخاب می­شوند و به وظایف خود عمل می­کنند، نه آنکه گروهی به نام استصواب! نماینده و رئیس جمهور معلوم کنند و هر گزینشی امنیتی باشد! و برای هر اتفاقی فریادی بر می­آورند و افرادی کشته و زخمی و زندانی می­شوند، آیا می­شود همۀ بیکاران، بازنشستگان، کارگران و کشاورزانی را که «حقابه» آنها غصب شده و با بی توجهی و بی مدیریتی مواجه هستند، همه را باید کشت و یا زندانی کرد؟ ادامه دارد کانال #دکتر_فضل_الله_صلواتی نویسنده ،روزنامه نگار،استاد دانشگاه ، فعال سیاسی https://t.me/FazlollahSalavati
Hammasini ko'rsatish...
دکتر فضل الله صلواتی

نویسنده ،روزنامه نگار،استاد دانشگاه ، فعال سیاسی

#درسهایی_از_تاریخ #سیاهکاریهای_بنی_امیه #دکتر_فضل_الله_صلواتی قسمت دویست و دوم عبيدالله بن عباس با سپاهی با عقايد و نظريات گوناگون چنانكه گفته شد به‌سوي شام راه افتاد. امام حسن با اعتمادی كه به فرماندهان سپاهش داشت، خود را پيروز نبرد می‌دانست. او با قدرت به طرف سپاهيان معاويه در حركت بود، ولی فرماندۀ او وسپاهيانش قابل اعتماد نبودند. وقتی عبيدالله با سپاه معاويه روبه‌رو شد، حيله‌گري‌ها و نامردی‌های معاويه و دارودسته‌اش آغاز شد. جنگ معاويه با امام علی و امام حسن جنگی مردانه و رو در رو نبود. اسلحۀ معاويه حقه‌بازی، تزوير و توطئه بود، او می‌دانست در جنگ مردانه و با شجاعت و شهامت نمی‌تواند پيروز شود، از اين‌رو راه حيله‌گری، مكر و غدر را انتخاب كرد، و با همان حيله‌ها و مكرها ديديم كه آخر پيروز شد و سرنوشت مردم را دردست گرفت. او با پول‌هايش، هديه‌هايش، جاسوسانش، رشوه‌هايش و شايعاتش در روحيه سست و ناپايدار كوفيان اثر گذاشت و آنان را به نافرمانی امام واداشت، در صورتي‌كه نيروهاي رزمنده بايد يكپارچه و يك نظر، مطيع و منقاد فرماندۀ خود باشند. ازسوي ديگر معاويه، فرماندۀ سپاه امام، عبيدالله بن عباس، پسر عموی امام را هم فريب داد. عبيدالله بن عباس پرانگيزه‌ترين فرد برای جنگ با معاويه بود و از همه بيشتر با معاويه دشمن بود، چون مأموران معاويه دو كودك بی‌گناه او را كشته بودند و خانه‌اش را غارت كرده بودند و متأسفانه این يكي ديگر از همه بدتر شد، مردم فكر نمي‌كردند كه اين يكی فروخته شود، كه اين هم در برابر وعدۀ مقام و پول پاهايش لرزيد، در برابر طلاهای معاويه به زانو درآمد. آری، می‌گويند ما تابع زور نمی‌شويم مگر آنكه زور خيلي پر زور باشد. آری، خيلی‌ها در معرض فروشند، فقط نرخ‌ها فرق می‌كند، هر كسی در برابر مقداری خاص پول يا مقام، ايمان، عقيده‌، وطن، نامـوس، شرف و وجدان خود را عرضه می‌كند. شيطان كه از كسی غـافل نمی‌شود، «اِلاّ عبادكَ مِنهمُ الُمخلَصين»، مگر بندگان خالص را، آن زن يا مردی كه شرفش را در معرض فروش قرارداد، ديگر با پاكدامنی فاصله پيدا می‌كند و نمی‌تواند خود را پاك و مبرّا جا بزند. او به فساد و فحشا افتاده است و چگونه می توان صداقت و پاكی او را پذيرفت؟ هر كسی در برابر چيزی حساسيّت دارد. نقطه‌ضعف‌ها متفاوت است، يكی در برابر شهوت و ديگری در برابر چند نوبت شكم‌خوارگی و... «اِنّ الانسانَ لفی خُسر»، نوع آدم‌ها در معرض فروشند، مغازه‌ها، ويترين‌ها و دكورها فرق می‌كند. شال و كلاه ملاك نيست، ديپلم و ليسانس و زبان عربي و انگليسي و فرانسه معيار نيست. طمع، حرص، تعصّب، حسادت، خودخواهی همه را به طريقی و به نوعی به‌سوي جهنّم مي‌كشاند «اِلاّ الّذَينَ آمَنواُ وَ عَمِلوُا الصالحات»، غير از آنها كه به معنای واقعی كلمه، ايمان دارند و نشان ايمانشان هم در اعمالشان، نوشته‌هايشان، سخنراني‌هايشان، مصاحبه‌هايشان، پست‌هايشان، مقامشان، خدمت به مردمشان، خانواده‌شان، ثروت‌اندوزيشان، انزوايشان و... متجلّی است، نه در زبانشان، كه در گفتار، همه خود را مُصلح، صالح و مُؤمن و مُتقی می‌دانند. من نمی‌دانم عبيدالله بن عباس با آن همه پيشينه خانوادگي و سابقۀ جهاد، مبارزه و وابستگی به پيامبر(ص) و شناخت عميق و آگاهی به همه‌چيز و همه‌كس و نزديكی به علی و حسن و حسين و دوستی با آنها، چرا منحرف شد؟ آيا فقط عبيدالله بن عباس بود كه انحراف پيدا كرد يا امكان دارد من و ما هم در انتخاب‌ها، شعارها، حمايت‌ها، تهمت‌زدن‌ها و شايعه‌پراكنی‌ها خيانت كنيم و همان عبيدالله باشيم؟ بلكه در سطحی خيلي پايين‌تر، چون ما با امثال محمد(ص) و امام‌علی دمخور نبوده‌ايم؟ «اَللّهم اجعَل عَواقِب اُموُرِنا خَيراً»، همه‌چيز امكان‌پذيرست، «الِّا ما رَحِمَ رَبّی». شايد گفته شود همۀ مردم كه معصوم نيستند، درِ توبه باز است، درست است امّا برای چه كسی؟ برای آنكه سپاه امام‌حسن را در بيابان، در تيررس دشمن و در قتلگاه، رها كند و با عده‌ای از يارانش به دشمن خونخوار بپيوندد، خدا كه نه، آيا شما در هر شرايطی كه باشيد توبۀ چنين خائنانی را می‌پذيريد؟ آيا توبۀ آنهايی‌ كه با نفوذشان و تلاششان ملتی را عقب انداختند، منحرف كردند، ساقط نمودند، حق و عدالت را لگدمال كردند، آزادی را به سخره گرفتند، با جهالت و ناآگاهيشان باعث فساد در زمين شدند و... را می‌پذيريد؟ ادامه دارد... کانال #دکتر_فضل_الله_صلواتی نویسنده ،روزنامه نگار،استاد دانشگاه ، فعال سیاسی https://t.me/FazlollahSalavati
Hammasini ko'rsatish...
دکتر فضل الله صلواتی

نویسنده ،روزنامه نگار،استاد دانشگاه ، فعال سیاسی

#درسهایی_از_تاریخ #سیاهکاریهای_بنی_امیه #دکتر_فضل_الله_صلواتی قسمت دویست و یکم معاويه لشگريانش را به‌سوي عراق حركت داد و امام حسن(ع) آمادۀ دفاع گرديد. امام حسن(ع) شايستگانی از مردم كوفه و برخی از مهاجران و انصار را گردآورد و در جلوي سپاهش قرار داد. با حضور اين بزرگان، عده‌ای از مردم در سپاه امام اجتماع كردند، البته اگر اينان با تعداد محدودشان به جنگ دشمن می‌رفتند، پيروزی را به‌دست می‌آوردند، ولی متأسفانه جاسوسان، اخلالگران، منافقان، بدانديشان، خوارج، به‌ا‌‌صطلاح ستون پنجم دشمن، جمعی سودپرست كه فقط برای گرفتن پول آمده بودند، در ميان لشگر امام وارد شدند، و دائم به اختلاف‌اندازی و دو به هم‌زنی مشغول بودند، امام در جبين اين كشتی نور رستگاری نمی ديد و اين لشگر را با انديشه‌های پريشانش موفق نمی‌دانست و گروهی ديگر در كوفه، در ميان مردم به نفاق‌افكنی و جوسازی عليه امام و به نفع معاويه مشغول بودند. و امام‌حسن(ع) كه دشمن غدّار پشت دروازه‌هايش بود، نمی‌توانست اينان را نيز تصفيه و ساكت گرداند. به نوشته مورخان، خطر منافقان داخلی از خطر معاويه و سپاهيانش بيشتر بود. لشگريان معاويه را شصت‌هزار تن يكدل و يكزبان نوشته‌اند. نخستين طلايه لشگر امام‌حسن كه از كوفه به‌سوي مدائن حركت كرد 12 هزار تن بودند و فرماندهی آن را به عبيدالله بن عباس دادند كه مردی شجاع و مدير و مدبّر و زخم‌خوردۀ معاويه بود، چون دو پسر كوچك و بی‌گناه او را بُسر بن ارطا مامور معاويه در حمله به يمن كشته بود، اكنون بايد اين عبيدالله با خشم و انتقام به نبرد بپردازد. امام(ع) به او توصيه می‌فرمايد: «پسرعمويم، دوازده هزار نفر از سواران دلير و قاريان قرآن را به همراه تو می‌فرستم كه هر يك مرد از آنها با گروهی می‌تواند برابری كند، با آنها راه بيفت، با آنان نرمخو باش و با روی باز و بال‌های مهربانی به آنها نزديك باش، زيرا آنها باقيماندۀ ياران معتمد امير مؤمنانند. به حركت خود تا شط فرات ادامه ده و از آن بگذر تا به نزديك سپاهيان معاويه برسی، آنها را از حركت بازدار تا من برسم، من با شتاب به‌دنبال تو حركت می‌كنم، هر روز گزارش امور را به من برسان، با قيس بن سعد و سعيد بن قيس، دركارها مشورت كن، چون در برابر معاويه قرار گرفتی، جنگ را آغاز مكن، اگر او به نبرد پرداخت تو هم با او بجنگ، اگر در جنگ كشته شدی قيس بن سعد فرماندهی سپاه را بر عهده گيرد و در صورت مرگ او، سعيد بن قيس عهده‌دار فرماندهی سپاه خواهد بود». ادامه دارد... کانال #دکتر_فضل_الله_صلواتی نویسنده ،روزنامه نگار،استاد دانشگاه ، فعال سیاسی https://t.me/FazlollahSalavati
Hammasini ko'rsatish...
دکتر فضل الله صلواتی

نویسنده ،روزنامه نگار،استاد دانشگاه ، فعال سیاسی

اذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. هرگاه عالمی بمیرد رخنه ای جبران ناپذیر در اسلام ایجاد می شود كه تا روز قيامت هيچ چيز آن را فرو نمى ‏پوشد. درگذشت عالم ربانی و روحانی صمدانی #آیت_الله_محمدعلی_ناصری را به جامعه روحانیت ، حوزه علمیه اصفهان و بازماندگان فرهیخته آن مرد متقی تسلیت گفته و توفیقات و سلامتی فرزندان گرامی آن فقید سعید را از درگاه خدای بزرگ خواستار است. #فضل_الله_صلواتی پنج/شش/۱۴۰۱
Hammasini ko'rsatish...
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.